• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ظل - به کسر ظاء (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




ظِلّ (به کسر ظاء و تشدید لام) از واژگان قرآن کریم به معنای سایه است وجمع آن ظِلال (به کسر ظاء) است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند: ظِل ظَلِیل (به کسر ظاء اول و فتح ظاء دوم) به معنای زندگی لذّت بخش و ظُلَّة (به ضم ظاء و تشدید لام) به معنی سایبان است.



ظِلّ به معنای سایه است. گفته‌اند: آن از فی‌ء اعم است گویند: ظِلُ‌ اللَّیْلِ. ظِلُ‌ الجنة. هر موضعی که آفتاب بدان نرسیده ظلّ گویند، ولی فی‌ء فقط به محلی گفته می‌شود که آفتاب از آن برگشته است، و به قولی در صبح ظل، و در عصر فی‌ء گویند، و شاید این از آن جهت است که فی‌ء در اصل به معنی رجوع است و سایه در عصر بر می‌گردد. در مجمع البیان ذیل آیه ۵۶ نساء گوید: اصل ظل به معنی ستر است که از آفتاب می‌پوشاند. رؤبه گفته: هر موضعی که در آن آفتاب بوده و برگشته ظل و فی‌ء و غیر آن ظل است.


(فَسَقی‌ لَهُما ثُمَّ تَوَلَّی اِلَی‌ الظِّلِ‌) «برای آن دو آب کشید سپس به سایه برگشت.»
جمع آن ظِلال است (به کسر ظاء) (وَ دانِیَةً عَلَیْهِمْ‌ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها) (و در حالى است كه سايه‌هاى آن درختان بهشتى بر آنها فرو افتاده و چيدن ميوه‌هايش بسيار آسان است.)

۲.۱ - ظل ظلیل

ظِل ظَلِیل یعنی زندگی لذّت بخش. در مجمع البیان فرموده برای مبالغه شی‌ء را به مثل لفظش توصیف می‌کنند مثل: یوم أیوم. لیل الیل، داهیة دهیاء.
(لَهُمْ فِیها اَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ نُدْخِلُهُمْ‌ ظِلًّا ظَلِیلًا) (...و در آنجا همسرانى پاكيزه براى آنها خواهد بود؛ و آنان را در سايه‌اى گسترده و فرح‌بخش وارد مى‌كنيم...)
ظلیل به تنهائی به معنی سایه‌دار است. به نظر مراد از آن در آیه عیش و رفاه است نه سایه. راغب اصفهانی و دیگران گفته‌اند: از عزت و رفاه با ظل تعبیر می‌آورند. علی هذا معنی آیه این است: آنها را به رفاه دائمی وارد می‌کنیم. به قول راغب اصفهانی کنایه از غضارت عیش است.

۲.۲ - ظلّه

ظُلَّة به معنای سایبان است. در مجمع البیان ذیل آیه ۵۶ نساء فرموده: «الظُّلَّةُ السَّتْرَهُ». در المفردات گفته به معنای ابری است که سایه می‌اندازد و گوید اغلب در شی‌ء مکروه بکار می‌رود.
(وَ اِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَاَنَّهُ‌ ظُلَّةٌ) «چون کوه را کندیم و بالای سرشان بردیم گوئی سایبان بود.»
(فَکَذَّبُوهُ فَاَخَذَهُمْ عَذابُ یَوْمِ‌ الظُّلَّةِ) (سرانجام او را تكذيب كردند، و عذابِ روزِ سايبان سايبانى از ابرِ صاعقه‌خيز آنها را فرا گرفت؛ به يقين آن عذاب روزى بزرگ بود!) آیه درباره قوم شعیب (علیه‌السّلام‌) است که توده ابری ظاهر شد و عذاب به وسیله آن محوشان کرد. ظاهر آن است که ابر بر آنها سایه افکند و در زیر آن قرار گرفتند سپس عذاب شروع گردید.
جمع آن ظُلَل (به ضم ظاء و فتح لام) است‌. (وَ اِذا غَشِیَهُمْ مَوْجٌ‌ کَالظُّلَلِ‌ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ) (و هنگامى كه در سفر دريا موجى همچون ابرها آنان را بپوشاند و بر سرشان سايه افكند، خدا را با خلوص عقيده مى‌خوانند...)
(انْطَلِقُوا اِلی‌ ظِلٍ‌ ذِی ثَلاثِ شُعَبٍ • لا ظَلِیلٍ‌ وَ لا یُغْنِی مِنَ اللَّهَبِ) «بروید به سوی سایه سه شعبه از دود، که گوارا و خوش‌آیند نیست و از شعله آتش مانع نمی‌باشد.» ظاهرا مراد از ظل سایه‌ایست که از دود تشکیل شده که درباره دوزخیان فرموده: (وَ ظِلٍ‌ مِنْ یَحْمُومٍ • لا بارِدٍ وَ لا کَرِیمٍ) (و در سايه دودهاى متراكم و آتش‌زا! • سايه‌اى كه نه خنک است و نه آرام‌بخش.) و «لا بارِدٍ وَ لا کَرِیمٍ» به جای‌ «لا ظَلِیلٍ‌» است، علت سه شعبه بودن دخان معلوم نیست، به نظر می‌آید که اولی معلول عدم توحید، دومی معلول عدم عمل و سومی معلول عدم ایمان به آخرت باشد که در کفّار هیچ یک از سه اصل‌ (آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ عَمِلَ صالِحاً) وجود ندارد. در تفسیر صافی از حضرت باقر (علیه‌السّلام) نقل شده که‌ «ظِلٍ‌ ذِی ثَلاثِ شُعَبٍ» را دخان آتش فرموده‌اند.
(اَ لَمْ تَرَ اِلی‌ رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَ‌ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساکِناً ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلًا • ثُمَّ قَبَضْناهُ اِلَیْنا قَبْضاً یَسِیراً) «آیا ندیدی که پروردگارت چگونه سایه را امتداد داد و آن‌را مبدّل به ظلمت کرد، اگر می‌خواست ظلمت را دائمی می‌کرد، آنگاه آفتاب را دلیل پیدایش سایه قرار دادیم، سپس به وسیله طلوع خورشید ظلمت را به آسانی به سوی خویش گرفتیم.» مد ظلّ امتداد آن است در اثر انحراف شمس و ظاهرا شب نیز در آن امتداد داخل است و سکون آن به نظرم پیوسته بودن شب است، مثل‌ (اِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَیْکُمُ اللَّیْلَ سَرْمَداً اِلی‌ یَوْمِ الْقِیامَةِ مَنْ اِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَاْتِیکُمْ بِضِیاءٍ) (بگو: «به من خبر دهيد اگر خداوند شب را تا روز قیامت بر شما جاودان سازد، آيا معبودى جز خداوند يگانه مى‌تواند روشنايى براى شما بياورد؟! آيا نمى‌شنويد؟!) علم به وجود سایه بسته به وجود خورشید است وگرنه ظلمت و سایه محسوس نمی‌شد «قَبَضْناهُ اِلَیْنا...» ظاهرا مراد از آن آمدن آفتاب است که به تدریج ظلمت شب را بر می‌چیند.
(تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْاَنْهارُ اُکُلُها دائِمٌ وَ ظِلُّها) (...نهرها از پاى درختانش جارى است، ميوه‌هاى آن هميشگى، و سايه‌اش دائمى است...) به نظر می‌آید ظل در آیه به معنی عیش و رفاه است.


(وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِمَّا خَلَقَ‌ ظِلالًا وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الْجِبالِ اَکْناناً) (و نيز خداوند از آنچه آفريده است سايه‌هايى براى شما قرار داده؛ و از كوه‌ها پناهگاه‌هايى...) سایه یکی از نعمت‌های بزرگ خداوندی است. فکر کنید اگر همه اشیاء مثل شیشه از نور آفتاب مانع نمی‌شد، تکلیف انسان‌ها و روئیدنی‌ها در مقابل تابش آفتاب چه بود؟ لذا در مقام امتنان فرموده: «وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِمَّا خَلَقَ‌ ظِلالًا».


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۲۶۸-۲۷۰.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۵۳۵.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۴۱۵.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۵۳۵.    
۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۰۰.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۰.    
۷. قصص/سوره۲۸، آیه۲۴.    
۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۵.    
۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۴.    
۱۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۴۲۸.    
۱۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۸۲.    
۱۲. انسان/سوره۷۶، آیه۱۴.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۶۲۷۹.    
۱۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۲۹.    
۱۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۲۰۷.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۲۱.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۱۷۳.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۱.    
۱۹. نساء/سوره۴، آیه۵۷.    
۲۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۸۷.    
۲۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۴، ص۳۶۳.    
۲۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۴، ص۵۷۷.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۱.    
۲۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۵، ص۱۹۶.    
۲۵. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۳۵.    
۲۶. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۳۶.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۳، ص۱۱۰.    
۲۸. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ج۱، ص۵۳۶.    
۲۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۱.    
۳۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۸، ص۳۰۱.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۸، ص۳۹۲.    
۳۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۳۸۹.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۰، ص۱۰۶.    
۳۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۸۹.    
۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۷۵.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۳۱۳.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۴۴۲.    
۳۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۵۰.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۵۷.    
۴۰. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۲.    
۴۱. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۱۴.    
۴۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۲۳۷.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۳۵۵.    
۴۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۲، ص۶۰.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۹، ص۱۹۹.    
۴۶. مرسلات/سوره۷۷، آیه۳۰- ۳۱.    
۴۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۱۵۴.    
۴۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۲۴۸.    
۴۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۲۳۴.    
۵۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۶، ص۲۱۳.    
۵۱. واقعة/سوره۵۶، آیه۴۳ و ۴۴.    
۵۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۳۵.    
۵۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۱۲۴.    
۵۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۹، ص۲۱۴.    
۵۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۳۶۸.    
۵۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۴، ص۱۶۱.    
۵۷. بقره/سوره۲، آیه۶۲.    
۵۸. فیض کاشانی، تفسیر صافی، ج۷، ص۳۷۳.    
۵۹. فرقان/سوره۲۵، آیه۴۵ و ۴۶.    
۶۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۲۲۵.    
۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۵، ص۳۱۱.    
۶۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۲۹۹.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۷، ص۲۱۰.    
۶۴. قصص/سوره۲۸، آیه۷۱.    
۶۵. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۹۴.    
۶۶. رعد/سوره۱۳، آیه۳۵.    
۶۷. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۵۴.    
۶۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۱، ص۳۶۶.    
۶۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۱، ص۵۰۰.    
۷۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۴۵.    
۷۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۳، ص۷۹.    
۷۲. نحل/سوره۱۶، آیه۸۱.    
۷۳. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۷۶.    
۷۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۳۱۴.    
۷۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۴۵۵.    
۷۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۱۸۶.    
۷۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۲۷.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ظِل»، ج۴، ص۲۶۸-۲۷۰.    






جعبه ابزار