شیح (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
شیح (مانند میز) یکی از مفردات
نهج البلاغه به معنای گیاه مخصوص و معروف که
حضرت علی (علیهالسلام) درباره شکست و ذلت
بنیاسرائیل از این واژه استفاده نموده است.
شیح به معنای گیاهی مخصوص و معروف آمده است. در
اقرب الموارد گوید: «و منه عربّی ینبت فی بلاد العرب»
امام (صلواتاللهعلیه) درباره شکست و ذلت بنیاسرائیل فرموده است: «
«تَأَمَّلُوا أَمْرَهُمْ فِی حَالِ تَشَتُّتِهِمْ وَ تَفَرُّقِهِمْ... يَحْتَازُونَهُمْ عَنْ رِيفِ الاْفَاقِ، وَبَحْرِ الْعِرَاقِ، وَخُضْرَةِ الدُّنْيَا، إِلَى مَنَابِتِ الشِّيحِ، وَمَهَا فِي الرِّيحِ...»؛
عبرت گیرید! چقدر حالات (ملّتها) با هم مشابه و صفات و افعالشان شبیه به یکدیگر است! در حالت
تشتّت و
تفرّق آنها دقّت کنید، زمانی که کسراها و قیصرها مالک آنها بودند، سرانجام آنها را از سرزمینهای آباد؛ از کنارههای
دجله و
فرات و از محیطهای سرسبز و خرّم گرفتند و به جاهای کم گیاه و بی آب و علف، محلّ وزش بادها و مکانهایی که زندگی در آنها مشکل و سخت است
تبعید ساختند.»
این واژه فقط یک بار در «نهج البلاغه» آمده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «شیح»، ج۲، ص۶۲۳.