محمدباقرمیرزا خسروی کرمانشاهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خسروی کرمانشاهی، محمدباقرمیرزا،
شاعر و نویسنده سده سیزدهم بود.
او فرزند شاهزاده محمدرحیم (متوفی ۱۲۹۸) و از نوادگان
فتحعلیشاه بود. در ۲۴
ربیعالآخر ۱۲۶۶ در کرمانشاه به
دنیا آمد.
محمدباقر میرزا در زادگاهش عربی و ادبیات را نزد پدرش آموخت و به سرودن
شعر پرداخت، اما پدرش مخالف شعر سرودن او بود. حسین قلیخان سلطانی کلهر، از ادبای برجسته آن دوره، مشوق محمدباقرمیرزا در سرودن شعر بود و با اینکه خسروی تخلص شاعر دیگری بود، برای او تخلص خسروی را برگزید
که به آن مشهور گردید. او بعدها براساس نام جدش محمدعلی میرزای دولتشاه، نامخانوادگی دولتداد را انتخاب کرد.
پس از
مرگ پدرش برای گرفتن مقرری یک
سال در
تهران اقامت نمود. پس از بازگشت به کرمانشاه پنج سال در تلگرافخانه کار کرد. حاکم کرمانشاه، علاءالدوله، خسروی را به ریاست دارالانشای ایالتی منصوب کرد. هنگامی که او از
حکومت کرمانشاه عزل گردید و به شیراز رفت، خسروی را نیز به همراه خود برد. در مدت اقامت در شیراز پس از فراغت از کار روزانه در خدمت وفاعلیشاه ذوالریاستین شیرازی، سرسلسله درویشان شاهنعمتاللهی، بود.
پس از بازگشت وی به کرمانشاه جنبش مشروطه آغاز شد. او در جنبش مشروطه فعالیت داشت و با تأسیس انجمن ولایتی در ۱۳۲۷ به طرفداری از مشروطه برخاست.
حمایت او از مشروطه در جلب نظر مردم کرمانشاه به مشروطیت مؤثر بود.
در پی لشکرکشی سالارالدوله، پسر
مظفرالدینشاه که مدعی تاج و تخت بود، به غرب
ایران، خسروی مجبور به ترک شهر و دیار شد. او در همین ایام به نگارش اثر مشهور خود رمان شمسوطغرا پرداخت، با لشکرکشی روسها به ایران و آغاز
جنگ جهانی او ل (۱۹۱۴ـ ۱۹۱۸) خسروی از معترضان به این لشکرکشی بود و باز هم به ناچار شهر را ترک کرد و به صحرا و ایلات پناهنده شد. پس از مدتی با قول و قرارهای روسها به شهر بازگشت که پس از ورود به شهر زندانی و سپس به سیستان تبعید شد. وی در برخی اشعارش
به این موضوع اشاره کرده است. در میانه راه در همدان پس از دو ماه حبس با وساطت افخمالدوله قرهگزلو، حاکم آن شهر، او را به
تهران فرستادند بدینشرط که از تهران خارج نشود.
او باقی عمر را در تهران اقامت کرد تا اینکه بر اثر بیماری در ۱۶ ربیعالآخر ۱۳۳۸ وفات کرد و در شهرری، بقعه ابنبابویه در کنار قبر آقامحمدحسن نقاش زرگر به خاک سپرده شد. مادّه
تاریخ وفاتش را ملکالشعرای بهار سروده که بر سنگ قبرش حک گردیده است.
آثار خسروی عبارتاند از: ۱) رمان شمس و طغرا، در سه جلد که هر جلد عنوانی مستقل دارد: شمس و طغرا، ماری و نسی و طغرل و هما. در این رمان حوادث
قرن هفتم در قالب داستان بیان شده است (رجوع کنید به ادامه مقاله). ۲) «دیبای خسروی»، در شرححال ادبای عرب و سیر شاعری در دوره قبل و بعد از
اسلام که منتشر نشده است. ۳) رمانی در شرح احوال حسینقلیخان جهانسوز قاجار که درباره تأسیس سلسله قاجار است و هنوز منتشر نشده است. ۴) رساله «تشریحالعلل»، در شرح زِحافات عروض به زبان ساده که چاپ نشده است. ۵) تذکره «اقبالنامه»، در باب احوال خاندان غفاری و اقبالالدوله (حاکم کرمانشاه) و شاعرانی که وی را مدح گفتهاند. این تذکره در ۱۳۱۹ نوشته شده، اما چاپ نشده است. ۶) ترجمه کتاب الهیئة و الاسلام تألیف سیدهبةالدین شهرستانی از علمای مشهور نجف، که چاپ نشده است. ۷) دیوان اشعار وی که برای نخستین بار در ۱۳۰۴ش به چاپ رسیده است. رشیدیاسمی، نوه دختری او، مهارت وی در سرودن غزل و قصیده را ستوده است.
شعر او متأثر از شاعران سبکهای خراسانی و عراقی است. به گفته دیوانبیگی،
استحکام اشعارش کم است. برخی از مضامین اشعار او عبارت است از: مدح
امام رضا علیهالسلام،
مدح ادیبالممالک
و اقبالالدوله
و سالارالدوله،
در ستایش از بقعه بابا یادگار،
در باب ضعف و ناتوانی
و مرثیه برای وفاعلیشاه ذوالریاستین.
رشیدیاسمی بر آثارش از جمله دیوان اشعار وی، مقدمه مفصّلی نگاشته که بسیاری از پژوهشگران بدان توجه کردهاند. ۸) ترجمه داستان تاریخی عذراء قریش، از جرجی زیدان.
شهرت خسروی بهسبب نگارش رمان شمس و طغرا است که ظاهرآ نخستین رمان تاریخی فارسی است
سه جلد آن برای نخستین بار به همت معتضدالدوله کرمانشاهی در ۱۳۲۸ منتشر شد. خسروی در مقدمه چاپ
دوم این رمان درباره اثر و محتوای آن و منابع تاریخی خود توضیح داده است.
او با استفاده از شخصیتهای تاریخی به وقایع ۲۴ ساله فارس در دوران فرمانروایی ایلخانان (حک: ح ۶۵۴ـ ح۷۵۰) در ایران، بهویژه
زمان حکومت آبشخاتون (متوفی ۶۸۵)، آخرین اتابک سُلغری فارس، پرداخته است. این اثر داستانی عاشقانه با نثری ادیبانه درباره
ازدواج شاهزاده ایرانی، شمس، با دختر یکی از امرای
مغول به نام طغرا و مخالفت قوانین یاسا با این موضوع است. نویسنده مانند مورخ از همان ابتدای داستان با اشاره دقیق به
تاریخ و
مکان و افراد، داستان را حکایت کرده و برای معرفی قهرمان داستان تاریخ شیراز را توضیح داده است.
در این اثر هیچ اندیشه و فلسفه عمیق اجتماعی و جهانی مطرح نشده است و به نظر میرسد که هدف اصلی نویسنده بیشتر خلق داستانی مهیج و شیرین است که با خواننده ارتباط برقرار کند.
حس وطندوستی و بیگانهستیزی در اثرش دیده میشود ولی از نوع ملیگرایی افراطی نیست.
این رمان صبغه مذهبی نیز دارد. او که خود از آزادیخواهان و مشروطهطلبان بود، بیزاری خود از استبداد و آرزوی
آزادی و
خوشبختی برای ایرانیان را در این داستان نشان داده است.
نویسنده شخصیتهای داستانی را با واقعگرایی معرفی کرده است. او فضائل اخلاقی را به وضوح بازگو کرده است. وصف دقیق اندیشهها و حالات درونی افراد با کلمات بهخوبی منعکس شده است، از جمله شخصیت
سعدی که از قهرمانان برجسته داستان و در مواردی بسیار تأثیرگذار است. قهرمان اصلی داستان، شمس، نمونه انسانی کامل است و تا آخر داستان، وقایع حول محور او میگردد و جالب توجه اینکه شمس سخت به
آداب اسلامی نیز پایبند است.
نثر کتاب ساده است و گاه از لغات مهجور و عربی و عبارات قدیمی در آن استفاده شده است. شیوه داستاننویسی او روایی است. نویسنده گاهی لحن طنز و شوخی را به کار میگیرد و در این کار بهسبب
افراط دچار
ابتذال میشود.
نثر کتاب به زمان قهرمانان داستان و به زبان گلستان نزدیکتر است تا
زمان دوران تجدد و مشروطهخواهی.
خسروی در شمس و طغرا از یک سوی متأثر از رمانهای غربی، بهویژه آثار
آلکساندر دوما (متوفی ۱۸۰۲ میلادی) و از سوی دیگر متأثر از داستانهای عامیانه فارسی نظیر امیر ارسلان است.
خسروی داستان را عرصهای برای بازگویی افکار و
عقاید خود دانسته است. او از جمله محافظهکارانی است که با نگارش اثری تاریخی، شکوه و عظمت گذشته ایران را بازگو کردهاند و در
حسرت ارزشهای کهن به سر میبرند.
خسروی در خوشنویسی نیز تبحر داشت چنانکه در ۱۳۳۷، قریب به نُه هزار بیت از دیوان فرّخیسیستانی را به خطی خوش نوشته بود
معاصرانش فضائل اخلاقی او را ستودهاند.
(۱) یحیی آرینپور، از صبا تا نیما، ج ۲، تهران ۱۳۵۴ش.
(۲) کریستف بالائی، پیدایش رمان فارسی، ترجمه مهوش قویمی و نسرین خطاط، تهران ۱۳۷۷ش.
(۳) محمدباقربن محمدرحیم خسروی کرمانشاهی، دیوان، (تهران ۱۳۰۴ش).
(۴) محمدباقربن محمدرحیم خسروی کرمانشاهی، شمس و طغرا، تهران ۱۳۲۹ش.
(۵) احمد دیوانبیگی، حدیقة الشعراء، چاپ عبدالحسین نوائی، تهران ۱۳۶۴ـ۱۳۶۶ش.
(۶) باقر شاکری، تذکره مختصر شعرای کرمانشاه و انجمنهای ادبی ـ مطبوعات، کرمانشاه ۱۳۳۷ش.
(۷) محمدعلی عبرت نائینی، تذکره مدینةالادب، چاپ عکسی تهران ۱۳۷۶ش.
(۸) حسن میرعابدینی، صد سال داستاننویسی ایران، تهران ۱۳۸۳ش.
(۹) غلامحسین یوسفی، دیداری با اهل قلم: درباره بیست کتاب نثر فارسی، تهران ۱۳۷۰ش.
(۱۰)محمد غلام، رمان تاریخی: سیر و نقد و تحلیل رمانهای تاریخی فارسی، ۱۲۸۴ تا ۱۳۳۲، تهران ۱۳۸۱ش.
دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «محمدباقرمیرزا خسروی کرمانشاهی»، شماره۷۰۷۲.