شاگردی امامان اهلسنت برای امام صادق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
امامان شیعه به دوازده امام و جانشین پس از
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، اطلاق میشود. امامان دارای
علم بینظیری هستند که همه مردم به علم آنها احتیاج دارند به گونهای که حتی در
تاریخ، تلمذ و شاگردی برخی از
امامان اهلسنت نقل شده است، بنابراین در اینجا نمونهای از این موارد را ذکر خواهیم کرد.
اهلبیت عصمت و طهارت (علیهمالسّلام) با توجه به علم بینظیری که داشتهاند، همه مردم محتاج علوم آنان بودهاند. حتی در مواردی متعدد مخالفین نیز اعتراف کردهاند که محتاج علم آن حضرت بوده که برای مثال
عمر بن خطاب دائما میگفت:
فکان عمر یقول لولا علی لهلک عمر.
اگر (حضرت) علی (علیهالسّلام) نبود، عمر هلاک میشد.
و یا همچنین عمر
بن خطاب چنین میگفت:
وفی کتاب النوادر للحمیدی والطبقات لمحمد
بن سعد من روایة سعید
بن المسیب قال کان عمر یتعوذ بالله من معضلةلیس لها ابو الحسن یعنی علی
بن ابی طالب.
عمر همیشه از مشکلی که حضرت علی (علیهالسّلام) نبود به
خدا پناه میبرد.
جهت اطلاع بیشتر به لینک زیر مراجعه فرمائید:
حال به مواردی از تلمذ علماء و بزرگان
اهلسنت در محضر
امام صادق (علیهالسّلام) اشاره میکنیم:
آلوسی، از علمای اهل سنت در مقدمه کتاب «
مختصر تحفة الاثنی عشریه» نیز از قول
ابوحنیفه تصریح میکند که وی مدت دو سال از محضر امام صادق (علیهالسّلام) استفاده برده است:
وهذا ابو حنیفة - رضی الله تعالی عنه - وهو بین اهل السنة کان یفتخر ویقول بافصح لسان: لولا السنتان لهلک النعمان، یرید السنتین اللتین صحب فیهما لاخذ العلم الامام جعفر الصادق - رضی الله تعالی عنه -. وقد قال غیر واحد انه اخذ العلم والطریقة من هذا ومن ابیه الامام محمد الباقر ومن عمه زید
بن علی
بن الحسین - رضی الله تعالی عنهم -.
این ابوحنیفه است که در بین اهل سنت بوده و دائما افتخار میکرد و با زبانی فصیح میگفت: اگر آن دو سال نبود، هلاک میشدم. مقصود (ابوحنیفه) دو سالی است که در طول آن از امام جعفر صادق (علیهالسّلام) کسب علم نموده است. و به تحقیق چندین نفر گفتهاند که او علم و طریقت را این (یعنی امام صادق (علیهالسّلام)) و از پدرش
امام باقر (علیهالسّلام) و از عمویش
زید بن علی بن حسین – رضوان خدا بر همه آنها باد - اخذ کرده است.
ابنتیمیه هر چند در متن خود تصریح به شاگردی ابوحنیفه نمیکند، اما صراحتا
مالک بن انس،
سفیان بن عیینه،
شعبه،
سفیان ثوری،
ابنجریج،
یحیی بن سعید و... را از جمله کسانی میشمارد که در محضر امام صادق (سلاماللهعلیه) بودهاند چنانچه مینویسد:
فان جعفر
بن محمد لم یجیء بعد مثله وقد اخذ العلم عنه هؤلاء الائمة کمالک وابنعیینة وشعبة والثوری وابنجریج ویحیی
بن سعید وامثالهم من العلماء المشاهیر الاعیان.
بعد از جعفر
بن محمد (امام صادق (علیهالسّلام)) کسی به مانندش نیامده است و شخصیتها و عالمان بزرگ اهل سنت همچون
مالک و سفیان
بن عیینه و (سفیان) ثوری و ابنجریج و یحیی
بن سعید و مانند آنان از علمای مشهور و معروف، از وی علم آموختهاند.
وی نیز جمعی از علمای اهل سنت را ذکر میکند که از حلقه علمی امام صادق (علیهالسّلام) استفاده بردهاند:
الامام جعفر الصادق (علیهالسّلام). .. هو من عظماء اهل البیت وساداتهم (علیهمالسّلام) ذو علوم جمة، وعبادة موفرة، واوراد متواصلة، وزهادة بینة، وتلاوة کثیرة، یتتبع معانی القرآن الکریم، ویستخرج من بحره جواهره، ویستنتج عجائبه، ویقسم اوقاته علی انواع الطاعات، بحیث یحاسب علیها نفسه، رؤیته تذکر الآخرة، واستماع کلامه یزهد فی الدنیا، والاقتداء بهدیه یورث الجنة، نور قسماته شاهد انه من سلالة النبوة، وطهارة افعاله تصدع انه من ذریة الرسالة. نقل عنه الحدیث، واستفاد منه العلم جماعة من الائمة واعلامهم مثل: یحیی
بن سعید الانصاری، وابنجریج، ومالک
بن انس، والثوری، وابنعیینة، وشعبة، وایوب السجستانی، وغیرهم (رض) وعدوا اخذهم عنه منقبة شرفوا بها وفضیلة اکتسبوها.
امام جعفر صادق از بزرگان
اهلبیت (علیهمالسّلام) است، دارای دانش فراوان، همواره مشغول عبادت، همواره به یاد خدا بود، زهدی آشکار داشت و اهل تلاوت
قرآن بود. در معانی قرآن کریم اهل تحقیق بود و جواهرات قرآن را استخراج میکرد و عجائبی را از قرآن نتیجه میگرفت و اوقات خود را برای انجام انواع طاعات الهی تقسیم کرده بود بهطوری که در آن اوقات به
محاسبه نفس خود مشغول بود. دیدارش
انسان را به یاد
آخرت میانداخت و شنیدن کلامش موجب زهد در
دنیا میشد و اقتدا به روش او، راهنمای
بهشت بود. نور چهره زیبایش، گواه بر این بود که او از فرزندان
انبیا است و پاکی اعمالش روشنگر این بود که وی از نسل رسالت میباشد. از علم او جماعتی از ائمه و بزرگانی مانند: یحیی
بن سعید انصاری، و ابنجریج، و
مالک بن انس، و (سفیان) ثوری، و (سفیان) ابنعیینه، و شعبه، و
ایوب سجستانی و غیر از اینها استفاده برده و شاگردی ایشان را برای خود منقبت و فضیلتی برشمردهاند که موجب شرافت آنان بوده است.
نووی نیز شاگردی بزرگان اهل سنت را چنین گزارش میکند:
روی عنه محمد
بن اسحاق ویحیی الانصاری ومالک والسفیانان وابنجریج وشعبة ویحیی القطان وآخرون واتفقوا علی امامته وجلالته وسیادته.
محمد بن اسحاق و یحیی الانصاری و
مالک دو سفیان و ابنجریج و شعبه و
یحیی القطان و دیگران از ایشان روایت نقل کرده و بر جلالت و امامت و آقایی او اتفاق نظر دارند.
خطیب تبریزی از استوانههای علمی اهل سنت نیز چنین مینویسد:
جعفر الصادق: هو جعفر
بن محمد
بن علی
بن الحسین
بن علی
بن ابی طالب، الصادق کنیته ابو عبدالله کان من سادات اهل البیت روی عن ابیه وغیره سمع منه الائمة الاعلام نحو یحیی
بن سعید وابنجریج ومالک
بن انس والثوری وابنعیینة وابو حنیفة.
جعفر الصادق: او جعفر
بن محمد بن علی
بن حسین
بن علی بن ابیطالب، (لقبش) صادق و کنیهاش ابوعبدالله میباشد. ایشان از بزرگان اهل بیت بود و از پدرش و غیر پدرش روایت نقل کرده و ائمه و بزرگانی همچون: یحیی
بن سعید و ابنجریج و
مالک بن انس و سفیان ثوری و سفیان
بن عیینه و ابوحنیفه از او
روایت شنیدهاند.
وی که از علمای
حنفیمذهب اهل سنت میباشد، برخی از علمای اهل سنت که در محضر حضرت بودهاند را بر میشمارد:
(ما وقع من الحوادث سنة ۱۴۸) وفیها توفی جعفر الصادق
بن محمد الباقر
بن علی زین العابدین
بن الحسین
بن علی
بن ابی طالب رضی الله عنهم، الامام السید ابو عبدالله الهاشمی العلوی الحسینی المدنی... وکان یلقب بالصابر، والفاضل، والطاهر، واشهر القابه الصادق... وحدث عنه ابو حنیفة وابنجریج وشعبة والسفیانان ومالک وغیرهم. وعن ابی حنیفة قال: ما رایت افقه من جعفر
بن محمد.
آنچه در سال ۱۴۸ واقع شده است: و در این سال جعفر صادق فرزند محمد باقر فرزند علی زینالعابدین فرزند حسین
بن علی
بن ابیطالب وفات کرد. او امام، آقا اباعبدالله هاشمی علوی حسینی مدنی بود. به صابر و فاضل و طاهر ملقب شده بود و مشهورترین القابش، صادق بود... افرادی همچون ابوحنیفه و ابنجریج و شعبه و سفیان
بن عیینه و سفیان و ثوری و
مالک و غیر از اینها از او حدیث نقل کردهاند. و از ابوحنیفه نقل است که گفت: کسی را فقیهتر از جعفر
بن محمد ندیدم.
علی
بن احمد مکی، مشهور به
ابنصباغ از علمای
مالکی مذهب اهل سنت نیز مینویسد:
کان جعفر الصادق ابنمحمّد
بن علیّ
بن الحسین علیهم السلام... وروی عنه جماعة من اعیان الاُمّة واعلامهم مثل: یحیی
بن سعید وابنجریج ومالک
بن انس والثوری وابنعیینة وابو حنیفة وشعبة وابو ایّوب السجستانی وغیرهم.
جعفر الصادق ابن محمد
بن علی
بن حسین (علیهمالسّلام). .. از او جماعتی از بزرگان امت همچون: یحیی
بن سعید و ابنجریج و
مالک بن انس و الثوری و ابنعیینة و ابوحنیفة و شعبة و ابوایّوب السجستانی و غیر از اینها از او روایت نقل کردهاند.
وی نیز پیرامون شاگردی بزرگان اهل سنت من جمله ابوحنیفه چنین مینویسد:
جعفر... وروی عنه الائمة الاکابر کیحیی
بن سعید وابنجریج والسفیانین وابی حنیفة وشعبة وایوب السختیانی.
جعفر صادق (علیه السلام)... پیشوایان بزرگی همچون: یحیی
بن سعید و ابنجریج و دو سفیان (سفیان ثوری و سفیان
بن عیینه) و ابوحنیفه و شعبه و ابوایوب سختیانی از آن حضرت روایت نقل کردهاند.
[بن محمد، الصواعق المحرقة علی اهل الرفض والضلال والزندقة، ج2، ص586، تحقیق: عبدالرحمن بن عبدالله ترکی - کامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الاولی، 1417هـ - 1997م.]]عبدالله بن محمد شبراوی از اعیان شافعی مذهب، بعد از ذکر نام امام صادق (علیه السلام)، از جمله شاگردان حضرت را
مالک بن انس و ابوحنیفه بر میشمارد:
السادس من الائمة جعفر الصادق ذو المناقب الکثیرة و الفضائل الشهیرة روی عنه الحدیث کثیرون مثل
مالک بن انس و ابو حنیفه و یحیی
بن سعید و ابنجریج و الثوری.
جعفر صادق (علیهالسلام) ششمین امام از ائمه دارای مناقب زیاد و فضائل مشهور میباشد از او بسیاری از محدثین بزرگ از جمله:
مالک بن انس، ابوحنیفه، یحیی
بن سعید و ابنجریج و ثوری.
مومن بن حسن شبلنجی از بزرگان اهل سنت در کتاب
نور الابصار چنین مینویسد:
. روی عنه جماعة من اعیان الائمة واعلامهم کیحیی
بن سعید ومالک
بن انس والثوری وابنعیینة وابی حنیفة وایوب السختیانی وغیرهم.
جماعت زیادی از پیشوایان بزرگ مانند یحیی
بن سعید و
مالک بن انس و ثوری و ابنعیینه و ابوحنیفه و ابوایوب سختیانی و غیر اینان از او روایت نقل کردهاند.
خیرالدین زرکلی نیز مینویسد:
جعفر
بن محمد الباقر
بن علی زین العابدین
بن الحسین السبط، الهاشمی القرشی، ابو عبدالله، الملقب بالصادق: سادس الائمة الاثنی عشر عند الامامیة. کان من اجلاء التابعین. وله منزلة رفیعة فی العلم. اخذ عنه جماعة، منهم الامامان ابو حنیفة ومالک. ولقب بالصادق لانه لم یعرف عنه الکذب قط. له اخبار مع الخلفاء من بنی العباس وکان جریئا علیهم صداعا بالحق.
جعفر
بن محمد باقر
بن علی زینالعابدین
بن حسین نوه
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، از
بنیهاشم و
قبیله قریش بود، کنیهاش اباعبدالله و لقبش صادق و ششمین امام از ائمه دوازدهگانه
شیعیان است. او از بزرگان
تابعین بشمار میرود و در
علم و
دانش دارای منزلتی رفیع است و جماعت زیادی از او کسب علم کردهاند که از جمله آنها دو نفر از پیشوایان اهل تسنن امام ابوحنیفه و امام
مالک هستند و لقبش صادق است به خاطر این که هرگز کسی از او کذب نشنیده است و در خبرهای مربوط به او آمده است که وی برای اعتلاء حق پیوسته علیه خلفای
بنیعباس در ستیز بوده و به مبارزه پرداخته است.
دکتر
علی بن محمد دخیل الله از محققین و نویسندگان معاصر وهابی در تحقییق کتاب
الصواعق المرسله در پاورقی چنین مینویسد:
هو جعفر
بن محمد الباقر
بن علی زین العابدین
بن الحسین السبط الهاشمی القرشی الملقب بالصادق. ولد سنة ۸۰ بالمدینة وهو سادس الائمة الاثنی عشریة عند الامامیة، من اجلاء التابعین، اخذ عنه جماعة منهم الامامان
مالک وابو حنیفة. وتوفی فی المدینة سنة ۱۴۸.
او جعفر
بن محمد باقر
بن علی زینالعابدین
بن حسین، نوه (رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)) از قبیله بنیهاشم، از قریش که لقبش صادق بود. سال ۸۰ در
مدینه به دنیا آمد. او ششمین امام از ائمه دوازده گانه نزد
امامیه میباشد و ازبزرگان تابعین محسوب شده و جماعتی من جمله امام
مالک و ابوحنیفه از او علم کسب کردهاند. در سال ۱۴۸ در مدینه از دنیا رفت.
شرقاوی از نویسندگان مشهور مصری در کتاب
ائمة الفقه التسعه، در باب مختص حضرت صادق (سلاماللهعلیه)، بعد از نقل سوالات سخت ابوحنیفه از آن حضرت و پاسخگویی آن وجود مقدس به تک تک سوالات چنین مینویسد:
وصحبه ابو حنیفة النعمان بعد ذلک مدة سنتین یتلقی عنه العلم.
ابو حنیفه بعد از این قضیه، دو سال ملازم و همراه امام بود تا از او علم را فراگیرد.
و همچنین در انتهای باب مختص به امام صادق (سلاماللهعلیه) چنین مینویسد:
توفی الامام جعفر الصادق الذی درس علیه الامام
مالک وروی عنه ابو حنیفة النعمان وتعلم منه وصحبه سنتین کاملتین قال عنهما ابو حنیفة النعمان: لولا السنتان لهلک النعمان.
امام صادق (سلاماللهعلیه) از دنیا رفت در حالی که
مالک در محضر او درس خوانده و ابوحنیفه از او روایت نقل کرده و از او مطالبی فرا گرفته و مدت دو سال کامل همراه ایشان بوده است و ابوحنیفه در مورد آن دو سال چنین میگوید: اگر آن د وسال نبود، نعمان (یعنی ابوحنیفه) هلاک میشد.
وی در جایی دیگر تصریح میکند که امام صادق (علیهالسّلام) استاد ابوحنیفه بوده است:
وکان یقاوم کما قاوم استاذه وصدیقه الامام جعفر الصادق من قبل البدعة تزیین التقشف والانصراف عن هموم الحیاة وترک الامر کله لطبقة بعینها تملک وتستغل وتحکم وتستبد.
ابوحنیفه مانند استاد و دوست خود
امام صادق (علیهالسّلام)، در برابر
بدعت، زیبا نمایاندن تکلف و سخت گرفتن به خود (درویشگرایی) و دوری از مظاهر دنیا مقاومت میکرد و او (ابوحنیفه) هر آنچه که از اختصاصات و و یژگیهای این دسته بود و به وسیله آن سوء استفاده و زورگویی و استبداد و تحکم میکردند، ترک کرد.
وی همچنین در مورد
مالک چنین مینویسد:
افاد الامام
مالک من صحبة الامام جعفر واخذ عنه کثیرا من طرق استنباط الحکم ووجوه الرای واخذ عنه البعض الاحکام فی المعاملات واخذ الاعتماد علی شاهد دون شاهدین اذا حلف المدعی الیمین وکما اخذ من الامام الصادق جعفر
بن محمد اخذ من ابیه الامام محمد الباقر
بن علی زین العابدین
بن الحسین
بن علی
بن ابی طالب.
امام
مالک از ملازمت و همراهی با امام جعفر (صادق سلاماللهعلیه) استفاده برده و بسیاری از روشهای استنباط حکم و نتیجه احکام را از او گرفته است و همچنین برخی از احکام معاملات و اعتماد بر یک شاهد و کمتر از یک شاهد _ هنگامی که مدعی قسم بخورد_ را از او فرا گرفت؛ چنانچه امام جعفر صادق (سلاماللهعلیه) از پدرش محمد باقر
بن علی زینالعابدین
بن علی
بن حسن
بن علی
بن ابیطالب ( (سلاماللهعلیها) اجمعین) اخذ کرده است.
وی همچنین پیرامون حضور
مالک در درس امام باقر و امام صادق (سلاماللهعلیها) ا و مخالفت اعتقادی وی با اهل بیت (علیهمالسّلام) چنین مینویسد:
لزم
مالک مجلس الامام محمد الباقر وابنه الامام جعفر وتعلم منهما علی الرغم من ان الرایه فی الامام علی
بن ابی طالب کرم الله وجهه لا یرضی آل البیت وشیعتهم فقد فضل علیه ابابکر الصدیق وعمر
بن الخطاب وعثمان
بن عفان رضی الله عنهم وجعل الامام علیا کرم الله وجهه ورضی الله عنه کسائر الصحابة.
مالک در مجلس محمد باقر و فرزندش جعفر صادق ( (سلاماللهعلیها) ا) همراه شد و از آن دو (علم) کسب کرد در حالی که نظر او در مورد امام علی
بن ابیطالب که
خدا از او راضی باشد، مور رضایت اهل بیت و شیعیان نبود چرا که او ابابکر و عمر و عثمان را بر او برتری میداد و امام علی
بن ابیطالب که خداوند صورتش را نورانی گرداند و از او راضی باشد را مانند بقیه
صحابه میپنداشت.
از این کلام شرقاوی، این مطلب مشهود است که نظریه برتری امیرمؤمنان (سلاماللهعلیه) بر سایر صحابه حتی از زمان خود اهل بیت (علیهمالسّلام) و پیروانشان مطرح بوده است.
عبدالحلیم جندی، استاد و محقق بزرگ معاصر اهل سنت مینویسد:
فلقد تتلمذ ابو حنیفة ومالک للامام الصادق، وتاثر کثیرا به، سواء فی الفقه او فی الطریقة. ومالک شیخ الشافعی والشافعی یدلی الی ابناء النبی باسباب من العلم والدم. وقد تتلمذ له احمد
بن حنبل سنوات عشرة. فهؤلاء ائمة اهل السنة الاربعة، تلامیذ مباشرون او غیر مباشرین للامام الصادق.
ابوحنیفه و
مالک بن انس شاگرد امام صادق (سلاماللهعلیه) بودند و چه در
فقه و چه در طریقت بسیار تحت تاثیر ایشان بودند و
مالک، استاد شافعی است و شافعی (مردم را) به فرزندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رهنمون میساخت که با آنان ارتباط خانوادگی (وصلت فامیلی) برقرار کنند و از علم آنان بهره بگیرند.
احمد بن حنبل ده سال از او آموخت. اینها امامان چهارگانه اهل سنت هستند که دانش آموخته گان مستقیم و غیر مستقیم امام صادق (سلاماللهعلیه) بودند.
محمد ابوزهره از نویسندگان و عالمان
سنیمذهب معاصر نیز چنین مینویسد:
فائمة السنة الذین عاصروه تلقوا عنه واخذوا، اخذ عنه المالک رضی الله عنه، واخذ عنه طبقة
مالک، کسفیان
بن عیینة وسفیان الثوری، وغیرهم کثیر واخذ عنه ابو حنیفة مع تقاربهما فی السن، واعتبره اعلم اهل الناس، لانه اعلم الناس باختلاف الناس، وقد تلقی علیه روایة الحدیث طائفة کبیرة من التابعین، منهم یحیی
بن سعید الانصاری وایوب السختیانی وابان
بن تغلب وابو عمرو
بن العلاء وغیرهم من ائمة التابعین فی الفقه والحدیث.
امامان اهل سنت، کسانی که معاصر او (امام صادق سلاماللهعلیه) بودهاند، از او استقبال کرده و علم را از او گرفتهاند.
مالک و هم طبقههای او (از نظر زمانی) مانند:
سفیان بن عیینه و
سفیان ثوری و مانند اینها بسیار زیاد هستند. ابوحنیفه نیز از او علم کسب کرده در حالی که سنشان نزدیک به هم بود و او را عالمترین مردم میدانست چرا که او از عالمترین مردم به اختلافات دیگران بود و گروه زیادی از تابعین نیز از آن حضرت روایت نقل کرده من جمله:
یحیی بن سعید انصاری و ایوب سختیانی و
ابان بن تغلب و
ابوعمرو بن علاء و غیر از اینان از بزرگان تابعین در فقه و حدیث.
وی در جایی دیگر، اعتراف میکند که به اتفاق اهل سنت
مالک شاگرد امام صادق (علیهالسّلام) بوده است:
وانه من المتفق علیه اخذ ان المالک رضی الله عنه کان یختلف الیه، ویاخذ عنه.
رفت و آمد
مالک نزد امام صادق (سلاماللهعلیه) و علمآموزی از ایشان، مورد اتفاق اهل سنت است.
همانطور که ملاحظه شد بزرگان اهل سنت شاگردان امام صادق (علیهالسّلام) بوده و گرچه از منهج فقهی و اعتقادی ایشان به صورت کامل پیروی نکردند اما ریزهخوار خوان علم آن حضرت بودند. حال سؤالی که مطرح است، این میباشد که چرا
اهلسنت به جای اینکه در تمامی مسائل از امام صادق و اهل بیت پیامبر (صلواتاللهوسلامهعلیهم) پیروی کنند و همانند
شیعه تابع ایشان باشند، چرا آن بزرگواران را رها کرده و به دنبال شاگردان ایشان هستند.
پس در نتیجه ثابت شد که بزرگان و علماء و حتی
امامان چهارگانه اهل سنت (ابوحنیفه،
مالک بن انس،
محمد بن ادریس شافعی، احمد
بن حنبل) به صورت مستقیم و یا با واسطه شاگردان آن حضرت بودند. طبیعتا شایسته بود آنان به مقتضای شاگردی نزد آن حضرت، همانند
زراره و
محمد بن مسلم، از منهج ایشان در علم فقه و مسائل اعتقادی بهطور کامل پیروی میکردند اما این قصوری بود که آنان مرتکب شدند چنانچه عدهای از
صحابه رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز به تصریح منابع اهل سنت نه تنها منهج رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را پی نگرفتند بلکه حتی به ایشان نسبت هذیان دادند و به قطع و یقین این مسائل موجب نقصی بر حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و یا امام صادق (صلواتاللهوسلامهعلیه) نخواهد بود بلکه اشکال متوجه کسانی است که از آن بزرگواران پیروی نکردند. بنابراین سزاوار است اهل سنت به جای پیروی از برخی ریزهخواران علم آن حضرت، همانند شیعه در تمامی مسائل دینی از اقیانوس علم و فضل امام صادق و اهل بیت پیامبر (صلواتاللهوسلامهعلیهم) پیروی کنند و تابع ایشان باشند.
موسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا امامان اهل سنت شاگردان امام صادق (سلاماللهعلیه) بودهاند؟»