محمد بن هشام سعدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اَبوُمُحَلْم، محمد بن هشام بن عوف (۱۴۸-۲۴۵ یا ۲۴۸ق/۷۶۵-۸۵۹ یا ۸۶۲م)،
راوی ، ادیب و شاعر عصر
عباسی میباشد.
نام پدر او را به اختلاف،
سعد،
شیبان و احمد گفته اند.
تبار او را
ایرانی و زادگاهش را
اهواز نوشته اند.
با این همه، وی به
بنی سعد منتسب بود و لقب «
سعدی» او از همین جاست.
ظاهراً بر این انتساب اصرار هم میورزید، چه، روایت کردهاند که وی از قبول
ارثی که از پسر عمش خلیل بن اوس به وی رسیده بود، به این سبب که او را خویشاوند خود نمیدانست، سرباز زد.
ابومحلم بارها به
مکه ،
بصره ،
کوفه و دیگر شهرها سفر کرد و نزد مشاهیری چون
ابن عینیه ،
وکیع ،
جریر بن عبدالحمید ،
خالد بن حارث و
محمد بن فضیل دانش آموخت.
یک چند نیز در
بادیه اقامت گزید تا دانش لغوی و ادبی خود را نزد
بدویان کمال بخشد.
آنگاه که آوازه ای یافت، به بارگاه خلفاء و امیران راه پیدا کرد و در زمره ادیبان خاص آنان درآمد.
در روایتی آوردهاند که
واثق عباسی (حک۲۲۷-۲۳۲ق) او را به داوری میان شعرهای
ابوالعتاهیه و
ابونواس برگزید و حتی در روایتی دیگر گفتهاند که وی به دربار فرا خوانده شد تا
خواب خلیفه را که همگان از
تعبیرش درمانده بودند، تعبیر کند.
سیوطی
در روایتی از
مرزبانی ، از حضور ابومحلم در بارگاه منتصر (حک:۲۴۷-۲۴۸ق) نیز خبر داده که البته در صورتی میتوان آن را پذیرفت که تاریخ وفات شاعر ۲۴۸ق بوده باشد. نیز او خود روایت کرده که چون
عبدالله بن طاهر به
خراسان میرفت، با او در یک
کجاوه نشست و در ری، شعری هم برایش سرود.
حافظه نیرومند ابومحلم، پیوسته زبانزد بزرگان بوده است و داستانهایی نیز در این باره آورده اند.
همین حافظه نیرومند و اندوخته های گسترده او در
شعر ،
لغت ،
ادب و
ایام العرب از او
راوی و منتقدی برجسته ساخته بود.
نمونه های متعددی از روایات ادبی و تاریخی او را در منابع کهن میتوان دید.
در میان حکایات و نوادری که ابومحلم نقل کرده، گاه نکته های جالب توجهی درباره برخی عقاید و
روسم اعراب بدوی دیده میشود.
از اشعار ابومحلم جز پارههایی پراکنده که برخی از آنها
ابیات هجوآمیز است، در دست نیست.
سه کتاب نیز با عنوان های الانواء، خلق الانسان و الخیل به وی نسبت داده شده که هیچیک به دست نیامده است.
ابن ندیم در وصف ابومحلم گفته است که مردی خودپسند بود و کلامی فاخر و بیانی متکلّف داشت.
نیز از قول همو و
ابن سکیت او را
شیعی خوانده اند،
اما دلیلی در تأیید یا رد این گفتهها در دست نیست.
(۱) ابن ابی الحدید عبدالحمید، شرح نهج البلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۹۶۳م.
(۲) ابن حجر عسقلانی احمد، لسان المیزان، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۱ق.
(۳) ابن خلکان، وفیات.
(۴) ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، به کوشش احمد امین و دیگران، بیروت، ۱۴۰۲ق/۱۹۸۲م.
(۵) ابن ندیم، الفهرست.
(۶) ابواحمد عسکری حسن، المصون فی الادب، به کوشش عبدالاسلام محمد هارون، کویت، ۱۹۸۴م.
(۷) ابوحیان توحیدی علی، البصائر و الدّخائر، به کوشش ابراهیم کیلانی، دمشق، ۱۹۶۴-۱۹۶۶م.
(۸) ابوعبید بکری عبدالله، سمط اللّالی، به کوشش عبدالعزیز میمنی، قاهره، ۱۳۵۴ق/۱۹۳۶م.
(۹) ابوعلی مرزوقی، الازمنة و الامکنة، حیدرآباد دکن، ۱۳۳۲ق.
(۱۰) ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، ۱۳۸۳ق/۱۹۶۳م.
(۱۱) سیوطی، بغیة الوعاة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
(۱۲) شمشاطی علی، الانوار و محاسن الاشعار، به کوشش محمد یوسف، کویت، ۱۳۹۹ق/۱۹۸۷م.
(۱۳) صفدی خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش س ددرینگ، بیروت، ۱۳۸۹ق/۱۹۷۰م.
(۱۴) قالی اسماعیل، ذیل الامامی و النوادر، بیروت، دارالکتب العلمیة.
(۱۵) مبرد محمد، الکامل، به کوشش محمد احمد دالی، بیروت، ۱۴۰۶ ق/۱۹۸۶م.
(۱۶) مرزبانی محمد، معجم الشعراء، به کوشش عبدالستار احمد فراج، قاهره، ۱۳۷۹ق/۱۹۶۰م.
(۱۷) یغموری یوسف، نورالقبس، مختصرالمقتبس محمد بن عمران مرزبانی، به کوشش رودلف زلهایم، بیروت، ۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م.
ناهید ظفری، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابومحلم»، ج۶، ص۲۵۲۶.