قَرْء (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَرْء (به فتح قاف و سکون راء) از
واژگان قرآن کریم به معنای
جمع کردن است. از مشتقات این واژه در
آیات قرآن قُرْآن (به ضم قاف و سکون راء) به معنای
خواندن میباشد.
قَرْء:
جمع کردن است.
«
قَرَاَ الشّیء
قَرْء
اً و قُرْآناً:
جمعه و ضمّ بعضه الی بعض».
خواندن را از آن جهت
قرائت گویند که در خواندن حروف و کلمات کنار هم
جمع میشوند.
راغب گوید: «
الْقِرَاءَةُ ضمّ الحروف و الکلمات بعضها الی بعض فی التّرتیل» ولی به هر
جمع قرائت نگویند، مثلا وقتی که گروهی را
جمع کردی نمیگویی «قرئت القوم».
(فَاِذا قَرَاْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ) «چون
قرآن خواندی به
خدا پناه بر».
(وَ اِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ اَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ) «چون قرآن خوانده شود گوش کنید و ساکت باشید تا مورد
رحمت قرار گیرید».
هر دو امر را حمل بر
استحباب کردهاند و چه بهتر است که موقع
تلاوت قرآن همه ساکت شده و گوش بدهند.
قُرْآن: این لفظ در اصل
مصدر است به معنی خواندن، چنانکه در بعضی از آیات معنای مصدری مراد است، مثل:
(اِنَّ عَلَیْنا جَمْعَهُ وَ قُرْآنَهُ فَاِذا قَرَاْناهُ فَاتَّبِعْ قُرْآنَهُ) قرآن در اینجا مصدر است مثل فُرْقان و رُجْحان هر دو ضمیر راجع به وحیاند، یعنی: «در قرآن عجله نکن زیرا
جمع کردن آنچه
وحی میکنیم و خواندن آن بر عهده ماست... و چون آن را خواندیم از خواندنش پیروی کن و بخوان».
سپس قرآن
علم است به کتاب حاضر که بر
حضرت رسول (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شده به اعتبار آنکه خواندنی است و آن مصدر از برای
مفعول (مَقْرُوّ) است، قرآن کتابی است خواندنی باید آن را خواند و در معانیش دقّت و
تدبّر نمود.
به نظر نگارنده همان خواندن سبب تسمیه این کتاب عظیم به این نام است. چنانکه خود قرآن به خواندن آن کاملا اهمیّت میدهد:
(وَ اَنْ اَتْلُوَا الْقُرْآنَ) (و مأمورم قرآن را تلاوت كنم)،
(وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا) (و قرآن را با تامّل و دقت بخوان)،
(فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ) ( اكنون آنچه براى شما ميسّر است قرآن بخوانيد).
بعضیها قرآن را در اصل به معنی
جمع گرفتهاند که اصل
قَرْء به معنی
جمع است در اینصورت میتوانند بگویند که: آن مصدر از برای
فاعل است، قرآن یعنی
جامع حقائق و فرمودههای الهی. ولی با ملاحظه آنچه گذشت معنای اول مقبولتر بلکه منحصر به فرد است.
المیزان نیز آن را اختیار کرده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "قرء"، ج۵، ص۲۶۰.