• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

معین‌الدین سلیمان ‌بن‌ علی پروانه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



معین‌الدین سلیمان ‌بن‌ علی ‌بن‌ محمد مشهورترین عضو خاندان پروانه، و وزیر قدرتمند سلاجقه روم بود که امور دولت را با درایت و کفایت اداره می‌کرد و مقام پروانگی داشت.
[۱] آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۴۵، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
[۲] ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۲۸۸، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.




خاندان پروانه، از خاندان‌های حکومت‌گر ایرانی‌تبار آسیای صغیر (۶۴۹-۷۰۰ق/۱۲۵۱-۱۳۰۱م)، که روزگاری به عنوان تابع دولت سلاجقه روم، و دوره‌ای دیگر به‌طور مستقل بر بخشی از آناتولی، شامل سینوپ، سامسون وجانیک، واقع در بخش میانی و غرب دریای سیاه فرمان راندند.


در منابع تاریخی از او با عنوان معین‌الدین پروانه یاد شده است.
از تاریخ تولد و جزئیات زندگی وی پیش از تصدی مقام پروانگی آگاهی دقیقی در دست نیست. همین قدر دانسته است که سپه‌سالار ارزنجان (همین مقاله) بود و برای به دست‌اوردن این مقام، با طرمطای، از امیران روم رقابت داشت و سرانجام از راه آشنایی پدرش با بایجو بر رقیب پیروز شد.
[۳] ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۲۷۲، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.

وی حافظ قرآن و معلم اطفال بود.
به توصیه او، هولاکوخان، فرمانروای مغول میراث غیاث‌الدین را طبق شریعت اسلام‌ به‌طور مساوی میان دو پسرش تقسیم کرد.
[۷] آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۶۱، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
بدین‌ترتیب بخش غربی به مرکزیت شهر قونیه به سلطان عزالدین و قسمت شرقی با مرکزیت شهر توقات به رکن‌الدین واگذار شد.
[۸] آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۶۲، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
معین‌الدین که وزارت رکن‌الدین را برعهده داشت، در اختلاف میان برادران، جانب رکن‌الدین را گرفت. رکن‌الدین به سرعت بر برادر چیره شد، قونیه را گرفت و پروانه نیز مخالفان را یکی پس از دیگری از میدان به در کرد.
[۹] ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۲۹۸-۲۹۹، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.



معین‌الدین با کمک مغولان شهر سینوپ، پایگاه مهم تجاری ـ نظامی در دریای سیاه را که امپراتوری یونانی طرابوزان آن‌جا را متصرف شده بود، پس از دو سال محاصره فتح کرد
[۱۰] آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۸۳، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
[۱۱] UzunçarŞlı İ H، Anadolu beylikleri، ج۱، ص۱۴۸، Ankara، ۱۹۸۴.
[۱۲] لین‌پول استنلی و دیگران، تاریخ دولت‌های اسلامی و خاندان‌های حکومت‌گر، ج۲، ص۳۳۰-۳۳۱، ترجمه صادق سجادی، تهران، ۱۳۷۰ش.
[۱۳] ادهم خلیل، دول اسلامیة، ج۱، ص۲۷۲، استانبول، ۱۳۴۵ق/۱۹۲۷م.
[۱۴] سلیمان احمدسعید، تاریخ ‌الدول الاسلامیة، ج۲، ص۳۸۹، قاهره، ۱۹۶۹م.
و دروازه بازرگانی دریای سیاه را گشود. وی جامع شهر را که به کنیسه تبدیل شده بود، به حالت اول بازگرداند و آن را تجدید بنا کرد. به پاس این خدمات، شهر سینوپ به اقطاع او داده شد و او نیز آن‌جا را به پسرش، معین‌الدین محمد سپرد.
[۱۵] آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۸۳، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
به این ترتیب، از ۶۴۹ق خاندان پروانه فرمانروایی سینوپ، سامسون و جانیک را در دست گرفتند.
[۱۶] Spuler B، İran Moğolları، ج۱، ص۸۴، tr C Köprülü، Ankara، ۱۹۵۷.



معین‌الدین پس از چندی، سلطان رکن‌الدین را که ظاهراً قصد جان او را داشت، با کمک امیران مغول در شهر آق‌سرا به قتل رساند
[۱۷] حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۴۸۷، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
و سپس پسر خردسال او، غیاث‌الدین کیخسرو را که ۶ سال بیش‌تر نداشت، به تخت نشاند
[۱۹] آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۸۷، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
[۲۰] ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۰۳-۳۰۴، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۲۱] UzunçarŞlı İ H، Osmanlı tarihi، ج۱، ص۱۴، Ankara، ۱۹۷۲.
و خود به تنهایی اداره امور را به دست گرفت. وی به تربیت غیاث‌الدین همت گماشت و بهترین استادان زمان، نظیر نورالدین ینبوعی و امین‌الدین اصفهانی را به تعلیم او مأمور کرد.
[۲۲] آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۸۸، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.

پروانه که قدرتی به چنگ آورده بود، بار دیگر عرصه را بر مخالفان خود تنگ کرد، چنان که صاحب فخرالدین را به بهانه کمک مالی به عزالدین کیکاووس که در تبعید بود، به خیانت متهم کرد و در قلعه عثمانجوق به زندان انداخت.
[۲۳] آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۹۲-۹۳، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.



هنگامی که معین‌الدین همراه سلجوق خاتون، دختر رکن‌الدین و خواهر غیاث‌الدین (که به ازدواج پسر اباقاخان درآمده بود) به آذربایجان رفته بود،
[۲۴] ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۱۰-۳۱۱، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۲۵] آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
شرف‌الدین‌ بن‌ خطیر، از امیران روم از غیبت او استفاده کرد و به اتفاق برخی از امیران دیگر بر وی شورید و عده‌ای را همراه برادرش، ضیاءالدین بن‌ خطیر
[۲۶] آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۱۰۱، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
[۲۷] ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۱۲-۳۱۳، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
و احتمالاً پسر معین‌الدین،
[۲۸] رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۱، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
نزد رکن‌الدین بیبرس، سلطان مملوک مصر فرستاد و او را به تسخیر آسیای صغیر تشویق کرد.
[۲۹] رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۱، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.

معین‌الدین هنگام مراجعت از نزد اباقاخان، از نافرمانی پسران خطیر آگاه شد و با لشکری از مغولان بر سر شرف‌الدین تاخت. شرف‌الدین تاب مقاومت نیاورد و به قلعه کودلو پناه برد. کوتوال قلعه را گرفتار ساخت و به سپاه مغول تحویل داد، آنان نیز او را به قتل رساندند.
[۳۰] آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۹، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
[۳۱] ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۶، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.



با این همه، چندی بعد پروانه از مغولان ناخشنود شد و به مکاتبه با بیبرس پرداخت و او را به هجوم به آسیای صغیر دعوت کرد.
[۳۲] وصاف، تاریخ، ج۱، ص۵۴، تحریر عبدالمحمد آیتی، تهران، ۱۳۴۶ش.
[۳۳] ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۱۷، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۳۴] ابن عبری غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ج۱، ص۵۰۱، به کوشش انطون صالحانی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
[۳۵] رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۴، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۳۶] حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۵۹۲، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.

بیبرس نیز در بهار ۶۷۵ق/۱۲۷۷م با لشکری گران به قلمرو سلجوقیان در آسیای صغیر حمله کرد و سپاه مغول مقیم آن‌جا را در اَبلستان (البستان) به سختی شکست داد. در این جنگ بسیاری از مغولان کشته شدند که توقو و تودون، از شاهزادگان مغول نیز از آن جمله بودند. در این گیرودار پروانه خود به توقات گریخت. بیبرس قیصریه را نیز تسخیر کرد و همان‌جا بر تخت نشست و سکه و خطبه به نام خود کرد
[۳۷] ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۱۷، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
و فتح‌نامه‌ها به اطراف فرستاد.
[۳۸] آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۱۱۳-۱۱۴، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
[۳۹] رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۱، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
پس از آن، پروانه را به قیصریه فراخواند، اما نپذیرفت.
[۴۰] رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۲، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
به‌علاوه چون کسی از دیگر امیران روم هم به بیبرس ملحق نشد و از سویی آذوقه و علیق نیز کمیاب شده بود و همچنین از تعقیب سپاه مغول بیمناک بود، ناگزیر پس از اقامتی کوتاه به شام بازگشت.
[۴۳] ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۱۸، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۴۴] آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۱۱۵، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.


۶.۱ - نقش معین‌الدین در دعوت از بیبرس

درباره نقش معین‌الدین در دعوت از بیبرس و شکست سپاه مغول آراء گوناگونی ابراز شده است. برخی معتقدند که وی در شکست سپاه مغول نقش اساسی داشته است، چنان‌که در شب حادثه، مغولان را به عشرت مشغول کرد.
[۴۵] ابن عبری غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ج۱، ص۵۰۲، به کوشش انطون صالحانی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
از آن سوی، مولاناجلال‌الدین رومی که پروانه مرید او بود، وی را به سبب یاری دادن به مغولان برای ازمیان بردن شامیان و مصریان نکوهش کرده است.
[۴۶] مولوی، فیه‌مافیه، ج۱، ص۵، به کوشش حسین حیدرخانی، تهران، ۱۳۷۵ش.
اما مسلم است که وی به هر دلیل، پس از پیروزی بیبرس با او همکاری نکرد.
[۴۷] آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۱۱۴، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
[۴۸] ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۱۷، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۴۹] رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۲، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.



چون خبر شکست سپاه مغول به اباقاخان رسید، بی‌درنگ از دارالملک تبریز به سوی روم روانه شد و بسیاری از ترکمانان را به قتل رساند و آن‌گاه ایلچیانی نزد بیبرس فرستاد و او را تهدید به انتقام کرد.
[۵۰] رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۲، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
بیبرس نیز پیغام داد که او به درخواست پروانه به روم آمده است
[۵۱] رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۴، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
و نامه‌هایی را که پروانه به وی نوشته بود، به اباقاخان فرستاد.
[۵۲] ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۲۰، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
[۵۳] میرخواند محمد، روضةالصفا، ج۵، ص۹۱۵، به کوشش عباس زریاب، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۵۴] تاریخ آل‌سلجوق در آناطولی، به کوشش نادره جلالی، ج۱، ص۱۰۳، تهران، ۱۳۷۷ش.
اباقاخان پس از آگاهی از رفتار پروانه، فرمان داد تا قلعه توقات و حصن کوغانیه را که خانه او بود، ویران ساختند و او را به اتهام خیانت به قتل رساند.
[۵۵] رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۳-۱۱۰۴، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
[۵۶] ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۲۰، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.

چنین به نظر می‌رسد که پروانه سیاستی دوگانه داشت. از سویی به عنوان یک مسلمان به بیبرس تمایل داشت و از سوی دیگر خود را دوست مغولان نشان می‌داد و در نهایت می‌خواست که اباقاخان و بیبرس را به جنگ وادارد تا شاید از شر یکی از آن‌ها راحت شود.


اشتهار عمده معین‌الدین، گذشته از وزارت و دولتمردی، به سبب ارادت وی به مولانا جلال‌الدین بود. او در سلک مریدان و مقربان مولانا جای داشت و بیشترین مکتوبات مولوی که به دست ما رسیده، خطاب به او نوشته شده است.
[۵۸] مولوی، مکتوبات، ج۱، ص۲۸۹-۲۹۰، به کوشش توفیق هاشم‌پور، سبحانی، تهران، ۱۳۷۱ش.

چنان‌که از مندرجات فیه‌ ما فیه، مناقب العارفین اثر افلاکی، و نیز مکتوبات مولانا جلال‌الدین رومی برمی‌آید، وی در میان بزرگان عصر، مشمول لطف و عنایت خاص مولانا بوده است. معین‌الدین برای دیدار مولانا ساعت‌ها به انتظار می‌نشست
[۵۹] افلاکی احمد، مناقب العارفین، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰، به کوشش تحسین یازیجی، آنکارا، ۱۹۷۶م.
و اندرزهای او را از دل و جان می‌پذیرفت، مولوی گاه او را به سبب نیکی و احسان و دستگیری از درماندگان، ستایش و گاه نیز ملامت می‌کرد
[۶۰] مولوی، مکتوبات، ج۱، ص۲۸۹-۲۹۰، به کوشش توفیق هاشم‌پور، سبحانی، تهران، ۱۳۷۱ش.
معین‌الدین در مجالس سماع مولوی حاضر می‌شد
[۶۱] افلاکی احمد، مناقب العارفین، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۲، به کوشش تحسین یازیجی، آنکارا، ۱۹۷۶م.
[۶۲] افلاکی احمد، مناقب العارفین، ج۱، ص۲۱۵-۲۱۶، به کوشش تحسین یازیجی، آنکارا، ۱۹۷۶م.
و خود نیز با حضور مولوی مجالس سماع ترتیب می‌داد.
[۶۳] افلاکی احمد، مناقب العارفین، ج۱، ص۹۹-۱۰۰، به کوشش تحسین یازیجی، آنکارا، ۱۹۷۶م.
وی همچنین مجذوب صدرالدین قونوی، شاگرد ابن‌ عربی و فخرالدین عراقی (د۶۸۸ق/۱۲۸۹م) بود و برای او در توقات، خانه و مدرسه‌ای ساخت.
[۶۴] تاریخ آل‌سلجوق در آناطولی، به کوشش نادره جلالی، ج۱، ص۲۲، تهران، ۱۳۷۷ش.
[۶۵] نوایی عبدالحسین، رجال کتاب حبیب ‌السیر، ج۱، ص۳۵-۳۶، تهران، ۱۳۲۴ش.



معین‌الدین پروانه را به سبب هم‌نشینی با علما و پرهیزکاران و کمک به درماندگان و فقرا ستوده‌اند.
[۶۶] ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۲۰، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
وی با ازدواج با گرجی‌خاتون، دختر کیخسرو دوم
[۶۷] زامباور، معجم‌الانساب و الاسرات الحاکمة، ج۱، ص۲۲۲، ترجمه زکی محمدحسن و حسن‌احمدمحمود، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.
با خاندان سلطنتی نیز پیوند یافته بود. با قتل معین‌الدین سلیمان در ۶۷۶ق/۱۲۷۷م، حکومت نیمه مستقل سلجوقیان آسیای صغیر نیز رو به ضعف نهاد و سرانجام، به دست مغولان برافتاد.


۱. آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۴۵، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
۲. ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۲۸۸، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
۳. ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۲۷۲، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
۴. ابن تغری بردی، المنهل الصافی، ج۶، ص۴۴، به کوشش محمد محمدامین، قاهره، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.    
۵. نویری احمد، نهایةالارب، ج۲۷، ص۱۱۲، به کوشش سعید عاشور و دیگران، قاهره، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م.    
۶. یونینی موسیٰ، ذیل مرآة الزمان، ج۳، ص۲۶۸، حیدرآباد دکن، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۰م.    
۷. آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۶۱، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
۸. آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۶۲، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
۹. ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۲۹۸-۲۹۹، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
۱۰. آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۸۳، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
۱۱. UzunçarŞlı İ H، Anadolu beylikleri، ج۱، ص۱۴۸، Ankara، ۱۹۸۴.
۱۲. لین‌پول استنلی و دیگران، تاریخ دولت‌های اسلامی و خاندان‌های حکومت‌گر، ج۲، ص۳۳۰-۳۳۱، ترجمه صادق سجادی، تهران، ۱۳۷۰ش.
۱۳. ادهم خلیل، دول اسلامیة، ج۱، ص۲۷۲، استانبول، ۱۳۴۵ق/۱۹۲۷م.
۱۴. سلیمان احمدسعید، تاریخ ‌الدول الاسلامیة، ج۲، ص۳۸۹، قاهره، ۱۹۶۹م.
۱۵. آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۸۳، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
۱۶. Spuler B، İran Moğolları، ج۱، ص۸۴، tr C Köprülü، Ankara، ۱۹۵۷.
۱۷. حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۴۸۷، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
۱۸. مقریزی، احمد، السلوک، ج۳، ص۸، به کوشش محمد مصطفیٰ زیاده، قاهره، ۱۳۷۶ق/۱۹۵۷م.    
۱۹. آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۸۷، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
۲۰. ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۰۳-۳۰۴، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
۲۱. UzunçarŞlı İ H، Osmanlı tarihi، ج۱، ص۱۴، Ankara، ۱۹۷۲.
۲۲. آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۸۸، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
۲۳. آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۹۲-۹۳، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
۲۴. ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۱۰-۳۱۱، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
۲۵. آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۱۰۰-۱۰۱، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
۲۶. آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۱۰۱، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
۲۷. ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۱۲-۳۱۳، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
۲۸. رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۱، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۲۹. رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۱، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۳۰. آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۱۰۶-۱۰۹، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
۳۱. ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۱۴-۳۱۶، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
۳۲. وصاف، تاریخ، ج۱، ص۵۴، تحریر عبدالمحمد آیتی، تهران، ۱۳۴۶ش.
۳۳. ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۱۷، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
۳۴. ابن عبری غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ج۱، ص۵۰۱، به کوشش انطون صالحانی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۳۵. رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۴، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۳۶. حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۵۹۲، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
۳۷. ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۱۷، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
۳۸. آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۱۱۳-۱۱۴، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
۳۹. رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۱، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۴۰. رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۲، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۴۱. ابوالفداء، المختصر فی اخبار البشر، ج۴، ص۹، بیروت، دارالمعرفه.    
۴۲. ابوالفداء، المختصر فی اخبار البشر، ج۴، ص۹، بیروت، دارالمعرفه.    
۴۳. ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۱۸، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
۴۴. آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۱۱۵، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
۴۵. ابن عبری غریغوریوس، تاریخ مختصر الدول، ج۱، ص۵۰۲، به کوشش انطون صالحانی، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م.
۴۶. مولوی، فیه‌مافیه، ج۱، ص۵، به کوشش حسین حیدرخانی، تهران، ۱۳۷۵ش.
۴۷. آق‌سرایی محمود، مسامرة الاخبار و مسایرة الاخیار، ج۱، ص۱۱۴، به کوشش عثمان توران، آنکارا، ۱۹۴۳م.
۴۸. ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۱۷، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
۴۹. رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۲، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۵۰. رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۲، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۵۱. رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۴، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۵۲. ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۲۰، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
۵۳. میرخواند محمد، روضةالصفا، ج۵، ص۹۱۵، به کوشش عباس زریاب، تهران، ۱۳۷۳ش.
۵۴. تاریخ آل‌سلجوق در آناطولی، به کوشش نادره جلالی، ج۱، ص۱۰۳، تهران، ۱۳۷۷ش.
۵۵. رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ج۲، ص۱۱۰۳-۱۱۰۴، به کوشش محمد روشن و مصطفیٰ موسوی، تهران، ۱۳۷۳ش.
۵۶. ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۲۰، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
۵۷. ابن تغری بردی، المنهل الصافی، ج۶، ص۴۴، به کوشش محمد محمدامین، قاهره، ۱۴۱۰ق/۱۹۹۰م.    
۵۸. مولوی، مکتوبات، ج۱، ص۲۸۹-۲۹۰، به کوشش توفیق هاشم‌پور، سبحانی، تهران، ۱۳۷۱ش.
۵۹. افلاکی احمد، مناقب العارفین، ج۱، ص۲۹۹-۳۰۰، به کوشش تحسین یازیجی، آنکارا، ۱۹۷۶م.
۶۰. مولوی، مکتوبات، ج۱، ص۲۸۹-۲۹۰، به کوشش توفیق هاشم‌پور، سبحانی، تهران، ۱۳۷۱ش.
۶۱. افلاکی احمد، مناقب العارفین، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۲، به کوشش تحسین یازیجی، آنکارا، ۱۹۷۶م.
۶۲. افلاکی احمد، مناقب العارفین، ج۱، ص۲۱۵-۲۱۶، به کوشش تحسین یازیجی، آنکارا، ۱۹۷۶م.
۶۳. افلاکی احمد، مناقب العارفین، ج۱، ص۹۹-۱۰۰، به کوشش تحسین یازیجی، آنکارا، ۱۹۷۶م.
۶۴. تاریخ آل‌سلجوق در آناطولی، به کوشش نادره جلالی، ج۱، ص۲۲، تهران، ۱۳۷۷ش.
۶۵. نوایی عبدالحسین، رجال کتاب حبیب ‌السیر، ج۱، ص۳۵-۳۶، تهران، ۱۳۲۴ش.
۶۶. ابن بی‌بی حسین، مختصر سلجوق‌نامه ابن‌بی‌بی، ج۱، ص۳۲۰، اخبار سلاجقه روم، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، ۱۳۵۰ش.
۶۷. زامباور، معجم‌الانساب و الاسرات الحاکمة، ج۱، ص۲۲۲، ترجمه زکی محمدحسن و حسن‌احمدمحمود، بیروت، ۱۴۰۰ق/۱۹۸۰م.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله«خاندان پروانه»، شماره ۵۵۰۶.    

رده‌های این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی




جعبه ابزار