• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فتح (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: فتح (ابهام‌زدایی).


فَتْح (به فتح فاء و سکون تاء) یکی از مفردات به کار رفته در قرآن کریم به معنای گشودن و باز كردن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند: فَتّاح (به فتح فاء و تشدید تاء) به معنای بسيار گشاينده، و آن از اسماء حسنی است؛ و مَفاتِح (به فتح میم و کسر تاء) به معنای کلیدها و خزانه‌ها می‌باشد.



فَتْح به معنای گشودن و باز كردن است.


فَتْح، خواه محسوس باشد، مثل‌: (وَ لَمَّا فَتَحُوا مَتاعَهُمْ وَجَدُوا بِضاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ‌) «چون متاع خويش گشودند ديدند سرمايه‌شان به خودشان برگردانده شده»؛ و خواه معنوى، مثل‌: (فَافْتَحْ‌ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ‌ فَتْحاً وَ نَجِّنِي وَ مَنْ مَعِيَ ...) (اكنون ميان من و آنها جدايى بيفكن؛ و مرا و مؤمنانى را كه با من هستند رهايى بخش) كه مراد پیروزی و رهائى از ستمكاران است.
(قالُوا أَ تُحَدِّثُونَهُمْ بِما فَتَحَ‌ اللَّهُ عَلَيْكُمْ لِيُحَاجُّوكُمْ بِهِ عِنْدَ رَبِّكُمْ‌) مراد از (بِما فَتَحَ اللَّهُ‌) بشارات رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) است در تورات كه گاهى بعضى از یهود آنها را به مؤمنين نقل می‌كردند، لذا بزرگانشان در خلوت آنها را از اين كار نهى كرده و «می‌گفتند: آيا آنچه را كه خدا به شما فهمانده به آنها حكايت می‌كنيد، تا پيش خدا به‌وسيله آن با شما محاجّه كنند؟». گوئى يهود خيال می‌كردند اگر آنها نگويند خدا نخواهد دانست لذا در آيه بعدى فرموده: «آيا نمی‌دانند كه خدا آنچه را پنهان يا آشكار می‌كنند، می‌داند».
(إِنَّا فَتَحْنا لَكَ‌ فَتْحاً مُبِيناً • لِيَغْفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ ما تَأَخَّرَ ...) (ما براى تو پيروزى آشكارى (فتح مکه‌) را فراهم ساختيم، تا خداوند گناهان گذشته و آينده‌اى را كه به تو نسبت مى‌دادند ببخشد).
(وَ اسْتَفْتَحُوا وَ خابَ كُلُّ جَبَّارٍ عَنِيدٍ) فاعل‌ (اسْتَفْتَحُوا) ظاهرا «رسل» است در آيات قبل، يعنى: «پیامبران از خدا فتح و پيروزى خواستند، در نتيجه عذاب آمد و هر ستمگر لجوج از سعادت نوميد شد».
ممكن است فاعل هم پيامبران باشند و هم کفّار كه آنها نيز از روى مسخره و عناد يكسره شدن كار را ميخواستند و ميگفتند (مَتى‌ هذَا الْفَتْحُ‌ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ‌) (آنان مى‌گويند: «اگر راست مى‌گوييد، اين پيروزى شما كى خواهد بود؟!»)در اينصورت مقصود آنست كه هر دو گروه فتح را خواستند ولى به نوميدى كفّار تمام شد.

۲.۱ - فتاح

فَتَّاح: بسيار گشاينده و آن از اسماء حسنی است. مراد از آن عموم است و از جمله فتح و فيصله ميان حق و ناحق می‌باشد. (وَ هُوَ الْفَتَّاحُ‌ الْعَلِيمُ‌) ( و اوست داور آگاه).
و آن يكبار بيشتر در قرآن‌ مجید نيامده است.

۲.۲ - مفاتح

مَفاتِح: (وَ عِنْدَهُ‌ مَفاتِحُ‌ الْغَيْبِ لا يَعْلَمُها إِلَّا هُوَ) (أَوْ بُيُوتِ خالاتِكُمْ أَوْ ما مَلَكْتُمْ‌ مَفاتِحَهُ‌ أَوْ صَدِيقِكُمْ‌) (وَ آتَيْناهُ مِنَ الْكُنُوزِ ما إِنَ‌ مَفاتِحَهُ‌ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ).
مِفْتَح‌ (بكسر ميم و سكون فاء و فتح تاء) و مِفْتاح به معنى كليد و مَفْتَح (بر وزن مَقْعَد) به معنى خزانه و انبار است. جمع اوّلى و دوّمى مَفاتِح و و مَفاتيح و جمع سوّمى فقط مَفاتِح آيد.
[۲۲] شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه «فتح».

على هذا مَفاتِح در سه آيه گذشته احتمال دارد كه به معنى كليد و يا خزانه باشد، ولى در آيه اول به قرينه‌ (وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‌) و (وَ إِنْ مِنْ شَيْ‌ءٍ إِلَّا عِنْدَنا خَزائِنُهُ‌) بايد گفت، كه مراد خزائن است، يعنى: «خزائن و انبارهاى غیب نزد خدا است و جز او كسى به آنها دانا نيست» و در آيه دوم اگر مراد كليدها باشد منظور آنست: «از جاهائی‌كه كليد آنها دست شماست می‌توانيد بخوريد» و يا «از چيزى به خوردن مجازيد كه انبارهاى آن دست شماست»، و در آيه سوم قريب به علم است، كه مراد خزائن باشد يعنى: «به قارون از گنج‌ها آنقدر داديم كه حمل گنج‌هاى او بر گروه نيرومند ثقيل بود».
اين لفظ بيشتر از سه بار در قرآن مجيد نيامده است.


۱. قرشی بنابی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۴۵.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۶۲۱.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۲، ص۳۹۶.    
۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۶۵.    
۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۱۸.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۷۲.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۶.    
۸. فتح/سوره۴۸، آیه۱-۲.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۱۱.    
۱۰. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۱۵.    
۱۱. سجده/سوره۳۲، آیه۲۸.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۱۷.    
۱۳. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۱۲، ص۳۵.    
۱۴. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۴۸.    
۱۵. سباء/سوره۳۴، آیه۲۶.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۳۱.    
۱۷. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۱۶، ص۳۷۵.    
۱۸. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۵۶۶.    
۱۹. انعام/سوره۶، آیه۵۹.    
۲۰. نور/سوره۲۴، آیه۶۱.    
۲۱. قصص/سوره۲۸، آیه۷۶.    
۲۲. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه «فتح».
۲۳. منافقون/سوره۶۳، آیه۷.    
۲۴. حجر/سوره۱۵، آیه۲۱.    
۲۵. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۷، ص۱۲۴.    
۲۶. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۷، ص۱۷۷.    
۲۷. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۱۵، ص۱۶۵.    
۲۸. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۸۸.    
۲۹. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۱۶، ص۷۵.    
۳۰. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۱۰.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "فتح"، ج۵، ص۱۴۵-۱۴۶.    






جعبه ابزار