عشیره (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عشيره: (وَ أَنْذِرْ عَشيرَتَكَ) «عشيره» در اصل از مادّه «
عشرة» (عدد ده) گرفته شده و از آنجا كه عدد ده در حدّ خود، يک عدد كامل محسوب مىشود،
به جمعيت بستگان نزديک كه
انسان به وسيله آنها جمع كاملى را تشكيل مىدهد
«عشيرة» گفتهاند. مادّه «
معاشرت» نيز ممكن است از همين معنا گرفته شده باشد؛ چرا كه انسانها را به صورت مجموعه كاملى در مىآورد.
(وَ أَنذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ) (و نخست خويشاوندان نزديكت را انذار كن.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: در
مجمع البیان گفته:
عشيره انسان، قرابت و خويشان او است و اگر خويشاوندان آدمى را
عشيره خواندهاند، از اين باب است كه با آدمى
معاشرت دارند و آدمى با آنان
معاشرت مىكند. اگر بعد از نهى
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) از شرک و انذارش، در جمله مورد بحث،
عشيره اقربين، يعنى خويشاوندان نزديکتر را اختصاص به ذكر داد، براى افاده و اشاره به اين نكته است كه در دعوت دينى استثناء راه ندارد و اين دعوت، قوم و خويش نمىشناسد و فرقى ميان نزديكان و بيگانگان نمىگذارد و مداهنه و سهلانگارى در آن راه ندارد و چون سنن و قوانين بشرى نيست، كه تنها در بيگانگان و ضعفاء اجراء شود، بلكه در اين دعوت حتى خود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) نيز با امتش فرقى ندارد، تا چه رسد به اينكه ميان خويشاوندان
پیغمبر با بيگانگان فرق بگذارد، بلكه همه را بندگان خدا و خدا را مولاى همه مىداند.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، بر گرفته از مقاله «عشیره»، ص۳۸۲.