مارُوت (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مٰارُوتَ:
(بِبَابِلَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ)مٰارُوتَ: نام «
هاروت»
و «
ماروت» هر دو
در آیه مورد بحث ذکر شده
و بعضی را عقیده برآن است که این نام ایرانی الاصل است
و در کتاب ارمنی به شکل «هرروت» به معنی حاصلخیزی
و «مروت» به معنی بیمرگی آمده
و به این ترتیب
هاروت و ماروت ماخوذ از این دو لفظ میباشد.
دهخدا در لغتنامۀ خود نیز مطلبی
در این زمینه نقل کرده است که بیشباهت به معنی اخیر نیست.
به موردی از کاربرد «
مٰارُوتَ»
در قرآن، اشاره میشود:
(وَ اتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَ مَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَ لَكِنَّ الشَّيْاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ مَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَ مَارُوتَ وَ مَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَآرِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ ...) (
و یهود از آنچه
شیاطین در عصر
سلیمان بر مردم مىخواندند پيروى كردند.
و سليمان كافر نشد
و هرگز دست به
سحر نيالود؛ ولى شياطين
کفر ورزيدند؛
و به مردم سحر آموختند.
و نيز يهود از آنچه بر دو
فرشته بابل «
هاروت»
و «
ماروت»، نازل شد پيروى كردند. حال آنكه آن دو به هيچ كس چيزى از سحر ياد نمىدادند، مگر اينكه از پيش به او مىگفتند: «ما وسيله آزمايشيم، كافر نشو
و سوء استفاده نكن.» ولى آنها از آن دو فرشته، مطالبى را مىآموختند كه بتوانند بوسيله آن، ميان مرد
و همسرش جدايى بيفكنند؛
در حالى كه هيچگاه نمىتوانند بدون اجازه
خداوند، به كسى زيان برسانند....!)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید:
آيه شريفه (البته با رعايت سياقى كه دارد) ميخواهد يكى ديگر از خصائص يهود را بيان كند
و آن متداول شدن سحر
در بين آنان است،
و اينكه يهود اين عمل خود را مستند به يك
و يا دو قصه مىدانند، كه ميانه خودشان معروف بوده،
و در آن دو قصه پاى سليمان پيغمبر
و دو ملك بنام
هاروت و ماروت در ميان بوده است.
پس بنابراين كلام عطف است بر صورتى كه ايشان از قصه نامبرده
در ذهن داشتهاند،
و ميخواهد آن صورت را تخطئه كند،
و بفرمايد جريان آن طور نيست كه شما از قصه
در نظر داريد، آرى يهود بطورى كه
قرآن کریم از اين طائفه خبر داده، مردمى هستند اهل
تحریف و دستاندازى
در معارف
و حقايق، نه خودشان
و نه احدى از مردم نميتوانند
در داستانهاى تاريخى بهنقل يهود اعتماد كنند. چون هيچ پروايى از تحريف مطالب ندارند،
و اين رسم
و عادت ديرينه يهود است، كه
در معارف دينى
در هر لحظه بسوى سخنى
و عملى منحرف ميشوند، كه با منافعشان سازگارتر باشد،
و ظاهر جملات آيه بر صدق اين معنا كافى است.
و بههرحال از آيه شريفه بر مىآيد كه سحر
در ميانه يهود امرى متداول بوده،
و آن را به سليمان نسبت ميدادند، چون اينطور مىپنداشتند، كه سليمان آن سلطنت
و ملك عجيب را،
و آن تسخير
جن و انس و وحش و طیر را،
و آن كارهاى عجيب
و غريب
و خوارقى كه ميكرد، بوسيله سحر كرد، كه البته همه آن معلومات
در دست نيست، مقدارى از آن بدست ما افتاده، يك مقدار از سحر خود را هم بدو ملك
بابل يعنى
هاروت و ماروت نسبت ميدهند،
و قرآن هر دو سخن ايشان را رد ميكند،
و مىفرمايد: آنچه سليمان مىكرد، به سحر نميكرد
و چطور ممكن است سحر بوده باشد،
و حال آنكه سحر كفر به خدا است،
و تصرف
و دستاندازى
در عالم بخلاف وضع عادى آن است،
خدای تعالی عالم هستى را به صورتى
در ذهن موجودات زنده
و حواس آنها
در آورده، آن وقت چگونه ممكن است سليمان پيغمبر اين وضع را بر هم زند؟
و در عين اينكه پيامبرى است
معصوم، به خدا كفر ورزد.
در تفسیر نمونه آمده است: بعضی
هاروت و ماروت را دو مرد از ساکنان
بابل دانستهاند
و بعضی حتی آنها را به عنوان شیاطین معرفی کردهاند
و افسانهها
و اساطیر عجیبی به وسیله داستانپردازان ساخته شده
و به این دو ملک بزرگ الهی بستهاند تا آنجا که به آنها چهرۀ خرافی دادهاند،
در حالی که آیۀ مورد بحث، به وضوح این مسائل را رد میکند، آنچه از میان همۀ اینها صحیحتر به نظر میرسد
و با موازین عقلی
و تاریخی
و منابع حدیث سازگار است این است که به اختصار
در ذیل میخوانید:
«
در سرزمین
بابل سحر
و جادوگری به اوج خود رسید
و باعث ناراحتی
و ایذای مردم شده بود. خداوند دو فرشته را به صورت انسان مامور ساخت که عوامل سحر
و طریق ابطال آن را به مردم بیاموزند، تا بتوانند خود را از شرّ ساحران برکنار دارند؛ ولی این تعلیمات بالاخره قابل سوء استفاده بود، چرا که فرشتگان ناچار بودند برای ابطال سحر ساحران طرز آن را نیز تشریح کنند تا مردم بتوانند از این راه به پیشگیری پردازند. این موضوع سبب شد که گروهی پس از آگاهی از طرز سحر، خود
در ردیف ساحران قرار گرفتند
و موجب مزاحمت تازهای برای مردم شدند.
با اینکه آن دو فرشته به مردم هشدار دادند که این یک نوع
آزمایش الهی برای شماست
و حتی گفتند: سوء استفاده از این تعلیمات یک نوع کفر است، امّا آنها به کارهایی پرداختند که موجب ضرر
و زیان مردم شد.
آنچه
در بالا آوردیم چیزی است که
در بسیاری از احادیث
و منابع اسلامی آورده شده
و هماهنگی آن با
عقل و منطق آشکار است، از جمله حدیثی که از
عیون اخبار الرضا نقل شده که به روشنی این معنی را تایید میکند.
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ماروت»، ج۴، ص۲۶۹.