• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عبدالرحمن بن عوف

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



«عبدالرحمن بن عوف بن عبد عوف بن عبد بن حارث بن زهرة بن کلاب»، ‌ صحابی پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) بود و از اولین مسلمانانی بود که از طریق ابوبکر اسلام آورد. وی یکی از اعضای شورای شش نفره بود که به عثمان بن عفان رأی داد.



در سال دهم عام‌الفیل به دنیا آمد. نام مادرش «شفاء»، دختر «عوف بن عبد بن حارث بن زهره» بود. در زمان جاهلیت، اسم او عبد عمرو بود و پس از مسلمان شدن، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) او را عبدالرحمن نامید.
وی از اولین مسلمانانی بود که از طریق ابوبکر اسلام آورد.
بنابر نقل منابع اهل سنت، عبد الرحمن از جمله ده نفری است که نامش در روایت «عشره مبشره» آمده است که منابع شیعی این حدیث را قبول ندارند. وی همچنین جزو گروهی بود که دو هجرت داشت؛ یعنی در سفر حبشه همراه مسلمانان بود و بعد از برگشت به مکه پس از مدتی به مدینه هجرت کرد.
پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پس از هجرت به مدینه، میان مسلمانان پیمان برادری برقرار کرد؛ منابع اهل‌سنت معتقدند میان عبدالرحمن و سعد بن ربیع، عقد اخوت برقرار گردید. اما ‌برخی منابع شیعه آورده‌اند که این پیمان برادری میان عبدالرحمن و عثمان بود.
نقل است که عبدالرحمن در تمام جنگ‌های پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) حضور داشت و در یکی از آنها فرماندهی را بر عهده داشت.


روزی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، عبدالرحمن را احضار کرد و به او فرمود: «آماده شو که به خواست خداوند، امروز یا فردا تو را برای نبردی اعزام خواهم کرد». پس از آن، عمامه‌اش را باز کرد و دوباره بر سرش بست و سر آن‌را به‌اندازه چهار انگشت آویزان گذاشت و فرمود: «ای پسر عوف! اگر این‌گونه عمامه ببندی بهتر است... به نام خدا به جهاد برو و فقط در راه خدا با کافران بجنگ، مکر و فریب مکن، و هیچ کودکی را نکش».
عبدالرحمن با یاران خود به راه افتاد تا به «دومة الجندل» رسید. آن‌جا سه روز صبر نمود و دشمنان را به اسلام فرا می‌خواند. آنها در آغاز از پذیرش اسلام خودداری کردند و گفتند که پاسخش جز با شمشیر نخواهد بود، ولی روز سوم، اصبغ بن عمرو کلبی که رئیس ایشان و مسیحی بود، مسلمان شد. در پی آن، عبدالرحمن نامه‌ای برای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نوشت و در ضمن آن به حضرتشان اطلاع داد که می‌خواهد از آن قوم برای خود همسری انتخاب کند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به او توصیه فرمود که با دختر اصبغ ازدواج کند. عبدالرحمن دختر اصبغ را به همسری گرفت و با او به مدینه آمد.
بر اساس برخی نقل‌ها خود پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از ابتدا به عبدالرحمن گفت: «اگر دعوت به اسلام را پذیرفتند؛ با دختر رئیس آنها ازدواج کن». به هر حال روشن است که این دستور برای محکم‌تر شدن پیمان میان طرفین بود.


برخی از منابع اهل‌سنت از مغیرة بن شعبه چنین نقل کرده‌اند:
[در راه یکی از جنگ‌ها] رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) برای قضای حاجت بیرون رفت. من هم با ایشان بودم. [پس از قضای حاجت] پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «آیا آب به همراهت داری؟» پس برای پیامبر ظرف آبی بردم. آب ریختم و پیامبر صورتش را شست و خواست دست‌هایش را بشوید، اما چون آستین لباسش تنگ بود، ناچار دست‌هایش را از زیر جبّه درآورد و شست.... هنگامی که برگشتیم، دیدیم عبدالرحمن بن عوف رکعت اوّل را [در حالی‌که امام جماعت بود] خوانده بود و زمانی که متوجه حضور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) شد، خواست به عقب برود که پیامبر اشاره فرمود که در جای خود بماند و سپس پشت سر او یک رکعت نماز گزارد. زمانی که مردم و عبدالرحمن سلام دادند، پیامبر برخاسته و رکعت دیگر را خواند و سلام داد و به مردم فرمود: «بسیار خوب کردید». مشابه این مطلب به گونه‌های دیگر نیز نقل شده است.
در فرض پذیرش این‌ حکایت، پرسشی پدید می‌آید که افرادی که صلاحیت ابوبکر برای خلافت را از راه امامت جماعت او در حضور پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) اثبات می‌کنند، چگونه با همین استدلال، صلاحیت عبدالرحمن را برای خلافت اثبات نمی‌کنند؟!


برخی منابع، ‌ عبدالرحمن را از همراهان خلیفه دوم در ماجرای کوچه بنی‌هاشم و تهدید حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها) به شمار آورده‌اند.
اما به یقین مهم‌ترین واقعه زندگی عبدالرحمن که در آن حضور پُررنگی داشت و مسیر تاریخ اسلام، با تصمیم او تغییر کرد؛ ماجرای ‌شورای شش نفره‌ای بود که خلیفه دوم، آن‌را برای انتخاب خلیفه بعد از خود تعیین کرد. عبدالرحمن به عنوان مهم‌ترین فرد این گروه برگزیده شد؛ زیرا در صورت تساوی آراء، فردی که او تایید می‌کرد؛ خلیفه مسلمانان می‌شد. در نهایت نیز رای او بود که عثمان را خلیفه مسلمانان کرد.
از برخی منابع تاریخی به دست می‌آید که بعدها عبدالرحمن از این تصمیم خود، پشیمان شد: ‌» پس از شهادت ابوذر در ربذه که عثمان مسبب آن بود؛ علی (علیه‌السّلام) خطاب به عبدالرحمن می‌گوید که تو مسبب این کار هستی [زیرا تو عثمان را خلیفه کردی] عبدالرحمن گفت: اگر می‌خواهی شمشیرت را بگیر و من نیز شمشیرم را بگیرم و [به جنگ عثمان برویم، زیرا] او با شرایطی که خلافت را با آن شرط‌ها به او دادم؛ مخالفت کرده است».
عبدالرحمن از ثروتمندترین افراد زمان خود بود و نقل‌هایی پیرامون ثروت او وجود دارد.
[۲۰] مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج۲، ص۳۳۳، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
ثروت او به حدی بود که در زمان مرگش وصیت‌های مالی هنگفتی داشت و در یکی از آنها وصیت کرد پنجاه هزار دینار را به افراد در راه مانده بدهند.
او فرزندان بسیاری داشت و در برخی منابع او را پدر بیست پسر و هشت دختر دانسته‌اند.
عبدالرحمن در نهایت به سال ۳۲ هجری فوت کرد و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.


۱. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابه، ج۳، ‌ ص۳۷۶، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۹ق.    
۲. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابه، تحقیق، عبدالموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج۴، ص۲۹۰، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.    
۳. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله‌، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج۲، ص۸۴۴، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.    
۴. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی‌، المنتظم، ‌ محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبدالقادر، ج۵، ص۳۳، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.    
۵. ابن کثیر دمشقی‌، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۷، ص۱۶۳، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.    
۶. ابن سعد بغدادی، محمد، الطبقات ‌الکبری، ج۳، ص۹۲.    
۷. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبدالسلام، ج۳، ص۳۹۲، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.    
۸.بخاری، محمد بن اسماعیل، صحیح بخاری، محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج۳، ص۵۳، بیروت، دارطوق النجاة، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.    
۹. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، محقق، موسوی جزائری، سید طیب، ‌ ج۲، ص۱۰۹، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۴۰۴ق.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری باعلام الهدی، ص۱۸۴، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق.    
۱۱. صالحی دمشقی‌، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۱، ص۳۱۸، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.    
۱۲. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق، السقا، مصطفی، الابیاری، ابراهیم، شلبی، عبدالحفیظ، ج۲، ص۶۳۲، بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، بی‌تا.    
۱۳. واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، تحقیق، مارسدن جونس، ج۲، ص۵۶۰- ۵۶۱، بیروت، مؤسسة الاعلمی، چاپ سوم، ۱۴۰۹ق.    
۱۴. ابن سید الناس‌، محمد بن محمد، عیون الاثر، ج۲، ص۱۴۹، بیروت، دارالقلم‌، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.    
۱۵. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، محقق، عبدالباقی، محمد فؤاد، ج۱، ص۳۱۷، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بی‌تا.    
۱۶. نسائی، ابوعبدالرحمن احمد بن شعیب، السنن الکبری، محقق، شلبی، حسن عبدالمنعم، ج۱، ص۶۳، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.    
۱۷. سجستانی، ابوداود سلیمان بن اشعث، سنن ابی داود، محقق، عبدالحمید، محمد محیی الدین، ج۱، ص۳۷، بیروت، المکتبة العصریة، صیدا، بی‌تا.    
۱۸. جوهری بصری، احمد بن عبدالعزیز، السقیفه و فدک، محقق، امینی، محمدهادی، ص۷۰، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، بی‌تا.    
۱۹. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج۵، ص۵۴۶، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.    
۲۰. مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج۲، ص۳۳۳، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
۲۱. ابن سعد بغدادی، محمد، الطبقات ‌الکبری، ج۳، ص۱۰۰.    
۲۲. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، ج‌۵، ص۳۴.    
۲۳. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ ‌الاسلام، ج۳، ص۳۹۶.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «عبدالرحمن بن عوف»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۱۶.    






جعبه ابزار