سیره پیامبر در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
مراد از
سیره نبوی، سبك و رفتار
پیامبر اعظم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در ابعاد مختلف عبادی، سیاسی، فرهنگی و غیر آن است. سیره نبوى از سنت به شمار مىرود و
حجّت است،
در مورد سیره
پیامبر در قرآن بحث گستردهای است ولی ما به طور اختصار به بعضی از آنها اشاره میکنیم.
تمام اعمال، حرکات، سکنات، گفتهها و اوصاف نفسانی که
سیره و
سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نام دارد از طریق
وحی انجام میگیرد از این رو سنت و سیره آن حضرت
حجت است، لذا
اطاعت از سنت و سیره
اطاعت خداوند است، «من یطع الرسول فقد اطاع الله.»
«کسی که از
پیامبر اطاعت کند همانا اطاعت خداوند را نموده.»
پس بنابراین این دو از هم جدا نخواهند بود، زیرا تمام آنچه را میگوید و انجام میدهد از ناحیه خداوند است و هرگز از روی
هوی و هوس نمیباشد، «و ما ینطق عن الهوی ان هو الا وحی یوحی
» «هرگز از روی هوای نفس سخن نمیگوید، آن چه آورده چیزی جز وحی نیست که به او وحی شده است».
«ان اتبع الا ما یوحی»
«تنها از آنچه به من وحی میشود پیروی میکنم».
و چون
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای همگان
اسوه حسنه است «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة»
پس باید آنچه که رسول خدا برای مردم آورده بگیرند و اجراء کنند و آنچه که از او
نهی کرده از آن خودداری کنند. «ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا،
آنچه که
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای شما آورده بگیرید و آنچه را که از آن نهی کرده از آن خودداری کنید.»
این
آیه سند روشنی برای حجت بودن سنت رسول خدا
(صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن قدر به مردم دلسوز بود و
در صدد
هدایت آنها بود که
قرآن آن را اینگونه بیان میفرماید: «فلعلک باخع نفسک آثارهم ان لم یؤمنوا بهذا الحدیث اسفا»
«شاید
جان خود را به دنبال آنان، آن گاه که به
رسالت تو
ایمان نیاوردند از دست بدهید.»
این نشان از سعی و تلاش
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اسلام
در هدایت امت دارد تا جایی که خود را
در پرتگاه
هلاکت و نابودی قرار میدهد تا مردم را هدایت کند.
خداوند
در جوابی دیگر میفرماید: «و لا تحزن علیهم و لا تکن فی ضیق مما یمکرون»
«بر گستاخی
کافران غم مخور، از
مکر و
حیله آنان بر خود فشار مده.»
باز میفرماید: «فلا تذهب نفسک علیهم حسرات ان الله علیم بما یصنعون»
«جان خود را به اثر شدت
تاسف به آنها از دست مده، خداوند از آنچه که انجام میدهند آگاه است.»
یکی از کارهای
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این است که پاککننده امت اسلامی است چون خود
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پاک و
مطهر است لذا امت خویش را پاک میکند: «خذ من اموالهم صدقة تطهرهم و تزکیهم بها و صل علیهم ان صلاتک سکن لهم»
«از اموال آنها صدقهای بگیر تا به وسیله آن پاک و پاکیزهشان سازی برایشان
دعا کن زیرا دعای تو برای آنان
آرامش است».
زکات در این آیه به عنوان نمونه است بلکه تمام دستورات اسلامی پاککننده است و کسی که دستورات
اسلام را انجام بدهد به
طهارت میرسد،
در آیه فوق به
پیامبر خطاب میکند و این جمله «تطهرهم و تزکیهم» وصف
صدقه نیست زیرا ضمیر «ها» به صدقه برمیگردد لذا ضمیر «هم»
در تطهیرهم و تزکیهم به صدقه بر نمیگردد با این توصیف معنای آیه این میشود که ای
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): با گرفتن صدقه از اموال مردم، خود مردم را تطهیر و
تزکیه میکنی.
رحمت و
رافت از
صفات خداوند، است. رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مظهر این صفات الهی است وقتی که
پیامبر از مردم زکات میگیرد خداوند به
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: «و صل علیهم ان صلاتک سکن لهم»
«ای
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای آنها دعا کن زیرا تو برای آنها آرامشی» یعنی ای
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تو برای آنها رحمتی پس برای آنها دعا کن که
دعای مستجاب تو باعث آرامش و سکون آنها خواهد شد اگر چه دادن زکات جز وظایف آنها است ولی باز
پیامبر با آن رحمت خاصه خود برای آنها دعا میکند.
لذا خود
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید: حیوتی خیرة لکم و مماتی خیر لکم، «زندگی من برای شما
خیر است
مرگ من هم برای شما خیر است»
خداوند مسئولیت سنگینی بر عهده
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قرار داد و فرمود: «انا سنلقی علیک قولا ثقیلا»
«ما گفتار سنگینی را به تو
وحی میکنیم» این گفتار سنگین همان
رسالت جهانی اوست، انجام این
رسالت جز با پایداری و
صبر ممکن نیست لذا خداوند
در آیات متعددی
پیامبر را دعوت به
صبر میکند: «و لربک
فاصبر»
«برای خدا
در طریق ابلاغ رسالت بردبار باش». «
فاصبر کما
صبر اولوا العزم من الرسل و لا تستعجل»
«بسان
پیامبران اولوا العزم صبر نبی و درباره آنها
عجله نکن.»
«فاستقم کما امرت و من تاب معک»
«بنابراین همانگونه که فرمان یافتهای
استقامت کن هم چنین کسانی که با تو به سوی خدا آمدهاند».
پس از این استفاده میشود این سیره
پیامبر که همان
صبر و
استقامت باشد وظیفه
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به تنهایی نیست بلکه تمام کسانی که از
شرک به سوی ایمان بازگشتهاند باید استقامت کنند.
سراسر زندگی
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با مشکلات همراه بوده آزارها و اذیتهای فراوانی نسبت به او روا میداشتند او را سنگباران میکردند، محاصره اقتصادی و سیاسی مینمودند، یاران او را
شکنجه و
آزار میدادند او را دشنام و ناسزا میگفتند، گاه او را
دیوانه و گاه
ساحر خطاب میکردند اما
در تمام این مشکلات شکیبا و
صبور بود و با این
صبر و استقامتی که پیشه کرد باعث شد که دینش جهانی شود، باید مؤمنین به این سیره
اقتداء کنند لذا
علی (علیهالسّلام) میفرماید:
صبر و استقامت به رهبران و زمامداران
واجب است زیرا خداوند به
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «
فاصبر کما
صبر اولوا العزم من الرسل»، همین معنا را بر دوستان و اهل طاعتش نیز
واجب کرده است چرا که میگوید برای شما
در زندگی
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اسوه نیکویی است.
«و انک لعلی خلق عظیم
، تو بر خویی بزرگ هستی» یکی از ویژگیهای برجسته
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
در قرآن به عنوان خلق عظیم است «فبما رحمة من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک،
در پرتو رحمت الهی
در برابر تندی آنها نرم شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از اطراف تو پراکنده میشدند.»
قرآن در جایی دیگر رمز نفوذ
در مردم و
قیام به وظایف رهبری را اینگونه بیان میفرماید: «و لا تستوی الحسنة و لا السیئة ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوة کانه ولی حمیم»
«هرگز بدی و نیکی یکسان نیست بدی را با نیکی دفع کن، تا دشمنان سرسخت مانند دوستان گرم و صمیمی شوند»
در طول زندگی
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) موارد بسیار زیادی از
عطوفت و مهربانی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چه
در رابطه با
کفار و چه
در رابطه با مسلمین وجود دارد، مثلا
در جریان
فتح مکه، با آن که مردم مکه
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را انواع آزارها و اذیتها کرده بودند اما وقتی
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مکه را فتح کرد همه را آزاد کرد و فرمود: امروز بر شما سرزنشی نیست خدا همگان را میبخشد.
یکی از خصایص رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گذشت و عفو بود، هر چه انسانیت
انسان قویتر شود گذشت او بیشتر خواهد شد و چون
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) رحمة للعالمین است و از طرفی هم
خدا میدانست که
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اهل چنین خصلتی است لذا او را امر به عفو و گذشت کرد و فرمود: «فاعف عنهم»
«پس از آنها
در گذر»
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آن قدر اهل گذشت بود که حتی از وحشی که قاتل عمویش
حمزه بود گذشت کرد زیرا وقتی که وحشی
مسلمان شد
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از او سؤال کرد تو وحشی هستی؟ گفت: بله، فرمود: عمویم حمزه را چگونه کشتی؟ او جریان را برای
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گفت،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
گریه کرد و او را بخشید.
مشورت کردن با مردم یک نوع
احترام به رای آنها است، اگر شخصی با کسی
مشورت کند
در حقیقت با این کارش به او میفهماند که تو دارای
معرفت و
عقل و
درایت هستی که من با تو مشورت میکنم و اگر انسانی همچون
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چنین کاری را انجام دهد باعث
افتخار آن طرف میشود لذا خداوند به
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید با مردم مشورت کن، «و شاورهم فی الامر»
«
در کارها با آنها مشورت کن» لذا
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
در جنگ بدر با اصحابش مشورت کرد.
وقتی که آیه: «یا ایها المزمل قم اللیل الا قلیلا»
«ای جامه به خود پیچیده شب را جز کمی به پا خیز» بر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل تمام
شب را به
عبادت میپرداخت تا این که پاهایش متورم شد لذا خداوند فرمود: «ما انزلنا علیک
القرآن لتشقی»
؛ ما
قرآن را بر تو نازل نکردیم که به زحمت افتی» و همچنین خداوند به پیامبرش فرمود: «فاقرءوا ما تیسر من
القرآن؛
اکنون آنچه که برای شما میسر است
قرآن بخوانید». معلوم میشود که خداوند به
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستور میدهد که به خودش آسان بگیرد.
یا این که
نماز شب که برای دیگران
مستحب است اما بر
پیامبر واجب است، «ومن اللیل فتهجد به نافلة؛
مقداری از
شب را برخیز و
نماز بخوان که آن خاص تو است». و به خاطر این
عبادت بود که به
مقام محمود رسید «عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا؛
امید است که پروردگارت تو را به مقام
در خور ستایش برانگیزد».
سیره؛
سیره نبوی؛
حجیت سنت نبوی؛
سنت نبوی (اصول)
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «سیره پیامبر در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۲/۰۳