عوامل پیدایش احزاب دینی (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مسئله عوامل پیدایش
احزاب دینی از مباحث مهم علم مذاهب و فرق است. و تحت عنوان علل پیدایش
مذاهب قرار دارد.
آیاتی از
قرآن کریم در این باره وجود دارد که به بیان این علل و عوامل پرداخته ما نیز به نقل آیات و تفاسیر مربوطه می پردازیم.
دقت در این مباحث مى تواند در یافتن علل كلى پیدایش فرق
ادیان و
فرق اسلامی مفید باشد. اگر اختلاف
بر سر معارف اعتقادى دین وجود نمى داشت ، فرق و
مذاهب اعتقادى نیز پدید نمى آمدند. بنابراین بحث
بر سر علل پیدایش مذاهب به بحث در باب علل پیدایش این اختلافات باز مى گردد.
فاصله گرفتن از
دین فطری و حنیف، سبب پدید آمدن
احزاب دینی است.
فاقم وجهک للدین حنیفـا فطرت الله التی فطر الناس علیها... • منیبین الیه واتقوه واقیموا الصلوة ولا تکونوا من المشرکین• من الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعـا کل حزب بما لدیهم فرحون.
به
یکتاپرستی روی به دین آور. فطرتی است که خدا همه را بدان
فطرت بیافریده است و در آفرینش خدا تغییری نیست. دین پاک و پایدار این است. ولی بیشتر مردم نمیدانند. • به او بازگردید، و از او بترسید، و نماز بگزارید و از مشرکان مباشید. • از آنان مباشید که دین خود را پاره پاره کردند و فرقه
فرقه شدند و هر فرقهای به هر چه داشت دلخوش بود.
نه تنها
خداشناسی ، بلکه دین و
آئین بطور کلی، و در تمام ابعاد، یک امر فطری است، و باید هم چنین باشد، زیرا مطالعات توحیدی به ما میگوید میان دستگاه"
تکوین" و"
تشریع" هماهنگی لازم است، آنچه در
شرع وارد شده حتما ریشهای در فطرت دارد و آنچه در تکوین و نهاد آدمی است مکملی برای قوانین شرع خواهد بود.
به تعبیر دیگر: " تکوین" و" تشریع" دو بازوی نیرومندند که به صورت هماهنگ در تمام زمینهها عمل میکنند، ممکن نیست در
شرع دعوتی باشد که ریشه آن در اعماق
فطرت آدمی نباشد، و ممکن نیست چیزی در اعماق وجود انسان باشد و شرع با آن مخالفت کند.
بدون
شک شرع برای رهبری فطرت حدود و قیود و شرائطی تعیین میکند تا در مسیرهای انحرافی نیفتد، ولی هرگز با اصل خواسته فطری مبارزه نمیکند بلکه از طریق مشروع آن را
هدایت خواهد کرد، و گرنه در میان
تشریع و تکوین تضادی پیدا خواهد شد که با اساس
توحید سازگار نیست.
به عبارت روشنتر خدا هرگز کارهای
ضد و
نقیض نمیکند که فرمان تکوینیش بگوید انجام ده، و فرمان تشریعیش بگوید انجام نده!.
ایجاد اختلاف در دین توحیدی، از موجبات پدید آمدن احزاب دینی و ناشی از پیروی
هوای نفس است.
فاقم وجهک للدین حنیفـا فطرت الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم... • منیبین الیه واتقوه واقیموا الصلوة ولاتکونوا من المشرکین• من الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعـا کل حزب بما لدیهم فرحون.
به
یکتاپرستی روی به دین آور. فطرتی است که خدا همه را بدان
فطرت بیافریده است و در آفرینش خدا تغییری نیست. دین پاک و پایدار این است. ولی بیشتر مردم نمیدانند. • به او بازگردید، و از او بترسید، و
نماز بگزارید و از مشرکان مباشید. • از آنان مباشید که دین خود را پاره پاره کردند و فرقه
فرقه شدند و هر فرقهای به هر چه داشت دلخوش بود.
نهی از تحزب و تفرق در دین که از صفات
مشرکین و ناشی از پیروی آنان از اهواء خود است
" من الذین فرقوا دینهم و کانوا شیعا کل حزب بما لدیهم فرحون" کلمه" من" برای بیان است، و منظور از کسانی که دین خود را متفرق کردند، مشرکین است، در این جمله مشرکین را به خصوصیترین صفاتی که در دین دارند معرفی نموده، و آن این است که: در دین متفرقند، و دسته دسته و حزب حزب هستند، و هر
حزب به دین خود خوشحال است، و علت آن همان است که کمی قبل از این فرمود: " بل اتبع الذین ظلموا اهواءهم بغیر علم فمن یهدی من اضل الله، و ما لهم من ناصرین" و بیان داشت که مشرکین اساس دین خود را
بر هوی و
هوس نهادهاند، و خدا ایشان را هدایت نمیکند، و هادی دیگری هم جز او نیست.
و معلوم است که
هوای نفس همه مردم یک جور نیست، بلکه به یک حالت هم ثابت نمیماند، بلکه به اختلاف احوال مختلف میشود، و اگر چنین چیزی اساس دین باشد، معلوم است که دین با سیر هواها و پابپای آن سیر میکند، و با
سقوط هواها و پستی آنها پست میگردد، و در این اشکال هیچ فرقی بین دین حق و دین باطل نیست، چون دین حق هم وقتی اساسش هوی باشد
باطل است.
از اینجا معلوم میشود که نهی از تفرقه کلمه در
دین ، در حقیقت
نهی از این است که هوای را به جای عقل، اساس دین قرار دهند
بی تقوایی انسانها، از عوامل پیدایش احزاب دینی است.
وان هـذه امتکم امة وحدة وانا ربکم فاتقون• فتقطعوا امرهم بینهم زبرا کل حزب بما لدیهم فرحون.
و این
امت شما امت واحدی است و من پروردگار شما هستم پس، از مخالفت فرمان من بپرهیزید! • اما آنها کارهای خود را در میان خویش به پراکندگی کشاندند، و هر گروهی به راهی رفتند (و عجب اینکه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند
در
مجمع البیان گفته: کلمه" تقطع" و کلمه"
تقطیع" هر دو به معنای پاره پاره شدن است و کلمه" زبر"- به ضم زاء، و باء- جمع" زبور" و به معنای کتابها است آیه مورد بحث متفرع
بر مطالب قبل است، و معنایش این است که: خداوند رسولان خود را یکی پس از دیگری به سوی ایشان فرستاد و همه آنها امتی واحد و دارای ربی واحدند ایشان را به سوی
تقوی دعوت کردند، و لیکن بشر به امر ایشان عمل نکرد، در نتیجه امر آنان بین ایشان پاره پاره شد و آن را به صورت کتابهایی در آورده، هر جمعیتی کتابی را به خود اختصاص دادند، و هر حزبی به آنچه داشتند دلخوش گشتند.
در قرائت
ابن عامر " زبرا"- به
ضمه زاء و فتحه باء- آمده که جمع" زبره" و به معنای فرقه است. بنا
بر این قرائت، معنایش این میشود که: در امر
انبیاء متفرق شده، جمعیتهای گوناگون شدند، و هر حزبی به آنچه داشت دلخوش گشت. و این
قرائت راجح تر است.
جهل و
نادانی ، از اسباب پدید آمدن احزاب و فرقههای دینی است.
وان هـذه امتکم امة وحدة وانا ربکم فاتقون• فتقطعوا امرهم بینهم زبرا کل حزب بما لدیهم فرحون.
و این
امت شما امت واحدی است و من پروردگار شما هستم پس، از مخالفت فرمان من بپرهیزید! • اما آنها کارهای خود را در میان خویش به پراکندگی کشاندند، و هر گروهی به راهی رفتند (و عجب اینکه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند
به هر حال آیه فوق یک حقیقت مهم روانی و اجتماعی را بازگو میکند و آن تعصب جاهلانه احزاب و گروهها است که هر یک راه و آئینی را برای خود برگزیده، و دریچههای مغز خود را به روی هر سخن دیگری بستهاند، و
اجازه نمیدهند شعاع تازهای به مغز آنها بتابد، نسیمی به روحشان بوزد و حقیقتی را
بر آنها روشن سازد!.
این حالت که از خود خواهی و
حب ذات افراطی و خود بینی و خودپسندی سرچشمه میگیرد بزرگترین دشمن تبیین حقایق و رسیدن به اتحاد و
وحدت امتها است.
این خوشحال بودن به راه و رسم خویشتن و احساس
تنفر و بیگانگی از هر چه غیر آن است گاه به جایی میرسد که اگر انسان سخنی
بر خلاف راه و رسم خویش بشنود انگشت در گوش میگذارد و
جامه بر سر می
کشد و پا به فرار مینهد مبادا حقیقتی
بر خلاف آنچه با آن خو گرفته
بر او روشن شود، آن چنان که
قرآن درباره مشرکان عصر نوح ع بیان میکند و انی کلما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا اصابعهم فی آذانهم و استغشوا ثیابهم و اصروا و استکبروا استکبارا:
" بار الها هر زمان که من از اینها دعوت کردم که به سوی تو آیند و گناهانشان را ببخشی، انگشتها
بر گوش نهادند و
جامه بر خود پیچیدند و در راه غلطشان اصرار ورزیدند و به شدت در برابر حق
استکبار کردند".
فاقم وجهک للدین حنیفـا... ولـکن اکثر الناس لا یعلمون• ... ولا تکونوا من المشرکین• من الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعـا کل حزب بما لدیهم فرحون.
به
یکتاپرستی روی به دین آور. فطرتی است که خدا همه را بدان
فطرت بیافریده است• و از مشرکان مباشید.• از آنان مباشید که دین خود را پاره پاره کردند و فرقه
فرقه شدند و هر فرقهای به هر چه داشت دلخوش بود.
گرایشهای شرک آلود، از عوامل پیدایش گروهها و احزاب دینی است.
فاقم وجهک للدین حنیفـا... • ... ولا تکونوا من المشرکین• من الذین فرقوا دینهم وکانوا شیعـا کل حزب بما لدیهم فرحون.
پس روی خود را متوجه آیین
خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند، انسانها را
بر آن آفریده دگرگونی در آفرینش الهی نیست این است آیین استوار ولی اکثر مردم نمیدانند! • این باید در حالی باشد که شما بسوی او بازگشت میکنید و از (مخالفت فرمان) او بپرهیزید، نماز را برپا دارید و از مشرکان نباشید• از آنان مباشید که دین خود را پاره پاره کردند و فرقه
فرقه شدند و هر فرقهای به هر چه داشت دلخوش بود.
یکی از نشانههای
شرک پراکندگی و تفرقه است، چرا که معبودهای مختلف منشا روشهای متفاوت، و سرچشمه جداییها و پراکندگیها است، به خصوص اینکه شرک همواره توام با
هوای نفس و
تعصب و کبر و خودخواهی و خودپسندی و مولود آن است، لذا اتحاد و
وحدت جز در سایه خداپرستی و عقل و
تواضع و ایثار امکان پذیر نیست.
بنا
بر این هر جا اختلاف و پراکندگی دیدیم باید بدانیم نوعی
شرک حاکم است، این موضوع را به صورت نتیجه میتوان بازگو کرد که نتیجه
شرک جدایی صفوف، تضاد، هدر رفتن نیروها، و سرانجام ضعف و زبونی و ناتوانی است.
و اما اینکه هر گروهی از منحرفان و مشرکان از راهی که انتخاب کردهاند خوشحالند و آن را حق میپندارند دلیلش روشن است، چرا که هوا و
هوس کارش
زینت کردن خواستههای دل در نظر انسان است، و این تزیین نتیجه اش دلبستگی هر چه بیشتر و خوشحالی بخاطر راهی است که برگزیده، هر چند بیراهه و گمراهی باشد.
هواپرستی هرگز به انسان اجازه نمیدهد چهره حقیقت را آن چنان که هست ببیند، و
قضاوت صحیح و خالی از حب و بغضها پیدا کند.
قرآن مجید در آیه ۸ سوره فاطر میگوید: فمن زین سوء عمله فرآه حسنا: " آیا کسی که اعمال زشتش در نظرش تزیین شده و آن را زیبا میبیند (همانند کسی است که در راه حق گام برمی دارد و حقایق را آن چنان که هست میبیند و میداند).
مخالفت با تعالیم انبیا، سبب پیدایش احزاب دینی است.
یـایها الرسل... • وان هـذه امتکم امة وحدة وانا ربکم فاتقون• فتقطعوا امرهم بینهم زبرا کل حزب بما لدیهم فرحون.
و این
امت شما امت واحدی است و من پروردگار شما هستم پس، از مخالفت فرمان من بپرهیزید! • اما آنها کارهای خود را در میان خویش به پراکندگی کشاندند، و هر گروهی به راهی رفتند (و عجب اینکه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند
تفرقه گرایان از آن رو که به ندای
عقل و
دین گوش فرا نمیدند گمان میکنند آنچه تا کنون بدان معتقد بودند درست بوده و به آن خوشنودند. حال آنکه اگر به دستورات دینی و باید و نبایدهایی که
انبیاء به آنان ابلاغ نمودهاند پایبند باشند
بر طریق حق و صواب گام خواهند نهاد اما افسوس که از دستورات دینی و انبیاء الهی فاصله گرفته و در
باطل قرار دارند.
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «عوامل پیدایش احزاب دینی (قرآن) ».