قاعده حیازت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قاعدۀ حیازت از
قواعد فقهی به معنای از اینکه هر کس چیزی را تحت اختیار و سیطرۀ خود درآورد مالک آن میشود.
صورت کامل قاعدۀ
حیازت مَن حازَ مَلکَ میباشد.
از این قاعده در بعضی کتابهای دربردارندۀ قواعد فقهی و نیز بابهای
تجارت،
اجاره،
وکالت،
شرکت و
احیاء موات سخن گفتهاند.
حیازت، استیلا و تحت سلطۀ خود در آوردن چیزی برای بهرهبرداری از آن است، از اینرو،
حیازت نسبت به اشیای مختلف، متفاوت است.
حیازت زمین بایر زراعی به احیای آن برای
کشاورزی با برداشتن سنگها، کندن
چاه و جاری ساختن
آب و مانند آن محقق میشود.
حیازت زمین برای ساختن خانه به چیدن دیوار، سقف زدن و نصب در و طویله برای نگهداری چارپا به دیوار کشی محقق میگردد.
حیازت حیوان خشکی با گرفتن یا شکار کردن و حیوان آبی، همچون
ماهی با صید کردن آن تحقق مییابد.
حیازت لؤلؤ با
غواصی و گرفتن آن از
دریا و
حیازت آب با برداشتن آن با ظرف یا جاری ساختن آن در جوی و مانند آن خواهد بود.
خلاصه آنکه
حیازت هرچیزی بر حسب آن چیز نزد
عرف و عقلا است.
حیازت سبب
ملکیت است و کسی که چیزی را
حیازت کرده است مالک آن میشود.
آیا جواز
حیازت حدود و اندازۀ مشخصی دارد، به گونهای که بیشتر از آن جایز نباشد؟
برخی گفتهاند:
حیازت چیزی در حدّی که موجب در تنگنا قرار گرفتن مردم و زیان دیدن آنان شود جایز نیست، مانند آنکه در منطقهای که مردم نیاز به
هیزم دارند، فردی تمامی یا اکثر هیزمهای آن منطقه را برای خود
حیازت کند.
آنچه مالک ندارد یا مالک داشته و اعراض کرده است،
حیازت آن جایز میباشد.
آیا
حیازت به منقولات اختصاص دارد، یا شامل غیر منقولات، همچون زمین نیز میشود؟
اگر مراد از
حیازت، صرف استیلا، بدون انجام دادن کاری باشد، مانند آنکه با
سنگ و مانند آن نشانههایی را در اطراف زمین بایر قرار دهد، بدون شک، چنین
حیازتی موجب ملکیت زمین بایر نخواهد شد، زیرا زمین بایر تنها با احیا قابل تملک است، اما اگر
حیازت توام با احیا باشد، تملّک تحقق مییابد، لیکن سبب تملّک، احیا خواهد بود نه
حیازت.
چنانچه آبادانی زمین طبیعی باشد، مانند جنگلها، در اینکه با
حیازت، همچون سیم خاردار دور آن کشیدن برای چرانیدن حیوانات، ملکیت تحقق مییابد یا نه، مسئله اختلافی است.
بحثهای دیگری در قاعدۀ
حیازت مطرح است، مانند اعتبار قصد تملّک و جواز گرفتن
وکیل یا اجیر که در عنوان
حیازت مباحات گذشت.
بر اعتبار قاعدۀ
حیازت به بعضی
آیات و
روایات متعدد، از جمله حدیث نبوی «هرکس زمین مواتی را احیا کند، آن زمین از آنِ او خواهد بود»
و نیز
اجماع و دلیل عقل استناد و
استدلال شده است.
برخی با استناد به
بنای عقلا گفتهاند: این قاعده همانند دیگر قواعد فقهی از بنای عقلا گرفته شده و
شارع مقدس آن را با قیود و یا بدون قیدی امضا کرده است، از اینرو، بنای عقلا را به عنوان نخستین دلیل بر اعتبار این قاعده ذکر کردهاند.
•
فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (علیهمالسلام)، ج۶، ص۲۱۹.