مراتب قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرآن کریم همانند ذات مبارک
خداوند دارای حقیقتی ذو مراتب می باشد که در این مجال به تبیین و تفاوتهای آنها می پردازیم.
قرآن کریم درباره
خدای سبحان دو گونه تعبیر دارد:
گاهی میگوید: «ذلِکُمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ»؛ (آری) این است خداوند،
پروردگار شما
و در این بخش، از
کلمه «ذلک» که برای
اشاره به دور به کار میرود، استفاده نموده است؛
و گاه میگوید: «وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَما کُنْتُمْ» هر جا که باشید او با شماست
یا «وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ»؛ و هنگامی که
بندگان من، از تو درباره من
سؤال کنند، (بگو) من نزدیکم.
یعنی خدایی که همیشه با همه انسانهاست، خدایی که به
انسان نزدیک است بلکه از
رگ گردن به او نزدیکتر است: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ
إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ»؛ و ما از رگ قلبش نزدیکتریم.
همین دو نوع تعبیر درباره قرآن کریم نیز که به فرمایش نورانی
امیرالمؤمنین (سلاماللهعلیه) تجلیگاه
ذات اقدس اله است، آورده شده است.
خدای سبحان درباره قرآن، گاه میفرماید: «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فِیهِ»؛ آن
کتاب با عظمتی است که
شک در آن راه ندارد
و گاه میفرماید: «إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ»؛ این قرآن، به راهی که استوارترین راه هاست،
هدایت میکند
گاهی
اشاره دور آمده و گاهی
اشاره نزدیک.
سر این دوگانگی تعبیر آن است که قرآن کریم کتابی نظیر کتابهای عادی و معمولی نیست که اول و آخرش در دسترس انسانها باشد؛ بلکه قرآن کریم کتابی
الهی و دارای مراتب است:
مرتبه والا و مرحله اعلایش همان «
ام الکتاب» است که در
سوره «زخرف» بیان شده است. «وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ»؛ قرآن در «ام الکتاب» (
لوح محفوظ) نزد ما بلندپایه و استوار است
این مرحله اعلی که اصل قرآن و مادر و ریشه آن است،
وجود و حقیقتی «نزد خدا» دارد و نزد ذات اقدس
اله است.
مرحله عالیه قرآن، همان است که در
دست فرشتگان «
کرام برره» است: «بِأَیْدِی
سَفَرَةٍ• کِرامٍ بَرَرَةٍ»؛ به
دست سفیرانی است، والا مقام و فرمانبردار و نیکوکار
و مرحله نازلهاش، پیش مردم و به لفظ
عربی مبین ظهور کرده است: «حم• وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ• إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»؛
حم. سوگند به
کتاب مبین (روشنگر)، که ما آن را قرآنی
فصیح و
عربی قرار دادیم، شاید شما (آن را) درک کنید
در آنجا که میفرماید: «هذَا الْقُرْآنُ»؛ این قرآن.
، سخن از هدایت است و پس از آنکه میفرماید: «ذلِکَ الْکِتاب»؛ آن کتاب
، سخن از «
غیب» است: «لَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ»؛ کسانی که
ایمان به غیب دارند
و این نشانگر آن است که قرآن، «غیب» و «کتاب مکنونی» دارد که اصل
مرتبه نازله قرآن است.
امام خمینی برای قرآن مراتبی قائل است که با دو رویکرد هستیشناختی و معرفتشناختی بررسی کرده است؛ از جمله مراتب:
۱- مراتب قرآن بر اساس
مراتب وجود، به اعتقاد امام خمینی قرآن در هر نشئه از نشات هستی، ظهوری دارد، چنانکه قرآن در حضرتهای علمیه، حضرت اعیان، حضرت اقلام، حضرت الواح، حضرت مثال، حس مشترک و شهادت مطلقه به گونهای حضور دارد، این همان حرف مرتبه از تنزل است و ممکن است نزول قرآن بر هفت حرف در روایات، اشاره به این معنا باشد.
ایشان معتقد است همانطور که کتاب تکوینی و نظام آفرینش مراتب دارد، کتاب تدوین و قرآن کریم نیز مراتبی دارد که مطابق با مراتب تکوینی است.
به باور امام خمینی اگر مراد از قرآن در بطون هفتگانه آن همه هستی باشد، مراتب هفتگانه بطونی آن مراتب هفتگانه کلی است و آن مقام احدیت غیبی، حضرت واحدیت، مقام مشیت و فیض منبسط،
عالم عقول،
عالم نفوس کلی،
عالم مثال مطلق و
عالم طبیعت است.
امام خمینی نزول آیات از مرتبه غیب تا شهادت را نوعی تغییر و میل وجودی و رتبی دانسته است، زیرا کلمات حق تعالی با رسیدن به هر مرتبه در قوس نزول محجوب و مستور در حدود و تعینات میگردد تا به عالم طبیعت برسد. قرآن و
کلام الهی باطنی مراتب در قوس نزول و پوشیدن لباس الفاظ، مرحله به مرحله تنزل داده شده است، از اینرو مراتب بطون قرآن در قوس صعود، مطابق با مراتب تنزل است و برای رسیدن به بطون قرآن باید از این حجابها رهایی یابد، بر این اساس میان مبدا بطون و مبدا تنزل رابطه متعاکسی برقرار است و
سالک به هر مرتبه از بطون که راه یافت، از یک مرتبه از تنزل رهایی مییابد.
۲- مراتب قرآن بر اساس فهم آن، امام خمینی برای فهم قرآن مراتبی قائل است. ایشان در مرتبهای، درک و دریافت آیات قرآن را خارج از حیطه فهم و ادراک بشر برشمرده و آن را مختص ذات غیب الغیوب میداند، در مرتبه بعد، مخاطب قرآن تنها
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و در رتبه ظاهر و الفاظ قرآن که تنزل یافته از مراتب بالاتر است،
سفره گستردهای است که همه اقشار از آن استفاده میکنند.
وقتی که انسان بر اوج قرآن مینگرد و خود را
حقیر مییابد، میگوید: «ذلِکَ الْکِتاب» و آن وقت که الفاظ و ظواهرش را میبیند که قابل
قرائت و
تلاوت، و قابل فهم و
استدلال و گفتن و شنیدن و نوشتن است، میگوید: «هذَا الْقُرْآنُ». در یک نگاه، توجه به اوج قرآن است و در این حال، تعبیر مناسب، اشاره دور است و در نگاه دیگر، توجه به مرحله نازله آن است و در این هنگام، تعبیر مناسب، اشاره نزدیک است.
اگر ذات اقدس
اله به فرمایش
امام سجاد (علیهالسّلام)، «الدانی فی عُلوّه و العالی فی دُنوّه»؛
نزدیک است در
بلند مرتبه بودنش و بلند مرتبه است در نزدیک بودنش
است، قرآن کریم نیز که تجلی اوست، همین ویژگی را دارد.
اگر
خداوند متعال، در عین حال که
عالی و بالاست، نزدیک است و در عین حال که نزدیک است، بلند و
متعالی است: «بَعُدَ فلا یُری و قَرب فشهد النجوی»
هم
بعید است و هم نزدیک، هم عالی است و هم
دانی، تجلی او یعنی قرآن نیز دارای «
قرب»، «
بعد»، «
علوّ» و «
دنوّ» است.
البته بین قرآن که «تجلی» است و
ذات اقدس اله که «
متجلی» است، یقینا تفاوت وجود دارد.
قرآن کریم به صورت لفظ و
کتابت درمی آید ولی ذات اقدس
اله هرگز به این
صور جسمانیه در نمیآید و لذا در تعبیر شریف
دعا آمده است که «قرب فشهد النجوی»
و نفرمود: «قرب فیری» نزدیک است و دیده میشود بلکه نزدیک است و
شاهد نجوی است، نزدیک است و میبیند.
قرآن کریم به جهت آنکه موجودی «
ممکن الوجود» است، وقتی که در مرحله قرب ظهور میکند، دیده میشود، شنیده میشود و نوشته میشود، در قالب الفاظ عربی مبین میآید تا زمینه
فهم و تعقل و
ترقی و تکامل انسان فراهم شود.
در
سوره مبارکه «زخرف» هر دو مرحله قرآن ذکر شده و خدای سبحان پس از
قسم به «کتاب مبین» میفرماید: ما قرآن کریم را از مقام لدن و از «ام الکتاب»
نزول دادهایم و به صورت قرآن
عربی فصیح درآوردهایم تا منشا تعقل و فهمیدن شما باشد: «حم• وَ الْکِتابِ الْمُبِینِ• إِنَّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»
.
•
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مراتب قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۲۱ • دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی