طریقه (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
طَریقه (به فتح طاء) از
واژگان قرآن کریم به معنای مذهب و حالت و غیره و جمع آن
طَرائق است که به معنای مذاهب و
آسمانهای هفتگانه معنا کردهاند.
طَریقه به معنی مذهب و حالت و غیره است.
(وَ اَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَی الطَّرِیقَةِ لَاَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً) «و اگر
جنّ و
انس در طریقه حق پایدار میبودند با آب فراوان آبشان میدادیم.» ظاهرا مراد آن است که آنها را در
دنیا وسعت و راحتی میدادیم مثل
(وَ لَوْ اَنَّ اَهْلَ الْقُری آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْاَرْضِ) (و اگر اهل شهرها و آبادیها،
ایمان مىآوردند و
تقوا پيشه مىكردند، به يقين بركات
آسمان و
زمین را بر آنها مىگشوديم...)
(اِذْ یَقُولُ اَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً اِنْ لَبِثْتُمْ اِلَّا یَوْماً) «آنکه در رای از دیگران برتر است میگوید درنگ نکردید مگر یک روز.» امثل به معنی افضل است، گوئی مراد از طریقه رای و نظر است. ایضا آیه
(وَ یَذْهَبا بِطَرِیقَتِکُمُ الْمُثْلی) یعنی «
موسی و
هارون میخواهند طریقه و راه و روش بهتر شما را از بین ببرند.» مُثْلَی مؤنّث امْثَل به معنی افضل است.
طَرائق جمع طریقه، چنانکه
طرق (بر وزن عنق) جمع طریق میباشد، و آن دو بار در
قرآن آمده است.
(وَ اَنَّا مِنَّا الصَّالِحُونَ وَ مِنَّا دُونَ ذلِکَ کُنَّا طَرائِقَ قِدَداً) «بعضی از ما صالحان و بعضی پائینتر از آنها و دارای مذاهب مختلف هستیم.» ظاهرا مراد از طرائق مذاهب و احوال است و در آن «ذوی» مقدّر است، «قدد» جمع قدّه به معنی قطع میباشد، یعنی تکّه تکّه و مختلف.
(وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرائِقَ وَ ما کُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غافِلِینَ) این آیه نظیر آیه ذیل است
(وَ بَنَیْنا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِداداً) (و بر فراز شما هفت آسمان محكم بنا كرديم.)
طرائق را آسمانهای هفتگانه گفتهاند که بعضی بالای بعضی است. در
مجمع البیان فرموده هر
سماء طریقه است و علت این تسمیه تطارق یعنی بعضی بالای بعضی بودن است.
تفسیر المیزان طرائق را جمع طریقه و آنرا به معنی
راه گرفته و فرموده آسمانهای هفتگانه محل مرور امر نازل از پیش
خدا به زمین است چنانکه فرموده:
(یَتَنَزَّلُ الْاَمْرُ بَیْنَهُنَّ) (...فرمان و تدبير او در ميان آنها پيوسته فرود مىآيد...)
و فرموده:
(یُدَبِّرُ الْاَمْرَ مِنَ السَّماءِ اِلَی الْاَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ اِلَیْهِ) (امور اين جهان را از آسمان به سوى زمين تدبير مىكند؛ سپس در روزى كه مقدار آن هزار سال از سالهايى است كه شما مىشمريد به سوى او بالا مىرود و
دنیا پايان مىيابد.)
و آسمانها راه صعود اعمال و نزول و عروج
ملائکه است چنانکه فرموده:
(اِلَیْهِ یَصْعَدُ الْکَلِمُ الطَّیِّبُ...) (...سخنان پاكيزه به سوى او صعود مىكند...)
و فرموده:
(وَ ما نَتَنَزَّلُ اِلَّا بِاَمْرِ رَبِّکَ) (...ما جز به فرمان پروردگار تو، نازل نمىشويم...)
با این طریق تناسب ذیل آیه با صدر آن روشن میشود.
بیان تفسیر المیزان در نوبت خود کامل و جامع است و میشود اضافه کرد: آسمانها راه عبور نور خورشید و اشّعه کیهانی و غیره است که پیوسته به سوی زمین سرازیراند، ولی اشکال در این است که طرائق جمع طریقه است، نه طرق چنانکه المیزان نیز متذکر است و آن در قرآن به معنی راه معمولی نیامده بلکه در مذهب و حالت بکار رفته است.
الصحاح و
قاموس المحیط و
النهایه و اقرب الموارد
طریقه را راه عادی نگفتهاند. در
نهج البلاغه و
صحیفه سجّادیه نیز یافت نشد.
بهنظر میآید طرائق در این آیه مثل
آیه ۱۱ سوره جنّ و در آن «ذا» مقدّر باشد، یعنی بالای سر شما هفت آسمان که دارای احوال و خصوصیات مخصوصاند آفریدیم و ما از خلق غافل نیستیم و میدانیم آن خصوصیات در زندگی مردم چه تاثیر دارد. در «سماء» بند چهارم از سبع سموات سخن رفته و خصوصیات مختلف طبقات جوّ ذکر شده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «طَریقه»، ج۴، ص۲۱۰-۲۱۲.