• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

قاع (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





قاع (به فتح قاف) از واژگان قرآن کریم به معنای زمین هموار است که کوه و جنگل در آن نباشد و فقط یکبار در قرآن آمده است.



قاع به معنای زمین هموار است که کوه و جنگل در آن نباشد.


(فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً)؛ (فَیَذَرُها قاعاً صَفْصَفاً) «بگو خدایم کوه‌ها را ریز ریز و پراکنده می‌کند و زمین را بیابانی هموار و مسطح می‌گرداند.»
صفصف زمین هموار بی‌علف است گوئی در همواری مثل یک صف می‌باشد. ظاهرا قاع و صفصف هر دو به یک معنی است. ضمیر «یَنْسِفُها» به جبال و ضمیر «فَیَذَرُها» به زمین بر می‌گردد.
(وَ الَّذِینَ کَفَرُوا اَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ‌ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ ماءً) « آنان که کافراند اعمالشان مانند سرابی است در بیابان هموار که تشنه آن را آب می‌پندارد.» آیه اشاره به بی‌اثر بودن اعمال کفار است نسبت به آخرت. قیعة چنان که در قاموس و اقرب و مجمع گفته جمع قاع است ولی آن ظاهرا در آیه مفرد است.
[۹] شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
در کشّاف گفته قیعه به معنای قاع و یا جمع قاع است. در اقرب الموارد نیز مفرد بودن آن را نقل کرده است و آن به معنای زمین وسیع و هموار است.
[۱۳] شرتونی، سعید، اقرب الموارد.



این لفظ فقط یکبار در قرآن آمده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۶، ص۴۴.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۶۸۸.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۴، ص۳۸۵.    
۴. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۱، ص۲۸۶.    
۵. طه/سوره۲۰، آیه۱۰۵.    
۶. طه/سوره۲۰، آیه۱۰۶.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۷، ص۵۴.    
۸. نور/سوره۲۴، آیه۳۹.    
۹. شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ج۷، ص۲۵۵.    
۱۱. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، ج۳، ص۷۷.    
۱۲. زمخشری، محمود، الکشاف، ج۳، ص۲۴۳.    
۱۳. شرتونی، سعید، اقرب الموارد.



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «قاع»، ج۶، ص۴۴.    






جعبه ابزار