• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ضوء (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




ضَوْء ( به فتح ضاد و سکون واو) از واژگان قرآن کریم به معنای نور است. ضیاء به چیزی گفته می‌شود که روشنایی‌اش بالذات باشد مثل نور خورشید، و نار و نور چیزی است که روشنایی‌شان بالعرض و اکتسابی باشد.



ضَوْء به معنای‌ نور است، چنانکه در مفردات و قاموس المحیط و اقرب الموارد گفته‌اند،
[۶] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده ضوء.
مصدر نیز بکار رفته است: «ضَاءَ الْقَمَرُ ضَوْءً: اَنَارَ وَ اَشْرَقَ» ضِیَاء نیز به معنی نور است‌.


(مَنْ اِلهٌ غَیْرُ اللَّهِ یَاْتِیکُمْ‌ بِضِیاءٍ) یعنی: «کیست معبودی جز خدا که به شما نوری بیاورد.»
به تصریح اهل لغت «اضاء» از باب افعال لازم و متعدی بکار رفته است، قرآن مجید این مطلب را تایید می‌کند مثل: (یَکادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ اَبْصارَهُمْ کُلَّما اَضاءَ لَهُمْ مَشَوْا فِیهِ) که لازم آمده یعنی «نزدیک است برق چشمانشان را برباید هر وقت بر آنها روشن شد در آن راه می‌روند.» و مثل‌ (فَلَمَّا اَضاءَتْ‌ ما حَوْلَهُ) که متعدی بکار رفته یعنی: «چون آنچه را که در اطرافش هست روشن کرد.»
در آیه‌ (وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسی‌ وَ‌هارُونَ الْفُرْقانَ وَ ضِیاءً وَ ذِکْراً...) (ما به موسی و هارون، وسيله جدا كردن حق از باطل و نور، و آنچه مايه يادآورى براى پرهيزگاران است، داديم.) به تورات ضیاء اطلاق شده زیرا که چون نور راه زندگی را روشن می‌کند، مثل: (قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ) (...آرى، از طرف خدا، نور و كتاب روشنگرى به سوى شما آمد.) و نحو (مَنْ اَنْزَلَ الْکِتابَ الَّذِی جاءَ بِهِ مُوسی‌ نُوراً وَ هُدیً لِلنَّاسِ) (...بگو: چه كسى كتابى را كه‌ موسى آورد، نازل كرد؟! كتابى كه براى مردم، نور و هدايت بود...)
(هُوَ الَّذِی جَعَلَ الشَّمْسَ‌ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُوراً) (او كسى است كه خورشيد را روشنايى‌بخش، و ماه را نورافشان قرار داد...)
در اقرب الموارد گوید: به قولی ضیاء آن است که بالذات باشد مثل نور خورشید، و نار و نور آن است که بالعرض و اکتسابی باشد،
[۱۹] شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده ضوء.
در مجمع البیان می‌فرماید: ضیاء در کشف تاریکی‌ها از نور ابلغ است. زمخشری نیز مثل مجمع البیان گفته است. بیضاوی قول اقرب الموارد را نقل می‌کند. شاید از این سخن استظهار شود: علت بکار رفتن ضیاء در شمس و نور در قمر اکتسابی بودن نور قمر از خورشید است. در آیه‌ (وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً) (و ماه را در ميان آن‌ها مايه روشنايى، و خورشيد را چراغ فروزانى قرار داده است؟!) (وَ جَعَلَ فِیها سِراجاً وَ قَمَراً مُنِیراً) (...و در ميان آن، چراغ روشن خورشيد و ماه تابان آفريد.) ملاحظه می‌شود باز به قمر نور اطلاق شده و به خورشید سراج، با ملاحظه کلمه «شمس» در قرآن، خواهیم دید که به آن نور اطلاق‌ نشده است.


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۲۰۲.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۵۱۴.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۲۷۲.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۵۱۴.    
۵. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۱، ص۴۶.    
۶. شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده ضوء.
۷. قصص/سوره۲۸، آیه۷۱.    
۸. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۱، ص۲۷۲.    
۹. بقره/سوره۲، آیه۲۰.    
۱۰. بقره/سوره۲، آیه۱۷.    
۱۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۸.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۲۶.    
۱۳. مائده/سوره۵، آیه۱۵.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۱۰.    
۱۵. انعام/سوره۶، آیه۹۱.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۳۹.    
۱۷. یونس/سوره۱۰، آیه۵.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۰۸.    
۱۹. شرتونی، سعید، اقرب الوارد، ماده ضوء.
۲۰. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۵، ص۱۵۷.    
۲۱. زمخشری، الکشّاف، ج۲، ص۳۲۹.    
۲۲. بیضاوی، تفسیر بیضاوی، ج۳، ص۱۸۵.    
۲۳. نوح/سوره۷۱، آیه۱۶.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۷۱.    
۲۵. فرقان/سوره۲۵، آیه۶۱.    
۲۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۶۵.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ضوء»، ج۴، ص۲۰۲.    






جعبه ابزار