• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عفو - اسماء الله (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: عفو (ابهام‌زدایی).


عَفُوّ (به فتح عین و ضم فاء و تشدید واو) یکی از مفردات به کار رفته در قرآن کریم به معنای كثير العفو است.



عَفُوّ: صیغه مبالغه است بمعنى كثير العفو.


(وَ إِنَّ اللَّهَ‌ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ)، و آن مجموعا پنج بار در وصف حق تعالی آمده است.


اكنون لازم است بچند آيه نظر كنيم:

۳.۱ - كثرت در اموال

(ثُمَّ بَدَّلْنا مَكانَ السَّيِّئَةِ الْحَسَنَةَ حَتَّى‌ عَفَوْا وَ قالُوا قَدْ مَسَّ آباءَنَا الضَّرَّاءُ وَ السَّرَّاءُ).
دقت در آیه نشان ميدهد كه‌ (عَفَوْا) بمعنى كثرت در اموال است يعنى: «گرفتاريها را بفراوانى و راحتى و امان مبدل كرديم تا آنها بفراوانى و وسعت رسيده و گفتند (وجود سرّاء و ضرّاء امتحان نيست بلكه) پدرانمان نيز گرفتارى و راحتى ديده‌اند و قرار دنیا همين است»، آنگاه فرمايد: (فَأَخَذْناهُمْ بَغْتَةً).
در آيه زير كه عبارت اخراى آيه فوق است جمله‌ (فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ) بجاى‌ (حَتَّى عَفَوْا) آمده است.
(وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى‌ أُمَمٍ مِنْ قَبْلِكَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ‌ ... فَلَمَّا نَسُوا ما ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَيْهِمْ أَبْوابَ كُلِّ شَيْ‌ءٍ حَتَّى إِذا فَرِحُوا بِما أُوتُوا أَخَذْناهُمْ بَغْتَةً ...)، بنا بر اين‌ (عَفَوْا) در آيه زياد شدن و بفراوانى رسيدن است. اهل تفسير نيز آنرا كثرت معنى كرده‌اند. المیزان بعيد نميداند كه‌ عَفَوْا بمعنى محو باشد يعنى با حسنه بعدى آثار سیئه گذشته را محو كردند.

۳.۱.۱ - نظر نگارنده

ولى نگارنده با استناد به آیه ۴۴ سوره انعام كه نقل شد معنى كثرت را ترجيح ميدهم.

۳.۲ - بخشش تمام مهر

(وَ إِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَ قَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ ما فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ‌ يَعْفُونَ‌ أَوْ يَعْفُوَا الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ‌).
ظاهر آنست كه مراد از (يَعْفُوَا الَّذِي ...) زوج است و مراد از عفو دادن تمام مهر است. يعنى در صورت تعيين مهر اگر قبل از دخول طلاق داديد نصف مهر را بايد بدهيد مگر آنكه زنان عفو كنند و نگيرند و يا مرديكه عقد نکاح در دست اوست عفو كند و همه مهر را بدهد.
گفته‌اند: مراد از (يَعْفُوَا الَّذِي ...) ولّى زن است ولى پس از نكاح كه شوهر طلاق ميدهد ديگر عقده نكاح در دست ولىّ نيست بلكه در دست شوهر است كه ميتواند طلاق بدهد و ندهد.
ولى در روايات كثيرى از ائمه (علیهم‌السّلام) نقل شده كه مراد از (بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ) ولىّ زن است كه او نيز ميتواند از مهر صرف نظر كند، در اينصورت مراد از آيه آنست كه زوج بايد نصف مهر را بدهد مگر آنكه‌ زوجه و يا ولىّ او گذشت كند در تفسیر عیاشی ۸ روایت در اين زمينه نقل شده است.
بنقل الميزان در بعض روايات اهل سنت از رسول خدا (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) و علی (علیه‌السّلام) نقل شده كه‌ (الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ‌) زوج است.
ناگفته نماند: ميشود (بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ) را شامل زوج و ولىّ هر دو دانست.در نهايت بايد گفت: روايات بشقّ دوم ناظراند.

۳.۳ - حد وسط و كفاف

(وَ يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلِ‌ الْعَفْوَ)، بقرينه آيه‌: (وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً)
مراد از (الْعَفْوَ) حدّ وسط است يعنى تو را پرسند از چه انفاق كنند بگو: حدّ وسط و مناسب حال را انفاق كنيد. گويا تعيين شى‌ء انفاق شده مهم نبوده لذا در جواب از آن عدول و محل مورد لزوم بيان گرديده است.
در روايات اهل بیت (علیهم‌السّلام) نيز حدّ وسط و كفاف نقل شده است. در تفسير عياشى چهار حدیث در اين زمينه آمده و در روايت عبد الرحمن، امام صادق (علیه‌السّلام) آيه‌ (الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا ...) را كه نقل شد در جواب آيه ما نحن فيه تلاوت فرموده‌اند.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۵، ص۱۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۷۴.    
۳. طریحی نجفی، مجمع البحرین، ج۱، ص۲۹۹.    
۴. مجادله/سوره۵۸، آیه۲.    
۵. اعراف/سوره۷، آیه۹۵.    
۶. انعام/سوره۶، آیه۴۲-۴۴.    
۷. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج۸، ص۲۰۰.    
۸. بقره/سوره۲، آیه۲۳۷.    
۹. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی‌، ج۱، ص۱۲۵-۱۲۶.    
۱۰. علامه طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ج، ص.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۲۱۹.    
۱۲. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۷.    
۱۳. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیّاشی‌، ج۱، ص۱۰۶.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله "عفو"، ج۵، ص۱۹.    






جعبه ابزار