• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

معتر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





عتر.معترّ آن کسی ست كه با قصد سؤال پیش تو می‌آید.



معتر از ماده عر (بر وزن شر و بر وزن حر) در اصل به معنى بیمارى جرب است كه عارض بر پوست بدن انسان مى‌شود. سپس به سؤال كننده‌اى كه به سراغ انسان مى‌آید و تقاضاى كمك مى‌كند (و اى بسا زبان به اعتراض مى‌گشاید) معترگفته شده است.
راغب در مفردات می‌گوید: «هو المعترض للسؤال» مرحوم مصطفوی در التحقیق می‌نویسد: «المعترّ: هو الضعیف المعتلّ العاجز؛ معتر شخص ضعیف، بیمار و ناتوان است.» او معتر را از شخص سائل محتاج‌تر و نیازمندتر می‌داند و می‌نویسد: «و لیس المعترّ بمعنى السائل، فانّ المعترّ أشدّ فقرا و حاجة الى الإطعام و الإحسان منه. و السائل فی الأغلب لا یكون محتاجا؛ معتر به معنای سائل نیست، زیرا نیاز معتر به طعام از سائل بسیار شدیدتر است ولی سائل در غالب اوقات محتاج به طعام نیست.»


• «فکلوا منها و اطعموا القانع و المعتر؛ از آنها بخورید و به تنگدستان قانع و فقیران اهل توقع نیز اطعام كنید. این چنین آنها را رام شما كرده‌ایم شاید كه شكرگزارید.»


فرق میان قانع و معتر این است كه قانع به كسى مى‌گویند كه اگر چیزى به او بدهند قناعت مى‌كند و راضی و خشنود مى‌شود و اعتراض و ایراد و خشمى ندارد اما معتر كسى است كه به سراغ تو مى‌آید و سؤال و تقاضا مى‌كند و اى بسا به آنچه مى‌دهى راضى نشود و اعتراض كند.مقدم داشتن قانع بر معتر نشانه این است كه آن دسته از محرومانى كه عفیف النفس و خویشتن دارند باید بیشتر مورد توجه قرار گیرند.
علامه طبرسی در مجمع البیان می‌نویسد: قانع كسى است كه به آنچه به او می‌دهند یا دارد قناعت می‌كند و معتر كسى است كه سؤال می‌كند. برخى گویند: قانع كسى است كه سؤال می‌كند و معتر كسى است كه خود را در معرض اطعام قرار می‌دهد و سؤال نمی‌كند.
امام باقر (علیه‌السّلام) و امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرمایند: «الْقَانِعُ‌ الَّذِى یقْنَعُ بِمَا أَعْطَیتَهُ وَ لَا یسْخَطُ وَ لَا یكْلَحُ وَ لَا یلْوِی شِدْقَهُ غَضَباً وَ الْمُعْتَرُّ الْمَادُّ یدَهُ لِتُطْعِمَهُ؛ قانع كسى است كه به هر چه به او دادى اکتفاء مى‌كند و خشم نمی‌گیرد و ترشرویى نمی‌كند و چهره در هم نمى‌كشد و معتر كسى است كه دست خود را دراز می‌كند كه به او خوراك داده شود.».
در روایت حلبى است كه امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: قانع كسى است كه سؤال می‌كند و به آنچه به او دهند قناعت می‌كند و معتر آن است كه مى‌آید و سؤال نمی‌كند. تفسیر اول طبق روایت صحیح‌تر به نظر می‌رسد.


۱. قرشی بنایی، علی اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۴۲.    
۲. راغب أصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۳۲۸.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۱۰۸.    
۴. راغب أصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۳۲۸.    
۵. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۳۲۷.    
۶. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۹، ص۳۲۷.    
۷. حج/سوره۲۲، آیه۳۶.    
۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۱۰۸.    
۹. طبرسی، حسن بن فضل،تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۵۵.    
۱۰. شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۶،ص۱۳۶.    
۱۱. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۳، ص۵۶۵.    
۱۲. طبرسی، حسن بن فضل، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۱۵۵.    



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «قناعت».    


رده‌های این صفحه : احسان | اخلاق اسلامی | قناعت




جعبه ابزار