• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فتوحات و مشروعیت خلفای راشدین

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مشروعیت خلفای راشدین با توجه به عدم اجماع امت بر آنها و وجود رقبای قوی با تردیدهای جدی مواجه بود. از سوی دیگر اولین اقدام ابوبکر پس از رهایی از مشکل اهل رده، به راه انداختن فتوحات بود که ثروت و رفاه زیادی در پی داشت. به نظر می‌رسد ارتباط وثیقی میان راه‌اندازی فتوحات و کسب وجهه برای خلفا وجود داشته باشد.
در این پژوهش نخست نقش فتوحات در مشروعیت‌بخشی به حکومت سه خلیفه نخست بررسی شده و سپس از تعطیل آن در زمان خلافت امام علی (علیه‌السّلام) و تاثیر آن در بروز مشکلات حکومتی سخن به میان آمده است. یافته‌های این پژوهش حاکی از آنست که فواید مادی بسیار غنایم حاصل از فتوحات، نقش عمده‌ای در جلب رضایت اعراب از حکومت خلفا داشته، ولی از هنگامی که غنایم تنها به خویشان عثمان رسید و سپس فتوحات در زمان خلافت امام علی (علیه‌السّلام) تعطیل شد، مشکلات و مسائل حکومتی روزافزون گشت.



واژه مشروعیت (legitimacy) در فرهنگ علوم سیاسی به معانی حقانیت، وجاهت قانونی و حلال‌زادگی آمده است.
[۱] نوروزی خیابانی، مهدی، فرهنگ جامع لغات و اصطلاحات سیاسی انگلیسی ـ فارسی، ص۲۷۵.
در فقه به عمل مطابق با شریعت اسلام و در قانون به عمل مطابق با قانون اطلاق می‌شود.
[۲] جعفری لنگرودی، محمدجعفر، ترمینولوژی حقوق، ص۶۵۳.
در دایرة المعارف دموکراسی در توضیح این واژه آمده است: «استحقاق یا اجازه حکومت کردن که مورد قبول عام باشد».
[۳] لیپست، سیمور مارتین، دایرة المعارف دموکراسی، ج۳، ص۱۲۵۰.
با توجه به این که در این تعریف، مقبولیت رکن اصلی مشروعیت دانسته شده است، این اصطلاح در سراسر این مقاله به معنای «مقبولیت عام» به کار رفته است.


مسأله جانشینی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عمده‌ترین اختلافی بود که به قول شهرستانی (د. ۵۴۸ﻫ‌) در اسلام شکل گرفت. («بزرگ‌ترین اختلاف این امت بر سر مسئله امامت بود و هیچ شمشیری در اسلام برای مسئله‌ای هم‌چون امامت کشیده نشد»)
[۴] شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۲۲.
در آغاز حکومت ابوبکر، تردیدهایی متوجه مشروعیت وی بود. در راس گروه‌های مخالف، بنی‌عبد مناف شامل بنی‌هاشم و بنی‌عبد شمس به ویژه بنی‌امیه و شماری از انصار قرار داشتند که حاضر به بیعت با خلیفه جدید نبودند. گرچه ابوبکر و طرفدارانش با اعمال زور و دادن امتیازاتی به مخالفان درصدد ساکت کردن آنها برآمدند،
[۵] عالم زاده،‌هادی، ابوبکر، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۲۲۹- ۲۳۰.
اما اقناع آنان در درازمدت دشوار بود.
افزون بر این، خطر مجدد ارتداد اعراب _ که تازه سرکوب شده بودند _ کیان اسلام را تهدید می‌کرد. آنها ابوبکر را به عنوان جانشین پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) لازم الاتّباع نمی‌دانستند
[۶] عالم زاده،‌هادی، ابوبکر، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۲۳۲.
و اینک تنها با زور موقتا ساکت شده بودند. اعراب بدوی که در اواخر دوره پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و تنها پس از تسلیم قریش حاضر به اطاعت از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شده بودند بلافاصله پس از رحلت ایشان مرتد شدند و ابوبکر با زحمت زیاد موفق به تسلیم و انقیاد آنها شد. قرآن درباره اعراب اطراف مدینه که شامل قبائل غطفان و اسد می‌شد،
[۷] طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۸۲.
هشدار می‌دهد که آنها فقط اسلام آورده‌اند و هنوز ایمان در دل‌هایشان نفوذ نکرده و کفر و نفاقشان بیشتر است و به بی‌خبری از احکامی که خدا بر پیامبرش نازل کرده سزاوار‌ترند. منظور از اعراب (مفرد آن اعرابیّ) بادیه‌نشینان‌اند، نه عرب شهرنشین و متمدن شده. (به گفته راغب، اعراب در ابتدا به تمام فرزندان حضرت اسماعیل (علیه‌السّلام) اطلاق می‌شد، ولی بعدا به ساکنان بادیه اطلاق شد.)
این اعراب سرکش مشکلات زیادی برای ابوبکر پدید آوردند که تنها با زور شمشیر دوباره به اسلام گرویدند. به نظر می‌رسد آسان‌ترین راه‌حل‌ برای غلبه بر وضع موجود به راه انداختن فتوحات بوده است؛ از این رو بلافاصله پس از پایان یافتن غائله ارتداد، ابوبکر سپاه بزرگی برای حمله به شام تدارک دید و فرماندهی آن را به سرداران قریش از جمله خاندان اموی داد. مدتی بعد نیز حمله به ایران را در دستور کار قرار داد و در زمان کوتاه خلافتش موفق شد منطقه حیره را بگشاید. اکثر این نیروها را همان مرتدان سابق تشکیل می‌دادند که اینک در صف غازیان و مجاهدان قرار گرفته بودند. انجام فتوحات به سرعت موقعیت شکننده و ضعیف خلافت را بهبود بخشید و آن را از حکومتی محلی به امپراطوری مقتدر تبدیل ساخت. مسئله اصلی این پژوهش این است که به راه انداختن فتوحات در زمان خلفای نخست و سپس تعطیل آن در زمان خلافت امام علی (علیه‌السّلام) چه نقشی در مشروعیت‌بخشی به آنان داشته است؟


در اینجا به برخی از کتاب ها و مقالاتی که پیرامون فتوحات خلفا نوشته شده اشاره می‌کنیم:

۳.۱ - کتاب فتوحات اولیه اسلامی

درباره علل، انگیزه‌ها و کیفیت انجام فتوحات، کتاب مفصل و تخصصی فرد مک گرو دانر
[۱۴] Donner، Fred Mc Graw، The Early Islamic Conquests، Princeton، Newjersey، Princeton University Press، ۱۹۸۱.
تحت عنوان The Early Islamic Conquests (فتوحات اولیه اسلامی) با توجه به منابع و دیدگاه معتدل مؤلف آن (۱۹۸۱م) یک منبع بسیار مناسب به نظر می‌رسد. مؤلف در این اثر به فتوحات از زاویه تاثیر مهاجرت قبایل عرب بدوی و شرکت فعالانه آنها در فتوحات و سپس سکونت در مناطق مفتوحه به انگیزه‌های فاتحان در به راه انداختن فتوح توجه کرده و در این میان عامل اسلام را برخلاف نظر رایج بسیار مؤثر می‌داند.
[۱۵] Donner، Fred Mc Graw، The Early Islamic Conquests، Princeton، Newjersey، Princeton University Press، P۲۷۰.
او هم‌چنین بر روی طبقه حاکم که از آنها به عنوان طبقه نخبه (elite) یاد می‌کند بسیار تاکید دارد و تصمیمات هوشمندانه و البته گاه منفعت‌طلبانه آنان را تا حدودی به نمایش می‌گذارد؛
[۱۶] Donner، Fred Mc Graw، The Early Islamic Conquests، Princeton، Newjersey، Princeton University Press، P۲۷۰-۲۷۰.
ولی وی جلب‌نظر مخالفان و منتقدان به بیرون از مدینه را به عنوان یکی از منافع فتوحات، در نظر نگرفته است، حال آن که در این مقاله نشان داده شده است که یکی از سیاست‌های اصلی خلفا برای کاهش مخالفت‌ها و اعتراضات، سوق آنان به گسترش اسلام از طریق غزا بوده است. هم‌چنین در این کتاب گرچه درباره منافع فتوحات برای خلفا سخن رفته، اما به نقش آن در مشروعیت‌بخشی به حکومت آنان عنایت نشده است.
هیو کندی
[۱۷] Kennedy، Hugh، The Great Arab Conquests، Newyork، Da capa Press، ۲۰۰۸.
هم در کتاب جدید خود (۲۰۰۸م) تحت عنوان The great Arab Conquests (فتوحات بزرگ عرب) به بررسی جامع فتوحات مسلمانان از ابتدا تا فتح سیسیل و کِرِت در سده سوم هجری پرداخته است. او نیز بررغم پرداختن کامل به علل فتح سریع سرزمین‌ها
[۱۸] Kennedy، Hugh، The Great Arab Conquests، Newyork، Da capa Press، ۲۰۰۸، P۳۲۳-۳۲۸.
از نقش این فتوحات در مشروعیت بخشی به حکومت خلفا غفلت ورزیده است.

۳.۲ - مقالات

تاکنون تمامی مقالاتی که درباره فتوحات با نگاه شیعی نوشته‌ شده است، تنها به بررسی موضع امام علی (علیه‌السّلام) در قبال این پدیده پرداخته‌اند و تقریبا همگی در پی اثبات این مدعا بوده‌اند که موضع امام نسبت به فتوحاتی چنین هولناک و همراه با خونریزی، منفی بوده است تا بدین وسیله خود را از توجیه آثار و نتایج آنها آسوده سازند؛ ازجمله:

۳.۲.۱ - ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی

خضری و سیدی در مقاله‌ای تحت عنوان «ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی (علیه‌السّلام)؛ چرا و چگونه؟»، با تکرار دیدگاه رایج مدعی‌اند که «ایستایی فتوحات در زمان امام علی (علیه‌السّلام) نه به سبب سرگرم شدن امام به بحران‌ها و پیکارهای داخلی بلکه برآمده از نگرش متفاوت آن حضرت به آفرینش، انسان، حقوق او و جامعه بود».
[۱۹] خضری، سید احمدرضا، سید محسن سیدی، ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی (علیه‌السّلام) چرا و چگونه، ص۴۶.
این سخن به باور نویسنده قابل پذیرش نیست؛ چرا که درست است که سیاست مرجّح امام اصلاح جامعه بود، اما عملا با در پیش گرفتن سیاست‌های اصلاحی خود، مانند عزل عاملان عثمان، تقسیم مساوی عطا و نگماردن صحابه پرسابقه بر مناصب امکان انجام فتوح را به سبب بحران‌های ناشی از این اقدامات از خود گرفت. یکی از دلایل خضری و سیدی در این‌که امام «تعمدا» راه فتوحات را پی نگرفت آن است که تنها نیمی از دوره خلافت امام در پیکار با ناکثین، قاسطین و مارقین سپری شد و بنابراین می‌توانست پس از فرونشاندن این فتنه‌ها دست به فتوحات بزند که البته چنین نکرد.
[۲۰] خضری، سید احمدرضا، سید محسن سیدی، ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی (علیه‌السّلام) چرا و چگونه، ص۴۶.

این دیدگاه نیز به سه دلیل در خور نقد است: نخست، درست است که سه جنگ داخلی تنها نیمی از دوره خلافت امام را به خود اختصاص داد، اما نباید فراموش کرد که معاویه پس از نهروان _ جنگی خانگی میان خود سپاه امام که به تضعیف موقعیت ایشان در قبال دشمن انجامید_ غارات را به راه انداخت که دو سال باقیمانده از حکومت امام را در برگرفت. و دیگر، این سه جنگ سهمگین تاب و توانی برای سپاه امام باقی نگذاشته بود تا بتوانند به درخواست امام برای ادامه جنگ با معاویه پاسخ مثبت دهند. سوم، این‌که خبر فتح سند است که پس از جنگ‌های داخلی، در پایان سال ۳۸ﻫ، اتفاق افتاد که بررغم ذکر آن در فتوح البلدان بلاذری، خضری و سیدی _ به سبب تباین با دیدگاه خویش_ بی‌دلیل و توجیهی آن را کنار نهاده‌اند.
[۲۲] خضری، سید احمدرضا، سید محسن سیدی، ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی (علیه‌السّلام) چرا و چگونه، ص۴۳- ۴۴.
از دیگر دلایل او برای اثبات مخالفت امام با فتوحات، عدم اقدام امام بر فتوحات در پنج ماهه نخستین خلافت امام منتهی به نبرد جمل است.
[۲۳] خضری، سید احمدرضا، سید محسن سیدی، ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی (علیه‌السّلام) چرا و چگونه، ص۳۹.
این موضوع را نیز حداکثر می‌توان به‌عنوان عدم اولویت ایشان به انجام فتوحات تفسیر کرد، نه مخالفت با اصل فتوحات.
نتیجه‌ای که خضری و سیدی از مقاله خود مبنی بر مخالفت امام علی (علیه‌السّلام) با فتوحات و تعطیل اختیاری آنها در زمان خلافت خود گرفته‌اند در نقطه مقابل مقاله فعلی قرار دارد. در این مقاله سعی شده تا اثبات شود که امام علی (علیه‌السّلام) به دلیل مشارکت در اخذ تصمیمات در مورد فتوحات و عدم مخالفت صریح با آن، نمی‌تواند مخالف آن قلمداد شود.

۳.۲.۲ - واکاوی دیدگاه اهل بیت به فتوحات

نویسنده‌ای دیگر با مدد گرفتن از ابزارهای حدیثی درصدد برآمده است تمام اخبار و روایاتِ دالّ بر رضایت اهل بیت (علیه‌السّلام) از فتوحات، ازجمله بشارت‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نسبت به فتح روم و ایران، مشورت‌های خلیفه اول و دوم با امام علی (علیه‌السّلام) درباره فتوحات، شرکت حسنین (علیه‌السّلام) در فتوحات و... را مخدوش سازد
[۲۴] حسن‌ بگی، علی، امیر عباس مهدوی فرد، واکاوی دیدگاه اهل بیت (علیه‌السّلام) به فتوحات صدر اسلام با رویکرد تاریخی - حدیثی، ص۶۲- ۶۵.
و در پایان نیز چنین نتیجه‌گیری می‌کند که رویکرد اهل بیت به فتوحات چندان مثبت نبوده است. (البته تعبیر «رویکرد اهل بیت به فتوحات چندان؟! مثبت نبوده است» خود در خور تامل و پرسش‌ برانگیز است.)
[۲۵] حسن‌ بگی، علی، امیر عباس مهدوی فرد، واکاوی دیدگاه اهل بیت (علیه‌السّلام) به فتوحات صدر اسلام با رویکرد تاریخی - حدیثی، ص۶۵.
با فرض صحت ادعاهای مؤلف، یک سؤال به ذهن متبادر می‌شود که آیا دقیقا با همین روش نمی‌توان به سراغ روایت‌های دال بر مخالفت ائمه (علیه‌السّلام) با فتوح رفت و آنها را بی‌اعتبار ساخت؟ چنان‌که رنجبر در مقاله‌ای با عنوان «مواضع امام علی (علیه‌السّلام) در برابر فتوحات» دیدگاه امام علی (علیه‌السّلام) را نسبت به فتوحات مثبت ارزیابی کرده است
[۲۶] رنجبر، محسن، موضع امام علی (علیه‌السّلام) در برابر فتوحات خلفا، ص۷۹.
و روایاتی را که دالّ بر عدم رضایت امامان از فتوحات است، تضعیف یا توجیه کرده است.
[۲۷] رنجبر، محسن، موضع امام علی (علیه‌السّلام) در برابر فتوحات خلفا، ص۷۹- ۸۰.

چنان‌که ملاحظه شد در تمامی این پژوهش‌ها به موضوع این مقاله کمتر توجه شده است. برای شناخت نقش فتوحات در مشروعیت بخشی به خلفا نخست باید انگیزه‌های حکومت از به راه انداختن سریع فتوحات بررسی شود و سپس به دستاوردهای فتوحات در جهت مشروعیت‌بخشی به آنان پرداخت و سرانجام از فقدان چنین نتایجی در زمان خلافت امام علی (علیه‌السّلام) سخن گفت.


اینجا به برخی از انگیزه های فتوحات توسط خلفا اشاره می‌کنیم:

۴.۱ - دیدگاه پژوهشگران

از نگاه برخی از پژوهشگران فتوحات با برنامه‌ریزی قبلی صورت نگرفت و اولین فتوحات تاخت و تازهایی بود که به موفقیتی غیرمنتظره انجامید. کایتانی (Caetani) تصریح می‌کند که منظور اعراب در آن زمان به چنگ آوردن غنائم بود و شاید مسلمان کردن قبائل مسیحی عرب نژاد مجاور ایران، نه برانداختن امپراطوری ساسانی.
[۲۸] دنت، دانیل، مالیات سرانه و تاثیر آن در گرایش به اسلام، ترجمه محمد علی موحد، ص۴۷.
فیلیپ حتی (Philip Hitti) هم با مردود شمردن این مدعا مورخان مسلمان که فتوحات حاصل نقشه‌ها و برنامه‌ریزی‌های خلفای نخست، مخصوصا ابوبکر و عمر، بوده، معتقد است شروع فتوح بیشتر در جهت ارضای روح جنگجویی میان قبائل و سوق آنان از برادرکشی به خارج جزیره و دستیابی به غنایم بوده، نه تحصیل پایگاه ثابت.
[۲۹] حتی، فیلیپ خوری، تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص۱۸۶-۱۸۷.

به باور دانر خلفا به صراحت درباره انگیزه‌های خود از به راه اندازی فتوحات سخن نگفته‌اند، (در حالی‌که نامه‌ای در فتوح البلدان بلاذری وجود دارد که تا حدودی انگیزه‌های ایشان را معلوم می‌کند. به گزارش بلاذری چون ابوبکر از کار اهل رده آسوده شد، درصدد فرستادن سپاهیان به شام برآمد و نامه‌هایی به اهل طائف، مکه، یمن و جمیع اعراب نجد و حجاز نوشت و آنها را تکلیف سفر برای جهاد کرد و آنان را به کسب غنائم روم ترغیب کرد. پس مردمان از طمع کار و با اخلاص سوی وی شتافتند و از هر طرف به مدینه روی آوردند)
[۳۰] Donner، Fred Mc Graw، The Early Islamic Conquests، Princeton، Newjersey، Princeton University Press، ۱۹۸۱ P۲۷۱.
ولی برخلاف عقیده او به نظر می‌رسد سیره نظری و عملی خلفا آشکار کننده انگیزه‌های آنها است، از جمله جهاد در راه اسلام و کسب غنیمت و اقامت در سرزمین‌های سرسبز و آباد برایشان مهم بوده است. نوشته‌اند عمر بن خطاب قبل از اعزام سپاه کِنانه و اَزد آنها را از عزیمت به شام که قصد رفتن بدانجا را داشتند، باز داشت و آنان را به مهاجرت به سرزمین‌های آباد ایران و بهره‌مندی از مواهب زندگی آنها (فنون العیش) تشویق کرد. «الْعِرَاقَ الْعِرَاقَ! ذَرُوا بَلْدَةً قَدْ قَلَّلَ اللَّهُ شَوْکَتَهَا وَعَدَدَهَا، وَاسْتَقْبِلُوا جِهَادَ قَوْمٍ قَدْ حَوَوْا فُنُونَ الْعَیْشِ، لَعَلَّ اللَّهَ اَنْ یُورِثَکُمْ بِقِسْطِکُمْ مِنْ ذَلِکَ فَتَعِیشُوا مَعَ مَنْ عَاشَ مِنَ النَّاس» خلفا حتی از به کارگیری اهل ردّه که تازه و به زور به اسلام برگشته بودند، اجتناب نکردند.
[۳۳] محمدی ملایری، محمد، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، ج۳، ص۲۲۱.

فتوحات از نظر مسلمانان پیروی از سنت حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به حساب می‌آمد؛ چرا که دعوت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جهانی بود و بنا بر مشهور ایشان در سال ششم هجری نامه‌هایی به سران امپراطوری‌ها و حکومت‌های منطقه نوشته و آنها را به اسلام فرا خوانده بود.
[۳۴] مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۸۹.
افزون بر این، بشارت‌های او به گشودن ایران و روم پیگیری فتوحات را توجیه می‌کرد. (امام علی (علیه‌السّلام) خود یکی از راویان چنین احادیثی است: هنگامی که مسلمانان میان گشودن قیساریه یا بیت المقدس سرگردان مانده بودند، ابوعبیده از عمر نظر خواست و او نیز با صحابه رایزنی کرد. امام فرمود: «او را به بیت المقدس فرست و پس از آن به قیساریه که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خبر فتح آن را به من داده است». البته ممکن است که این روایات برساخته دوره بعد از فتوحات و برای موجه جلوه دادن آنها باشد.)
[۳۶] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری یا تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۵۹۶.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) خود نیز پس از فتح مکه درصدد نشر اسلام در سایر نقاط شبه جزیره بود، چنان‌که به یمن لشکر فرستاد؛ هم‌چنین پیش از گشوده شدن شام زمین‌هایی از آنجا را به گروهی از اصحابش بخشید و برای آنها سند نیز نوشت.
[۳۹] ابوعبید قاسم بن سلّام، الاموال، ص۳۴۹.


۴.۲ - مشغول کردن مردم به جنگ

ابوبکر نیز بلافاصله پس از سرکوب اهل رِدّه آنها را به جنگ و فتوحات مشغول کرد تا با کسب غنایم که همان عادت قدیم «اِغاره» (به دلیل کمبود مواهب طبیعی در شبه جزیره، اعراب جاهلی برای امرار معاش گاه به دزدی و غارت دیگر قبایل رو می‌آوردند و حتی بدین کار افتخار می‌کردند. در دوره جاهلیت بادیه‌نشینان بر اساس سرشت سلحشورانه خود تجارت را خوار می‌شمردند و قریش را به سبب پرداختن به تجارت ملامت می‌کردند)
[۴۰] ضیف، شوقی، تاریخ ادبی عرب، مترجم علیرضا ذکاوتی قراگزلو، ص۷۷.
[۴۱] سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ترجمه باقر صدری نیا، ص۳۴۶.
بود، تن به اطاعت از حکومت اسلامی دهند.
خلیفه دوم نیز نخستین سخنش پس از تصدی مقام خلافت این بود که «مَثَل عرب مانند شتری است که از زخم مهار مطیع شده، هر جا ببرندش می‌رود. به خدای کعبه سوگند که من او را [به راهی که باید] خواهم برد». سخن عمر نشان دهنده روحیه عصیانگر عرب بود که تنها با زور تسلیم می‌شد و تنها سد سرکشی آنان در درازمدت مشغول ساختن او با جنگ و فتوحات بود که فواید بسیاری هم برای دستگاه خلافت در پی داشت. ضمن آن‌که پیکار با کفار و مشرکان کاملا مشروع و مشمول «اِحدی الحُسنَیَین» می‌شد: یا شهادت یا غنیمت. (وَعَدَکُمُ اللهُ مَغانمَ کثیرهً تَاخُذونَها). علاوه بر این خطر بازگشت ارتداد را، با توجه به منافع عمده‌ای که باقی ماندن بر اسلام برای آنها داشت، به حداقل می‌رساند. (نمونه چنین وضعیتی را در جنگ‌های مذهبی فرانسه برای چندین دهه می‌توان دید. این جنگ‌ها با پیمان صلح ۱۵۵۹م که به نبرد‌های برون‌مرزی خاتمه داد و ورود لشکریان به داخل فرانسه، آغاز و با اعلان جنگ پادشاه فرانسه به اسپانیا در ۱۵۹۵م که مجددا کاری برای لشکریان بیکار فراهم نمود پایان یافت)
[۴۴] حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۱، ص۲۴۲.
[۴۵] بیکوِل، سارا، چطور زندگی کنیم: زندگی مونتنی در یک سوال و بیست جواب، ترجمه مریم تقدیسی، ص۱۲۷-۱۳۲.
دانر بر این موضوع بسیار تاکید کرده و می‌گوید: حفظ موقعیت طبقه حاکمه مستلزم مهاجرت اعراب بدوی از شبه جزیره به دیگر مناطق بود. با خالی شدن شبه جزیره از اعراب معارض که مخصوصا در برخی مناطق از سلطه حکومت مرکزی به دور بودند _ مانند اعراب بادیة الشام و مناطق حاشیه‌ای عراق_ این موضوع امکان‌پذیر شد. این اعراب پیش از این نیز برای حکومت‌های بیزانس و ایران مشکلاتی ایجاد کرده بودند و امکان تکرار آن وجود داشت.
[۴۶] Donner، Fred Mc Graw، The Early Islamic Conquests، Princeton، Newjersey، Princeton University Press، ۱۹۸۱ P۲۷۱.
از همین رو حکومت سیاست‌های تشویقی چندی در قبال این مهاجرت‌ها و شرکت در فتوحات در نظر گرفت؛ کسانی که زودتر بیایند قبل از دیگران ساکن خواهند شد و پاداش نیز دریافت خواهند کرد.
[۴۷] Donner، Fred Mc Graw، The Early Islamic Conquests، Princeton، Newjersey، Princeton University Press، ۱۹۸۱ P۲۶۸.
خلفا از مهار کردن نیروی سرکش قبایل بدوی و به کارگیری آن در جهت مصالح حکومت بسیار بهره برد. قبلا این نیروی عظیم در جهت نزاع‌های خُرد و کم اهمیت قبیلگی و در افق سیاسی محدود به قبیله و مسائل آن صرف می‌شد. این اتحاد قبایل عرب که با سیاست دوراندیشانه طبقه نخبه و از طریق فتوحات پدید آمد تا دوره مدرن تاریخ عرب دیگر تکرار نشد.
[۴۸] Donner، Fred Mc Graw، The Early Islamic Conquests، Princeton، Newjersey، Princeton University Press، ۱۹۸۱ P۲۶۹.


۴.۳ - دورکردن مخالفان از حکومت مرکزی

هم‌چنین به راه انداختن فتوحات موجب شد تا بسیاری از مخالفان راهی فتوحات شوند و حکومت مرکزی از انتقادات آنان در امان ماند. این راه حلی بود که در سراسر این دوره به کار گرفته ‌شد و تا حدود زیادی نیز مؤثر بود. معاویه به هنگام بالا گرفتن انتقادات علیه عثمان، به وی پیشنهاد کرد که صحابیان معترض را در سپاه‌ها و لشکرها به جاهای دوردست بفرستد تا زخم مرکب‌شان از نماز برایش دغدغه‌مندتر باشد. ابن عامر نیز همین پیشنهاد را مطرح کرد. بر اساس همین پیشنهادها بود که عثمان به عاملان خود در شهرها دستور داد: «بر مردم سخت بگیرند و آنان را روانه جهاد سازند». معاویه خود نیز پس از دستیابی به حکومت از همین شیوه برای مشغول کردن مخالفان سود می‌جست.
[۵۲] یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۳۸.
البته این موضوع منافاتی با دستور عمر مبنی عدم خروج صحابه از حجاز جز با دستور خود ندارد؛ زیرا عمر آنها را تنها از رفت و آمد در مناطق مفتوحه به قصد تجارت و خرید و فروش ملک منع کرد
[۵۳] مادلونگ، ویلفرد، جانشینی حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): پژوهشی پیرامون خلافت نخستین، ترجمه احمد نمایی و دیگران، ص۱۳۹.
وگرنه وی از شرکت صحابه در فتوحات استقبال می‌کرد و تا پایان حیات خود از صحابه بزرگ به عنوان فرمانده در فتوحات استفاده می‌کرد؛
[۵۴] . Kennedy، Hugh، The Great Arab Conquests، Newyork، Da capa Press، ۲۰۰۸، P۳۲۶
اما از این سیاست در دوره ابوبکر و عثمان غفلت شد و منحصر به دوره عمر ماند.
خلفا حتی موفق شدند علی (علیه‌السّلام) را به عنوان یکی از معارضان حکومت با خود همراه سازند. وی گرچه در هیچ یک از امور حکومتی این دوره شرکت نجست یا به کار گرفته نشد، در اخذ تصمیماتِ راجع به فتوحات طرف مشورت خلفا قرار می‌گرفت و مشاور امین آنان محسوب می‌شد. گرچه این مشورت‌ها غالبا از سر اضطرار بود،
[۵۵] قنوات، عبدالرحیم، امام علی (علیه‌السّلام) و خلفا، امام علی و خلفا، ص۴۱.
ولی در هرحال وسیله‌ای بود برای کاستن از کدورت‌های پیش آمده. موارد مشورت‌ها متعدد است: نبرد یرموک در سوریه (۱۳ﻫ)، (ظاهرا خطبه ۱۳۴ نهج البلاغه در همین باره است.) فتح بیت المقدس (۱۶ یا ۱۷ﻫ)
[۵۷] واقدی، محمد بن عمر، فتوح الشام، ج۱، ص۲۲۷.
و نبرد نهاوند (۲۱ﻫ).
[۵۸] ابن قتیبه دینوری، ابومحمد عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ص۱۳۴.



فتوحات فواید مادی و معنوی بسیاری برای حکومت نوبنیاد خلفا به همراه آورد که یکی از مهم‌ترین آنها ثروت زیادی بود که اعراب، خاصه صحابه، بدان دست یافتند؛ به عنوان نمونه در زمان عمر تنها عراق، پایتخت ساسانیان، سالی صد میلیون درهم به بیت المال مدینه می‌داد. هم‌چنین میراث بازمانده از زبیر بن عوام را از سی‌ و پنج میلیون و دویست هزار درهم تا پنجاه و دو میلیون درهم گزارش کرده‌اند؛ و حال آن‌که آنها در مدینه عصر نبوی هیچ نداشتند و به روایت تاریخ گاه لباس تنشان شپش می‌زد! (اسحاق بن یوسف ازرق از ابوجنّاب کلبی، از پدرش، از ابوسلمة بن عبدالرحمن نقل می‌کند: عبدالرحمن بن عوف از زیادی شپش بدن خود به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شکایت کرد و گفت: اجازه فرمایید پیراهنی حریری بپوشم، گوید: پیامبر به او اجازه فرمود. عفان بن مسلم و عمرو بن عاصم کلابی از همام بن یحیی، از قتادة، از انس بن مالک نقل می‌کنند که می‌گفته است عبدالرحمن بن عوف و زبیر بن عوام به حضور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از شپش شکایت کردند و اجازه فرمود در جنگ‌ها آنان پیراهن حریر بپوشند)
برای درک بهتر اهمیت درآمد حاصل از فتوحات باید نظری به وضعیت نامناسب تجارت در دوره پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و خلفای راشدین افکند. اعراب مردمانی تاجرپیشه بودند و قبل از اسلام در این پیشه مهارت و تخصص داشتند، ولی باید دوره پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و خلیفه اول و حتی خلیفه دوم را دوره رکود تجارت عربستان بدانیم؛ زیرا در این زمان، مسلمین سرگرم کشورگشایی و جنگ بودند و تجارت هم مانند سایر شئون اقتصادی، تحت الشعاع فعالیت‌های جنگی قرار گرفته بود و اکثر رجال عرب و تُجّاری که قبل از اسلام، تجارت می‌کردند، مسلمان شده بودند و در میدان‌های جنگ، به نفع اسلام شمشیر می‌زدند و آنها هم که مسلمان نشده بودند، قبل از سقوط مکه به علت ناامنی ناشی از حمله‌های پی در پی مسلمین به قافله‌های تجاری نمی‌توانستند فعالیت تجاری چندانی داشته باشند.
[۶۴] اجتهادی، ایوالقاسم، بررسی وضعیت مالی و مالیه مسلمین تا پایان دوره اموی، ص۲۵۰.

سقوط مکه و پیوستن عده کثیری از قریش به مسلمانان و شرکت ایشان در غزوات و سریه‌ها جهت پیشبرد اسلام از مجال و اهتمام آنان به تجارت کاست؛ بخصوص که کسب غنایم و مقرری مرتبی هم که «عطا» نامیده می‌شد، احتیاجی برای فعالیت تجاری باقی نمی‌گذاشت و این، همان پیش‌بینی ابوسفیان بن حرب بود که هنگام تشکیل دیوان و برقراری عطا به خلیفه گفت: «اگر تو چنین مقرری برای مسلمین برقرار کنی، آنها به اتکای آن، تجارت را رها خواهند کرد». به ویژه که پیروزی‌های پی در پی مسلمانان در جنگ‌ها کسب غنایم و برخورداری از اموال فیء را به صورت منبع درآمدی قطعی برای آنان درآورد.
افزون بر این، فتوحات تعصبات نژادی اعراب را ارضا و آنها را نسبت به حکومت عربی خلفا خوش‌بین کرد. عمر به تقویت عنصر عربی علاقه داشت. در خلافت خود امر کرد مردم اسیران عرب خود را، چه از زمان جاهلیت و چه از زمان اسلام، در ازای فدیه آزاد کنند و گفت: «اکنون که خدا گشایش داده و قلمرو عجمان فتح شده، زشت است که عربان مالک یکدیگر باشند».
[۶۶] بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۳، ص۳۴۰.

اعراب مسلمان این موفقیت‌ها و نتایج خوشایند آن را ناخودآگاه به حساب حقانیت خلفا می‌نهادند. امام علی (علیه‌السّلام) درباره نقش فتوح در محکم شدن باور مرتدین می‌فرماید: «پس از آن خداوند فتوحاتی نصیب مسلمانان کرد، سیری پس از گرسنگی و دارایی پس از ناداری سبب شد تا چیزهایی که از اسلام برایشان‌ خوشایند نبود، در دیدگانشان خوب جلوه کند و آن‌چه از دین نزدشان مضطرب و متزلزل بود در قلبشان جای گیرد و گفتند: اگر این آیین بر حق نبود، چنین و چنان نمی‌شد». حذیفة بن یمان، که خود حضور فعالی در فتوحات داشت، عمر را چنین ستود: «اسلام در روزگار عمر همواره رو در پیش داشت و هیچ گاه به عقب بازنگشت، و با مرگش به عقب بازگشت و هیچ‌گاه به حالت سابق برنگشت». (انما کان مَثَلُ الاسلامِ ایامَ عمرَ مَثَلَ اَمرٍ مُقبِلٍ لم یَزَل فی اقبالٍ، فلمّا اَقبَلَ اَدبَرَ فلم یَزَل فی اِدبارٍ) نشانه‌های چنین تاییدها و ستایش‌ها را تا امروز هم می‌توان دید که طرفداران خلفا یکی از مهم‌ترین افتخارات آنها را انجام فتوحات و مسلمان کردن ایرانیان می‌دانند.
[۶۹] رک. نعمانی، شبلی، امیرالمومنین فاروق اعظم، ترجمه عبدالله پاسالاری، ص۲۳۲-۲۳۵.



به نظر می‌رسد بین بذل و بخشش‌های بی‌حد و حصر خلیفه مقتول به خویشانش و محروم شدن سایر مردم از غنایم چشم‌گیر فتوحات و شورش و قتل او رابطه مستقیمی وجود دارد. گزارش زهری (د. ۱۲۴ق) درباره علل شورش مردم علیه عثمان حاوی نکات جالبی از ارتباط میان این دو مقوله است. به گفته او مردم در شش سال نخست حکومت عثمان بر او اعتراضی نداشتند و قریش حتی او را بیش از عمر دوست می‌داشت؛ زیرا عمر بر ایشان سخت می‌گرفت، اما عثمان با آنها به نرمی رفتار می‌کرد و پیوند ایشان را رعایت می‌نمود. آن گاه در کار ایشان سستی نمود: خویشان خود را در شش سال دوم بر کارها گمارد. خمس درآمد مصر را به مروان بخشید و در تقسیم اموال نزدیکانش را مقدم می‌داشت و این نابرابری را به عنوان صله رحم توجیه می‌کرد که خداوند بدان دستور داده است. هم‌چنین در بیت المال تصرفات ناروا می‌کرد و می‌گفت: «ابوبکر و عمر سهم خود را بر نمی‌داشتند، ولی من برمی‌دارم و میان قوم و خویشان خود تقسیم می‌کنم و مردم بر این کار او عیب می‌گرفتند».
مادلونگ تحلیل زهری را این چنین تصحیح می‌کند که هیچ شاهدی دال بر تغییر اساسی خط مشی‌های عثمان در میانه دوران خلافتش به چشم نمی‌خورد. خویشاوندگرایی او از همان آغاز آشکار بود، اما در نیمه نخست خلافت او مخالفتی جدی برنینگیخت؛ زیرا او توانست با بذل و بخشش‌های افراطی و با نرمش معمول خود که شدیدا با خشونت و سختگیری عمر مباینت داشت، صحابه برجسته و قریش را آرام نگه دارد. برخی از اینان در زمان خلافت او به سرعت ثروتمند شدند. از سال سی‌ام هجری بود که نارضایتی و مخالفت در بخش اعظم امپراطوری آشکارا بروز کرد از زمانی که گشاده‌دستی عثمان منحصر به خویشاوندانش شده بود.
[۷۱] مادلونگ، ویلفرد، جانشینی حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): پژوهشی پیرامون خلافت نخستین، ترجمه احمد نمایی و دیگران، ص۱۳۷.
بنابراین می‌توان ادعا کرد که غنایم حاصل از فتوحات ارتباط مستقیمی با مشروعیت عثمان داشت و به محض اختصاص آن به عده‌ای محدود پرچم نارضایی و شورش علیه او برافراشته شد. به روایت یعقوبی عثمان میزان مقرری عایشه را به سطح دیگر همسران پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) کاهش داد و به این ترتیب برای خود دشمن تراشی کرد. از آنجا که مردم بنده دنیایند، اگر عثمان به سیاق سابق همه را از این خوان گسترده بهره‌مند می‌ساخت بسیار بعید بود به سبب بدعت‌های دینی خود با مخالفت‌های عظیم صحابه و مردم مواجه شود؛ چرا که اعتراضات مردم بر اعمال او چندان از نظر صحابه ـ جز علی (علیه‌السّلام) و عده معدود دیگری ـ جدی گرفته نمی‌شد.


بر اساس فرضیه اصلی این مقاله اگر به راه انداختن فتوحات در زمان خلفای نخستین برای آنها مشروعیت به بار آورد، تعطیل آن در دوران امام، عکس آن نتایج را به همراه داشت: کاهش درآمد مسلمانان، گردآمدن مخالفان در شهرهای بزرگ به عنوان کانون‌های فتنه و نهایتا تردید در کارآمدی و مشروعیت حکومت او. (باید متذکر شد که خلیفه در نگاه اهل سنت مقبولیت خود را از بیعت مردم می‌گیرد و تا زمانی که این بیعت و این استقرار بر منصب خلافت صورت نگیرد حکومت وی مشروعیتی ندارد؛ در حالی که در نظر شیعیان، امام صرف نظر از حکومت و فعلیت یافتن آن مشروعیت [دینی‌الهی] دارد. در تشیع مشروعیت امام در گرو مقبولیت و پذیرش مردمان نیست. مردم برای انتخاب امام دارای حق اولیه نیستند؛ از این رو اقبال و ادبار مردم تنها در فعلیت یا عدم فعلیت حکومت تاثیرگذار است. امام مشروع است چه مردم با وی برای حکومت بیعت کنند و اداره امور جامعه را به او بسپارند، چه این کار را نکنند)
[۷۳] قادری، حاتم،‌ اندیشه‌های سیاسی در اسلام و ایران، ص۴۳.
در شیوه حکومتی امام، اعرابی که تا آن زمان بر اساس سیاست نژادی خلفا بهره وافری از بیت‌المال داشتند اینک با موالی، یعنی نومسلمانان غیر عرب، بالسّویه از مال الله بهره‌مند می‌شدند؛ بیت المالی که دیگر غنایم سرشاری وارد آن نمی‌شد و تمام درآمدش محدود به مالیات‌ها می‌شد که مقدار آن هم بر اثر مسلمان شدن ذمّیان رو به نقصان داشت.
در چنین شرایطی صحابه‌ای که تا پیش از این از مواهب فتوحات و عطا بهره‌مند بودند، هم‌چون طلحه، زبیر، عایشه، معاویه و خاصه هواداران عثمان دهان به اعتراض و انتقاد گشودند و اگر با امام بودند به بهانه‌های مختلف از او جدا شدند. (البته مشکلات صحابه با امام عمیق‌تر از شیوه او در تقسیم یکسان عطا بود. عده‌ای از آنها از آغاز به سبب دست یافتن به منصبی که منتظرش بودند از او جدا شدند، ازجمله هنگامی که امام از طلحه و زبیر علت ناراحتی‌شان را پرسید آنها دو دلیل ذکر کردند: عدم مشورت با آنها در کارها _ که مشخص بود منظورشان از مشورت همان اعطای مناصب حکومتی است_ و مخالفت با سیره عمر در تقسیم بیت المال)
[۷۴] رجب زاده، رضا، ترجمان حیات امام علی (علیه‌السّلام) از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ص۲۸۷.

امام علی (علیه‌السّلام) از ابتدا با تغییر عاملان عثمان عملا حکومت خود را با بحران‌هایی مواجه ساخت که امکان هرگونه اقدام بعدی از جمله فتوح را از او گرفت، گرچه تغییر عاملان خواست عمومی انتخاب کنندگان او نیز بود.
[۷۵] طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری یا تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۹۲.
از سوی دیگر، پس از مدتی جنگ‌های داخلی آغاز شد، جنگ‌هایی که ماهیتا با فتوحات دوره خلفا بسیار متفاوت بود؛ زیرا در این جنگ‌ها امکان گرفتن غنایم برای سپاهیانش، به سبب مسلمان بودن طرف مقابل، وجود نداشت. هم‌چنین این جنگ‌ها به لحاظ عاطفی برای آنان نامطلوب بود؛ چرا که به دلیل بافت پیچیده قبیلگی و ارتباط نَسَبی قبایل با یکدیگر این نبردها نوعی برادرکشی تلقی می‌شد که با اخوت اسلامی و عصبیت عربی مغایرت داشت. آیا درگیر شدن امام با این نبردهای بی سرانجام داخلی ناشی از نامشروع دانستن فتوحات بوده یا شرایط خاص سیاسی و اجتماعی او را از تجهیز و اعزام ناراضیان و مخالفان به مرزها و گسترش اسلام و ایجاد آرامش داخلی بازداشته است و یا چنان که یکی از پژوهشگران گفته احیانا اگر فرصت دست می‌داد به شیوه دیگری درصدد توسعه اسلام می‌افتاد؟
[۷۶] خضری، سید احمدرضا، سید محسن سیدی، ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی (علیه‌السّلام)، چرا و چگونه، ص۳۹-۴۰.
[۷۷] خضری، سید احمدرضا، سید محسن سیدی، ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی (علیه‌السّلام)، چرا و چگونه، ص۴۷.



چنین به نظر می‌رسد که چنین فرضی با شواهد تاریخی سازگار نیست. مشورت‌های امام با خلفای نخست درباره فتوحات و شرکت داشتن شماری از اصحاب نزدیک امام، از جمله سلمان فارسی، ابوذر غفاری، عمار بن یاسر، براء بن عازب، مقداد بن عمرو، حذیفة بن یمان، مالک اشتر، حجر بن عدیّ،‌ هاشم بن عتبه و عدیّ بن حاتم (یکی از محققان، شرکت عده‌ای از اصحاب امام علی (علیه‌السّلام) را دالّ بر رضایت ایشان ندانسته است؛ چرا که به باور او آشنایی این عده با امام پس از فروکش کردن فتوحات بوده است؛ گرچه شاید بتوان این سخن را در مورد عده‌ای از یاران ایشان پذیرفت، اما نمی‌توان آن را به همه تسری داد؛ و برخلاف نظر وی، این موضوع را عده‌ای از نویسندگان معاصر نیز تایید کرده‌اند)
[۸۶] حسن‌ بگی، علی، امیر عباس مهدوی فرد، واکاوی دیدگاه اهل بیت (علیه‌السّلام) به فتوحات صدر اسلام با رویکرد تاریخی - حدیثی، ص۶۱.
[۸۷] خواجویان، محمدکاظم، تاریخ تشیع، ص۳۷.
[۸۸] منتظر القائم، اصغر، تاریخ امامت، ص۴۸.
_ حتی اگر در شرکت فرزندان او، حسن (علیه‌السّلام) و حسین (علیه‌السّلام)، در فتوحات (فتح طبرستان و گرگان) تردید روا داریم (نکته جالب این که شیخ انصاری معتقد است امام حسن (علیه‌السّلام) هم در فتوحات شرکت داشته است)
[۹۱] رنجبر، محسن، موضع امام علی (علیه‌السّلام) در برابر فتوحات خلفا، ص۷۲- ۷۵.
نشان‌دهنده موافقت امام با اصل فتوحات است.
[۹۳] رنجبر، محسن، موضع امام علی (علیه‌السّلام) در برابر فتوحات خلفا، ص۷۰-۷۵.
ضمن آن که گزارشی دال بر این که امام از گرفتن عطا (مقرری) روزگار عمر _ که حاصل درآمد فتوحات بود_ امتناع ورزد، وجود ندارد.
چنین اظهار رضایتی از فتوحات در نگاه امامان بعدی هم مشهود است.
[۹۴] مدرسی طباطبائی، حسین، زمین در فقه اسلامی، ص۱۱۶-۱۱۷.
[۹۶] کزازی، رساله فی الاراضی المفتوحه عنوه، ص۸.
در صحیفه سجادیه امام سجاد (علیه‌السّلام) در حق لشکریان اسلام و تمامی مسلمانانی که با کفار می‌جنگند، دعا کرده است و در روایتی از ایشان تصریح شده است که «مسلمانان با اجازه خداوند با کسری و قیصر و دیگر قبائل عرب و عجم جنگیدند». از میان علمای شیعه هم دست کم شیخ انصاری، بحرانی و بحرالعلوم با استناد به حدیثی دال بر مشورت عمر با امام که در کتاب خصال شیخ صدوق (د. ۳۸۱ﻫ) آمده، (به روایت امام باقر (علیه‌السّلام)، پس از جنگ نهروان مردی یهودی خدمت امام علی (علیه‌السّلام) رسید. ایشان به او فرمود: «عمر در کارها با من مشورت می‌کرد و مطابق نظر من کارها را سامان می‌داد؛ هم‌چنین نظر مرا در مشکلات و دشواری‌ها می‌خواست») فتوحات را نیز از مصادیق مندرج در این حدیث شمرده و بنابراین فتوحات را با مشورت و تایید امام دانسته‌اند.
پاسخ دوم در مورد چرایی توقف فتوحات این است که امام هنگامی که به خلافت رسید _ با وجود مشروعیت فتوحات_ ترجیح داد نخست به اصلاح داخل بپردازد و سپس گسترش اسلام را پی گیرد. او بر بازگشت کامل به سنت نبوی اصرار می‌ورزید و هیچ گونه سستی و مداهنه را در این باره برنمی‌تافت. به نظر می‌رسد مساله اساسی برای امام اصلاح جامعه بود که به باور ایشان در مدت ۲۵ سال پس از رحلت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از مسیر درست منحرف شده بود. هنگامی که مردم مدینه با او بیعت کردند، فرمود: «بدانید که بار دیگر همانند روزگاری که خداوند پیامبرتان را مبعوث داشت، در معرض آزمایش واقع شده‌اید. سوگند به کسی که محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) را به حق فرستاده است، در غربال آزمایش به هم درآمیخته و غربال می‌شوید تا صالح از فاسد جدا گردد». (اَلا و اِنّ بَلِیَّتَکم قَد عادَت کَهَیئَتِها یَومَ بَعَثَ اللهُ نَبیَّکُم (صَلَّی‌اللهُ‌علیه‌وآله) والذی بَعَثَه بالحقِّ لَتُبَلبَلُنَّ بَلبَلَهً و لَتُغَربَلُنَّ غَربَلَهً) در خطبه دیگر دوره خلافت عمر را از این حیث، دوره گرفتار شدن مردم به خطا و اعراض از حق دانست. (فَمُنِیَ النّاسُ لَعَمرُ اللهِ بِخَبطٍ و شِماسٍ و تَلَوُّنٍ و اعتِراضٍ)


به گفته ایشان: «امروز با برادران مسلمان خود می‌جنگیم؛ زیرا تمایل به کفر و کژی در اسلامشان راه یافته، گاه دستخوش شبهه می‌شوند و گاه تسلیم تاویل». (و لکنّا انّما اَصبَحنا نُقاتِل اِخوانَنا فی الاسلامِ علی ما دَخَلَ فیه من الزَّیغِ و الاِعوجاجِ و الشُّبهَهِ و التَّاویل) اصل نخستین برای ایشان جلوگیری از تحریف اسلام بود و هدایت امت را وظیفه خود می‌دانست: «به واسطه ما در تاریکی راه هدایت را یافتید و بر قله عزت و سروری فرا رفتید و از شب سیاه گمراهی به سپیده دم هدایت رسیدید». (بِنا اهتَدَیتُم فی الظَّلماءِ و تَسَنَّمتُم العَلیاءَ و بِنا انفَجَرتُم عَن السَّرار) بدین ترتیب امام با پی‌گیری اصلاحات ضروری داخلی گسترش قلمرو جغرافیایی اسلام، اسباب نارضایی و دشمنی بزرگان صحابه و بیشتر اعراب را برای خود فراهم کرد و حکومت را با بحران مواجه ساخت. (به عنوان نمونه ایشان می‌توانست همه عمال عثمان مخصوصا معاویه را بلافاصله عوض نکند؛ موضوعی که مغیره به او پیشنهاد کرد، به اموالی که عثمان به خویشاوندانش بخشیده بود کاری نمی‌گرفت، سیستم عطای غیر مساوی عمر را به هم نمی‌زد و....) مخالفان و شورشیان برضد عثمان در جبهه امام و خونخواهان عثمان در جناح مقابل که برآیند آن بروز جنگ‌های داخلی و تعطیل فتوحات و اصلاحات بود. جرجی زیدان، در این باب می‌نویسد: «اگر علی (علیه‌السّلام) در زمان عمر به خلافت می‌رسید البته خلافتش به طول می‌انجامید و کارش پیش می‌رفت؛ اما علی (علیه‌السّلام) موقعی خلیفه شد که مردم از زمان نبوت دور بودند و به تقلید عثمان دنبال پول و زندگی آسوده می‌رفتند».
[۱۰۹] زیدان، جرجی، ۶۷۹.



بر خلاف دیدگاه رایج و نظر برخی از نویسندگان شیعی مبنی بر مخالفت امام علی (علیه‌السّلام) با فتوحات در این مقاله ثابت شده که امام به دلایل مختلف (مشورت‌های متعدد با خلفا در این باره، شرکت یاران نزدیک ایشان در فتوحات، عدم اعتراض به اصل فتوحات، دریافت از سهم خود از عطاء که حاصل غنایم فتوحات بود) با فتوحات مخالفتی نداشته و در روزگار خلافت خود فقط به سبب مشکلات عدیده‌ای که با آن روبه‌رو شد از ادامه فتوحات بازمانده است. تعطیلی فتوحات در دوره خلافت ایشان خود از عوامل تشدید بحران‌های جامعه و نارضایی مردم و نهایتا به فرجام نرسیدن اصلاحات مد نظر ایشان بود؛ و حال آن‌که فتوحات در زمان خلفای پیشین نقش مؤثری در جلب رضایت مردم و کسب مشروعیت حکومت برای آنها در پی داشت.


(۱) ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۹۹۸م.
(۲) ابن جوزی، ابوالفرج عبدالرحمان بن علی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۲ﻫ/ ۱۹۹۲م.
(۳) ابن قتیبه دینوری، ابومحمد عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۱۰ﻫ/۱۹۹۰م.
(۴) ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویة، بیروت، دارالمعرفة.
(۵) ابوعبید قاسم بن سلّام، الاموال، بیروت، دارالفکر.
(۶) ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان، مشهد، بنیاد پژوهش¬های آستان قدس رضوی، ۱۴۰۸ﻫ.
(۷) اجتهادی، ایوالقاسم، بررسی وضعیت مالی و مالیه مسلمین تا پایان دوره اموی، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش.
(۸) احمدپور، اکبر، امام علی (علیه‌السّلام) و خلفا: نقدها و تمایزها، مشهد، بنیاد پژوهش¬های اسلامی، ۱۳۹۴ش.
(۹) انصاری، شیخ مرتضی، المکاسب المحرّمه، قم، مجمع الفکر الاسلامی، ۱۴۱۷ﻫ.
(۱۰) بحرانی، یوسف، الحدائق الناظرة، قم، موسسه النشر الاسلامی التابعة لجماعة المدرسین.
(۱۱) بحرالعلوم، سید محمد، بلغة الفقیة، تهران، منشورات مکتبة الصادق، ۱۴۰۳ﻫ/ ۱۳۶۲ش.
(۱۲) بلاذری، احمد بن یحیی، جمل من انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۷ﻫ/ ۱۹۹۶م.
(۱۳) بلاذری، فتوح البلدان، بیروت، دار و مکتبة الهلال، ۱۹۸۸م.
(۱۴) بیکوِل، سارا، چطور زندگی کنیم: زندگی مونتنی در یک سوال و بیست جواب، ترجمه مریم تقدیسی، تهران، ققنوس، ۱۳۹۲ش.
(۱۵) جعفری لنگرودی، محمدجعفر، ترمینولوژی حقوق، تهران، گنج دانش، ۱۳۶۸ش.
(۱۶) حتی، فیلیپ خوری، تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، آگاه، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۰ش.
(۱۷) حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات جاویدان، ۱۳۷۶ش.
(۱۸) حسن¬بگی، علی، امیر عباس مهدوی فرد، «واکاوی دیدگاه اهل بیت (علیه‌السّلام) به فتوحات صدر اسلام با رویکرد تاریخی- حدیثی»، مطالعات تاریخی جنگ، سال دوم، شماره دوم (پیاپی ۴)، تابستان ۱۳۹۷ش.
(۱۹) خضری، سید احمدرضا، سید محسن سیدی، ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی (علیه‌السّلام)؛ چرا و چگونه، مطالعات تاریخ اسلام، سال هفتم، ش ۲۵، تابستان ۱۳۹۴ش.
(۲۰) خواجویان، محمد کاظم، تاریخ تشیع، مشهد، جهاد دانشگاهی مشهد، ۱۳۷۶ش.
(۲۱) دنت، دانیل، مالیات سرانه و تاثیر آن در گرایش به اسلام، ترجمه محمد علی موحد، تهران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی، ۱۳۵۴ش.
(۲۲) دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، ‌ تحقیق عبدالمنعم عامر، قم، منشورات الرضی، ۱۳۶۸ش.
(۲۳) راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، دمشق، بیروت، دارالقلم، دارالشامیة، ۱۴۱۲ﻫ.
(۲۴) رافعی قزوینی، عبدالکریم بن محمد، التدوین فی اخبار قزوین، بی¬جا، دارالکتب العلمیة، ۱۴۰۸ﻫ/ ۱۹۸۷م.
(۲۵) رجب زاده، رضا، ترجمان حیات امام علی (علیه‌السّلام) از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، مشهد، رستگار، ۱۳۷۹ش.
(۲۶) رنجبر، محسن، موضع امام علی (علیه‌السّلام) در برابر فتوحات خلفا، تاریخ در آینه پژوهش، ش۲، بهار ۱۳۸۲.
(۲۷) زمخشری، محمود، الکشّاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دارالکتاب العربی، ۱۴۰۷ﻫ.
(۲۸) سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ترجمه باقر صدری نیا، تهران، انتشارات علمی فرهنگی، ۱۳۸۶ش.
(۲۹) شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، بی¬جا، موسسه الحلبی، بی¬تا.
(۳۰) صحیفه سجادیه، ترجمه محمد تقی خلجی، قم، قلم نو، ۱۳۸۴ش.
(۳۱) صدوق، محمد بن علی بن بابویه القمی، الخصال، قم، منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة، ۱۴۰۳ﻫ/ ۱۳۶۲ش.
(۳۲) ضیف، شوقی، تاریخ ادبی عرب، مترجم علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، امیر کبیر، ۱۳۸۱ش.
(۳۳) طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری یا تاریخ الامم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۹۶۷م.
(۳۴) طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
(۳۵) همو، تهذیب الاحکام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
(۳۶) عالم زاده،‌هادی، ابوبکر، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۸ش.
(۳۷) فیاض، علی اکبر، تاریخ اسلام، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۸۱ش.
(۳۸) قادری، حاتم،‌اندیشه‌های سیاسی در اسلام و ایران، تهران، سمت، ۱۳۷۸ش.
(۳۹) قنوات، عبدالرحیم، امام علی (علیه‌السّلام) و خلفا، مشهد، جهاد دانشگاهی مشهد، ۱۳۸۲ش.
(۴۰) همو، «اوضاع حکومت امام علی (علیه‌السّلام): امام علی (علیه‌السّلام) در پیشبرد اهداف حکومتی خود با چه مشکلاتی مواجه بود؟»، اسلام پژوهی، ش۲، بهار و تابستان ۱۳۸۵ش.
(۴۱) کلینی رازی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، الکافی، تهران، دارالکتب الاسلامیة، ۱۳۶۷ش.
(۴۲) لیپست، سیمور مارتین، دایرة المعارف دموکراسی، تهران، وزارت امور خارجه، کتابخانه تخصصی، ۱۳۸۳ش.
(۴۳) مادلونگ، ویلفرد، جانشینی حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): پژوهشی پیرامون خلافت نخستین، ترجمه احمد نمایی و دیگران، مشهد، بنیاد پژوهش‌های اسلامی، ۱۳۸۶ش.
(۴۴) محمدی ملایری، محمد، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، تهران، توس، ۱۳۷۹ش.
(۴۵) مدرسی طباطبائی، حسین، زمین در فقه اسلامی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۲ش.
(۴۶) مسجدجامعی، محمد، زمینه‌های تفکر سیاسی در اسلام در قلمرو تشیع و تسنن، تهران، انتشارات الهدی، ۱۳۶۹ش.
(۴۷) مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، قم، دارالهجرة، ۱۴۰۹ﻫ.
(۴۸) مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بورسعید، مکتبة الثقافة الدینیة.
(۴۹) منتظر القائم، اصغر، تاریخ امامت، قم، دفتر نشر معارف، ۱۳۸۶ش.
(۵۰) منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، قاهرة، الموسسة العربیة الحدیثة، ۱۳۸۲ﻫ.
(۵۱) نهج البلاغة، ترجمه عبدالمحمد آیتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۵ش.
(۵۲) نعمانی، شبلی، امیرالمومنین فاروق اعظم، ترجمه عبدالله پاسالاری، مشهد، انتشارات شیخ الاسلام احمد جام، ۱۳۸۵ش.
(۵۳) نوروزی خیابانی، مهدی، فرهنگ جامع لغات و اصطلاحات سیاسی انگلیسی ـ فارسی، تهران، نشر نی، ۱۳۸۴ش.
(۵۴) واقدی، محمد بن عمر، فتوح الشام، بی‌جا، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۷ﻫ/۱۹۹۷م.
(۵۵) یاقوت حموی، شهاب الدین ابوعبدالله، معجم البلدان، بیروت، دارصادر، ۱۹۹۵م.
(۵۶) یعقوبی، تاریخ یعقوبی، بیروت، دارصادر.
(۵۷) Donner، Fred Mc Graw، The Early Islamic Conquests، Princeton، Newjersey، Princeton University Press، ۱۹۸۱.
(۵۸) Kennedy، Hugh، The Great Arab Conquests، Newyork، Da capa Press، ۲۰۰۸.


۱. نوروزی خیابانی، مهدی، فرهنگ جامع لغات و اصطلاحات سیاسی انگلیسی ـ فارسی، ص۲۷۵.
۲. جعفری لنگرودی، محمدجعفر، ترمینولوژی حقوق، ص۶۵۳.
۳. لیپست، سیمور مارتین، دایرة المعارف دموکراسی، ج۳، ص۱۲۵۰.
۴. شهرستانی، ابوالفتح محمد بن عبدالکریم، الملل و النحل، ج۱، ص۲۲.
۵. عالم زاده،‌هادی، ابوبکر، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۲۲۹- ۲۳۰.
۶. عالم زاده،‌هادی، ابوبکر، دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۵، ص۲۳۲.
۷. طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۸۲.
۸. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۴.    
۹. توبه/سوره۹، آیه۹۷.    
۱۰. زمخشری، محمود، الکشّاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج۲، ص۳۰۳.    
۱۱. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان، ج۱۰، ص۸.    
۱۲. راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۵۶.    
۱۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری یا تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۳۸۷-۳۸۸.    
۱۴. Donner، Fred Mc Graw، The Early Islamic Conquests، Princeton، Newjersey، Princeton University Press، ۱۹۸۱.
۱۵. Donner، Fred Mc Graw، The Early Islamic Conquests، Princeton، Newjersey، Princeton University Press، P۲۷۰.
۱۶. Donner، Fred Mc Graw، The Early Islamic Conquests، Princeton، Newjersey، Princeton University Press، P۲۷۰-۲۷۰.
۱۷. Kennedy، Hugh، The Great Arab Conquests، Newyork، Da capa Press، ۲۰۰۸.
۱۸. Kennedy، Hugh، The Great Arab Conquests، Newyork، Da capa Press، ۲۰۰۸، P۳۲۳-۳۲۸.
۱۹. خضری، سید احمدرضا، سید محسن سیدی، ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی (علیه‌السّلام) چرا و چگونه، ص۴۶.
۲۰. خضری، سید احمدرضا، سید محسن سیدی، ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی (علیه‌السّلام) چرا و چگونه، ص۴۶.
۲۱. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۴۱۷.    
۲۲. خضری، سید احمدرضا، سید محسن سیدی، ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی (علیه‌السّلام) چرا و چگونه، ص۴۳- ۴۴.
۲۳. خضری، سید احمدرضا، سید محسن سیدی، ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی (علیه‌السّلام) چرا و چگونه، ص۳۹.
۲۴. حسن‌ بگی، علی، امیر عباس مهدوی فرد، واکاوی دیدگاه اهل بیت (علیه‌السّلام) به فتوحات صدر اسلام با رویکرد تاریخی - حدیثی، ص۶۲- ۶۵.
۲۵. حسن‌ بگی، علی، امیر عباس مهدوی فرد، واکاوی دیدگاه اهل بیت (علیه‌السّلام) به فتوحات صدر اسلام با رویکرد تاریخی - حدیثی، ص۶۵.
۲۶. رنجبر، محسن، موضع امام علی (علیه‌السّلام) در برابر فتوحات خلفا، ص۷۹.
۲۷. رنجبر، محسن، موضع امام علی (علیه‌السّلام) در برابر فتوحات خلفا، ص۷۹- ۸۰.
۲۸. دنت، دانیل، مالیات سرانه و تاثیر آن در گرایش به اسلام، ترجمه محمد علی موحد، ص۴۷.
۲۹. حتی، فیلیپ خوری، تاریخ عرب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص۱۸۶-۱۸۷.
۳۰. Donner، Fred Mc Graw، The Early Islamic Conquests، Princeton، Newjersey، Princeton University Press، ۱۹۸۱ P۲۷۱.
۳۱. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۱۱۱.    
۳۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری یا تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۴۶۳.    
۳۳. محمدی ملایری، محمد، تاریخ و فرهنگ ایران در دوران انتقال از عصر ساسانی به عصر اسلامی، ج۳، ص۲۲۱.
۳۴. مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۲۸۹.
۳۵. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویة، ج۲، ص۲۱۹.    
۳۶. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری یا تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۵۹۶.
۳۷. واقدی، محمد بن عمر، فتوح الشام، ص۲۲۰.    
۳۸. ابن هشام حمیری، عبدالملک، السیرة النبویة، ج۲، ص۶۴۱.    
۳۹. ابوعبید قاسم بن سلّام، الاموال، ص۳۴۹.
۴۰. ضیف، شوقی، تاریخ ادبی عرب، مترجم علیرضا ذکاوتی قراگزلو، ص۷۷.
۴۱. سالم، عبدالعزیز، تاریخ عرب قبل از اسلام، ترجمه باقر صدری نیا، ص۳۴۶.
۴۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری یا تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۴۳۳.    
۴۳. فتح/سوره۴۸، آیه۲۰.    
۴۴. حسن ابراهیم حسن، تاریخ سیاسی اسلام، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج۱، ص۲۴۲.
۴۵. بیکوِل، سارا، چطور زندگی کنیم: زندگی مونتنی در یک سوال و بیست جواب، ترجمه مریم تقدیسی، ص۱۲۷-۱۳۲.
۴۶. Donner، Fred Mc Graw، The Early Islamic Conquests، Princeton، Newjersey، Princeton University Press، ۱۹۸۱ P۲۷۱.
۴۷. Donner، Fred Mc Graw، The Early Islamic Conquests، Princeton، Newjersey، Princeton University Press، ۱۹۸۱ P۲۶۸.
۴۸. Donner، Fred Mc Graw، The Early Islamic Conquests، Princeton، Newjersey، Princeton University Press، ۱۹۸۱ P۲۶۹.
۴۹. ابن قتیبه دینوری، ابومحمد عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ج۲، ص۴۹.    
۵۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری یا تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۳۳.    
۵۱. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری یا تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۳۳۵.    
۵۲. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۳۸.
۵۳. مادلونگ، ویلفرد، جانشینی حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): پژوهشی پیرامون خلافت نخستین، ترجمه احمد نمایی و دیگران، ص۱۳۹.
۵۴. . Kennedy، Hugh، The Great Arab Conquests، Newyork، Da capa Press، ۲۰۰۸، P۳۲۶
۵۵. قنوات، عبدالرحیم، امام علی (علیه‌السّلام) و خلفا، امام علی و خلفا، ص۴۱.
۵۶. واقدی، محمد بن عمر، فتوح الشام، ج۱، ص۱۶۶-۱۶۷.    
۵۷. واقدی، محمد بن عمر، فتوح الشام، ج۱، ص۲۲۷.
۵۸. ابن قتیبه دینوری، ابومحمد عبدالله بن مسلم، الامامة و السیاسة، ص۱۳۴.
۵۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری یا تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۱۲۴-۱۲۶.    
۶۰. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، خطبه ۱۴۶، ص۱۳۴.    
۶۱. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۲۸۲.    
۶۲. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۱۰.    
۶۳. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۱۳۱.    
۶۴. اجتهادی، ایوالقاسم، بررسی وضعیت مالی و مالیه مسلمین تا پایان دوره اموی، ص۲۵۰.
۶۵. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۴۴۰.    
۶۶. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۳، ص۳۴۰.
۶۷. معتزلی، ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۲۹۹.    
۶۸. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۷۳.    
۶۹. رک. نعمانی، شبلی، امیرالمومنین فاروق اعظم، ترجمه عبدالله پاسالاری، ص۲۳۲-۲۳۵.
۷۰. بغدادی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۶۴.    
۷۱. مادلونگ، ویلفرد، جانشینی حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): پژوهشی پیرامون خلافت نخستین، ترجمه احمد نمایی و دیگران، ص۱۳۷.
۷۲. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷۵.    
۷۳. قادری، حاتم،‌ اندیشه‌های سیاسی در اسلام و ایران، ص۴۳.
۷۴. رجب زاده، رضا، ترجمان حیات امام علی (علیه‌السّلام) از شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ص۲۸۷.
۷۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری یا تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۴۹۲.
۷۶. خضری، سید احمدرضا، سید محسن سیدی، ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی (علیه‌السّلام)، چرا و چگونه، ص۳۹-۴۰.
۷۷. خضری، سید احمدرضا، سید محسن سیدی، ایستایی فتوح به دوران خلافت امام علی (علیه‌السّلام)، چرا و چگونه، ص۴۷.
۷۸. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۵۱.    
۷۹. دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، ‌ ص۱۲۹-۱۳۰.    
۸۰. دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص‌۱۳۲.    
۸۱. دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، ‌ ص۱۳۴.    
۸۲. دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، ‌ ص۱۳۵-۱۳۷.    
۸۳. یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۴۲.    
۸۴. دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، ‌ ص۱۲۰-۱۲۱.    
۸۵. دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص۱۱۴.    
۸۶. حسن‌ بگی، علی، امیر عباس مهدوی فرد، واکاوی دیدگاه اهل بیت (علیه‌السّلام) به فتوحات صدر اسلام با رویکرد تاریخی - حدیثی، ص۶۱.
۸۷. خواجویان، محمدکاظم، تاریخ تشیع، ص۳۷.
۸۸. منتظر القائم، اصغر، تاریخ امامت، ص۴۸.
۸۹. بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ص۳۳۰.    
۹۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری یا تاریخ الامم و الملوک، ج۴، ص۲۶۹.    
۹۱. رنجبر، محسن، موضع امام علی (علیه‌السّلام) در برابر فتوحات خلفا، ص۷۲- ۷۵.
۹۲. انصاری، شیخ مرتضی، المکاسب المحرّمه، ج۲، ص۲۴۵.    
۹۳. رنجبر، محسن، موضع امام علی (علیه‌السّلام) در برابر فتوحات خلفا، ص۷۰-۷۵.
۹۴. مدرسی طباطبائی، حسین، زمین در فقه اسلامی، ص۱۱۶-۱۱۷.
۹۵. مجلسی، محمدتقی، روضه المتقین، ج۳، ص۱۵۵.    
۹۶. کزازی، رساله فی الاراضی المفتوحه عنوه، ص۸.
۹۷. نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام، ج۲۱، ص۱۶۱-۱۶۲.    
۹۸. امام سجاد (علیه‌السّلام)، صحیفه سجادیه، دعاء ۲۷، ص۱۴۹.    
۹۹. کلینی رازی، ابوجعفر محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۱۷.    
۱۰۰. طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۶، ص۱۳۲.    
۱۰۱. صدوق، محمد بن علی بن بابویه، الخصال، ج۲، ص۳۶۵.    
۱۰۲. انصاری، شیخ مرتضی، المکاسب المحرّمه، ج۲، ص۲۴۵.    
۱۰۳. بحرانی، یوسف، الحدائق الناظرة، ج۱۸، ص۳۰۷.    
۱۰۴. بحرالعلوم، سید محمد، بلغة الفقیة، ج۱، ص۲۲۸.    
۱۰۵. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغة، خطبه ۱۶، ص۱۷.    
۱۰۶. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغة، خطبه ۳، ص۹.    
۱۰۷. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغة، خطبه ۱۲۱، ص۱۱۴.    
۱۰۸. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغة، خطبه ۴، ص۱۱.    
۱۰۹. زیدان، جرجی، ۶۷۹.



فصلنامه تاریخ و تمدن اسلامی، گوهری فخر آباد، مصطفی، ش۲۹، سال۱۳۹۸، برگرفته از مقاله «فتوحات و مشروعیت خلفای راشدین»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۱۱/۲۵.    






جعبه ابزار