فلسفه دعا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
اموری چند از فلسفه دعا ذکر شده است: من جمله
اطاعت امر الهی، رسیدن به اهداف از طریقی غیر از طریق مرسوم و ... میباشد.
«دعای
صبح و آه
شب کلید گنج مقصود است بدین راه و روش میرو که با دلدار پیوندی»
یاری گرفتن از موجودات ماورایی برای غلبه بر نیروهای مختلفی که آدمی را احاطه کردهاند، همیشه و همهجا در زندگی
بشر مشاهده میشود. در این کوران حوادث و بحرانهای زمان، انسان سرگردان با مواجهه این جریانات مختلف، همواره به دنبال التیام و
آرامش و ارتباط و انس با منبع غنی ماورایی است.
این کنش و یا حتی واکنش
نفس آدمی را هرچه که بنامیم، حقیقت آن چیزی به جز خواندن
خداوند نیست، هر چند خدا در هر
دین و مذهبی به گونهای خاص معرفی شده و با تلقی پیروان سایر ادیان متفاوت میباشد. ما این حقیقت را
دعا مینامیم.
اشتراک همه انسانها در دعا کردن، ما را به عاملی مشترک در درون همه انسانها رهنمون میشود. که ریشه در فطرت آدمیان دارد. (اشاره است به
آیه «فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله»)
در
روایات بسیاری از این
فطرت به
توحید و یا
اسلام تعبیر شده است.
فطرت، نوعی خاص از آفرینش است که مخصوص انسان بوده و هیچگاه تغییر نمیکند.
هر چند ممکن است گاهی در تلاطم حوادث و غفلتها دچار ضعف و فتور گردد، اما هرگاه که این پردهها از برابر دیدگان حقیقتجوی آدمی به کنار روند فطرت انسانی مجال بروز و ظهور مییابد. ناهمواریها و مشکلاتی که آدمی در برون رفتن از آنها هیچ دستآویزی نمییابد، مهمترین عرصه تجلی این خصوصیت ذاتی انسان است. این نکته در
قرآن کریم، در آیات ۸
سوره زمر (و اذا مس النسان ضر دعا ربه منیبا
الیه)
، ۶۵
عنکبوت (فاذا رکبو فی الفلک دعوا الله مخلصین له الدین)
و ۳۲
لقمان (و اذا غشیهم موج کالظلل دعوا الله مخلصین له الدین)
، مورد اشاره و بلکه تصریح قرار گرفته است.
خداوند متعال در این آیات کارکرد فطرت انسانی را در مواقع خطر به تصویر میکشد، مسافرت دریایی و گرفتاری در میان امواج سهمگین یکی از مواردی است که امید انسان را از دستیابی به ساحل نجات از بین میبرد، و دقیقا در همین حالت است که انسان در درون خود راه نجاتی را مییابد و دست به دعا بر میدارد. همین حقیقت در روایتی از
امام صادق (علیهالسّلام) نیز مورد تاکید قرار گرفته است.
بنابراین دعا تجلی فطرت خداخواه و خداشناس آدمی است. دکتر آلکسیس کارل نویسنده و انسانشناس فرانسوی، در نگاشته کوتاهی که درباره نیایش دارد، این احساس را احساس عرفانی نامیده و دعا را کشش
روح به سوی کانون غیر مادی جهان، پرواز روح به سوی خدا، پرستش عاشقانه نسبت به مبدا حیات میخواند.
در
قرآن کریم دعا سبب توجه و اعتنای خداوند به انسان معرفی شده است، به گونهای که میفرماید اگر دعای شما نبود خداوند به شما اعتنا نمیکرد. (اشاره است به آیه ۷۷
سوره فرقان «قل ما یعبا بکم ربی لولا دعائکم.»)
در روایاتی که در باب دعا وارد شده است، نکاتی وجود دارد که در یافتن علت این توجه خاص و نیز در شناخت حکمت نهفته در دعا، ما را یاری میکند. همانند اینکه: حتی اگر بند کفشتان هم پاره شد آن را از خدا بخواهید
و یا اینکه از طرف خداوند خطاب به
حضرت موسی شده است که نمک غذایت را هم از من طلب کن.
در حالیکه میدانیم خداوند متعال تمام عالم را در اختیار انسان قرار داده است. (الم تروا انّ الله سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض)
امام باقر (علیهالسّلام) نیز در روایتی در ذیل
آیه «ان الذین یستکبرون عن عبادتی سیدخلون جهنم داخرین.»
مراد از این عبادت را دعا ذکر کردهاند.
و لذا به تفسیر
ابن فهدحلی، عالم بزرگ شیعی کسانیکه در مقابل دعا
استکبار نمایند
کافر خوانده شدهاند.
و میدانیم که هدف از خلقت انسان عبودیت دانسته شده است. (بر اساس آیه «و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»)
نتیجه آنکه، دعا مظهر بندگی انسان است، بندگی آن است که انسان در مقابل پرودگار عالم از خود ارادهای نداشته باشد و تمام عالم را در ید قدرت او ببیند. اگر کسی این جهانبینی را نداشته باشد و برای غیرخدا قدرتی در عرض او به رسمیت بشناسد از دایره
توحید خارج شده و داخل عرصه
شرک و
کفر میگردد. و دعا به محضر خداوند به معنی نفی قدرتهای غیر
الهی است. و هرچه انسان در
توحید به مراتب بالاتری برسد. دعای او نیز بیشتر و خالصتر میشود و به همین دلیل در
روایت آمده است که هرکه خدا را بیشتر بشناسد دعایش هم بیشتر خواهد شد.
و چنین فردی حتی برای تهیه نمک غذا هم در خود استقلال نمیبیند و این نهایت
توحید افعالی است. و برای بیان همین نکته است که در روایات تاکید شده است که هنگام دعا از دیگران ناامید باشید و همه امیدتان به خدا باشد.
پس این استکه دعا اعلام بندگی است و اظهار
فقر و وابستگی به منبع لایزال
الهی و غنای مطلق اوست. نکته دیگری که در دعا وجود دارد و از جهت دیگر بندگی انسان را به ثبوت میرساند، این است که خداوند خود به این عمل
امر فرموده است و دعا کردن انجام یکی از فرامین
الهی است. «ادعونی استجب لکم»
، «ادعوا ربکم تضرعا و خفیه».
حکمت دیگر دعا رسیدن به اهداف، از طریقی غیر از طریق مرسوم است، توضیح آنکه:
میدانیم که انسان با تمامی دانایی و توانایی در مقابل بسیاری از نیروهای شناخته و ناشناخته عالم کاری از پیش نمیبرد در حالیکه در موارد فراونی نیازمند غلبه بر این نیروهاست، و نیز میدانیم همه عالم به اراده
الهی اداره میشود و او بر هر کاری تواناست، با توجه به این دو نکته آشکار میشود که دعا و طلب از خدا در واقع، به معنی به خدمت گرفتن نیروها و قوای موجود در جهان میباشد. یعنی دعا نیز یکی از ابزار و وسایلی است که خداوند در اختیار انسان قرار داده است تا او را به اهدافش برساند، و شاید به همین دلیل باشد که در روایت آمده است که دعا قضای حتمی را نیز بر میگرداند.
و یا اینکه
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دعا را
سلاح مومن برای غلبه بر دشمنان و نیز فراوانی رزق او دانستهاند.
و به تعبیر
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) کلید خزائن
الهی در اختیار انسان نهاده شده است.
عالیترین حکمت موجود در دعا این است که موجب تقرب به خداست، دعا فرصت
مناجات و نجوای بیواسطه و انس با پروردگار عالم است که در حقیقت برترین امتیاز و ویژگی را دعا داراست.
امام صادق (علیهالسّلام) در حدیثی میفرمایند: شما با هیچ وسیلهای همانند دعا نمیتوانید به خدا نزدیک شوید.
ایشان در روایت دیگری فرمودهاند نزد خدای (عزّوجلّ) منزلتی است که فقط با مسألت و دعا میتوان به آن مقام رسید.
گویند تمنایی از دوست بکن سعدی جز دوست نخواهم کرد از دوست تمنایی.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حکمت و فلسفه دعا»، تاریخ بازیابی ۹۶/۲/۳۱.