• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

محمد مهدی شمس الدین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



از برجسته‌ترین رجال شیعی جبل عامل شمس الدین محمد بن مکی (۷۳۴ - ۷۸۶ هـ. ق.) معروف به « شهید اول » می‌باشد که در برخی کتب تراجم او را امام الفقهاء، شیخ شهید ابوعبدالله جمال الدین محمد بن مکی العاملی، معرفی کرده‌اند.

فهرست مندرجات

۱ - شرح حال اجمالی
۲ - دوران صباوت و تحصیلات مقدماتی
       ۲.۱ - باقی ماندن در نجف
۳ - مشکلات تحصیل
       ۳.۱ - محرومیت و نیازمندی
       ۳.۲ - سخت گیری در مطالعه مجله و روزنامه
       ۳.۳ - به دست آوردن استاد خوب
       ۳.۴ - مباحثات در مجالس عزاداری
۴ - در محضر مرجعی عالیقدر
       ۴.۱ - سیاست در دیدگاه آیة الله حکیم
۵ - پرتو خورشید فقاهت
۶ - اسوه دیگران
۷ - تاسیس جماعة العلما
       ۷.۱ - ناسیونالیسم عربی
       ۷.۲ - پایگاهی اسلامی و جوان در جامعه اسلامی
       ۷.۳ - آیة الله شمس الدین در جماعة العلماء
۸ - اقداماتی ارزشمند
       ۸.۱ - دانشکده اصول دین
       ۸.۲ - طرح عظیم کتابخانه
۹ - عزیمت به لبنان
۱۰ - اندیشه سیاسی
       ۱۰.۱ - ندای وحدت اسلامی
       ۱۰.۲ - طرح اصلاحی تغییر کامل نظام حکومتی
       ۱۰.۳ - دفاع از حقوق مظلومان فلسطینی
۱۱ - در مجلس اعلای شیعیان لبنان
       ۱۱.۱ - اهداف مجلس اعلا
       ۱۱.۲ - همکاری با امام موسی صدر
۱۲ - رهبری شیعیان لبنان
       ۱۲.۱ - مسبب لغو سفر قذافی به لبنان
       ۱۲.۲ - رئیس اجرایی مجلس اعلای شیعیان لبنان
۱۳ - کوشش‌ها و رویش‌ها
       ۱۳.۱ - جنبش امل
       ۱۳.۲ - ایجاد مقاومت اسلامی و حزب الله لبنان
۱۴ - مدافع انقلاب اسلامی ایران
       ۱۴.۱ - حمایت از ایران در جنگ تحمیلی
       ۱۴.۲ - سخنان آیة الله شمس الدین درباره تاثیر انقلاب اسلامی در جهان
۱۵ - اندیشمند خلاق
       ۱۵.۱ - توجه به نیازهای زمان
       ۱۵.۲ - متفکر و صاحب آراء
       ۱۵.۳ - بازگشت به اندیشه پویای اسلامی
       ۱۵.۴ - ریشه انتشار افکار انحرافی
       ۱۵.۵ - مقایسه‌های سطحی دین
۱۶ - مبارزه با انحرافات و شبهات و بدعت‌ها
       ۱۶.۱ - حوزه مشترک دین و سیاست
       ۱۶.۲ - معرفی نهج البلاغه به عنوان میراثی گرانبها
۱۷ - آفت زدایی
       ۱۷.۱ - موضوع قمه زنی
       ۱۷.۲ - عدالت در قیام حسینی
۱۸ - فضیلت‌های اخلاقی
       ۱۸.۱ - متانت و خطاپوشی
       ۱۸.۲ - تواضع
       ۱۸.۳ - صبر و شکیبایی
       ۱۸.۴ - روحیه شهادت طلبی
       ۱۸.۵ - مدیریت وقت
۱۹ - مرواریدهای معارف
۲۰ - پرواز شمس الدین
۲۱ - پانویس
۲۲ - منبع


شهید اول در مدت عمر کوتاه و پربرکت خود آثار ارزنده‌ای در علوم و فنون مختلف اسلامی از خویش بر جای نهاد، اما بیشتر در زمینه فقه معروف و مشهور است. «لمعه دمشقیه» عالی‌ترین منبع و متن متقن فقه شیعه است که به تقاضای یکی از فرمانروایان « سربداران » به نام سلطان علی بن مؤید قمی و در زندان بنا به نقل فرزندش طی مدت هفت روز به رشته نگارش در آورد و توسط شمس الدین محمد آوی به دست سربداران رسانید. شهید اول بر اثر حسادت و کینه برخی از علما و قضات وابسته به دستگاه حکومت « چرکس‌ها » که بر دمشق حکومت می‌کردند و نیز به اتهام ارتباط با سربداران به زندان افکنده شد و پس از محاکمه، فتوای قتلش صادر گردید و بعد از کشتن او، بدنش را به دار زدند، سپس سنگسار کردند و بعد از آن جسم بی جانش را سوزانیدند.
[۱] شهید اول، فقیه سربداران، محمد حسن امانی، ص۱۲۲ -۱۲۳.
از او چهار فرزند به جای ماند که در منابع شیعی به نیکی و ستایش بسیار یاد می‌شوند. همچنین از نسل شهید اول دانشوران، بزرگان و ادیبانی فرزانه و اهل فضیلت برخاسته‌اند که در حلب و جبل عامل به سر می‌بردند و معروف به خانواده‌های «شمس الدین» هستند.
[۲] شهیدان راه فضیلت، علامه امینی، ص۱۸۶.
حجة الاسلام والمسلمین شیخ عبدالکریم شمس الدین که از فضلای تحصیل کرده نجف است، از طریق شیخ شمس الدین عاملی (فرزند شهید اول) نسبش به این دانشمند به خون خفته می‌رسد.
[۳] مفاخر اسلام، علی دوانی، ج۴، ص۳۶۳.



ماه شعبان به لحاظ برکات معنوی و نیز قرار گرفتن سالروز تولد چند تن از ائمه بزرگوار شیعه برای شیخ عبدالکریم مسرت بخش بود، اما در شعبان سال ۱۳۵۳ هـ. ق. به او نشاطی مضاعف دست داد، زیرا ضمن آن که به استقبال سالروز ولادت منجی عالم بشریت رفته است و همراه با مردمان محله در تدارک برپایی جشن و مراسم سرور و شادی برای تکریم خورشید امامت و واپسین ستاره هدایت می‌باشد، به وی خبر می‌دهند: صاحب فرزندی شده‌ای، مبارک باشد، پسر است. او میلاد این کودک را در سالروز ولادت حضرت بقیة الله الاعظم (ارواحنافداه) و در جوار بارگاه مقدس و ملکوتی حضرت علی علیه ‌السلام در نجف اشرف به فال نیک می‌گیرد و در سیمای پر فروغش آینده‌ای درخشان را مشاهده می‌کند و به میمنت این تقارن، نامش را محمد مهدی می‌نهد. وی در دامان مادری پرهیزگار و با عطوفت و در پرتو محبت‌های پدری پارسا و عالم، دوران صباوت را سپری کرد و به دلیل مراقبت‌های تربیتی خانواده و ویژگی‌های رفتاری والدین که در عرصه زندگی پای بند به ارزش‌ها بودند، جوانه‌های فضیلت در روح و روان این طفل ریشه دوانیده و او را مشتاق معرفت و حکمت نمود.
هر روز که می‌گذشت شعله‌های نبوغش افزون می‌گشت و رشد غبطه بر انگیزش برای آشنایان روشن تر می‌شد. پدرش که برای تکمیل علوم دینی و فراگیری معارف علوی به عراق مهاجرت کرده و در نجف به سر می‌برد، برای استادان و برخی از دوستان دانشور خویش نقل می‌کند که: صاحب فرزندی با این مشخصات ذهنی و فکری شده‌ام و اکنون که خوشه چینی من از خرمن معاریف این سامان رو به پایان است و در صدد بازگشت به لبنان هستم دریغم می‌آید که نوجوانی با این استعداد و قدرت فکری فوق العاده را از چشمه جوشان نجف محروم کنم. از سوی دیگر وابستگی عاطفی من به خصوص مادرش در این تصمیم تردید ایجاد می‌کند.

۲.۱ - باقی ماندن در نجف

سرانجام شیخ عبدالکریم در حالی که محمد مهدی دوازده بهار را پشت سرنهاده بود، خود به لبنان مراجعت نمود و فرزندش را (با توکل به خدا و سفارش‌های لازم به برخی دوستان در مورد وی) در نجف گذاشت تا نسبت به فراگیری علوم دینی مبادرت ورزد. محمد مهدی که مقدمات ادبیات عربی را تا حدودی نزد پدربزرگوارش آموخته بود، نزد شیخ محسن غراوی و شیخ عبدالمنعم فرطوسی این دوره را تکمیل کرد و سطوح مقدماتی، متوسط و عالی را از محضر حضرات آیات: سید محمد روحانی ، سید یوسف حکیم و سید علی علامه فانی اصفهانی فرا گرفت. آیة الله محمد مهدی شمس الدین خود به این دوران اشاره می‌کند: یادم می‌آید که پدرم در سال ۱۳۶۷ هـ. ق. و پس از پایان به اصطلاح جنگ اول عربی ـ اسرائیلی به لبنان مراجعت کرد.
در آن وقت پدرم مرا میان باقی ماندن در نجف و بازگشت به لبنان مخیر کرد و من باقی مـاندن در نجف را برگزیدم و به تحصیل خود که چند سال بود شروع کرده بودم، ادامه دادم. من این انتخاب را از خواست و مشیت پروردگار می‌دانم که باقی ماندن در نجف را بر زبان و فکر من جاری کرد. وی در بخش دیگری از اظهارات خود، یادآور می‌شود: تحصیلات اولیه خود را در نجف با خواندن علم صرف و نحو نزد پدر فرا گرفتم و سپس مقدمات اصول و بلاغت و منطق را نزد بعضی از فضلای حوزه (نجف) آموختم.


دوران تحصیلات محمد مهدی شمس الدین در نجف همراه با فقر و فلاکت بسیار زیاد بوده به گونه‌ای که حتی گاهی در گرسنگی کامل شبانه روزی به سر می‌برده است. خودش به این دوره از زندگی خویش اشاره کرده و گفته است: از روزهای تحصیل، بعضی از خاطرات خوش و تلخ را به یاد دارم که بسیار مناسب است طلبه‌های جوان و مبتدی آن‌ها را در نظر داشته باشند. من نیز هدفم از بازگویی این خاطرات از باب ذکر نعمت‌های خداوند است که به من تفضل فرموده است. در آن ایام رسیدگی به مسایل مادی و گرفتاری‌های طلبه‌ها از سوی مراجع تقلید در نجف بسیار اندک بود، از این روی، بر اثر کمبود مواد غذایی، گرفتار قحطی شدیم. همچنین بر اثر کمبود، قدرت خرید لباس را نداشتیم. لباس‌های تابستانی را در زمستان به بر می‌کردیم. زمستان‌هایی سخت بر ماگذشت در حالی که جز یک قطعه لحاف پوسیده و قدیمی پوششی نداشتیم که قسمتی از آن را در زیر خود قرار داده و با قسمت دیگر آن خود را می‌پوشاندیم. زندگی سخت و فلاکت باری داشتیم.

۳.۱ - محرومیت و نیازمندی

همچنین می‌گوید: محرومیت و نیازمندی در نجف آن روز بیداد می‌کرد و تا مرز گرسنگی می‌خزید، چه روزها و شب‌ها به همین منوال به سر رسید. اگر هم چیزی برای خوردن دست می‌داد در حد سد جوع بود. شاد خواری، رویدادی نادر بود شب‌های سیاه جوع در راه یافتن مانده‌ای از نان خشکیده، دور از چشم دیگران به سرکشی طاقچه حجره طلاب سپری می‌شد. نان خشکیده پس از ستردن گرد و غبار در آب خیسانده می‌شد اما آن هم اندک بود... هرگاه پاپوشی می‌یافتیم کم از پا برهنگان نبودیم، ولی با همه این احوال دوره پر برکتی را گذراندیم و خداوند را بر همه داده‌ها و تاییداتش سپاس داریم توفیق شکیبایی عنایت فرمود، سختی آن روزها تربیت روح و ریاضت جان بود و ما را برای پذیرا شدن مشیت خود توش و توان داد... پناه ما درس، مطالعه و عتبه بوسی مولا امیرالمؤمنین علیه ‌السلام بود. که گه گاه برای گریز از یکنواختی درس و بحث به مطالعه شعر، تاریخ، داستان‌های عربی یا رمان‌های ترجمه شده و خواندن روزنامه روی می‌آوردیم.
[۶] نظامنامه، ص۷۲، ش۱۳.
[۷] حکومت و مدیریت در اسلام، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید مرتضی آیة الله زاده شیرازی، پیشگفتار دوم، ص۵.


۳.۲ - سخت گیری در مطالعه مجله و روزنامه

از دیگر مشکلاتی که این طلبه خوش فکر و جستجوگر با آن روبرو بود، سخت گیری‌هایی بود که در خصوص روی آوردن طلاب به مطالعه مجله و روزنامه اعمال می‌گردید، زیرا در عرف آن روز نجف این گونه مطبوعات، مظهر تجددمآبی و بی دینی و اثر پذیری از فرهنگ بیگانه به شمار می‌رفت. نشریات، نمایانگر تفکر نوگرایانی بود که بر خلاف احکام اسلام گام برمی داشتند و دست اندرکاران حوزه نسبت به باورهای طلبه‌ها نگرانی داشتند که مبادا با خواندن مطالب این مجلات اغوا شوند.
[۸] حکومت و مدیریت در اسلام، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید مرتضی آیة الله زاده شیرازی، پیشگفتار دوم، ص۶.


۳.۳ - به دست آوردن استاد خوب

به دست آوردن استاد و مدرس خوب و لایق نیز از دشواری‌هایی بود که وی و جمعی از طلاب خوش استعداد با آن مواجه بودند. آیة الله شمس الدین در این باره گفته است: البته به دست آوردن چنین اساتیدی (لایق و با سواد) بسیار مشکل بود و گرفتار چنین مشکلی بودیم و در آخر به این نتیجه رسیدیم که هرگز شاگرد نمی‌تواند استاد باب طبع خود را به دست آورد یا حداقل تا اندازه‌ای می‌تواند. و تنها راه حل این است که درس‌های حوزه چه در سطح مقدمات و یا سطوح باید به صورت دسته جمعی انجام پذیرد به طوری که بیشترین تعداد طلبه‌ها از یک استاد و مدرس برجسته و خوب استفاده کنند.

۳.۴ - مباحثات در مجالس عزاداری

آیة الله شمس الدین یکی از رنج‌های دوران تحصیل را که با آن دست به گریبان بوده است، هدر دادن وقت برای فراگیری برخی مسائل به حد غیر نیاز می‌داند. لذا می‌گوید: مدت‌های مدیدی از وقت گرانبهای خود را صرف یک ماده و موضوعی می‌کردیم که به حداقل مقدار از علم و وقت و صرف توان ذهنی نیاز داشت. وی در عین حال می‌کوشید برای فهم مطالب مهم و ضروری با دوستان خود به مباحثه و مذاکره بپردازد. خودش در این خصوص گفته است: ما در زمان طلبگی و تحصیلمان در نجف از فرصت‌هایی که برایمان پیش می‌آمد، مانند مجالس عزاداری سید الشهداء علیه ‌السلام و یا در دیگر مناسبت‌ها همانند ایام شهادت امامان علیهمالسّلام یا ولادت آنان، استفاده می‌کردیم و چون در این گونه مجالس، معمولا اساتید و بزرگان حوزه شرکت می‌کردند، میان ما طلبه‌ها و ایشان مذاکرات و مباحثاتی انجام می‌گرفت و هر کس از هر طرف اشکال و یا سؤال می‌کرد و سر و صدا بلند می‌شد. این گونه مجالس، بسیار با ارزش بود زیرا قدرت علمی و ذهنی طلبه را بالا می‌برد و به او طریقه استدلال را می‌آموخت. طبیعی بود وقتی که در مجلس، یکی از علما وجود داشت، او در نهایت دخالت می‌کرد و نقاط ضعف و قوت استدلال افراد را بیان می‌داشت و اشکالات استدلال و یا سؤال و یا نحوه تقریر هر یک را روشن می‌کرد.


شمس الدین پس از تکمیل دوران سطح به درس خارج فقه و اصول روی می‌آورد و برای فراگیری این مرتبه از دانش حوزوی، محضر دو شخصیت برجسته را درک می‌کند که یکی از آنان، آیة الله سید محسن حکیم طباطبایی صاحب « مستمسک العروة الوثقی » می‌باشد. آشنایی با دردهای جامعه، فروتنی، پارسایی، روشن بینی و دانش فراوان از این استاد حوزه نجف شخصیتی دوست داشتنی ساخته بود. او که از سال ۱۲۹۱ هـ. ق. کار تدریس را با رسائل و کفایه آغاز کرده بود و در سال ۱۲۹۶ با خارج کفایه و عروه ادامه داده بود، اینک با تکیه به تجربه فراوان، درس خویش را بر دو پایه پرهیز از بحث‌های بی ثمر و آشنایی با مشکلات روز مسلمانان بنا نهاد و همین ویژگی موجب شد که طلاب شیفته کمال و پژوهشگرانی چون آیة الله شمس الدین، امام موسی صدر و شهید آیة الله سید محمد باقر صدر محضرش را مغتنم بشمارند و از فروغ دانش او بهره گیرند. در پرتو تلاش‌های آیة الله حکیم استعدادهای این سه شاگرد به حد کمال شکوفا گردید و چون افق‌های فکری آنان به یکدیگر نزدیک بود برنامه‌های آنان در جهت ایجاد تحول در فرهنگ جامعه و نیز بازنگری در علوم دینی به ثمر می‌نشیند. محمد مهدی صرفا از خرمن دانش استادش بهره نمی‌برد بلکه کرامت‌های اخلاقی و دوری از تمایلات نفسانی را از وی آموخت. روش زندگی بسیار ساده و سرشار از نکات فراموش نشده انسانی آن مرجع بزرگ و آگاه برای وی بسیار سودمند، آموزنده و ارزنده بود و روحش را در فضای با صفای فضیلت و حیات معنوی پرواز می‌داد.

۴.۱ - سیاست در دیدگاه آیة الله حکیم

در دیدگاه آیة الله حکیم « سیاست » نه تنها نکوهیده نبود بلکه عین دیانت و وظیفه همه مؤمنان شناخته می‌شد. او با این تفکر به استقبال حوادث شتافت و از رویارویی با سیاستمداران سرسپرده نمی‌هراسید و رسالت ایستادگی در برابر تندبادهای حوادث را بر دوش می‌گرفت. در این عرصه نیز آیة الله شمس الدین به یاری استاد خویش شتافت و او را در خنثی کردن نقشه‌های استکباری و استبدادی و دفاع از کیان اسلامی، کمک کرد و در مبارزات اسلامی به رهبری آیة الله حکیم در عراق حضوری فعال داشت و زمانی که استادش به دلایلی از نجف به بغداد احضار گردید، آیة الله شمس الدین همراهش بود اما به دلیل کوشش‌های سیاسی وی، پلیس این شهر از ورود او به بغداد ممانعت به عمل آورد. بیانیه‌های سیاسی متعددی از سوی وی در فضای سیاسی آن زمان صادر گردید که بیانگر فعالیت‌های مبارزاتی این عالم ژرف اندیش می‌باشد. در سال‌هایی که تبلیغ اندیشه‌های صادراتی استعمارگران در جامعه عراق شدت یافت و اعتقادات مردم در معرض خطر قرار گرفت، آیة الله حکیم این ضایعه را احساس کرد و برای پاسداری از مرزهای اعتقادی مردم نمایندگان بسیاری به شهرهای گوناگون عراق اعزام کرد و شبکه‌ای از دانشوران وارسته وظیفه محافظت از باورهای مسلمانان را عهده دار شدند و در برابر بادهای مسموم تبلیغات سازماندهی شده استعمارگران مقاومت کردند که در این میان، نقش آیة الله شمس الدین بسیار تاثیر گذار، مفید و سازنده بود. او به نمایندگی از سوی آیة الله حکیم به شهر دیوانیه عراق رفت و چندین سال متوالی در این منطقه به هدایت دینی مردم پرداخت و در جهت رشد فکری و اصلاح فرهنگ آنان اهتمام ورزید و موفق گردید نزاع‌ها و اختلافات قومی و قبیله‌ای این منطقه را که استعمارگران نیز در تشدید آن می‌کوشیدند، با دوراندیشی، تدبیر و درایت خویش کاملا از بین ببرد و صلح و صفا و اتحاد را در میان عشایر این سامان برقرار سازد.


شخصیت دیگری که مرحوم شمس الدین نزدش به مقامات والای علمی و فکری دست یافت، آیة الله سید ابوالقاسم خویی می‌باشد. این استاد بزرگ حوزه نجف جلسات درسی منظمی داشت و سبک تدریس ایشان از نظم و ترتیب خاصی پیروی می‌کرد. این ویژگی برای افرادی چون آیة الله شمس الدین جاذبه‌ای خاص داشت، او مشاهده می‌کرد که آیة الله خویی در تمامی علوم اسلامی تبحر دارد و مباحثی را که مطرح می‌کند به دلیل برخورداری از دقت و ژرف نگری، شاگردان را به شکوفایی علمی سوق می‌دهد. گرچه شاگردان بسیار زیادی از محضر آن مرجع عالیقدر فیض می‌بردند ولی آنانی که با موشکافی و با علاقه خاصی مطالبش را درک می‌کردند به چند نفر منحصر می‌گردید و در میان این جمع محدود، شمس الدین چون ستاره‌ای می‌درخشید و از این جهت آیة الله خویی عنایت ویژه‌ای نسبت به چنین شاگردان خلاق، خوش فکر و اهل بصیرت داشت و به وجود آنان مباهات می‌کرد. شیخ شمس الدین به رغم مشکلات و گرفتاری‌هایی که در حوزه نجف با آن‌ها رو به رو بود، وقتی به حوزه درسی آیة الله خویی می‌رفت با یک انبساط روحی به بحث‌های پویای استاد توجه می‌کرد. نظرات آیة الله خویی معقول و مطابق ذوق سلیم بود لذا بر دلش می‌نشست و در مغز خلاقش جای گیر می‌شد. این استاد محقق با شیوه‌ای بدیع درس تفسیر قرآن و علم رجال را رواج داد و این دو شاخه از دانش ارزنده اسلامی را از گوشه انزوا به در آورد و در شمار علوم رسمی حوزه قرار داد.
[۱۲] یادنامه حضرت آیة الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی، گروهی از نویسندگان، ص۸۹.



آیة الله شمس الدین در محضر آیة الله خویی در میان دوستان هم درس و هم بحث خود توانایی‌های علمی خویش را با نبوغی خاص نشان داد. این مختصات فکری موجب گردید که امام موسی صدر و شهید آیة الله سید محمد باقر صدر برایش احترامی خاص قائل گردند و در تلاش‌های علمی و فرهنگی نجف از وی کمک بگیرند و برای گره گشایی از مشکلات جامعه و مقاومت در برابر تهاجم فرهنگ استعمار والحاد از توشه‌های علمی و فکری او بهره گیرند.
آیة الله شمس الدین موفق گردید از آیة الله خویی اجازه اجتهاد بگیرد و با تشویق استاد تقریرات فقهی و اصولی ایشان را به نگارش در آورد که متاسفانه در حادثه تهاجم ارتش رژیم غاصب صهیونیستی به بیروت ، خانه ایشان به اشغال این متجاوزان در آمد، و تمام این منزل مسکونی بر اثر خمپاره و توپ آتش گرفت و قسمت‌های زیادی از آن ویران گردید و تقریبا ۹۰% نوشته‌های ایشان که غالبا تقریر دروس اساتیدش در نجف بود طعمه حریق گردید. یادآوری می‌شود در آن موقع که این واقعه روی داد، آیة الله شمس الدین در ایران به سر می‌برد و پس از بازگشت مشاهده کرد که خانواده اش منزل را ترک کرده‌اند و دیگر جایی برای سکونت ندارند.


در اواخر دهه ۱۳۶۹ هـ. ق. موقعیت امپراتوری انگلستان در خاورمیانه شدیدا متزلزل گردید. انگلستان که مقاومت مسلمانان عراق را مانعی بزرگ در مقابل اجرای حیله‌های خود می‌دید و به رهبری علمای شیعه ضربات خرد کننده‌ای بر او وارد گردیده بود، تلاش‌هایی را به کار گرفت تا رژیم سلطنتی عراق به حاکمیت ظالمانه خود ادامه دهد. چون زمامداران حاکم بر عراق نتوانستند مقاصد استعمار را بر آورده سازند، در ذیحجه ۱۳۷۸هـ. ق. ژنرال عبدالکریم قاسم، فرمانده نیروهای کمکی عراق که برای اعزام به اردن جهت سرکوبی مخالفین رژیم این کشور آماده می‌شدند با همکاری سرهنگ عبدالسلام عارف رژیم سلطنتی هاشمی عراق را سرنگون کردند و اعلام استقرار نظام جمهوری نمودند، اما قرائن و مدارکی مؤید آن است که این کودتا که به ناحق انقلاب نام گرفته، با نقشه انگلستان انجام گرفته است. زیرا بریتانیا با آن همه امکانات هیچ عکس العملی بر ضد کودتای مزبور انجام نداد افسری که مجری این طرح گردید، از افراد مورد اعتماد انگلستان بود و نیز این توطئه درست موقعی صورت گرفت که دقیقا با منافع استعمار همزمان است. پس از پیروزی کودتا، مقامات رژیم با اعلام حکومت نظامی و تحت پوشش شعارهایی چون سرکوبی مرتجعین، روحانیت مبارز و متعهد را تحت شدیدترین فشارها قرار دادند، و با توجه به این که عوامل کمونیستی به عنوان مخالفان دیانت و روحانیت به شمار می‌آمدند به صلاح انگلستان گردید که از آن‌ها استمداد بطلبد. به این ترتیب بود که پس از دعوت عبدالکریم قاسم از حزب کمونیست مبنی بر حمایت از دولت جدید و توافق تاکتیکی شوروی سابق با این دعوت، حزب کمونیست عراق برای حمایت از رژیم جدید وارد صحنه شد و کمونیست‌های عراق در واقع به عنوان بازوان اجرایی طرح‌های انگلستان و رژیم کودتا به کار گرفته شدند و با همکاری عده‌ای از افراد ساده دل و فریب خورده برای سرکوبی مسلمانان، سازمان گروه‌های مقاومت ملی را تشکیل دادند.
[۱۴] تاریخ سیاسی عراق، مؤسسه انتشاراتی نهضت جهان اسلام، ص۸۱ - ۸۳.
[۱۵] تاریخ معاصر کشورهای عربی، د. ر. فوبلیکوف (و دیگران)، ترجمه دکتر محمد حسین روحانی، ص۱۶۶ - ۱۶۷.


۷.۱ - ناسیونالیسم عربی

در مقابل آن‌ها جریانی به نام ناسیونالیسم عربی بود که حامیان جمال عبدالناصر ، طرفداران حزب بعث و سایر ملی گرایان عرب را به سوی خود جلب کرده بود و در تشکیلات حکومت هم نقش داشت. در مقابل این جریان‌های سیاسی می‌توان به گرایش قشر گسترده‌ای از مردم عراق به فعالیت‌های اسلامی اشاره کرد، اکثریت مردم از روی تمایل قلبی به مقدسات دینی علاقه داشتند اما از هیچ گونه تشکل سیاسی قوی برخوردار نبودند. در چنین شرایطی که دانشمندان نجف اشرف به ضرورت یک نیروی توانمند اصیل که از یک سو با آسمان پیوند دارد و از دیگر سو در اعماق روح و جان ملت مسلمان ریشه دوانیده، پی بردند و بر این اساس بود که طرح تشکیل گروهی به نام « جماعة العلماء » پی ریزی شد.
[۱۶] زندگی و افکار شهید صدر، سید کاظم حسینی حائری، ترجمه حسن طارمی، ص۸۰ - ۸۱.
نقش به سزای آیة الله محمد مهدی شمس الدین را در راه اندازی این گروه و جهت دادن به آن، نمی‌توان انکار کرد چنان که خودش می‌گوید: پس از کودتای ۱۳۷۸ هـ. ق. در عراق به همراه گروهی از دوستان به جنبش اسلامی پیوستم که گروهی از این دوستان به شهادت رسیده و از خداوند سلامتی بقیه دوستان را خواستارم... بعضی از فعالیت‌های من جنبه علنی داشت و بعضی غیر علنی از آن جمله، نوشتن اعلامیه‌ها و یا شرکت در تهیه و توزیع آن بود. بی تردید مرجعیت در آن دوره نه تنها از فعالیت‌های ما آگاهی کامل داشت بلکه از آن پشتیبانی جدی کرد و کمک‌های مالی و معنوی فراوانی نیز به آن می‌کرد. یادم می‌آید که در یکی از دوره‌های بسیار مشکل و سخت که بر ما (یعنی نیروهای فعال اسلامی) گذشت به طوری که صرف گشت و گذار در خیابان‌ها و بازارهای شهر نجف و دیگر شهرهای عراق در حکم ریسک بسیار خطرناک و پر مخاطره‌ای به شمار می‌رفت زیرا نیروهای چپ و اراذل و اوباش وابسته به آن متعرض روحانیان و مؤمنان شده و آنان را آزار می‌دادند. در این شرایط مرحوم آیة الله حکیم (قدس سره) امر فرمودند که ضروری است روحانیان از خانه‌های خود و به جهت حضور و راه رفتن در خیابان‌ها خارج شوند حتی اگر متعرض هتک، آزار و اذیت گردند زیرا همین حضور و نشان دادن خود در برابر چشمان مردم، مؤثر خواهد بود. این، نمایانگر پشتیبانی و هم فکری مقام مرجعیت آگاه با عملکرد ما بود.

۷.۲ - پایگاهی اسلامی و جوان در جامعه اسلامی

«جماعة العلماء» که نخستین تشکل بین روحانیون حوزه علمیه نجف بود و در سال ۱۳۷۸هـ. ق. تاسیس شد، چشم بیدار مرجعیت و حوزه در عرصه سیاست، فرهنگ و اجتماع عراق به شمار می‌آمد و با شجاعتی کم نظیر در مقابل انحرافات ایستاد و به روشنگری پرداخت. کمونیست‌ها، سیاستمداران منحرف و احزاب غیر اسلامی که تاسیس چنین مجمعی را ضربه‌ای دیگر بر اهداف خویش می‌دیدند، شتاب زده به موضع گیری در برابرش پرداختند و با تبلیغات فراوان در جهت بی اعتبار ساختن و زیر سؤال بردن آن نزد افکار عمومی، تلاش کردند که این کوشش‌ها با اطلاعیه آیة الله حکیم خنثی گردید. آن بزرگوار خاطر نشان ساخت: همه مطالبی که گروهی از دانشمندان برجسته به نام جماعة العلماء در نجف اشرف منتشر کرده‌اند و از این پس انتشار می‌دهند که حاوی فراخوانی مردم به سوی اسلام است، از مهم‌ترین وظایف شرعی به شمار می‌آید که باید در راه عظمت بخشیدن به کلمه دین و ترویج مبادی شریف و تعالیم مقدس مذهب به آن پرداخته شود، پس بر همه مسلمانان لازم است آن‌ها را تقویت کرده برای به دوش کشیدن مانند چنین دعوت مبارک دینی در کنار آنان بایستند.
[۱۸] سید محسن حکیم مرزبان حوزه نور، عباس عبیری، ص۵۵ - ۵۶.


۷.۳ - آیة الله شمس الدین در جماعة العلماء

آیة الله شمس الدین بخش مهمی از فعالیت‌های فکری و اصولی این تشکیلات را عهده دار بود و موفق گردید با همکاری جمعی از علما از جمله: شهید سید محمد باقر صدر، شیخ مرتضی آل یاسین (رئیس جماعة العلماء)، شیخ حسین همدانی ، سید محمد تقی بحرالعلوم ، سید محمد جمال هاشمی ، سید محمد صادق صدر و... اسلام را در سطوحی مختلف که تا آن زمان به آن جا نفوذ نکرده بود، عرضه دارند و شاید برای نخستین بار بود که اسلام به عنوان یک اصول استوار و اصیل الهی در جامعه روشنفکران عراق در مقابل مکاتب انسانی و مادی مطرح گردید.
[۱۹] تاریخ سیاسی عراق، ص۸۵ یادواره شهید آیة الله سید محمد باقر صدر، ص۳۰.

از رهگذر این تشکل اسلامی بود که علمای بزرگ نجف توان آن را یافتند که برنامه‌های درست اسلامی را عرضه کنند و در طریق ایجاد یک نیروی سیاسی توانمند و مستقل اسلامی گام بردارند. تلاش آنان در قالب بیانیه‌ها، کنفرانس‌های عمومی، برقراری پیوند با برخی سازمان‌ها و اتحادیه‌های جوانان و انتشار مجله « الاضواء الاسلامیه » صورت می‌گرفت، این نشریه زیر نظر هیات بررسی و نظارت چاپ می‌شد و اعضای این هیات را دانشمندانی چون آیة الله شمس الدین تشکیل می‌دادند که پیوندی قوی با شهید صدر داشتند.
[۲۰] زندگی و افکار شهید صدر، ص۸۱.
آیة الله سید محمد حسین فضل الله که با این نشریه همکاری داشته، می‌گوید: در سال ۱۳۷۸ هـ. ق. که انقلاب در عراق علیه رژیم سلطنتی به سرکردگی عبدالکریم قاسم روی داد، جماعة العلماء در نجف فعالیت‌های خود را آغاز کرد و من با آنان بودم و... مجله الاضواء را منتشر می‌کردیم. مرحوم شهید سید محمد باقر صدر سرمقاله پنج شماره آن را نوشت و من سر مقاله دوم را نوشتم و این مقالات را حتی پس از توقف شهید صدر از نوشتن سرمقاله، به مدت شش سال ادامه دادم.
[۲۱] حوزه و تبلیغ از دیدگاه حضرت آیة الله سید محمد حسین فضل الله، ص۱۴.

بعد از گذشت کمتر از یک سال، جماعة العلماء توفیق یافت که به عنوان پایگاهی اسلامی و جوان در جامعه اسلامی حضور یابد و مجله الاضواء به عنوان ارگان رسمی این گروه منتشر گردد. این مجله با ارائه دیدگاه‌های فکری و سیاسی اسلام، روح اسلامی را در قشرهای وسیعی از مردم مسلمان بر می‌انگیخت و حمیت دینی را در آنان تقویت می‌نمود
[۲۲] زندگی و افکار شهید صدر، ص۸۴.
[۲۳] زندگینامه شهید آیة الله صدر، سید محمد موسوی، ص۴۸ -.
[۲۴] ۴۹ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، مصطفی قلیزاده، ص۴۳.
و در حوزه علمیه نجف سر فصل تحولی فکری و سیاسی در بین نسل جوان طلاب گشت.


علاوه بر «الاضواء» مجله‌ای به نام « النجف و الایمان » انتشار می‌یافت اقداماتی چون سلسله کتاب‌های « من هدی النجف » در مقیاس محدودتر، جزوات « الیراع الهادف » که حاوی مقالات دانش آموزان دبیرستان « منتدی النشر » در نجف اشرف بود و زیر نظر علمای نواندیش به طبع می‌رسید، از زمره اقداماتی است که شیخ شمس الدین نقش شایسته‌ای در آن داشت. مجموعه آموزنده و ارزنده «من هدی النجف» حاوی آثار قلمی مهم‌ترین روحانیان حوزه علمیه نجف بود و کسانی همچون: آیة الله شهید سید محمد باقر صدر، مرحوم آیة الله سید محمد صدر، دکتر عبدالهادی فضلی (از بنیان گذاران حزب دعوت اسلامی)، خطیب شهیر مرحوم شیخ احمد وائلی ، آیة الله سید محمود هاشمی شاهرودی (رئیس کنونی قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران) در این سلسله نشریات مقاله داشتند و آیة الله شمس الدین مطلبی درباره انقلاب [[|امام حسین علیه ‌السلام]] و وجدان ملت‌ها نگاشت که در این مجموعه به طبع رسید.
[۲۵] در سوگ غروب شمس، در لبنان، قسمت اول، ب. شریعتمدار، روزنامه اطلاعات، ضمیمه، شماره ۲۲۱۰۹، ص۶.
آیة الله شمس الدین در تاسیس جمعیت «منتدی النشر» به سال ۱۳۷۳ هـ. ق. حضوری مؤثر داشت، این جمعیت حرکتی فرهنگی را در جهت رشد فکری و فرهنگی جامعه و غنا بخشیدن به دانسته‌های دینی مردم خصوصا جوانان آغاز کرد و برای اصلاح شعائر دینی و مراسم مذهبی تلاش‌های مفیدی انجام داد و برای تحول در آئین‌های سوگواری، وعاظی تربیت شدند. مرحوم شمس الدین برای پرورش این واعظان اهتمام ورزید و موفق گردید افرادی را برای منابر حسینی تربیت کند که به این جلسات پر شور و مورد استقبال مردم محتوا دهند.

۸.۱ - دانشکده اصول دین

تاسیس « کلیة الدین » ( دانشکده اصول دین ) یکی دیگر از حرکت‌ها و اقدامات ارزشمند اسلامی بود که آیة الله شمس الدین در پایه گذاری و برنامه ریزی درسی، ارائه شیوه‌های آموزشی و تدوین طرح‌های فرهنگی آن شرکتی فعال و نقشی به سزا داشت. در واقع وی همراه با عده‌ای از علمای نجف احساس کرد که علوم دینی به زبان دشواری نوشته شده و باید به زبان روز به نگارش در آید. این گرایش منجر به تاسیس «جمعیت المنتدی النشر» گردید که ریاست آن با مرحوم آیة الله شیخ محمد رضا مظفر بود. مرحوم مظفر سه کتاب با عناوین « عقاید الامامیة »، « المنطق » و « اصول الفقه » را نگاشت که کتاب‌های درسی حوزه‌های علمیه شیعه در جهان محسوب می‌گردد. سپس این جمعیت «کلیة الدین» را بنا نهاد که در جریان آن، متون حوزوی و علوم اسلامی به شکل رسمی دانشگاهی اما با همان عمق دروس حوزه‌ها ارائه می‌گردید و کتاب‌های مزبور در این دانشکده تدریس می‌شد. آیة الله سید محمد تقی حکیم نیز «اصول الفقه المقارن» را نوشت که اثر ارزنده‌ای در اصول فقه تطبیقی است. مرحوم شهید آیة الله صدر که بر این دانشکده نظارت و رسیدگی می‌کرد، کتاب « المعالم الجدیده » در علم اصول را تالیف کرد تا در آن جا تدریس شود و جزوه درسی «علوم القرآن» را برای دانش پژوهان سال اول (در نیمه سال دوم) نگاشت که چهار سال متوالی در این مرکز علمی تدریس می‌گردید.
[۲۷] زندگی و افکار شهید صدر، ص۸۶.
این دانشکده مجله‌ای به نام « رسالة الاسلام » منتشر می‌ساخت که همکاری شمس الدین با آن جدی بود. وی که از مدرسین کلیة الدین به شمار می‌آمد، لمعه را به شیوه‌ای نوین و با روشی ابتکاری و تازه تدریس می‌کرد و شرح مفصلی برای آن تنظیم نمود که به صورت مجموعه‌ای ده جلدی بعدها به طبع رسید. دانشکده مزبور که آیة الله شمس الدین در آن به تدریس فقه پرداخت، حرکت جدیدی بود که در تربیت نسل نواندیش نقش سترگی داشت و اولین نماد وحدت حوزه و دانشگاه در تاریخ معاصر شیعه به شمار می‌رود. تاسیس کتابخانه‌ای در شهر دیوانیه عراق که در واقع یک مرکز فرهنگی مهمی به شمار می‌رود از جمله فعالیت‌های این انسان فرهیخته می‌باشد.

۸.۲ - طرح عظیم کتابخانه

خودش در این باره می‌گوید: فعالیت من در نجف و بیشتر در منطقه فرات میانه ( الفرات الاوسط ) متمرکز بود که به مدت نه سال (از سال ۱۳۸۰ هـ. ق. تا ۱۳۸۹ هـ. ق.) طول کشید، که بحمدالله مثمرثمر بود و توانست در منطقه تاثیر فراوان داشته باشد و با کمک و خواست مرحوم آیة الله حکیم توانستم طرح عظیمی را پیاده کنم و آن عبارت بود از کتابخانه‌ای مهم که در واقع خدماتی بیش از یک کتابخانه در منطقه انجام می‌داد در واقع کتابخانه مزبور، مرکز اسلامی بزرگی بود که تمام آن ناحیه را زیر پوشش فرهنگی خود قرار داد. و خدمات مربوط به کتابخانه، یکی از وظایف آن به شمار می‌رفت و از جمله تاسیس بیش از بیست مسجد در شهر دیوانیه و شهرک‌ها و روستاهای اطراف آن بود.


آیة الله محمد مهدی شمس الدین در مدتی که در عراق به سر می‌برد از خانواده، دوستان و برخی هم فکران خویش مطالب گوناگونی درباره لبنان شنیده بود و از طریق جراید و نشریات و سایر رسانه‌ها پی گیر مسایل آن کشور بود که اجداد و والدینش از آن برخاسته بودند و از سنین نوجوانی اشتیاق اقامت در لبنان را در ذهن خویش می‌پرورانید. ولی به دلیل تکمیل تحصیلات و همگامی با مراجع و علمای عراق در برنامه‌های علمی و فرهنگی، از عملی ساختن این خواسته درونی بازمانده بود.
سرانجام در سال ۱۳۸۹ هـ. ق. و در حالی که سی و شش بهار را در جوار بارگاه مقدس امیرالمؤمنین علیه‌السّلام سپری کرده بود، به لبنان عزیمت نمود و مصمم گردید با کوله باری از دانش و اندیشه و تجاربی که در حوزه نجف کسب کرده بود، حرکت‌های فرهنگی و اجتماعی را در این سرزمین مظلوم آغـاز کند.


سال‌ها قبل، قانونی استعماری را به لبنان تحمیل کردند و چون سکنه این کشور از سه گروه مذهبی: شیعیان، اهل سنت و مسیحیان تشکیل شده، بیگانگان مقرر داشتند که رئیس جمهور باید همواره مسیحی مارونی، نخست وزیر سنی و رئیس مجلس شیعه باشد آیة الله شمس الدین از این تشکیلات توام با تبعیض و تفرقه آفرین که بر شیعیان فشار بیشتری وارد می‌آورد، رنج می‌برد و کوشش اصلی او در محافل سیاسی این بود که بگوید این طایفه گرایی که به نظام سیاسی لبنان تحمیل شده، محکوم است چرا قدرت‌های بزرگ که از دموکراسی و رعایت حقوق مردم دم می‌زنند در این جا این گونه تصمیمی ضد حقوق مسلمانان اتخاذ کرده‌اند؟ باید بررسی شود که کدام یک از این گروه‌ها در اکثریتند و هر طایفه‌ای که رای بیشتری آورد باید مناصب اصلی جامعه را عهده دار شود. و در مقالات و نوشته‌های گوناگونی تاکید کرد: به هیچ وجه با واقعیت‌های مسلم جامعه لبنان تطبیق نمی‌کند که رئیس جمهور، مسیحی مارونی باشد و چون اکثریت با مسلمانان است باید عالی‌ترین مقام سیاسی در امور اجرایی از بین مسلمانان انتخاب شود و زمام امور لبنان را به دست گیرد.

۱۰.۱ - ندای وحدت اسلامی

البته معضل دیگری که او در نحوه اداره این کشور مشاهده می‌نمود، تفرقه و عدم هماهنگی مسلمانان لبنان بود که این ضایعه آنان را از چنین حقی محروم می‌کرد، ضمن این که استعمار طراح اصلی آن به شمار می‌رفت. او از منادیان وحدت اسلامی بود و در این راه مقالات و سخنرانی‌های متعددی از خویش به یادگار نهاد و ضمن تلاش برای گسترش روابط مسلمانان با مسیحیان، نقش مهمی در ایجاد وفاق ملی لبنان و لغو بنیان فرقه گرایانه نظام سیاسی لبنان، ایفا کرد و از پیشتازان و فعالان علمای لبنان در ایجاد اقتدار و صلابت شیعیان بود.
[۳۰] روزنامه اطلاعات، ضمیمه، شماره ۲۲۱۰۹، ص۶.
وی در مصاحبه با مجله حوزه می‌گوید: به نظر ما ضروری و متعین است که لبنان، وحدت اقلیمی خود را حفظ کند و از این روی هر طرز فکر و پیشنهادی که در نهایت به تقسیم لبنان بینجامد، با آن مخالفیم و معتقدیم که به راه خطا رفته. از این روی با نیروها و مکاتبی که در جهت تقسیم و تجزیه کار می‌کنند و یا کشور را به سوی آن سوق می‌دهند، مخالفیم و به نفع عموم مسلمانان است که لبنان یکپارچه و متحد بماند و حکومت مرکزی، مصدر نیرو و قوت باشد.

۱۰.۲ - طرح اصلاحی تغییر کامل نظام حکومتی

او در عین حال پیشنهاد جلوگیری از هر گونه تغییر در بنیه سیاسی کشور و ادامه روش سابق ـ البته با تغییرات جزئی در بعضی از پست‌های ظاهر و سطحی ـ را محکوم می‌کند و نیز طرح اصلاحی را که خواستار دگرگونی جدی در نظام سیاسی لبنان با حفظ ترکیب کنونی که همان طائفه گری و گروه گرایی است، را رد می‌کند و عقیده دارد به رغم حمایت گروه‌های زیادی از این پیشنهاد، در صورتی که به اجرا درآید مشکلات و گرفتاری‌های لبنان را به تاخیر می‌اندازد و نوعی مصالحه موقت و محدود می‌باشد و نمی‌تواند آشفتگی‌های حاکم بر مسایل سیاسی ـ اجتماعی این سرزمین مظلوم را حل کند. و از این جهت سال هاست که نظر سومی را مطرح کرده و بر روی آن کار کرده است که همان تغییر کامل نظام حکومتی در لبنان می‌باشد و اینکه ساختار سیاسی دگرگون شود و از نو و با پرهیز از وابستگی طائفه گی و بر اساس رای هر فرد به عنوان شهروند درباره آینده سیاسی لبنان تصمیم اتخاذ گردد. این شیوه قدرت بر اساس طوائف تقسیم نخواهد شد و اگر چه رای، تکلیف را معین می‌کند ولی حاکمیت به لحاظ اکثریت آنان، اسلامی خواهد بود. این طرح به لحاظ واقعیت‌های اجتماعی لبنان می‌تواند مشکلات این کشور را حل کند. به نظر آیة الله شمس الدین هم از لحاظ فقهی دارای اعتبار است و هم با شرایط و ضروریات و مقتضیات لبنان وفق می‌کند. البته ایشان دیدگاه سیاسی خود را در کتابی تحت عنوان « نظام حکومتی و مدیریتی در اسلام » مطرح کرده و معتقد است هر موقع شرایط تشکیل جمهوری اسلامی در لبنان مهیا گردید می‌توان استراتژی مذهب را در این مورد به کار گرفت ولی به کار گرفتن چنین طرحی به جهت مصارف سیاسی زودگذر و به صورت شعاری سرگردان و بی اساس نه تنها معقول نیست بلکه مضر و غیر عملی می‌باشد.

۱۰.۳ - دفاع از حقوق مظلومان فلسطینی

وی در خصوص مسایل فلسطین و خاورمیانه نیز هیچ گاه بر سر اصول با دشمنان اسلام سازش نکرده و خواستار خروج نیروهای اشغالگر و اجرای قطعنامه‌های ۵۰۸ و ۵۰۹ سازمان ملل مبنی بر عقب نشینی بی قید و شرط نیروهای غاصب از همه خاک لبنان بود و همواره در بزرگداشت « روز جهانی قدس » همت می‌گماشت و در محافل علمی و سیاسی از حقوق مظلومان فلسطینی دفاع می‌کرد
[۳۳] روزنامه اطلاعات، شماره ۲۲۱۱۲، مقاله در سوگ غروب شمس الدین در لبنان، قسمت دوم.
و خانه و زندگی و بسیاری از نوشته‌های مخطوط خود را در تهاجم غاصبان صهیونیستی به لبنان، از دست داد.


بر اساس تلاش‌های امام موسی صدر، نمایندگان شیعیان در مجلس شورای لبنان به پیشنهاد وی طرحی قانونی را تقدیم مجلس کردند که در روز سه شنبه ششم صفر ۱۳۸۷ هـ. ق. (۱۳۴۶ هـ. ش.) به تصویب مجلس و امضای رئیس جمهوری لبنان رسید. براساس این طرح، شیعیان اجازه داشتند که مجلسی را تحت عنوان « المجلس الاسلامی الشیعی الاعلی » برای دفاع از حقوق خود بنیان نهند که پس از طی مراحل قانونی در تابستان سال ۱۳۸۹ هـ. ق. این مجلس با انتخاب یک هیات شرعی دوازده نفره از علمای بزرگ شیعه و یک هیات اجرایی دوازده نفره به طور رسمی کار خود را آغاز کرد و طی یک نشست جدی و با شرکت تمام اعضا در روز جمعه ۶ ربیع الاول سال ۱۳۸۹ هـ. ق. امام موسی صدر به عنوان نخستین رئیس مجلس اعلای شیعیان انتخاب گردید. گرچه مدت این ریاست شش سال تعیین شده بود ولی در روز پنج شنبه ۲۹ صفر، ۱۳۹۳ هـ. ق. به اتفاق آراء هیات رئیسه مجلس اعلا مدت ریاست تغییر یافت و تا سن ۶۵ سالگی امام موسی صدر به وی واگذار شد.
[۳۴] امام موسی صدر امید محرومان، عبدالرحیم اباذری، ص۱۱۸ - ۱۱۹.

از میان نمایندگان مجلس اعلا دو نفر با سمت معاونت ریاست دو هیات (هیات شرع، شامل دوازده نفر روحانی و هیات اجرایی، شامل دوازده نفر غیر روحانی) را عهده دار شدند و آیة الله محمد مهدی شمس الدین عنوان معاون اول رئیس هیات شرع و آقای دکتر عدنان عنوان معاون دوم رئیس هیات اجرایی را عهده دار گردیدند. زیر نظر هیات اجرایی تعدادی کارمند مجلس انجام وظیفه می‌کنند که برخی را دولت لبنان و عده‌ای را خود مجلس انتخاب می‌کند مدیر کل مجلس، شیخ محمود فرحات سرپرستی این تشکیلات اجرایی را پذیرفت.
[۳۵] لبنان در آتش جنگ، سید عبدالرحیم خلخالی، ص۱۶۵.
شیعیان لبنان که به دلایل گوناگون و از جمله سیاست‌های تبعیض آمیز دولت مارونی شاهد محرومیت‌های شدید اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بودند و اغلب رهبران سیاسی آنان برای حفظ موقعیت اجتماعی و امتیازات اقتصادی و منافع شخصی خود به زیان جامعه شیعی سرگرم زد و بندهای سیاسی با مراکز قدرت بودند، با تاسیس «مجلس اعلای شیعیان» احساس هویت و شخصیت کردند و با ایجاد چنین مرکزی هم پیمان گردیدند.

۱۱.۱ - اهداف مجلس اعلا

این مجلس نیز اهداف ذیل را پی گرفت: اتحاد شیعیان و تلاش برای بهبود اوضاع سیاسی ـ اجتماعی آنان مبارزه پی گیر با فقر و جهل و ستم‌های اجتماعی و فسادهای اخلاقی ایجاد وحدت بین همه مسلمانان جهان حمایت از مقاومت فلسطین و...
با ایجاد مجلس اعلای شیعیان و تاسیس مؤسسات اجتماعی، خدماتی، خیریه، آموزشی و فرهنگی همچون مدینة الزهراء در پنج کیلومتری بیروت که مرکزی برای تعلیم و تربیت کودکان یتیم بود و هنرستان جبل عامل که صدها نفر از محصلان مستضعف شیعی به صورت شبانه روزی در آن به زندگی و تحصیل مشغول شدند، بنیان نهادن بیمارستان الزهرا و مدرسه عالی مطالعات دینی و بعدها تاسیس جنبش محرومان، شیعیان دارای کیان و تشکیلات منسجم و مستقلی شدند و از طریق این نهادها اثرگذاری در عرصه‌های فرهنگی ـ سیاسی توسط شیعیان سازمان دهی شد. و این طایفه برای استرداد حقوق غصب شده خویش به تلاش‌های گسترده‌ای دست زد.
[۳۶] جنگ داخلی لبنان، ص۱۶۵.
[۳۷] روزنامه اطلاعات، شماره ۲۲۱۱۲.
[۳۸] قسمت دوم لبنان به روایت امام موسی صدر و دکتر چمران، علی حجتی کرمانی، ص۲۱ - ۲۲.

آیة الله محمد مهدی شمس الدین خاطر نشان می‌نماید: مجلس اعلای شیعیان در واقع نهاد و مرکزیتی بود که فعالیت‌های گوناگونی از قبیل اوقاف، دادگستری، محاکم شرعی، برنامه ریزی‌های فرهنگی، آموزشی و تربیتی در آن توسط شیعیان انجام می‌گرفت. این نهاد به تمامی شیعیان لبنان تعلق دارد و در آن نمایندگان به بحث، مذاکره و مشورت می‌پردازند و از دیدگاه‌های مشترک بهره می‌برند و سعی در رفع اختلاف و گرفتاری‌ها میان شیعیان دارند.

۱۱.۲ - همکاری با امام موسی صدر

شیخ محمد مهدی شمس الدین از روحانیان بلند مرتبه و اهل علم و فضل لبنان بود که تلاش‌های فکری و فرهنگی امام موسی صدر را قبول داشت و به همین دلیل از همان ابتدای حرکت در جهت تشکل شیعیان، در کنار وی قرار گرفت و او را در تلاش‌های گوناگون سیاسی و اجتماعی یاری داد
[۴۰] عزت شیعه، محسن کمالیان و... ، ص۲۴۶.
و با تاسیس مراکز فرهنگی، دینی و مؤسسات خیریه و برخی نهادهای اجتماعی همکاری فعال خود را با امام موسی صدر در قالب مجلس اعلای شیعیان نشان داد و در کنار کارهای علمی و سیاسی موفق شد بنیادهایی چون مسجد امام صادق علیه ‌السلام ، هنرستان فنی بیروت، دانشگاه اسلامی لبنان با دانشکده‌های مختلف، جمعیت خیریه حضرت زینب علیها السلام ، مدرسه علمیه و مجتمع خدماتی را بنیان نهد و بسیاری از جوانان شیعه لبنان را با علوم و فنون روز آشنا کند و با همه این احوال نقش خود را به عنوان یک عالم دینی از یاد نبرد و همچنان به اقامه جماعت، تبلیغ دین و هدایت مردم از راه سخنرانی و نگارش اشتغال داشت.


امام موسی صدر در حالی که شیخ محمد یعقوب و خبرنگار معروف، استاد عباس بدرالدین او را همراهی می‌کردند، در سال ۱۳۹۸ هـ. ق. در یک دیدار رسمی وارد لیبی شد و به عنوان مهمان این کشور در هتل شاطنی واقع در غرب طرابلس منزل گزید. اما روز ۱۸ سپتامبر دولت لیبی رسما اعلام نمود رهبر شیعیان لبنان به اتفاق دو دوستش در شب روز ۳۱ اوت ۱۹۷۸ میلادی با یک هواپیمای ایتالیایی به سوی ایتالیا پرواز کرده‌اند. اما سازمان قضایی ایتالیا پس از یک تحقیق گسترده، اعلام داشت: امام موسی صدر و دو همراهش هیچگاه وارد این سرزمین نشده‌اند. مجلس اعلای اسلامی شیعه در اعلامیه‌ها و بیانیه‌های مکرر خویش به ویژه در دو کنفرانس مطبوعاتی که توسط شیخ محمد مهدی شمس الدین (نایب رئیس مجلس) در تاریخ‌های رمضان ۱۳۹۹ هـ. ق. و جمادی الاول ۱۴۰۰ هـ. ق. در بیروت تشکیل گردید، مسؤولیت ناپدید شدن پیشوای شیعیان لبنان را به عهده شخص قذافی گذارد و همچنین آیة الله شمس الدین اعلام کرد که رؤسای جمهوری کشورهای عربی به او و فرستاده ویژه مجلس اعلا اطلاع داده‌اند که مسؤولیت اختفای رئیس مجلس اعلای شیعیان، متوجه رهبر لیبی (سرهنگ معمر القذافی ) می‌باشد.
[۴۲] لبنان به روایت امام موسی صدر و دکتر چمران، ص۳۸.
این ناپدید شدن ناگهانی، منجر به ایجاد جوی از نگرانی و عکس العمل شدید علیه لیبی گردید که نتیجه آن، تظاهرات اعتراض آمیز هر سال است که مجلس شیعیان لبنان با برنامه ریزی شیخ محمد مهدی شمس الدین ترتیب آن را می‌داد. حافظ اسد هم بر اساس تقاضای هیات اعزامی شیعیان به دمشق، در این امر مداخله کرد ولی تلاش او برای یافتن امام موسی صدر، ناکام ماند.
[۴۳] فرهنگ سیاسی لبنان، ه ـ علیزاده، ص۱۹۲ - ۱۹۳.


۱۲.۱ - مسبب لغو سفر قذافی به لبنان

وقتی شیخ شمس الدین مطلع شد که قذافی می‌خواهد به دمشق و سپس به بیروت بیاید ـ در آن زمان الیاس سرکیس ، رئیس جمهور لبنان بود ـ وی نیمه‌های شب از محل اقامت خود (روستای کیفون ) به بیروت آمد و به عنوان نایب رئیس مجلس اعلای اسلامی شیعه با «سرکیس» به صورت تلفنی صحبت کرد و به او گفت: مساله مزبور به سرنوشت شیعه در لبنان مربوط است و شما نباید در مراسم استقبال از قذافی در بیروت شرکت کنی. او در آغاز خواست خویش را تبرئه کند ولی در نهایت مذاکرات مذکور گفت: با دمشق تماس می‌گیرم و تاکید می‌کنم این ماجرا در لبنان بحران ایجاد کرده است. تلاش‌های سیاسی مزبور و تهدیدهای مبارزان شیعه، اثر خود را بخشید و حافظ اسد بلافاصله قذافی را در جریان ناآرامی‌های لبنان قرار داد و تاکید کرد: اگر این سفر صورت گیرد لبنان منفجر خواهد شد، صلاح در این است که سفر شما لغو گردد.
[۴۴] عزت شیعه، محسن کمالیان و... ، ص۸۲.
و این در حالی بود که قذافی تا حوالی مرزهای لبنان آمده بود و حرکت یکپارچه اعتراض آمیز علمای شیعه و مردم او را سرافکنده ساخت و به سوریه برگردانید.
[۴۵] عزت شیعه، محسن کمالیان و... ، ص۱۱۳.


۱۲.۲ - رئیس اجرایی مجلس اعلای شیعیان لبنان

تا سال ۱۳۷۲ هـ. ش. گرچه پانزده سال از ناپدید شدن امام موسی صدر سپری گردید ولی او همچنان در این مدت رئیس مجلس اعلای شیعیان لبنان به شمار می‌رفت و چون در این سال به سن ۶۵ سالگی قدم گذاشته بود برابر تصویب نامه هیات شرعی و اجرایی، مجلس اعلا تشکیل جلسه داد و به پاس قدردانی از خدمات این روحانی مبارز و مقاوم، دوباره امام موسی صدر را به عنوان رئیس افتخاری و شیخ محمد مهدی شمس الدین را که تا این زمان نایب رئیس مجلس بود، به عنوان رئیس اجرایی مجلس اعلای شیعیان لبنان به طور رسمی انتخاب کردند.
[۴۶] مفاخراسلام، ج۴، ص۳۱۳.
[۴۷] جنگ داخلی لبنان، ص۱۶۵.
[۴۸] امام موسی صدر امید محرومان، ص۱۱۹، پاورقی.



به منظور متشکل شدن جوانان لبنان، امام موسی صدر با همکاری دکتر مصطفی چمران حرکة المحرومین و جنبش امل ( افواج المقاومة اللبنانیه ) را به وجود آورد که به سرعت شیعیان را به سوی خود جلب کرد. این سازمان با الهام از معارف قرآنی و روایی در مدتی کوتاه نیروهای با ایمان و نمونه‌ای را پرورش داد که هر کدام در عرصه‌های گوناگون علمی، نظامی و اجتماعی ویژگی‌هایی برجسته داشتند. تشکیلات یاد شده می‌کوشید تا خلا فکری، اعتقادی و اخلاقی جوانان را در حد توان مرتفع ساخته و آنان را با معارف ناب تشیع آشنا سازند. از این رو در طول هفته و طی ماههای گوناگون و در جلساتی متنوع از وجود عالمان بزرگی چون شیخ محمد مهدی شمس الدین، آیة الله سید محمد حسین فضل الله ، امام موسی صدر و دکتر چمران استفاده می‌شد. مرحوم شمس الدین با سخنرانی، بحث و انتقاد و پرسش و پاسخ، معارف مفید آن زمان را در اختیار جوانان قرار می‌داد. بدین گونه سازمانی شکل گرفت که لبنان را از خطر دشمن صهیونیستی حفظ کرد و از نقشه‌های تجاوز طلبانه این خصم کهن جلوگیری نمود.
[۴۹] لبنان به روایت امام موسی صدر و دکتر چمران، ص۲۸.
[۵۰] امام موسی صدر (امید محرومان)، ص۱۳۷ – ۱۳۸.
[۵۱] مجله پیام انقلاب، شماره ۱۷۸، ص۴۲.


۱۳.۱ - جنبش امل

شیخ محمد مهدی شمس الدین برای حفظ ماهیت اسلامی مجلس اعلای شیعیان و جنبش امل که عمدتا پس از مفقود شدن امام موسی صدر زیر نفوذ چهره‌های سنتی و احیانا لائیک قرار گرفته بود، تلاش فراوان از خود نشان داد. در گزارشی از فعالیت آیة الله شمس الدین در این زمینه ـ به ویژه در سالهای آغاز دهه هشتاد میلادی ـ چنین آمده است: اعضای دفتر سیاسی جنبش امل که غالبا افرادی غیر متدین ـ مانند حسین حسینی، عاکف حیدر و... ـ بودند، به روش اسلامی جنبش اعتراض داشتند، شمس الدین با مبارزه سیاسی خود و آگاه سازی کادرهای جنبش سرانجام در کنگره سوم امل (آوریل ۱۹۸۱ میلادی) توانست دست برخی از آنان را از دفتر سیاسی این جنبش کوتاه کند و خود به عنوان مرشد کل جنبش ـ که دارای اختیاراتی در حد ولی فقیه در سطح داخلی این حرکت بود ـ انتخاب شد.

۱۳.۲ - ایجاد مقاومت اسلامی و حزب الله لبنان

اگر چه جنبش امل در کنگره چهارم خود شاهد نوعی شبه کودتا و پس از آن انشعاب شد و اگر چه جایگاه آیة الله شمس الدین به عنوان مرشد جنبش حداقل به طور ظاهری حفظ شد، اما جریان سیاسی غیر اصول گرا در رهبری جنبش غلبه یافت ولی بعدابا ایجاد مقاومت اسلامی و حزب الله لبنان به عنوان تشکیلاتی اسلامی و انقلابی، حساسیت‌های درون امل کاهش یافت و نگاه‌ها به جریان جدید (حزب الله) معطوف گردید. بی تردید علاوه بر عوامل دیگر، همین پیشینه‌های فکری و سیاسی و بیم از اقتدار جریان انقلابی که می‌رفت تا منافع جریان سنتی غیر اصول گرای را به خطر اندازد، یکی از عوامل چالش میان امل و حزب الله و درگیری‌های خونین سال‌های نخست بود که بعدها با دگرگونی‌هایی که در عرصه سیاست در لبنان به وجود آمد و رویکردهای عقلانی و همگرایانه دو جناح، این چالش‌ها فروکش کرد. در همه این رویدادها علامه شمس الدین هیچگاه خود را رویاروی این جریان قرار نداد و در مقام ریاست مجلس اسلامی اعلای شیعیان و مدیریت طایفه شیعی، در عین انتقاد به نظام فرقه گرای حاکم بر لبنان که ظالمانه و تبعیض آمیز رفتار می‌کرد، بیش‌ترین بهره برداری را در جهت ارتقای اوضاع سیاسی و اجتماعی شیعیان از خود نشان داد و در سال ۱۹۸۲ میلادی به دلیل غیر عادلانه بودن نظام حاکم بر لبنان خواستار توقف انتخاب رئیس جمهوری از سوی مجلس نمایندگان لبنان گردید و پس از انتخاب « بشیر جمیل » در بیانیه‌ای رسمی این انتخاب را مخل وحدت ملی دانست.
[۵۲] روزنامه اطلاعات، ضمیمه، شماره ۲۲۱۱۲، ص۴.



شیخ محمد مهدی شمس الدین به رغم وجود مخالفان جدی در جناح سنتی مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان، که گرداگرد او را احاطه کرده بودند و برخی برخوردهای افراطی و سطحی نیروهای انقلابی این سرزمین، هیچ گاه از تایید انقلاب اسلامی ایران در موضوع گیری‌های گوناگون خود دست برنداشت. علاوه بر این، به بسیاری از شبهاتی که در لبنان و حتی جهان علیه انقلاب اسلامی ایران مطرح می‌شد، شجاعانه پاسخ می‌داد و مرعوبین از طرح اسلام به عنوان مکتبی برای دگرگونی اجتماعی و برقراری حاکمیت را علنا به عنوان قربانیان تهاجم فرهنگی تمدن غرب معرفی می‌کرد. او انقلاب اسلامی ایران را بزرگ‌ترین حادثه عصر نوین که برتر از انقلاب‌های بزرگ تاریخ معاصر است، ارزیابی نمود و پیروزی آن را غلبه قدرت ایمان و تجربه‌ای پر برکت برای تمدن بشر و جهان اسلام دانست.

۱۴.۱ - حمایت از ایران در جنگ تحمیلی

در جنگ تحمیلی علیه ایران، همواره از موضع جمهوری اسلامی ایران حمایت کرد و در پیشبرد روابط ایران و لبنان همواره همگامی و مساعدت لازم را به عمل آورد. او چندین بار به ایران سفر کرد و در کنگره جهانی حضرت امام رضا علیه ‌السلام شرکت کرد و دوبار در کنگره اندیشه اسلامی و حکومت حضور یافت و دیدگاه خویش را در زمینه حکومت اسلامی در آن جا بیان کرد. در دهه فجر سال ۱۳۶۷ هـ. ش. نیز به عنوان میهمان جمهوری اسلامی به ایران سفر کرد که درهمین مسافرت، مجله حوزه با او مصاحبه‌ای انجام داد. او در تاریخ ۲۳ ماه مبارک رمضان سال ۱۴۱۰ هـ. ق. در پیشگفتار دوم کتاب «نظام حکومت و مدیریت در اسلام» نوشت: «حرکت‌های اسلامی برای عرضه کردن ساختار حکومت در اسلام با مشکلات تئوری و عملی روبرو بود. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تاسیس جمهوری اسلامی بر مبنای ولایت فقیه ، طرح تئوریک حکومت در اسلام را از مرحله نظریه به مرحله تطبیق درآورد. این روی داد بی نظیر در جهان اسلام، حرکت‌های اسلامی را در سطح کار سیاسی ارتقا داد و به شکوفایی پژوهش در مسائل جامعه، سیاست، حکومت، دولت و نظام حکومت انجامید و گروهی از فقها و متخصصان مسلمان در این نهضت فکری آثار ارزنده‌ای پدید آوردند.»
[۵۳] نظام حکومت و مدیریت در اسلام، ص۷.


۱۴.۲ - سخنان آیة الله شمس الدین درباره تاثیر انقلاب اسلامی در جهان

وی در مصاحبه‌ای خاطر نشان ساخت: «پس از پیروزی انقلاب اسلامی نظر مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان در رابطه با استراتژی فعالیت در کل جهان اسلام، براین قرار گرفت که از امام خمینی به عنوان رهبر و مرجع، حمایت و جانبداری کند.»
آیة الله شمس الدین درباره تاثیر انقلاب اسلامی در جهان گفت: «انقلاب اسلامی در شرایط معینی به وجود آمد و شرایط تازه‌ای را پدید آورد و در زمینه‌های فرهنگی، سیاسی، جهادی و بافت جامعه و آگاهی انسان‌ها مرحله‌ای تازه در جهان اسلام آفرید. این اولین جنبش اسلامی است که به تشکیل یک دولت منتهی گردید، دولتی که طبق برنامه اسلامی تکوین یافته و در دنیا حامیانی دارد و بر این نظر است که از خط سومی میان سرمایه داری و مارکسیسم پیروی کند این خط که قرآن کریم به عنوان « مشکاة » از آن تعبیر می‌کند همان مسیر قرآن در جهان معاصر است.»


آیة الله شمس الدین یکی از دو فقیه بزرگ شیعه معاصر لبنان و از برجسته‌ترین دانشمندان این کشور به شمار می‌آید. او را باید از نسل نوخاسته و نوگرای حوزه علمیه نجف اشرف دانست نسلی که حاصل تجربه گران سنگ حوزه در مبارزه با استعمار برای تحقق استقلال کشور بود و با شناخت نیازها و ضرورت‌های دوران معاصر، روی کردی دشوار اما موفق برای ارائه معارف دینی و قرآنی در قالبی جدید داشت.

۱۵.۱ - توجه به نیازهای زمان

بذرهای این تفکر در دوره مرجعیت آیة الله سید محسن حکیم در اعماق ذهن پویا و خلاق او افشانیده شد و به اوج خود رسید. آیة الله شمس الدین همراه با امام موسی صدر که او هم برخاسته از نسل چنین روحانیونی در حوزه علمیه قم بود، توانستند با احیای نقش علامه سید عبدالحسین شرف الدین ، جامعه شیعی لبنان را به تحرکی تازه وادارند و آن را به جایگاه شایسته خود برسانند. مهم‌ترین ویژگی فکری و شخصیتی آیة الله شمس الدین توجه به نیازهای زمان است. او در زمینه تاریخ به بیان پدیده‌های تاریخی یا حتی تحلیل صرف آنها اکتفا نمی‌کند بلکه با ایمانی صادقانه، خردورزانه، پویا و همراه باسعه صدر و روحیه سرشار از اهتمام به امور مسلمین کوششی درخور تطبیق عبرت‌های تاریخ با شرایط معاصر داشته است. مطالعات عمیقش در تاریخ اسلام از سال‌ها تدریس همین رشته درسی در دانشکده فقه و از مقالات گوناگونی که در این زمینه نوشته و به طبع رسانیده، قابل درک است. او به لحاظ جامعه‌ای که در آن می‌زیست و مسایلی که با آن‌ها مواجه بود باحریت فکری که داشت، برداشت وسیع تر و عمیق تری را از دین ارائه داد.

۱۵.۲ - متفکر و صاحب آراء

فارغ از منصبی که داشت (رئیس مجلس اسلامی اعلای شیعیان لبنان) یک متفکر محسوب می‌شود و آرای او را می‌توان در سخنرانی‌ها، مقالات و کتابهایش مشاهده کرد. گرچه پس از ناپدید شدن امام موسی صدر تمام بار مجلس شیعیان به دوش وی افتاد و در کشمکش‌های اخیر، مواضع هوشیارانه و عاقلانه‌ای برانگیخت. با همه این احوال، نقش علمی و فکری خود را فراموش نکرد و دانش و فقاهت را با جهاد و استقامت در آمیخت و ضمن تلاش برای حل مشکلات سیاسی لبنان و به خصوص شیعیان این سامان، در عرصه معرفت و علم و فقاهت، آثاری ارزنده و آموزنده از خود به یادگار نهاد.

۱۵.۳ - بازگشت به اندیشه پویای اسلامی

او به منظور آنکه بتواند از موضع دیانت درباره مقتضیات زمان قضاوت درستی کند، خود را با معارف عمیق اسلامی آشنا نمود و روح قوانین قرآنی و روایت را درک کرد و این حقیقت را دریافت که قوانین اسلام جاودانی است و بر فراز اعصار و قرون و مکان‌ها قرار می‌گیرد و می‌تواند جوامع بشری و آحاد انسانی را به سوی کمال و هدایت سوق دهد. پدیده‌های زمان را به خوبی شناخت و از هم تفکیک نمود و هر چیزی را به دلیل نو بودن آن نپذیرفت کما این که امور دیگر را به دلیل قدمت رد نکرد. و از ورای حرکت‌هایی که به نام ترقی و پیشرفت در جامعه صورت می‌گرفت، نوعی انحراف و کژفکری را می‌دید و برای التیام و درمان آن «بازگشت به اندیشه پویای اسلامی» را تجویز می‌کرد. این گونه هم نبود که مطابق سلیقه و پسند مردم جلو برود و خود را با آنان هماهنگ کند بلکه می‌کوشید افراد اجتماع را با حقیقت دین و عمق احکام اسلامی همگام و همراه سازد. در واقع مقتضیات زمان را به عنوان درک احتیاجات عصری که در آن به سر می‌برد پذیرفت و خوراکی را عرضه کرد که به تقاضاهای اصیل مردم پاسخ مثبت دهد.

۱۵.۴ - ریشه انتشار افکار انحرافی

او خاطر نشان نمود: برای مقاومت در مقابل مکتب‌های الحادی و مادی گرایی باید در وهله اول آنان را مورد بررسی علمی و دقیق قرار داد و مباحث اصلی آنان را تحت نظر داشت و اشخاصی را تربیت کرد که در مقابل این مکتب‌ها ایستاده و به دفاع از فکر اسلامی برخیزند. به اعتقاد وی افکار انحرافی از دو راه، یکی گمراه کردن افراد ناآگاه و دیگری خلا فکری در میان جوامع اسلامی، انتشار می‌یابد و وقتی اندیشه‌ها و ذهن‌ها از تفکر سالم و معارف حقیقی دور ماندند افکار بیگانه و آغشته به کژی و ناراستی جانشین آن‌ها می‌شود. از این رو باید باورهای ناب اسلامی چون جویباری در جامعه آن چنان جاری باشد که بتواند تشنگان معرفت را از عطشی که دارند سیراب سازد. به باور او اسلام قادر به خنثی سازی افکار بی عمق و یا آلوده خواهد بود و وقتی نور آفتاب حقیقت از افق ایمان بتابد، عرضه کنندگان مکاتب دروغین را رسوا خواهد ساخت. یکی از نتایج خوب بازگشت مردم به اسلام و پیوستگی آنان به فرهنگ اسلامی، همانا روشن شدن بی محتوایی وبی عمقی طرز فکری است که از آن به عنوان مکتب‌های غرب یا تفکر نوگرایی تعبیر می‌شود.

۱۵.۵ - مقایسه‌های سطحی دین

او مقایسه‌های سطحی دین را با مکتب‌های بشری مردود می‌دانست و از موضعی بالا و ریشه دار و عزت آفرین و توام با عباراتی زیبا، محکم و مستدل، اسلام را به نسل جوان و سایر جویندگان حقیقت عرضه می‌کرد اسلامی که مطرح کردن آن به انگیزه خود باختگی در برابر توفان تهاجم فرهنگ شرق و غرب نبود بلکه بر مبنای علم و آگاهی عمیق نسبت به ریشه‌های فکری و تاریخی مبتنی است. او با این موضع گیری توانست خفتگان را بیدار کند و ذلت را به عزت تبدیل سازد و در بین شیعیان لبنان و حتی جهان اسلام از خود باقیات صالحاتی بر جای نهد.


وقتی که ابر قدرت‌ها عبدالکریم قاسم را با ظاهری مردمی اما چپ نما به میدان آوردند، او عرصه را برای کمونیست‌ها باز کرد، در نتیجه این آزادی عمل، موجی الحادی و مخالف دیانت عراق را فرا گرفت که علمای حوزه نجف را به تحرک واداشت. در این میان آیة الله شمس الدین همچون شهید آیة الله صدر با آن نبوغ فکری و هوش سرشار با تالیف برخی آثار برای خنثی نمودن این حرکت انحرافی، وارد میدان شد. وی با طرح مسایلی اصولی دینی و حقایق اسلامی به دفاع از ارزشهای اعتقادی پرداخت و باطل بودن مکاتب مادی و کمونیستی را به اثبات رسانید. وقتی که اردوگاه غرب تهاجم فرهنگی خود را بر ضد کشورهای اسلامی آغاز کرد و تلاشهایی برای اسلام زدایی صورت گرفت و با توجه به هیاهوی نوگرایی و غرب زدگی به پیشتازی « طه حسین » و « علی عبدالرزاق »، همه این عوامل دست به دست هم دادند و آیة الله شمس الدین را به موضوع « حکومت در اسلام » سخت مشغول کرد تا شاید از این رهگذر مسلمانان در برابر اتهامی که گرفتار آن شده‌اند چاره‌ای بیندیشند. او اهتمام به این مسئله را از الطاف خفیه الهی در عنفوان جوانی می‌داند و در ادامه می‌افزاید: توجه به این مسایل در رویارویی با استعمارگر مهاجم عمده‌ترین مشاغل فکری محافل نجف بود. هنگام اقامت ما در نجف، شخصیت‌های برجسته‌ای از رهبران روحانی انقلاب عراق علیه اشغالگران بریتانیایی در قید حیات و در اوج مرجعیت و شکوفایی علمی بودند، با آنان دوستی داشتیم و در همین حال خوشه چین خرمن دانش و فضیلت آنان بودیم لکن تتبع در اسلام به عنوان مکتبی که برای دولت و حکومت و نظام طرح دارد، ذهن محافل علمی نجف را به خود مشغول نمی‌داشت، اگر احیانا نظری به این بعد مساله می‌افکندند محتاطانه و نامطمئن بود، زیرا از تلخ کامی‌ها و سرانجام فاجعه آمیز مشروطیت به دست رژیم پهلوی سخت رنج می‌کشیدند. در چنین شرایطی بود که آیة الله شمس الدین فکر حکومت اسلامی را به عنوان اصل بنیانی مطرح کرد.
[۵۷] پیشگفتار کتاب نظام حکومت و مدیریت در اسلام، ص۹.


۱۶.۱ - حوزه مشترک دین و سیاست

وی عقیده داشت که دین و سیاست، حوزه مشترک دارند و جدایی این دو از یکدیگر محال به نظر می‌رسد و در آثار خویش از نوعی سیاست دینی دفاع می‌کند و نشان داده است که اسلام نمی‌تواند بدون نظریه حوزه سیاست پیش رود و آیین مزبور، آرای سیاسی دارد. او رژیم‌های منهای دین را که بر اساس تمدن جدید و فلسفه مادی پی ریزه شده از طریق تحقیق عمیق و دقیق که مورد پسند عقلاست باطل اعلام می‌کند و اثبات می‌نماید احکام شریعت اسلامی عالی‌ترین برنامه زندگی و تشکیل حکومت جهانی را داده است.
[۵۸] از مقدمه مترجم کتاب علمانیت (لائیک).


۱۶.۲ - معرفی نهج البلاغه به عنوان میراثی گرانبها

هنگامی که عده‌ای از خود باختگان از تمدن مادی دفاع کردند و میراث آن را برای آدمیان ارزشمند تلقی نمودند، آیة الله شمس الدین در مقابل این موج انحرافی ایستاد و گفت تمدن مادی هر قدر گرانبها فرض شود در مقایسه با آثار معنوی بیش از جزء ناچیزی از مجموعه فرهنگ انسانی به شمار نمی‌آید چون این تمدن در نتیجه عوامل مشخصی پدید آمده و تنها نیازهای فکری و اجتماعی را در مقطعی خاص و محدود در نظر داشته حیات و ارزش آن همراه پدید آورنده اش از بین می‌رود و نمی‌تواند اصالت ، عمق و عمومیت داشته باشد. سپس در مقابل این آثار میرا و ناپایدار، میراثی را مطرح کرد که گذشت زمان هرگز از تازگی آن نمی‌کاهد زیرا از یک سو از کانون وحی و عالم غیب و ملکوت ریشه گرفته‌اند و از دیگر سو ریشه در جان امت‌ها دارند و بدین جهت، جاودانی می‌باشند. سپس نهج البلاغه حضرت علی علیه‌السّلام را به عنوان میراثی گرانبها که می‌تواند در هر عصری جوابگوی مشکلات فکری و فرهنگی جامعه باشد، معرفی کرد.
[۵۹] جستجویی در نهج البلاغه، آیة الله محمد مهدی شمس الدین، ترجمه محمود عابدی، ص۱۱ - ۱۲.



آیة الله شمس الدین نسبت به مسایل و جریاناتی که آفت جامعه اسلامی بود، به مقابله برخاست و بر اثر تلاشهای علمایی چون شهید آیة الله صدر و نامبرده، انقلابی معنوی در حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها و جامعه پدیدار و اسلام اصیل پیشتاز تمامی حرکت‌های فرهنگی و اجتماعی گردید و به عنوان یک قدرت عظیم، سازنده و آزادی بخش مطرح شد. او احساس کرد آلودگی‌هایی در بستر افکار جامعه و شعائر مذهبی آشکار شده که آفتی خطرناک برای رشد، پویایی و بالندگی جامعه شیعه می‌باشد، پس با دستگاه تصفیه کننده‌ای که قرآن و عترت مشخصات آن را ترسیم کرده برای پاک نمودن این آلودگی‌ها مصمم گردید.

۱۷.۱ - موضوع قمه زنی

در نجف به مبارزه خستگی ناپذیر و بی امان با موضوع « قمه زنی » پرداخت وی معتقد بود این عمل، سیمای نورانی و روحانی حماسه شکوهمند کربلا را مخدوش می‌نماید و امروزه مورد تمسخر و استهزاء جهانیان قرار گرفته و احساس عقب ماندگی را می‌رساند. در کربلا، نجف و دیگر شهرهای عراق قمه زنی به شدت رواج داشت اما آیة الله شمس الدین از عزاداران حسینی در خواست می‌کند برای ابراز ارادت به ساحت سیدالشهداء علیه‌السّلام می‌توانیم به روش‌های دیگری هم عمل کنیم. آنگاه مرکزی به نام بانک خون با یاد امام حسین علیه‌السّلام تاسیس می‌کند و از عاشقان حسین بن علی علیه السلام می‌خواهد در روز عاشورا به این جایگاه مراجعه کنند و برای بیماران و کسانی که نیاز مبرمی به خون دارند، خونی را که طی عمل قمه زنی تلف می‌کردند، اهدا کنند و این امر، آن زمان متداول می‌گردد. آری یکی از باقیات صالحات ایشان، تبدیل قمه زنی به بانک خون امام حسین علیه‌السّلام است.

۱۷.۲ - عدالت در قیام حسینی

در خصوص انقلاب امام حسین علیه‌السّلام و سیره آن حضرت نیز دید تازه‌ای را مطرح کرد و بحث عدالت در قیام حسینی توسط وی عنوان گردید. کار دیگری که مرحوم شمس الدین در خصوص اصلاحات در مراسم عاشورا انجام داد، بازنگری در منابری بود که عده‌ای از وعاظ با دید سطحی بر فراز آن به تشریح حوادث کربلا می‌پرداختند و این شیوه آنان با خرافات و مطالب وهن آلود و نیز مباحثی آفت زا همراه بود. آیة الله شمس الدین در این راستا اهتمام ورزید و کوشید تا افرادی برای این منظور تربیت شوند که بتوانند مسایل عاشورا را با دیدی وسیع تر و نگرشی عمیق تر و بر حسب مقتضیات زمان و احتیاج‌های روز، مورد بررسی قرار دهند و در ضمن از مطرح کردن نکات تحریفی و مسایلی که بیهوده است، پرهیز کنند.


آیة الله شمس الدین از نخستین روزهایی که به فراگیری علوم دینی روی آورد از تزکیه درون و کسب فضایل اخلاقی غافل نبود و توجه به جنبه‌های اخلاقی و تربیتی را از مسایل ضروری دوران تحصیل و تدریس می‌دانست به گونه‌ای که روح تقوا و پارسایی را در فراگیران و آموزش دهندگان رشد دهد. او معتقد بود شخصی که به عنوان عالم روحانی و یا مبلغ مذهبی و یا فردی که به عنوان حامل پیام اسلام و شریعت محمدی شناخته شده، واجب است که واقعا خدا ترس و اهل ورع و دارای عفت در زبان و بیان باشد و خود را به کمالات بیاراید و از وارد شدن در مسایلی که او را به سوی تعصب و فرقه گرایی باطل سوق می‌دهد، دوری جوید. به اعتقاد وی درست است که اهل ایمان باید از فاسقان و خطاکاران و گناهکاران و معاندین دوری جویند ولی تمام این مسایل و التزامات باید در محدوده شرع و موازین اخلاقی باشند. او در پایان این توصیه‌ها می‌گوید: همان گونه که ما در گذشته انجام می‌دادیم، در آغاز درس و یا در بین یا در پایان درس مناسب است استاد و مدرس به موعظه بپردازد و طلاب را نصیحت کند تا درس او تنها تعلیم نباشد بلکه با پرورش‌های اخلاقی و رویش فضایل و خصال نیک توام گردد.

۱۸.۱ - متانت و خطاپوشی

شمس الدین در ایام تحصیل با بدخواهان و مخالفان زیادی مواجه شد اما بر اثر همین تربیت‌های الهی، با آنان به بزرگی و متانت رفتار کرد و نسبت به همه رشک ورزان خطاپوش بود. از کینه و غرور تنفر داشت و از کارهایی که صبغه خودبینی داشت، اجتناب می‌نمود و در عین صلابت و اقتدارگرایی و خوی مناعت، تواضعی ویژه داشت. تا سال‌ها پس از ناپدید شدن امام موسی صدر، از تصدی ریاست مجلس شیعیان لبنان خودداری ورزید تا یاد و خاطره این امید محرومان لبنان و تقدم او را در این سمت، در ذهن‌ها زنده نگه دارد.

۱۸.۲ - تواضع

زمانی که پس از دوره‌ای از سردی روابط با ایران در راس یک هیات بلند پایه ـ همزمان با نیمه شعبان و برگزاری روز جهانی مستضعفان ـ به تهران آمد و با ممانعت گروه مهدی هاشمی از ورود و اقامت وی در هتل محل برگزاری مراسم رو به رو شد، بی آن که از چنین اهانتی که جایگاهش را دست کم نزد اعضای هیات و ارباب رسانه‌های جمعی همراه وی مورد تردید قرار داده بود برنجد، به درخواست یکی از برادران ـ که از نزدیک شاهد این رویداد بود ـ مبنی بر انتقال ایشان به محلی دیگر و فراهم آوردن امکانات ادامه سفر و ملاقات با مسئولان بلند پایه کشور، متواضعانه لبیک گفت.
[۶۱] روزنامه اطلاعات، ضمیمه، شماره ۲۲۱۱۲، ص۴.


۱۸.۳ - صبر و شکیبایی

در مقابل مراحل پر آشوب زندگی و ناملایماتی که در لبنان با آن رو به رو شد، استوارترین ستون یعنی صبر و شکیبایی را برافراشت و اگر این گونه رفتاری را پیش نمی‌گرفت در مقابل شدائد و حوادث خونین و رنج‌هایی که بر شیعیان لبنان می‌رفت، در نخستین منزل خسته و فرسوده می‌شد و از راه می‌ماند. آن روزهای تلخی که آتش تفرقه از یک سو بر خرمن اتحاد شیعیان لبنان حریق افکند و از طرف دیگر متجاوزان صهیونیستی تهاجم خونین خود را آغاز کردند، او عنان بردباری را از کف نداد و با تکیه به عنایات الهی و استمداد از ساحت مقدس اهل بیت و پیروی از شیوه‌ای خردمندانه، این ناگواری‌ها را تحمل کرد و پشت سر نهاد.

۱۸.۴ - روحیه شهادت طلبی

یکی از تلاشهای علمی او بررسی سیره یاران امام حسین علیه‌السّلام است، در مورد انگیزه این پژوهش می‌نویسد: من این بررسی را برای زنده کردن یاد شهیدان کربلا ننوشته‌ام ـ که آن‌ها خود زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزی می‌خورند ـ بلکه به این خاطر که زندگی خودم را به زندگی آنان متصل کنم و از روحیه شهادت طلبی آنان درس بگیرم و احساس کنم. و بدین سبب آن را در میان مردم نشر دادم تا خوانندگان آن روح شهادت طلبی را در این زمان ـ که روحیه عافیت طلبی بر امت اسلامی مستولی گشته ـ به یاد آورند آن هم در زمانی که روحیه خوشگذرانی در امت اسلامی سرشار شده و روحیه شهادت طلبی پنهان گشته است و معیارهای مادی که انسان را از هر عقیده‌ای که بخواهد او را فراتر از خودخواهی‌ها برای خدمت به دیگران وادار کند، قرار می‌دهد.
[۶۲] انصارالحسین، آیة الله محمدمهدی شمس الدین، ترجمه ناصر هاشم زاده، ص۱۷.


۱۸.۵ - مدیریت وقت

از فرصت‌ها و ساعات زندگی خود استفاده می‌کرد و از کم‌ترین اوقات بیش‌ترین بهره‌ها را می‌برد. اوقات شبانه روز خود را به تدریس، تحقیق، مطالعه، عبادت، تلاوت قرآن، گره گشایی از مشکلات اجتماعی و سیاسی شیعیان لبنان، پاسخ گویی به سؤالات و شبهه‌ها، سخنرانی، خطابه و نماز جماعت می‌گذرانید و معتقد بود که ضمن حفظ اصل آزادی و نظام حلقه‌های درسی در حوزه‌های علمیه نباید این روش بدان حد برسد که طلبه هر موقع بخواهد درس بخواند یا نخواند و یا به مسافرت برود یا نرود، چرا که استمرار این روند موجب اتلاف وقت و رکود درحوزه‌ها می‌شود. به اعتقاد وی تعطیلی‌های زیاد باعث به هدر رفتن بهترین اوقات زندگی جوانان حوزه است.


آیة الله محمدمهدی شمس الدین در خصوص مسایل گوناگون اسلامی، کتابهای زیادی به رشته تالیف درآورد. پس از بازگشت ایشان از نجف به لبنان، نوشته‌های زیادی آماده چاپ داشت ولی موفق به نشر آن‌ها نگردید اکثر آن‌ها کتابهای فقهی و اصولی یا تقریرهایی بود که از درس بزرگان حوزه نجف نوشته بود اما در یورش وحشیانه رژیم صهیونیستی به لبنان منزل این عالم شیعی طعمه حریق و تخریب قرار گرفت و نود درصد آنان نابود شدند و تنها توانست به بخشی از این آثار دست یابد. فهرست آثار آیة الله شمس الدین ـ اعم از کتب مطبوع و مخطوط یا در حال انتشار ـ به شرح ذیل است:
۱. حرکة التاریخ عندالامام علی علیه ‌السلام : که به نظر خود مؤلف کتاب بسیار مهمی است و نوآوری‌های فراوان دارد.
۲. دراسات فی نهج البلاغه : این اثر در مجموعه انتشارات بنیاد نهج البلاغه با عنوان «جستجویی در نهج البلاغه» توسط محمود عابدی ترجمه و چاپ شده است. متن اصلی کتاب یک بار در سال ۱۳۷۴ هـ. ق. و بار دیگر در سال بعد از آن در بیروت چاپ شده است.
۳. الامام علی علیه‌ السلام و الفلسفة الزمنیة . ۴. شرح عهدالاشتر (شرح عهدنامه مالک اشتر).
۵. السلم و قضایا الحرب عندالامام علی علیه‌السّلام : کتاب یادشده با عنوان «جنگ و صلح از دیدگاه امام علی علیه‌السّلام » توسط بنیاد نهج البلاغه در ایران ترجمه و نشر روشنگر آن را چاپ کرده است.
۶. الغدیر: پژوهشی سیاسی و اجتماعی در باره حکومت اسلامی بعد از رحلت رسول اکرم صلی ‌الله‌ علیه ‌و ‌آله‌ و سلم .
۷. ثورة الحسین ظروفها الاجتماعیه و آثارها الانسانیه: این کتاب تحت عنوان « ارزیابی انقلاب حسین علیه ‌السلام » توسط مهدی پیشوایی ترجمه شده و چندین نوبت در قم به طبع رسیده است. طبع متن اصلی چندین بار در بغداد و بیروت صورت گرفته است.
۸. ثورة الحسین فی الواقع التاریخی والوجدان الشعبی: (قیام امام حسین در واقعیت‌های تاریخی و ضمیر ملت‌ها) که در سال ۱۳۹۰ هـ. ق. در سلسله انتشارات من هدی النجف، در عراق چاپ شد.
۹. الامام الحسین علیه‌السّلام قصة حیاته و ثورته: (سرگذشت امام حسین و قیام او).
۱۰. انصار الحسین الرجال و الدلالات : اثر مذکور در سال ۱۳۹۵ هـ. ق. در بیروت چاپ شد و در ایران با عنوان « شهیدان کربلا » توسط هوشنگ اجاقی ترجمه شده و نشر آفاق در تهران به چاپ آن مبادرت نموده است. همچنین توسط ناصر هاشم زاده با نام «انصارالحسین» ترجمه و از سوی انتشارات امیرکبیر چاپ شده است.
۱۱. الامام و السیاسته و الولایة عند صدر المتالهین. ۱۲. عاشوراء .
۱۳. نظام الحکم و الادارة فی الاسلام: که متن اصلی آن نخستین بار در سال ۱۳۷۴ هـ. ق. در بیروت چاپ شده و در ایران با عنوان «نظام حکومت و مدیریت در اسلام» توسط دکتر سید مرتضی آیة الله زاده شیرازی به فارسی برگردانیده شده و دانشگاه تهران آن را چاپ کرده است.
۱۴. بین الجاهلیة و الاسلام. ۱۵. التحقق الوجودی فی الاسلام. ۱۶. محاضرات فی التاریخ الاسلامی. ۱۷. دراسات و مواقف فی الفکر و السیاسة و المجتمع. ۱۸. عقاید الشیعة الامامیه. ۱۹. رسالة الحقوق الامام زین العابدین علیه‌السّلام .
۲۰. مع الامام رضا علیه‌السّلام فی ذکری وفاته (که در کنگره جهانی امام رضا علیه‌السّلام در مشهد ارائه شده است).
۲۱. مطارحات فی الفکر المادی و الفکر الدینی: بخش‌هایی از این کتاب در روزنامه النهار بیروت در ذیحجه ۱۳۹۰هـ. ق. درج گردید و در ایران با عنوان «گفتگو و پژوهش درباره اندیشه مادی و اندیشه دینی» با ترجمه حسن شمس گیلانی چاپ شده است.
۲۲. العلمانیه هل تصلح حلا لمشاکل کل لبنان: که با عنوان «حکومت منهای دین» توسط حسن شمس گیلانی ترجمه و به سال ۱۳۶۲ هـ. ش. در ایران چاپ شده است. ۲۳. فی الاجتماع السیاسی الاسلام.
۲۴. مسائل الحرجة فی فقه المراة : این کتاب در خصوص مسایل مربوط به زنان است و چهار جلد می‌باشد. جلد اول با عنوان ستر ونظر در مورد حجاب و نگاه زن و مرد به یکدیگر بحث می‌کند، جلد دوم با عنوان «اهلیة المراة لتولی السلطه» به مشارکت سیاسی زنان می‌پردازد، این مجلد با عنوان: «حدود مشارکت سیاسی زنان در اسلام» توسط محسن عابدی ترجمه شده و انتشارات بعثت آن را چاپ کرده است. جلد سوم به بحث پیرامون حقوق زوجیه می‌پردازد و در جلد چهارم حقوق مالی زنان مورد بحث و بررسی قرار گرفته است
۲۵. تحقیقاتی در فقه اسلامی. ۲۶. الاجتهاد و التقلید. ۲۷. تفسیر آیات الصوم. ۲۸. الاحتکار فی الشریعة الاسلامیة.
۲۹. اسلام و تشکیل خانواده در مقایسه با دیگر مذاهب. ۳۰. ولایة الامة علی نفسها.
۳۱. الاقرار. ۳۲. الوصایه. ۳۳. والضمان. که این سه کتاب اخیر دچار حریق شده و تنها بخش‌هایی از آن‌ها باقی مانده است.
۳۴. مقالات و نوشته‌های زیاد در خصوص فقه و اجتهاد و دیگر مباحث اسلامی که در چندین شماره از مجله العرفان (نخستین مجله شیعی) به چاپ رسیده است. ۳۵. شرح لمعه : در ۱۰ مجلد.


سرانجام آن عالم پرتلاش پس از مدتی ابتلا به سرطان ریه، در تاریخ چهارشنبه ۱۵ شوال المکرم سال ۱۴۲۱ هـ. ق. مطابق با ۲۱ دی ماه سال ۱۳۷۹ هـ. ش. و در سن ۶۸ سالگی در بیروت دارفانی را وداع گفت.
ضایعه اسف انگیز رحلت او، لبنان را در اندوهی بزرگ فرو برد. صبح پنج شنبه پیکر پاکش با حضور دهها هزار نفر از مسلمانان، سران طوائف و مذاهب گوناگون، مقامات کشوری و لشکری، حزب الله لبنان و سفیران کشورهای خارجی در لبنان و با شرکت نمایندگان مقام معظم رهبری حضرت آیة الله خامنه‌ای و مقامات جمهوری اسلامی ایران در غم فقدانش پیام‌های تسلیت متعدد صادر نمودند ـ و نیز با حضور نمایندگانی از کشورهای اسلامی و از مجلس اعلای اسلامی شیعیان لبنان، به سوی مسجد امام صادق علیه ‌السلام که خود بنا کرده و سالها در آن اقامه جماعت کرده بود، تشییع و پس از نماز توسط استاد شیخ عبدالامیر قبلان ـ نایب رئیس مجلس اعلا ـ در آن مکان مقدس دفن گردید.


۱. شهید اول، فقیه سربداران، محمد حسن امانی، ص۱۲۲ -۱۲۳.
۲. شهیدان راه فضیلت، علامه امینی، ص۱۸۶.
۳. مفاخر اسلام، علی دوانی، ج۴، ص۳۶۳.
۴. مصاحبه با شیخ محمد مهدی شمس الدین، مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.    
۵. مجله حوزه، شماره ۶۶، ص ۲.    
۶. نظامنامه، ص۷۲، ش۱۳.
۷. حکومت و مدیریت در اسلام، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید مرتضی آیة الله زاده شیرازی، پیشگفتار دوم، ص۵.
۸. حکومت و مدیریت در اسلام، محمد مهدی شمس الدین، ترجمه سید مرتضی آیة الله زاده شیرازی، پیشگفتار دوم، ص۶.
۹. مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.    
۱۰. مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.    
۱۱. مجله آیینه پژوهش، سال ۱۲، شماره ۶۷، ص۱۵.    
۱۲. یادنامه حضرت آیة الله العظمی حاج سید ابوالقاسم خویی، گروهی از نویسندگان، ص۸۹.
۱۳. مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.    
۱۴. تاریخ سیاسی عراق، مؤسسه انتشاراتی نهضت جهان اسلام، ص۸۱ - ۸۳.
۱۵. تاریخ معاصر کشورهای عربی، د. ر. فوبلیکوف (و دیگران)، ترجمه دکتر محمد حسین روحانی، ص۱۶۶ - ۱۶۷.
۱۶. زندگی و افکار شهید صدر، سید کاظم حسینی حائری، ترجمه حسن طارمی، ص۸۰ - ۸۱.
۱۷. مصاحبه با شیخ محمد مهدی شمس الدین، مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.    
۱۸. سید محسن حکیم مرزبان حوزه نور، عباس عبیری، ص۵۵ - ۵۶.
۱۹. تاریخ سیاسی عراق، ص۸۵ یادواره شهید آیة الله سید محمد باقر صدر، ص۳۰.
۲۰. زندگی و افکار شهید صدر، ص۸۱.
۲۱. حوزه و تبلیغ از دیدگاه حضرت آیة الله سید محمد حسین فضل الله، ص۱۴.
۲۲. زندگی و افکار شهید صدر، ص۸۴.
۲۳. زندگینامه شهید آیة الله صدر، سید محمد موسوی، ص۴۸ -.
۲۴. ۴۹ شهید صدر بر بلندای اندیشه و جهاد، مصطفی قلیزاده، ص۴۳.
۲۵. در سوگ غروب شمس، در لبنان، قسمت اول، ب. شریعتمدار، روزنامه اطلاعات، ضمیمه، شماره ۲۲۱۰۹، ص۶.
۲۶. آیینه پژوهش، شماره ۶۷، ص۱۵.    
۲۷. زندگی و افکار شهید صدر، ص۸۶.
۲۸. مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.    
۲۹. آیینه پژوهش، شماره ۶۷، ص۱۵.    
۳۰. روزنامه اطلاعات، ضمیمه، شماره ۲۲۱۰۹، ص۶.
۳۱. مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.    
۳۲. مجله حوزه، شماره ۶۶، ص ۲.    
۳۳. روزنامه اطلاعات، شماره ۲۲۱۱۲، مقاله در سوگ غروب شمس الدین در لبنان، قسمت دوم.
۳۴. امام موسی صدر امید محرومان، عبدالرحیم اباذری، ص۱۱۸ - ۱۱۹.
۳۵. لبنان در آتش جنگ، سید عبدالرحیم خلخالی، ص۱۶۵.
۳۶. جنگ داخلی لبنان، ص۱۶۵.
۳۷. روزنامه اطلاعات، شماره ۲۲۱۱۲.
۳۸. قسمت دوم لبنان به روایت امام موسی صدر و دکتر چمران، علی حجتی کرمانی، ص۲۱ - ۲۲.
۳۹. مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.    
۴۰. عزت شیعه، محسن کمالیان و... ، ص۲۴۶.
۴۱. آیینه پژوهش، شماره ۶۷، ص۱۵.    
۴۲. لبنان به روایت امام موسی صدر و دکتر چمران، ص۳۸.
۴۳. فرهنگ سیاسی لبنان، ه ـ علیزاده، ص۱۹۲ - ۱۹۳.
۴۴. عزت شیعه، محسن کمالیان و... ، ص۸۲.
۴۵. عزت شیعه، محسن کمالیان و... ، ص۱۱۳.
۴۶. مفاخراسلام، ج۴، ص۳۱۳.
۴۷. جنگ داخلی لبنان، ص۱۶۵.
۴۸. امام موسی صدر امید محرومان، ص۱۱۹، پاورقی.
۴۹. لبنان به روایت امام موسی صدر و دکتر چمران، ص۲۸.
۵۰. امام موسی صدر (امید محرومان)، ص۱۳۷ – ۱۳۸.
۵۱. مجله پیام انقلاب، شماره ۱۷۸، ص۴۲.
۵۲. روزنامه اطلاعات، ضمیمه، شماره ۲۲۱۱۲، ص۴.
۵۳. نظام حکومت و مدیریت در اسلام، ص۷.
۵۴. مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.    
۵۵. مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.    
۵۶. مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.    
۵۷. پیشگفتار کتاب نظام حکومت و مدیریت در اسلام، ص۹.
۵۸. از مقدمه مترجم کتاب علمانیت (لائیک).
۵۹. جستجویی در نهج البلاغه، آیة الله محمد مهدی شمس الدین، ترجمه محمود عابدی، ص۱۱ - ۱۲.
۶۰. مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.    
۶۱. روزنامه اطلاعات، ضمیمه، شماره ۲۲۱۱۲، ص۴.
۶۲. انصارالحسین، آیة الله محمدمهدی شمس الدین، ترجمه ناصر هاشم زاده، ص۱۷.
۶۳. مجله حوزه، شماره ۶۶، ص۲.    



سایت فرهیختگان تمدن شیعه، برگرفته از مقاله «محمد مهدی شمس الدین».    




جعبه ابزار