قصاص بینی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قصاص بینی در برابر بینی قانونی است که هم در
قرآن کریم و هم در
تورات آمده است.
قصاص بینی در برابر بینی، قانونی بیان شده در
تورات است.
انآ انزلنا التورة... (ما تورات را نازل کردیم در حالی که در آن،
هدایت و
نور بود؛ و
پیامبران، که در برابر فرمان
خدا تسلیم بودند، با آن برای
یهود حکم میکردند؛ و (همچنین)
علما و دانشمندان به این کتاب که به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داوری مینمودند. بنابر این، (بخاطر داوری بر طبق
آیات الهی،) از مردم نهراسید! و از من بترسید! و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! و آنها که به
احکامی که خدا نازل کرده
حکم نمیکنند، کافرند.)
این
آیه شریفه به منزله
تعلیل است برای مطالبی که در آیه قبلی ذکر شده و این آیه و
آیات بعد از آن بیانگر این معنایند که خدای سبحان برای امتها با اختلافی که در عهد و عصر آنهاست شرایعی
تشریع کرده و آن
شرایع را در کتبی که نازل کرده قرار داده تا به وسیله آن شرایع
هدایت شوند و
راه را از
چاه تشخیص دهند و هر وقت با یکدیگر بر سر حادثهای اختلاف کردند به آن
کتاب و
شریعت مراجعه نمایند و
انبیا و علمای هر امتی را دستور داده که بر طبق آن شریعت و کتاب
حکم کنند و آن شریعت را به تمام معنا حفظ نمایند و به هیچ وجه اجازه ندهند که دستخوش تغییر و
تحریف گردد و در مقابل
حکمی که میکنند چیزی از مردم مطالبه نکنند که هر چه مطالبه کنند ثمنی قلیل است و در اجرای
احکام الهی از احدی نترسند و تنها از خدای تعالی بترسند.
و این معانی را با شدت هر چه بیشتر تاکید کرده و آنان را از پیروی
هوای نفس و تفتین دنیاپرستان بر حذر باشند و اگر به اختلاف امتها و زمانها
احکامی مختلف تشریع کرده برای این بوده که
امتحان الهی تمام شود چون استعداد زمانها به مرور مختلف میشود و معلوم است که دو استعداد مختلف از نظر شدت و ضعف با یک
تربیت علمی و عملی و بر یک روال استکمال نمیکند هر استعدادی برای رسیدن به کمال مکتبی و تربیتی خاص به خود لازم دارد.
وکتبنا علیهم فیهآ ان... الانف بالانف... قصاص...(و بر آنها (
بنی اسرائیل) در آن (تورات)، مقرر داشتیم که جان در مقابل جان، و
چشم در مقابل
چشم ، و بینی در برابر بینی، و
گوش در مقابل گوش، و
دندان در برابر دندان میباشد؛ و هر زخمی،
قصاص دارد؛ و اگر کسی آن را ببخشد (و از قصاص، صرفنظر کند)،
کفاره (گناهان) او محسوب میشود؛ و هر کس به
احکامی که خدا نازل کرده
حکم نکند، ستمگر است.)
این آیه قسمت دیگری از
احکام جنایی و
حدود الهی تورات را شرح میدهد، و میفرماید: " ما در تورات قانون
قصاص را مقرر داشتیم که اگر کسی عمدا بی گناهی را به
قتل برساند اولیای مقتول میتوانند قاتل را در مقابل
اعدام نمایند". (و کتبنا علیهم فیها ان النفس بالنفس). و اگر کسی آسیب به چشم دیگری برساند و آن را از بین ببرد او نیز میتواند، چشم او را از بین ببرد (و العین بالعین). و همچنین در مقابل بریدن بینی، جایز است بینی
جانی بریده شود (و الانف بالانف).
و نیز در مقابل بریدن گوش، بریدن گوش طرف مجاز است (و الاذن بالاذن). و اگر کسی دندان دیگری را بشکند او میتواند دندان
جانی را در مقابل بشکند (و السن بالسن).
و به طور کلی هر کس جراحتی و زخمی به دیگری بزند، در مقابل میتوان قصاص کرد (و الجروح قصاص). بنا بر این
حکم قصاص بطور عادلانه و بدون هیچگونه تفاوت از نظر نژاد و طبقه اجتماعی و طایفه و
شخصیت اجرا میگردد، و هیچگونه تبعیضی در آن از این جهات
راه ندارد (البته این
حکم مانند سایر
احکام اسلامی دارای شروط و مقرراتی است که در کتب فقهی آمده است زیرا این
حکم اختصاصی به
بنی اسرائیل نداشته، در
اسلام نیز نظیر آن وجود دارد چنان که در آیه قصاص در
سوره بقره آیه ۱۷۸ ذکر شده است.).
این آیه به تبعیضهای ناروایی که در آن عصر وجود داشت پایان میدهد، و به طوری که از بعضی تفاسیر استفاده میشود، در میان دو طایفه
یهود مدینه در آن عصر نابرابری عجیبی وجود داشت: اگر فردی از طایفه" بنی النضیر" فردی از طایفه" بنی قریظه" را میکشت قصاص نمیشد، ولی به عکس اگر کسی از طایفه" بنی قریظه" فردی از طایفه" بنی النضیر" را به
قتل میرساند، کشته میشد، هنگامی که
اسلام به
مدینه آمد، بنی قریظه در این باره از
پیامبر صسؤال کردند، پیامبر ص فرمود خونها با هم فرق ندارد، طایفه بنی النضیر زبان به اعتراض گشودند که مقام ما را پائین آوردی، آیه فوق نازل شد و به آنها اعلام کرد که نه تنها در اسلام، در آئین یهود نیز این قانون بطور مساوی وجود داشته است.
برای آنکه این
توهم پیش نیاید که
خداوند قصاص کردن را الزامی شمرده و
دعوت به مقابله به مثل نموده است، به دنبال این
حکم میفرماید:
" اگر کسی از
حق خود بگذرد و
عفو و
بخشش کند، کفارهای برای گناهان او محسوب میشود، و به همان نسبت که گذشت به خرج داده خداوند از او گذشت میکند".
(فمن تصدق به فهو کفارة له) باید توجه داشت که ضمیر" به" به قصاص بر میگردد، گویا این قصاص را" عطیه"ای قرار داده که به شخص
جانی بخشیده است. و تعبیر به" تصدق" و همچنین وعده عفوی که خداوند به چنین کسی داده همگی برای تشویق به
عفو و گذشت است، زیرا
شک نیست که قصاص هرگز نمیتواند آنچه را
انسان از دست داده به او باز گرداند، تنها یک نوع آرامش موقت به او میدهد، ولی وعده عفو خدا میتواند به طور کلی آنچه را او از دست داده به صورت دیگری جبران کند و به این ترتیب باقیمانده ناراحتی از
قلب و جان او برچیده شود و این رساترین
تشویق برای چنین اشخاص است.
در حدیثی از
امام صادق ع نقل شده است که فرمود: " کسی که عفو کند، خداوند به همان اندازه از گناهان او میبخشد".
این جمله در
حقیقت پاسخ دندانشکنی است به کسانی که قانون قصاص را یک قانون غیر عادلانه شمردهاند که مشوق
روح آدمکشی و مثله کردن است، زیرا از مجموع آیه استفاده میشود که اجازه قصاص برای ایجاد
ترس و وحشت جانیان و در نتیجه تامین
امنیت جانی برای مردم بی
گناه است، و در عین حال
راه عفو و بازگشت نیز در آن گشوده شده است، با ایجاد این حالت
ترس و امید، اسلام میخواهد، هم جلو
جنایت را بگیرد و هم تا آنجا که ممکن است و شایستگی دارد جلو شستن
خون را با خون.
بی اعتنایی به
قانون قصاص بینی در برابر بینی، موجب قرار گرفتن در زمره ستمگران است.
وکتبنا علیهم فیهآ ان... الانف بالانف... قصاص... ومن لم
یحکم بمآ انزل الله فاولـئک هم الظـلمون.
جمله: " و من لم
یحکم... " از باب به کار بردن علت
حکم است در جای معلول آن، و تقدیر کلام چنین است: " و ان لم یتصدق
فلیحکم بما انزل الله فان من لم
یحکم بما انزل الله فاولئک هم الظالمون- و اگر
مجنی علیه صرف نظر نکرد، باید که
حاکم بر طبق ما انزل الله
حکم کند، زیرا کسی که
حکم میکند ولی نه بر طبق ما انزل الله، از ستمگران است".
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۷، ص۵۰، برگرفته از مقاله «قصاص بینی».