• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

توران

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



توران، یا طوران، ناحیه‌ای که جغرافیانوی‌سان نخستین سده‌های اسلامی آن‌را در شمار نواحی سرزمین سند دانسته‌اند. این ناحیه تقریباً منطبق با خان‌نشین کلات در بلوچستان سابق انگلیس بوده است.
[۱] Nöldeke, Th,Geschichte der Perser und Araber zur Zeit der Sasaniden, Leiden, ۱۹۷۳, p۱۸.
[۲] Markwart, J, Ērānšahr, Berlin, ۱۹۰۱, ۱, p۳۱،
و امروزه مشتمل بر بیش‌تر اراضی شهرستان کلات در استان بلوچستان پاکستان است.
[۳] Frye, R N, The Heritage of Persia, London, ۱۹۷۶، ۱, p۲۴۳.

نام این سرزمین شاید با نام توران در حماسه‌های ملی ایران پیوندی داشته باشد. با توجه به این‌که خاستگاه بسیاری از داستان‌های اساطیری و حماسه‌های ملی ایران، سیستان، در همسایگی این ناحیه بوده است، این گمان را تقویت می‌بخشد که شاید توران را مهاجمان تورانی آسیای میانه به وجود آورده باشند.
[۴] Frye, R N, The Heritage of Persia, London, ۱۹۷۶، ۱, p۲۴۳.




در منابع تاریخی نام توران نخستین بار ذیل رویدادهای سال‌های آغازین پادشاهی اردشیر بابکان (سل‌ ۲۲۶-۲۴۱م) آمده است. به گزارش طبری، پادشاه توران.پس از پیروزی‌های اردشیر بر فرمانروایان محلی قلمرو پارتیان، اطاعت او را گردن نهاد.
ابن خردادبه از فرمانروای توران در میان فرمانروایان محلی که به انقیاد اردشیر بابکان درآمده بودند و اردشیر به آن‌ها عنوان شاه اعطا کرده بود، نام برده است. اما به این گزارش‌ها باید به دیدۀ تردید نگریست، زیرا شاپور اول در کتیبۀ حاجی‌آباد، خود را «شاهنشاه ایران و انیران» می‌خواند، اما پدرش را فقط «شاهنشاه ایران» می‌نامد
[۷] Nöldeke, Th,Geschichte der Perser und Araber zur Zeit der Sasaniden, Leiden, ۱۹۷۳, p۱۸.

همچنین می‌دانیم که بسیاری از سرزمین‌هایی که نام پادشاهان محلی آن‌ها در فهرست ابن خردادبه آمده است، در زمان شاپور اول بر قلمرو ساسانیان افزوده شده‌اند. به هر حال توران چه در زمان اردشیر بابکان و چه در زمان جانشینش شاپور به تصرف ساسانیان درآمده باشد، در سنگ‌نوشتۀ شاپور اول در کعبۀ زرتشت، یکی از سرزمین‌های تابع شاهنشاهی ساسانیان به شمار آمده است.
[۸] سامی، علی، تمدن ساسانی، ج۱، ص۴۷، شیراز، ۱۳۴۲ش.



به گزارش موسی خورنی، توران در تقسیمات کشوری ساسانیان در سدۀ پایانی فرمانروایی آن شاهنشاهی، از استان‌های نوزده‌گانۀ «کوست» نیمروز به شمار می‌آمده است.
[۹] Markwart, J, Ērānšahr, Berlin, ۱۹۰۱, ۱, p۱۶.
از تاریخ این سرزمین در زمان ساسانیان آگاهی روشنی در دست نیست و تاریخ آن‌را باید در پیوند با تاریخ نواحی شرقی قلمرو ساسانیان جست و جو کرد.


در دورۀ فتوحات اسلامی در سرزمین سند نیز به صراحت از توران در منابع تاریخی نامی برده نشده است.

۳.۱ - خلافت امام علی

به گزارش طبری عرب‌ها در ۲۳ق/۶۴۴م به فرماندهی حکم بن عمرو تغلبی به روزگار خلافت عمر، مکران در همسایگی توران را به جنگ گشودند؛ اما به دستور عمر از آن سرزمین پیش‌تر نراندند (۴/۱۸۱-۱۸۲)؛ تا آن‌که در اواخر سال ۳۸ و اوایل ۳۹ق/۶۵۸م به هنگام خلافت علی (علیه‌السلام)، حارث بن مره عبدی داوطلبانه و با اجازۀ علی (علیه‌السلام) به همراه گروهی برای دستیابی به غنایم، در آن سوی مکران (توران) به تاخت و تاز پرداخت.

۳.۲ - خلافت معاویه

به نوشتۀ بلاذری، به هنگام امارت زیاد بن ابیه (حک‌ ۴۵- ۵۳ ق‌) به روزگار خلافت معاویة بن ابوسفیان، سنان بن سلمه پـس از کشتـه شـدن راشد بن عمرو جدیدی در جنگ ــ که از جانب زیاد بن ابیـه مأمور فتح بلاد سنـد بود ــ زمام کار را به دست گرفت و قُزدار (قصدار)، پایتخت توران را به صلح گشود؛ اما مردم آن‌جا پیمان شکستند. سپس زیاد بن ابیه، منذر بن جارود عبدی را به فتح دوبارۀ آن‌جا گسیل داشت. منذر، قزدار را این بار به جنگ گشود و از مردم آن‌جا اسیرانی گرفت.
ظاهراً این چیرگی عرب‌ها بر آن‌جا قطعی نبوده است؛ زیرا حجاج بن یوسف ثقفی والی عراق (حک‌ ۷۵-۹۵ق)، درصدد فتح دوبارۀ آن سرزمین برآمد. او نخست سعید بن اسلم بن زُرعۀ کلابی و سپس مجّاعة بن سعر تمیمی را به همین منظور به حکومت مکران گمارد. سعید بن اسلم در این کار ناکام ماند؛ اما مجاعه در تهاجمات خود توانست قندابیل (از توابع ناحیۀ توران) را بگشاید. سپس محمد بن قاسم پس از او فتح آن سرزمین را تکمیل کرد.

۳.۳ - سده ۳ و ۴ق

منابع جغرافیایی سده‌های ۳ و۴ق آگاهی‌های بیشتری از وضعیت توران به دست داده‌اند. این دسته از منابع عموماً توران را ناحیه‌ای از سرزمین سند برشمرده‌اند و آن‌جا را ناحیه‌ای پرنعمت با چهارپایان بسیار وصف کرده‌اند که در آن انگور، انار و دیگر میوه‌های سردسیری فراوان به دست می‌آمده است و شهرهای قزدار، شوره (سوره)، کیزکانان (کیجکانان)، محالی (مجاک) و سیوی از شهرهای تابع آن ناحیه بوده‌اند.
[۱۳] اشکال العالم، منسوب به ابوالقاسم جیهانی، ج۱، ص۱۳۶، ترجمۀ علی بن عبدالسلام کاتب، به کوشش فیروز منصوری، مشهد، ۱۳۶۸ش.
[۱۵] اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، ج۱، ص۱۷۷، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰م.
[۱۶] اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، ج۱، ص۱۷۸، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰م.
[۱۷] ابن حوقل، محمد، صورة الارض، ج۱، ص۳۱۹، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۸م.
[۱۸] حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، ج۱، ص۱۲۵، تهران، ۱۳۴۰ش.

ابن حوقل مرکز توران را شهری به همین نام با قلعه‌ای در آن گزارش کرده که شخصی به نام ابوالقاسم بصری بر آن امارت داشته است. وی از قزدار جداگانه یاد کرده، و آن شهر را تحت فرمان شخصی به نام معتز (مُغیر) بن احمد دانسته است که در کیزکانان اقامت داشته، و خطبه به نام خلیفۀ عباسی می‌خوانده است.
اصطخری از قزدار (قصدار) به عنوان شهرمرکزی ناحیۀ توران نام برده است، اما همچون ابن‌حوقل کیزکانان را اقامتگاه معتز (مغیر) بن احمد حاکم آن دیار دانسته است.
[۲۰] اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، ج۱، ص۱۷۶-۱۷۷، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰م.
در میان جغرافی‌نویسان سده‌های ۳ و ۴ق، مقدسی آگاهی‌های سودمندتری نسبت به دیگر نویسندگان این دوره دربارۀ توران به دست می‌دهد. او افزون بر فهرست شهرهایی که دیگران ارائه داده‌اند، از شهرهای قَندَبیل، بجثرد، جثرد، بکانان، خوزی، رُستا کهن، رستاق روذ، موردان، رستاق، ماسکان و کهرکور نیز در شمار شهرهای تابع ناحیۀ توران یاد می‌کند.
به نوشتۀ همو قزدار مرکز ناحیۀ توران شهری مشتمل بر دو محله در دو سوی خشکه‌رودی بدون پل با خانه‌هایی از گل بوده است. در یک محله، سرای فرمانروا و دژ واقع بوده است و در محلۀ دیگر به نام بودین، سوداگران منزل داشته‌اند و بازرگانان از خراسان، فارس، کرمان و شهرهای هند برای داد‌و‌ستد به آن‌جا آمد‌و‌شد می‌کرده‌اند، اما آب شهر بد و ناگوار بوده است.
به گزارش مقدسی ناحیۀ توران به سبب واقع بودن بر سر راه‌های بازرگانی‌ای که نواحی داخلی ایران را به هند مربوط می‌ساخت، از رونق اقتصادی برخوردار بود. از هر بار شتر که به توران می‌آمد یا از آن‌جا بیرون می‌رفت، ۶ درهم، و از هر برده به هنگام ورود ۱۲ درهم و برای هر بار شتر که از هند وارد می‌شد، ۲۰ درهم و اگر از نواحی سند بود، به نسبتی از بهایش و از هر پوست دباغی شده نیز یک درهم عوارض گرفته می‌شد و درآمد حاصل از این عوارض، سالانه به یک میلیون درهم می‌رسید.
سمعانی از فقیهی اهل قصدار به نام ابومحمد جعفر بن الخطاب قصداری یاد کرده که در بلخ اقامت داشته، و به زهد و تقوا مشهور بوده است. یاقوت نیز در اوایل سدۀ ۷ق توران را از نواحی سند برشمرده، و از قصدار به عنوان مرکز آن نام برده است. او به جز این توران، از ناحیه‌ای در مداین و روستایی در هرات به همین نام نیز یاد کرده است.


(۱) ابن حوقل، محمد، صورة الارض، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۸م.
(۲) ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۳۰۶ق/ ۱۸۸۹م.
(۳) اشکال العالم، منسوب به ابوالقاسم جیهانی، ترجمۀ علی بن عبدالسلام کاتب، به کوشش فیروز منصوری، مشهد، ۱۳۶۸ش.
(۴) اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰م.
(۵) بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.
(۶) حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۴۰ش.
(۷) سامی، علی، تمدن ساسانی، شیراز، ۱۳۴۲ش.
(۸) سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.
(۹) طبری، تاریخ.
(۱۰) مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.
(۱۱) یاقوت، بلدان.
(۱۲) Frye, R N, The Heritage of Persia, London, ۱۹۷۶.
(۱۳) Markwart, J, Ērānšahr, Berlin, ۱۹۰۱.
(۱۴) .Nöldeke, Th,Geschichte der Perser und Araber zur Zeit der Sasaniden, Leiden, ۱۹۷۳


۱. Nöldeke, Th,Geschichte der Perser und Araber zur Zeit der Sasaniden, Leiden, ۱۹۷۳, p۱۸.
۲. Markwart, J, Ērānšahr, Berlin, ۱۹۰۱, ۱, p۳۱،
۳. Frye, R N, The Heritage of Persia, London, ۱۹۷۶، ۱, p۲۴۳.
۴. Frye, R N, The Heritage of Persia, London, ۱۹۷۶، ۱, p۲۴۳.
۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الطبری، ج۱، ص۴۷۹.    
۶. ابن خردادبه، عبیدالله، المسالک و الممالک، ج۱، ص۱۷، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۳۰۶ق/ ۱۸۸۹م.    
۷. Nöldeke, Th,Geschichte der Perser und Araber zur Zeit der Sasaniden, Leiden, ۱۹۷۳, p۱۸.
۸. سامی، علی، تمدن ساسانی، ج۱، ص۴۷، شیراز، ۱۳۴۲ش.
۹. Markwart, J, Ērānšahr, Berlin, ۱۹۰۱, ۱, p۱۶.
۱۰. بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ج۳، ص۵۳۲-۵۳۳، به کوشش عبدالله انیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.    
۱۱. بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ج۳، ص۵۳۳-۵۳۴، به کوشش عبدالله انیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.    
۱۲. بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ج۳، ص۵۳۳-۵۳۴، به کوشش عبدالله انیس طباع، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م.    
۱۳. اشکال العالم، منسوب به ابوالقاسم جیهانی، ج۱، ص۱۳۶، ترجمۀ علی بن عبدالسلام کاتب، به کوشش فیروز منصوری، مشهد، ۱۳۶۸ش.
۱۴. اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، ج۱، ص۱۷، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰م.    
۱۵. اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، ج۱، ص۱۷۷، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰م.
۱۶. اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، ج۱، ص۱۷۸، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰م.
۱۷. ابن حوقل، محمد، صورة الارض، ج۱، ص۳۱۹، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۸م.
۱۸. حدودالعالم، به کوشش منوچهر ستوده، ج۱، ص۱۲۵، تهران، ۱۳۴۰ش.
۱۹. ابن حوقل، محمد، صورة الارض، ج۲، ص۳۲۴، به کوشش کرامرس، لیدن، ۱۹۳۸م.    
۲۰. اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، ج۱، ص۱۷۶-۱۷۷، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۸۷۰م.
۲۱. مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، ج۱، ص۴۷۶، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.    
۲۲. مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، ج۱، ص۴۷۸، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.    
۲۳. مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، ج۱، ص۴۸۵، به کوشش دخویه، لیدن، ۱۹۰۶م.    
۲۴. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۱۰، ص۴۳۹، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، ۱۴۰۸ق/ ۱۹۸۸م.    
۲۵. حموی، یاقوت، بلدان، ج۴، ص۳۵۳.    



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «توران»، شماره۶۱۶۰.    






جعبه ابزار