• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

معرف قرآن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



بهترين معرف قرآن، خود قرآن است و ما در تفسیر قرآن به کلمات معصومین نیازمند هستیم.



استحقاق امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) برای بررسی ابعاد گوناگون قرآن، از دو جهت قابل اثبات است:
۱. آن حضرت (علیه‌السّلام) از اهل بیت (علیهم‌السّلام) است و هر آنچه درباره ی استحقاق آن ذات‌های مقدس ـ برای تحلیل قرآن و معارف آن ـ رسیده است، شامل حضرت علی (علیه‌السّلام) نیز می‌شود.
۲. روایت‌های ویژه‌ای درباره ی صلاحیت علمی و عملی شخص آن حضرت (علیه‌السّلام) رسیده است.


یکی از ادله ی اولویت تعیینی اهل بیت (علیهم‌السّلام) واستحقاق حتمی آن‌ها برای بیان علوم و مفاهیم قرآنی ـ گذشته از حدیث ثقلین که سنی و شیعه به سند و متن آن اعتقاد دارند ـ سخنان حضرت علی (علیه‌السّلام) در باره ی عظمت اهل بیت عصمت (علیهم‌السّلام) است؛ چنان که آن حضرت در نهج البلاغه فرمود:
«هم موضع سره ولجا امره وعیبة علمه وموئل حکمه وکهوف کتبه و جبال دینه. بهم اقام انحناء ظهره واذهب ارتعاد فرائصه» (آنها مواضع اسرار خدایند و ملجاء فرمانش، ظرف علم اویند و مرجع احکامش، پناهگاه کتابهای او هستند و کوه‌های استوار دین او، به وسیله آنان خمیدگی پشت دین راست نمود و لرزشهای وجود آن را از میان برد). و «لا یقاس بآل محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) من هذه الامة احد و لایسوی بهم من جرت نعمتهم علیه ابدا. هم اساس الدین و عماد الیقین... ولهم خصائص؛ حق الولایة وفیهم الوصیة والوراثة» (احدی از این امت را با آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مقایسه نتوان کرد آنان که ریزه خوار خوان نعمت آل محمدند با آنان برابر نخواهند بود. آنها اساس دینند و ارکان یقین. ویژگی‌های ولایت و حکومت از آن آنهاست و وصیت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و وراثت او در میان آنان). و «بنا یستعطی الهدی ویستجلی العمی» و «فیهم کرائم القران و هم کنوز الرحمان. ان نطقوا صدقوا و ان صمتوا لم یسبقوا» (درباره آنها (اهل بیت علیه‌السّلام ) آیات کریمه ی قرآن نازل شده است، اینان گنج‌های علم خداوند رحمانند، اگر سخن گویند راست گویند، و اگر سکوت کنند کسی از آنان سبقت نگیرد). و «هم عیش العلم و موت الجهل. یخبرکم حلمهم عن علمهم و ظاهرهم عن باطنهم و صمتهم عن حکم منطقهم. لایخالفون الحق ولا یختلفون فیه. هم دعائم الاسلام و ولائج الاعتصام، بهم عاد الحق الی نصابه وانزاح الباطل عن مقامه وانقطع لسانه عن منبته. عقلوا الدین عقل وعایة و رعایة لاعقل سماع و روایة؛ فان رواة العلم کثیر و رعاته قلیل» (آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مایه حیات علم و دانشند و مرگ نادانی، حلمشان شما را از علم و دانش شان آگاه می‌سازد و ظاهرشان و باطن‌شان. سکوت شان از حکمت و منطق‌شان را مطلع می‌گرداند، هرگز با حق مخالفت نمی‌کنند و در آن اختلاف ندارند، آنها ارکان اسلامند و پناه گاه مردم، به وسیله ی آنان حق به نصاب خود رسید و باطل ریشه کن گردید، و زبان باطل از بن برکنده شد، دین را درک کردند، درکی توام با فراگیری و عمل نه تنها شنیدن و نقل کردن! زیرا راویان علم فراوانند و رعایت کنندگان و عمل کنندگان کم!). و «ان الله تبارک وتعالی طهرنا و عصمنا و جعلنا شهداء علی خلقه و حجبا علی عباده و جعلنا مع القران و جعل القرآن معنا لانفارقه ولایفارقنا»
[۶] مستدرک امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، ص۱۸۳.
و «فاین تذهبون وانی تؤفکون... وبینکم عترة نبیکم و هم ازمة الحق و اعلام الدین والسنة الصدق، فانزلوهم باحسن منازل القرآن وردوهم ورود الهیم العطاش. ایها الناس! خذوها عن خاتم النبیین (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): انه یموت من مات منا ولیس بمیت ویبلی من بلی منا ولیس ببال» (کجا می‌روید؟! رو به کدام طرف می‌کنید؟. .. در حالی که عترت پیامبرتان در میان شما است آنها زمامهای حقند و پرچمهای دین و زبانهای صدق، آنها را در بهترین جائی که قرآن را در آن حفظ می‌کنید (در دلها و قلوب پاک) و همچون تشنگانی برای سیراب شدن به سرچشمه ی زلال آنان هجوم آورید. ‌ای مردم این حقیقت را از خاتم الانبیاء بیاموزید که: هر کس از ما می‌میرد در حقیقت نمرده است و چیزی از ما کهنه نمی‌شود، پس آنچه نمی‌دانید مگوئید که بسیاری از حقایق در اموری است که انکار می‌کنید). و «نحن شجرة النبوة ومحط الرسالة ومختلف الملائکة ومعادن العلم وینابیع الحکم» (ما شجره ی نبوتیم، جایگاه رسالت، و مرکز رفت و آمد فرشتگان، معادن دانش و چشمه سارهای حکمت‌ها). و «انا صنائع ربنا والناس بعد صنائع لنا». (ما ساخته و پرورش یافته و رهین منت پروردگار خویش هستیم، ولی مردم پرورش یافته و تربیت شده ی مایند).
فضائل علمی و عملی اهل بیت (علیهم‌السّلام) بیش از آن تعدادی است که در نهج البلاغه گردآوری شده است. هم چنین مجموع آن چه در کتاب مزبور آمده، به مراتب بیش از آن چیزی است که نقل کردیم.


مفاد آن چه که درباره ی عظمت اهل بیت (علیهم‌السّلام) یادآوری شد، عبارت است از:
۱. خاندان معصوم رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حامل اسرار خدا، و صندوق دانش او، و قرارگاه کتاب‌های آسمانی خدا و سلسله ی جبال دین اویند.
۲. هیچ کس از امت اسلامی، همتای اهل بیت عصمت (علیهم‌السّلام) نیست و با آن‌ها سنجیده نمی‌شود. آنان پایه ی دین، و ستون یقینند.
۳. هدایت به وسیله ی اهل بیت (علیهم‌السّلام) عطا می‌شود و کوری باطنی انسان‌ها علاج می‌گردد.
۴. حقیقت قرآن حکیم و آیات کریمه ی او درباره ی آن هاست و رموز آن در آن‌ها مستقر است و اینان، گنج‌های خدای رحمانند. اگر سخن بگویند، در گفتار خود صادقند و اگر ساکت شوند، چیزی آن‌ها را به سکوت محکوم نکرده است و مقهور هیچ مقام خارجی نبوده‌اند؛ بلکه چون خودشان صاحبان سخن و امیران کلامند، سخن گفتن اسیر آنان است و در اختیارشان قرار دارد؛ هرگاه مصلحت باشد، سخن می‌گویند و هر زمانی که سخن گفتن مصلحت نباشد، ساکت هستند.
۵. آن‌ها حیات دانشند و علم به کمک آن‌ها زنده است. درباره ی حق، نه مخالفند و نه مختلف؛ به یاری آنان حق به حد لازم خود بر می‌گردد و باطل از جایگاهش بر کنار می‌شود. اینان، دین خدا را عاقلانه در خود جای می‌دهند و دستورهای آن را رعایت می‌کنند و به شنیدن و گفتن بسنده نمی‌کنند.
۶. خدا آنان را از گزند گناه نگاه داشته و شاهدان اعمال بندگان خود قرار داده و آن‌ها را با قرآن قرین و قرآن را با آن‌ها همراه ساخته است؛ به گونه‌ای که هرگز قرآن را رها نمی‌کنند و قرآن نیز آنان را رها نمی‌کند.
۷. هرکس که راهی جز راه خاندان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیماید، گمراه است. زمامداران حق و پرچم‌های دین و زبان‌های صدق، حقیقت اهل بیت طهارت (علیهم‌السّلام) است و باید آن‌ها را به بهترین درجات قرآنی منزل داد و همانند شتران تشنه کام به کوثر زلال معرفت آنان وارد شد.
۸. اگر ـ به ظاهرـ یکی ار آنان بمیرد، حقیقت ولایت و امامت او زنده است و حقیقت او هیچ گاه فرسوده نمی‌شود.
۹. اهل بیت طهارت (علیهم‌السّلام) مخلوق و دست پرورده ی خدایند؛ ولی دیگران به این منظور پرورده می‌شوند که از برکات و حسنات علمی و عملی آن ذات‌های نورانی بهره‌مند شوند.


ادله ی اولویت تعیینی شخص امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) نسبت به امت اسلامی برای بیان علوم و مفاهیم قرآنی، سخنان آن امام همام (علیه‌السّلام) درباره ی شخصیت علمی خود اوست که برخی از آن سخنان در حضور رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و با تقریر آن حضرت (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) صادر شده است.
حضرت علی (علیه‌السّلام) در نهج البلاعه درباره ی خود چنین فرمود:
«اری نور الوحی والرسالة واشم ریح النبوة» (من نور وحی و رسالت را می‌دیدم و نسیم نبوت را استشمام می‌کردم). و «انی لعلی یقین من ربی وغیر شبهة من دینی» (من به پروردگار خویش یقین دارم و در دین و آیین خود گرفتار شک و تردید نیستم). و «ما شککت فی الحق مذ اریته» (از آن زمان که حق به من نشان داده شد، هرگز در آن شک نکردم. و «وان معی لبصیرتی، ما لبست ولا لبس علی» (من بینائی خویش را به همراه دارم، چیزی را بر کسی مشتبه نکرده‌ام، و چیزی بر من نیز مشتبه نشده است). و «ان الکتاب لمعی مافارقته مذ صحبته» (چه اینکه کتاب خدا با من است، من از هنگامی که با آن آشنا شده‌ام از آن جدا نگشته‌ام). و «بل اندمجت علی مکنون علم؛ لو بحت به لاضطربتم اضطراب الارشیة فی الطوی البعیدة» (من از علوم و حوادثی آگاهم که اگر گویم همانند طنابهای در چاه‌های عمیق به لرزه در آیید. و «فاسالونی قبل ان تفقدونی، فوالذی نفسی بیده! لاتسالونی عن شیء فیما بینکم و بین الساعة ولا عن فئة تهدی مائة وتضل مائة الا انباتکم بناعقها وقائدها وسائقها ومناخ رکابها ومحط رحالها...» (بنابراین پیش از آن که مرا از دست بدهید هرچه می‌خواهید از من بپرسید! سوگند به کسی که جانم در دست قدرت اوست ممکن نیست از آنچه بین امروز تا قیامت واقع می‌شود و نه درباره ی گروهی که صدنفر را هدایت و یا صدنفر را گمراه کنند از من پرسش کنید، جز آن که از دعوت کننده و رهبر و آن کس که زمام این گروه را به دست دارد و جایگاه خیمه و خرگاه و محل اجتماع آنها و آنان که از گروهی کشته می‌شوند یا به مرگ طبیعی می‌میرند شما را آگاه می‌سازم). و «انا بطرق السماء اعلم منی بطرق الارض ولیس کل اصحاب رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) من کان یساله ویستفهمه... وکان لایمر بی من ذلک شیء الا سالت عنه وحفظته» (من به راه‌های آسمان از راه‌های زمین آشناترم، این طور نبود که همه ی اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از او پرسش کنند و استفهام نمایند... اما من هرچه از خاطرم می‌گذشت از او می‌پرسیدم و حفظ می‌نمودم). و «الم اعمل فیکم بالثقل الاکبر واترک فیکم الثقل الاصغر». (مگر من در بین شما به ثقل اکبر (قرآن) عمل نکردم و ثقل اصغر (عترت پیغمبر) را در بین شما باقی نگذاردم؟).
مناقب علمی و عملی حضرت علی (علیه‌السّلام) به مراتب بیش از آن مقداری است که در نهج البلاغه آمده است؛ زیرا سراسر این کتاب شریف، بیان گر فضایل آن حضرت (علیه‌السّلام) است؛ چنان که فضایل مزبور، بیش از منقول آن است.


خلاصه ی آن چه که درباره ی عظمت علمی و عملی حضرت علی (علیه‌السّلام) نقل شد، عبارت است از:
۱. حضرت علی (علیه‌السّلام) نور وحی و رسالت را با چشم ملکوتی خود می‌دید و بوی نبوت را با شامه ی درونی خویش استشمام می‌کرد. در نهان انسان صالح، حواس دیگری وجود دارد که با برخی از آن‌ها بوهای غیبی را استشمام می‌کند؛ مانند استشمام بوی حضرت یوسف (علیه‌السّلام) توسط حضرت یعقوب (علیه‌السّلام): «انی لاجد ریح یوسف لو لا ان تفندون». (من بوی یوسف را احساس می‌کنم، اگر مرا به نادانی و کم عقلی نسبت ندهید).
با بعضی حواس نیز منظره‌های غیبی را می‌بیند؛ مانند دیدن جهنم توسط صاحبان یقین: «کلا لو تعلمون علم الیقین • لترون الجحیم» (و کوه‌ها مانند پشم رنگین حلاجی شده می‌گردد! اما کسی که (در آن روز) ترازوهای اعمالش سنگین است). ـ و با برخی حواس دیگر، صدای فرشتگان غیبی را می‌شنود؛ مانند شنیدن صدای بشارت فرشتگان از سوی مؤمنان استقامت کننده: «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکة الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنة التی کنتم توعدون». (به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند که: نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!).
۲. یقین به حقانیت اصول و فروع دین ـ که در بین بندگان خدا کم تر وجود دارد ـ برای حضرت علی (علیه‌السّلام) حاصل بود و تحقق آن از آسیب هر شبهه‌ای مصون بوده است.
۳. آن حضرت (علیه‌السّلام) معارف الهی را با چشم ملکوتی خود مشاهده کرد. نه تنها با تفکر حصولی از آن‌ها آگاه شد، بلکه از همان لحظه ی ارائه ی ملکوت اشیا با یقین به سر می‌برد و هرگز گرفتار شک نشده بود.
۴. بینش الهی آن حضرت (علیه‌السّلام) با وی بوده است. ایشان، نه خود مورد تلبیس قرار گرفت و نه دیگران را در اشتباه قرار داد.
۵. قرآن کریم، همراه با آن حضرت (علیه‌السّلام) بود و هرگز او را رها نکرد.
۶. اگر علمی را که آن حضرت (علیه‌السّلام) داشت برای دیگران اظهار می‌کرد، مایه ی اضطراب و لرزش آنان می‌شد؛ مانند لرزش ریسمان در چاه عمیق.
۷. آن حضرت (علیه‌السّلام) فرمود: پیش از ارتحال من، هر آن چه خواستید از من بپرسید. قسم به کسی که جانم در دست اوست! هرگز از میان حوادثی که اکنون تا قیامت رخ می‌دهد، چیزی سؤال نمی‌کنید و از گروهی ـ که صدها نفر را هدایت می‌کند و صدها نفر را گمراه می‌سازد ـ نمی‌پرسید، مگر آن که من شما را از همه ی خصوصیات «جلودار» و «محرک» و از دیگر شؤون آن آگاه می‌کنم.
۸. آن حضرت (علیه‌السّلام) فرمود: به راه‌های آسمان غیب از راه زمین حس و شهادت آگاه ترم.
۹. آن حضرت (علیه‌السّلام) فرمود: آیا من در میان شما به ثقل اکبر یعنی قرآن کریم عمل نکردم و آیا در بین شما ثقل اصغر یعنی عترت (علیهم‌السّلام) را به ودیعت ننهادم؟


قرآن کریم نیز علم صحیح و تفسیر ناب قرآن حکیم را بهره ی اهل بیت (علیهم‌السّلام) می‌داند؛ زیرا طبق آیات «انه لقرآن کریم •فی کتاب مکنون •لا یمسه الا المطهرون»، تماس علمی با کتاب مکنون ـ که باطن قرآن است و ظاهر قرآن نیز از آن پایین آمده است ـ فقط بهره ی پاک شدگان از نجاست وهم و رجز خیال است که همانا اهل بیت عصمت (علیهم‌السّلام) هستد.
بر اساس آیه ی «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»، (خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد). اهل بیت عصمت (علیهم‌السّلام) که نه تنها از رجس گناه به دورند، بلکه از آثار رقیق آن نیز پاکند ـ شایسته ی تماس علمی با فرهنگ درونی و بیرونی قرآن کریم هستند. از این رو، تعریف و تبیین آنان نسبت به علوم و مفاهیم قرآن، بیانی ویژه است.


خصوصیت انسان کاملی ـ چونان علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) از لحاظ سخن گفتن درباره ی قرآن، با نقل گفتار کوتاهی از خود آن حضرت (علیه‌السّلام) روشن تر می‌شود.
«سهل بن حنیف انصاری» ـ که از محبوب‌ترین یاران امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) بود ـ پس از بازگشت از «صفین» در کوفه درگذشت. حضرت علی (علیه‌السّلام) پس از شنیدن خبر ارتحال سهل بن حنیف، چنین فرمود: «لو احبنی جبل لتهافت»؛ اگر کوه، محبت مرا در خود جای دهد و دوست من شود، متلاشی می‌شود و فرو می‌ریزد.
«سید رضی» (رحمه الله) در شرح جمله ی مزبور، چنین گفته است:
محنت و اندوه او (کوه) افزوده می‌شود و مصیبت‌ها با شتاب به او رو می‌کنند و این کار، جز برای پارسایان و پرهیزگاران و نیکان و برگزیدگان حاصل نمی‌شود؛ یعنی خوبان، هدف تیر بلا و غمند! حضرت علی (علیه‌السّلام) در جای دیگر در این باره فرمود: «من احبنا اهل البیت (علیهم‌السّلام) فلیستعد للفقر جلبابا»؛ یعنی هرکس ما خاندان عصمت و طهارت (علیهم‌السّلام) را دوست داشته باشد، باید مهیا و آماده ی در برکردن جامه ی فقر و روپوش تهی دستی باشد».
شرح جناب سید رضی (رحمه الله) قابل قبول است و برخی از شواهد نقلی نیز آن را تایید می‌کند؛ لیکن معنای دقیق تر گفتار یاد شده، این است که حقیقت انسان کامل با حقیقت قرآن، کاملا هماهنگ است؛ چنان که حدیث «ثقلین» و جدا نبودن آن دو از یک دیگر و نیز همراهی قرآن با علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) آن را تایید می‌کند.
بنابراین، حکم ولایت و خلافت انسان کامل، حکم قرآن کریم است. پس، همان گونه که حقیقت قرآن، فراتر از آن است که کوه آن را تحمل کند و نزول قرآن بر کوه، آن را متلاشی می‌کند، حقیقت ولایت انسان کامل نیز برتر از آن است که بر کوه حمل شود؛ زیرا پذیرش کوه نسبت به امور مادی محسوس، محفوظ است، لیکن تحمل آن نسبت به امور غیرمادی معلوم نیست؛ بلکه عدم آن معلوم است.
بنابراین، می‌توان معنای: «لو احبنی جبل لتهافت» را هماهنگ با معنای این آیه دانست: «لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیة الله و تلک الامثال نضربها للناس لعلهم یتفکرون»؛ (اگر این قرآن را برکوهی نازل می‌کردیم، می‌دیدی که در برابر آن خاشع می‌شود و از خوف خدا می‌شکافد! اینها مثالهایی است که برای مردم می‌زنیم، شاید در آن بیندیشند). اگر این قرآن را بر کوهی فرو می‌فرستادیم، یقینا آن (کوه) را از بیم خدا فروتن و از هم پاشیده می‌دیدی؛ و این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم، باشد که آنان بیندیشند.
اگر چنین معنایی برای حدیث علوی (علیه‌السّلام) پذیرفته شود، به خوبی روشن می‌شود که استحقاق آن حضرت (علیه‌السّلام) برای تحلیل معارف قرآنی، استحقاق تعیینی است؛ زیرا آن حضرت (علیه‌السّلام) قرآن ناطق است و بهترین راه شناخت هر چیزی، آن است که آن شیء را از زبان خودش بشناسیم و معرفت قرآن از زبان امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) به منزله ی شناخت قرآن از زبان خود قرآن است.


معرفت قرآنی؛ امام علی و پرسش های قرآنی؛ استدلال امام علی به قرآن.


۱. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه ۲، بند ۱۱.    
۲. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه۲.    
۳. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱۴۴، بند ۴.    
۴. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه۱۵۴، بند ۴.    
۵. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه۲۳۹، بند ۳.    
۶. مستدرک امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، ص۱۸۳.
۷. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه ۸۷، بند ۱۶.    
۸. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه۱۰۹، بند ۳۸.    
۹. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، نامه ۲۸، بند ۱۱.    
۱۰. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲، بند ۱۲۰.    
۱۱. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه ۲۲، بند ۶.    
۱۲. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه۴، بند ۵، حکمت ۱۸۴.    
۱۳. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه۱۳۷، بند ۳.    
۱۴. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه۱۲۲، بند ۸.    
۱۵. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه۵، بند ۴.    
۱۶. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه ۹۳، بند ۳.    
۱۷. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه۲۱۰، بند ۱۷.    
۱۸. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، خطبه۸۷، بند ۱۷و ۱۸.    
۱۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۴.    
۲۰. تکاثر/سوره۱۰۲، آیه۶-۵.    
۲۱. فصلت/سوره۴۱، آیه۳۰.    
۲۲. واقعه/سوره۵۶، آیه۷۹-۷۷.     .
۲۳. احزاب/سوره۳۳، آیه۳۳.    
۲۴. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، حکمت ۱۱۱ و ۱۱۲.    
۲۵. امام علی علیه السلام، نهج البلاغه، حکمت ۱۱۱ و ۱۱۲.    
۲۶. حشر/سوره۵۹، آیه۲۱.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «معرف قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۲۲    

رده‌های این صفحه : مقالات اندیشه قم




جعبه ابزار