فَتور (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فَتور (به فتح فاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنی سكون بعد از حدّت، نرمى بعد از تندى، ضعف بعد از قوّت و نيز به معنى قطع شدن و تمام شدن چيزى است.
فَتور به معنای سكون بعد از حدّت، نرمى بعد از تندى، ضعف بعد از قوّت و نيز به معنى قطع شدن و تمام شدن چيزى است.
بعضی از مواردی که در نهجالبلاغه استفاده شده به شرح ذیل است:
امام علی (علیهالسلام) درباره
محتضر فرموده:
«حَتّى فَتَرَ مُعَلِّلُهُ، وَ ذَهَلَ مُمَرِّضُهُ...» «تا اینکه پرستار او سست و خسته شد و از او
غفلت ورزید.»
همچنین درباره مرگ اعضا فرموده است:
«فَفَتَرَتْ لَها أَطْرافُهُمْ» «برای مرگ، اعضایشان سست شد و از کار افتاد.»
همچنین درباره
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرموده:
«أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَة مِنَ الرُّسُلِ» (او را پس از يک دوران
فترت بعد از پيامبران گذشته فرستاد.)
«
فترة الرسل»، زمانی است که از
پیامبر، خبری نیست و در آن پیامبری مبعوث نشده است.
همچنین فرموده:
«وَ في أَزْمانِ الْفَتَراتِ» نیز به همین معنی است، یعنی: (درهر عصر و زمانى)
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «فتر»، ج۲، ص۸۰۰.