قصر (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَصْر(به فتح قاف و سکون صاد) و
قِصَر (به کسر قاف و فتح صاد) به معانی خانه، عمارت، کوتاهی و ضدّ درازی و نیز
قَصَرَ (به فتح قاف و صاد) به معنای حبس، از مفردات به کار رفته در
قرآن کریم است.
قَصْر به چند معنی آمده است:
قصر به معنای کوتاهی و ضدّ درازی است.
فعل آن از ضرب یضرب و به وزن (
فلس و
عنب) آمده،
چنانکه در
اقرب الموارد است،
در
مفردات و
مصباح فقط «وزن عنب» گفته شده،
و از باب تفعیل نیز آید
مثل
(مُحَلِّقِینَ رُؤُسَکُمْ وَ مُقَصِّرِینَ) در حالیکه سر خویش تراشیده و موی خود را کوتاه کردهاید،
تقصیر آن است که شخص در آخر عمل
حجّ یا
عمره مقداری از موی سر یا صورت خویش را بزند و یا مقداری از ناخنش را، به قول
طبرسی از آیه به دست میآید که شخص میان
حلق و تقصیر مخیّر است.
(وَ اِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْاَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ اَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ اِنْ خِفْتُمْ اَنْ یَفْتِنَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا...) قصر صلوة عبارت از دو
رکعت خواندن نمازهای چهار رکعتی است. و در آن سه استعمال هست: قصر صلوة، تقصیر صلوة، اقصار صلوة و هر سه به یک معنی است در مصباح گفته: لغت عالی قصر الصلوة است که در
قرآن آمده است.
ناگفته نماند: ظهور
آیه در
صلاة خوف است بقرینه اِنْ خِفْتُمْ... علی هذا آیه از قصر صلوة در سفر امن ساکت است،
در
جوامع الجامع فرموده قصر به نصّ قرآن فقط در صلاة خوف است که فرموده اِنْ خِفْتُمْ اَنْ یَفْتِنَکُمُ... و در حال امن به
نصّ رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم) ثابت است
ابوحنیفه آن را
واجب میداند
مذهب اهل بیت (علیهمالسّلام) نیز همین است ولی در نظر
شافعی تخییر است.
به نظر میآید: که قصر صلوة ابتدا در صلاة خوف مشروع گشته، سپس به وسیله
روایات در مطلق نمازهای سفر و لو در حال امن باشد لازم آمده است.
(وَ اِخْوانُهُمْ یَمُدُّونَهُمْ فِی الغَیِّ ثُمَّ لا یُقْصِرُونَ) اقصار به معنی امساک و دست کشیدن از کار است که یک نوع کوتاهی است «اَقْصَرَ مِنَ الْاَمْرِ: انْتَهَی وَ امْسَکَ مَعَ الْقُدْرَةِ عَلَیْهِ» «یعنی برادرانشان در گمراهی یاریشان میکنند و از یاری کوتاهی نمیکنند و دست بر نمیدارند.»
(وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِینٌ) قاصِراتُ الطَّرْفِ به معنی «زنانی است که نگاهشان را از دیگران کوتاه کردهاند و به دیگران نگاه نمیکنند و مهر نمیورزند و نگاه و علاقهشان منحصر به شوهران خویش است.» در اقرب الموارد گفته: «امرءة قاصرة الطّرف» یعنی زنیکه جز به
شوهر خویش نگاه نمیکند،
رجوع شود به «
طرف» بر وزن عقل.
قَصَرَ به معنی حبس،
فعل آن از نصر ینصر آید «قصر الشّیء قصرا: حبسه»
(حُورٌ مَقْصُوراتٌ فِی الْخِیامِ) «زنان سیمین تن که در خیمه هستند.» شاید مقصورات به معنی محبوسات باشد.
یعنی زنانیکه مصوناند و در خانههای خویشاند و مبتذل و هر جائی نیستند و شاید به معنی مستورات باشد یعنی از نامحرمان پوشیدهاند که قصر به معنی ستر نیز آمده است احتمال قوی آن است که به معنی مخصوصات و منحصرات باشد یعنی زنانیکه فقط به شوهر خویش مخصوصاند، مثل
(لَمْ یَطْمِثْهُنَّ اِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَ لا جَانٌ) «
جنّ و انسی به آنها دست نزده است.»
قصر به معنی خانه و عمارت،
(وَ بِئْرٍ مُعَطَّلَةٍ وَ قَصْرٍ مَشِیدٍ) «چه بسا چاه معطّل که آب بر ندارد و چه بسیار خانه مرتفع یا گچکاری شده که اهلش هلاک شدهاند.»
طبرسی فرموده: قصر خانهای است دارای حصار که در آن مقصور و محبوس است. در
قاموس و اقرب گفته: قصر به معنی منزل و هر اطاقی است که از سنگ بنا شده باشد در اقرب عمارت رفیع نیز گفته است، قول طبرسی اصح و با معنای اصلی منطبق است.
جمع قصر قصور است. مثل
(تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِها قُصُوراً وَ تَنْحِتُونَ الْجِبالَ بُیُوتاً) «در هموارهای زمین قصرها میسازید و از کوهها خانهها میتراشید.»
(اِنَّها تَرْمِی بِشَرَرٍ کَالْقَصْرِ کَاَنَّهُ جِمالَتٌ صُفْرٌ) از جمله معانی قصر که در قاموس و اقرب آمده درخت ضخیم است،
راغب قصر را در آیه به قولی ریشه درختان و مفرد آنرا قصره میگوید،
طبرسی از
سعید بن جبیر ریشه درختان بزرگ نقل میکند و خود آنرا معنی معروف میداند یعنی
آتش جهنّم شرارههائی به بزرگی قصر یا مثل درختان بزرگ میاندازد گوئی شترهای زرداند.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «قصر»، ج۶، ص۹.