• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سید مصطفی خمینی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



سید مصطفی خمینی (۱۳۰۹-۱۳۵۶ ش)، فرزند بزرگ امام خمینی (رحمةالله‌علیه)، از مجتهدان شیعه و از مبارزین انقلاب اسلامی ایران بود.سید مصطفی خمینی
ایشان مدارج علمی را نزد اساتید بزرگی همچون: امام خمینی، آیت‌الله بروجردی، سید محمد محقق داماد، سید محمد حجت کوه‌کمره‌ای، آیت‌اللّه خویی و دیگران طی و در ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد رسید.
سید مصطفی از ابتدای نهضت امام خمینی در ۱۳۴۲ش وارد فعالیت‌های سیاسی شد و به جهت همین فعالیت‌ها دستگیر و به ترکیه و عراق به همراه امام خمینی تبعید شد. مهمترین اقدام وی در تبعید، فعال نگهداشتن نهضت امام خمینی بود. او پیام‌ها و اعلامیه‌های امام خمینی را به ایران و سایر کشورها ارسال و اخبار نهضت را به اطلاع امام می‌رسانید.
وی برای تحقق عملی اندیشه حکومت اسلامی تلاش کرد و رساله الاسلام و الحکومة را در این زمینه نگاشت و به موازات فراگیری اصول و فقه، به فراگیری فلسفه، حکمت، کلام، عرفان، معانی، بیان، نجوم و هیئت، تاریخ، رجال و درایه و تفسیر نیز پرداخت. از ویژگیهای علمی سید مصطفی، دیدگاه و روحیه نقادانه‌اش در زمینه علوم اسلامی بود. او بر توسعه نقد در مباحث اصولی، توصیه و اصرار داشت. از سید مصطفی تألیفات بسیاری در زمینه علوم اسلامی به‌جا مانده که بیش‌تر آن‌ها به چاپ نرسیده است.
سید مصطفی در ۱۳۵۶ش در نجف به‌طور ناگهانی و به‌طرز مشکوکی مسموم و درگذشت، پیکرش پس از اقامه نماز میت توسط آیت‌اللّه خویی، در مقبره علامه حلّی، داخل حرم امیرمؤمنان (علیه‌السلام)، به‌خاک سپرده شد. مرگ سید مصطفی به تشدید مبارزه با حکومت پهلوی، تحکیم رهبری امام خمینی، ایجاد وحدت و یکپارچگی در میان نیروهای مخالف حکومت پهلوی انجامید.



سید مصطفی خمینی، فرزند ارشد امام خمینی، در آذر ۱۳۰۹ در قم متولد شد.
[۱] ثقفی، بتول، مصاحبه با والده شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۲۹.
نام ایشان را به مناسبت نام جد شهیدش «سید مصطفی» «مصطفی» نام نهادند. او در دامن پدر و مادر و در محیطی معنوی رشد کرد و دوران کودکی را به پایان رساند.
[۲] بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، مجله یاد، ش ۱۲.



سید مصطفی دوران ابتدایی را در مدرسه‌های «باقریه» و «سنایی» قم در سال ۱۳۲۳ - ۱۳۲۴ به پایان رساند.
از پانزده سالگی، تحصیل در حوزه علمیه قم را آغاز کرد. در مدتی کمتر از شش سال، دوره‌های مقدماتی و سطح را به پایان برد و در ۱۳۳۰ش، مشغول فراگیری دروس خارج شد.
[۳] میری، عباس، نگاهی به حیات علمی و آثار قلمی شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، ج۱، ص۳۵۶.
[۴] شهید ثانی از تبار امام خمینی، فصلنامه ۱۵ خرداد، ج۱، ص۱۷، ش ۴ (مهر و آبان ۱۳۷۰).

او در دوره سطح نزد استادانی چون محمدجواد اصفهانی، محمد صدوقی و مرتضی حائری، فقه و اصول را فراگرفت و همزمان به فراگیری فلسفه نزد سید رضا صدر و شرح منظومه حکیم سبزواری نزد شیخ محمد فکور یزدی پرداخت، سپس به فراگیری اسفار نزد سید ابوالحسن رفیعی قزوینی و علامه سیدمحمدحسین طباطبایی پرداخت و پس از پایان دوره این درس، ضمن تدریس اسفار حاشیه‌ای نیز بر آن نوشت.
[۵] باقی، عمادالدین، مروری بر زندگی‌نامه آیت‌اللّه شهید حاج سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۱، اطلاعات (ویژه نامه)، ش ۲۲۲۷، ۱ آبان ۱۳۷۶.
[۶] دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، ج۶، ص۳۳۳، تهران (۱۳۶۰ش).
[۷] بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، مجله یاد، ش ۱۲.

آیت‌الله ابطحی کاشانی از یاران شهید، درباره علاقه و هوش سرشار ایشان به درس می‌گوید: «گاهی به حجره ما می‌آمد و گاهی من به منزل ایشان می‌رفتم و با هم به درس می‌رفتیم (درس آقای سلطانی، درس آقای شیخ عبدالجواد اصفهانی) و از آن پس نیز با هم به درس خارج می‌رفتیم (درس امام، درس آقای بروجردی، درس آقای داماد
[۸] میری، عباس، نگاهی به حیات علمی و آثار قلمی شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۳۵۶-۳۵۷.
) و خارج از درس‌ها هم، با هم مباحثه‌ای داشتیم (تقریرات آقای نائینی، رساله‌های شیخ انصاری در آخر مکاسب و ...)
خصوصیتی که در شهید حاج آقا مصطفی سراغ داشتم، این بود که از همان اول حالت تعبد نسبت به مطالب علمی نداشت، یعنی مثلا اگر شیخ انصاری یا هر بزرگواری مطلبی را گفته است سربسته نمی‌پذیرفت، بلکه مانند امام در مقام تجزیه و تحلیل بر می‌آید و می‌توان گفت از همان اوایل روح اجتهاد داشت و همین هم باعث ترقی او شد».
[۹] دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مجله پاسدار اسلام، ش ۲۳.

او در ۲۷ سالگی به درجه اجتهاد رسید.
[۱۰] آشنائی با مهاجر شهید سید مصطفی خمینی، یادنامه، ج۱، ص۱۰۸، سال ۳، ش ۱۲ (پاییز ۱۳۶۷).



سید مصطفی بعد از شش سال تحصیل در ۲۲ سالگی حدود سال ۱۳۳۰ ش به دوره تخصصی (خارج حوزه) خارج اصول و فقه وارد شده و در فقه و اصول از اساتیدی بهره برد که عبارتند از آیات عظام:
۱. آیت‌الله حجت.
۲. آیت‌الله بروجردی.
۳. آیت‌الله محقق داماد.
۴. آیت‌الله امام خمینی.
۵. آیت‌الله شاهرودی.
۶. آیت‌الله خویی.
۷. آیت‌الله محمدباقر زنجانی.
۸. آیت‌الله سید محسن حکیم.
[۱۱] روحانی، سید حمید، مجله ۱۵ خرداد، ص۳۷۴، ش ۴، حوزه، ش ۸۲-۸۱.

شهید حاج آقا مصطفی علاوه بر اجتهاد در فقه و اصول، علوم معقول و منقول نیز دارای تبحر بود و دانش حکمت و فلسفه را از اساتید فن و حضرات آیات:
۱. آیت‌الله فکور یزدی.
۲. آیت‌الله والد محقق.
۳. آیت‌الله علامه طباطبایی.
۴. آیت‌الله سید ابوالحسن رفیعی قزوینی.
فراگرفته و به سن ۳۰ سالگی نرسیده بود که جامع معقول و منقول شد.
[۱۲] پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، مجله حوزه، ش ۸۲-۸۱، ص۳۵۷.



در مورد استعداد سید مصطفی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی می‌فرماید: «در درس امام جزء بهترین شاگردان بود، اگر نگوییم بهترین شاگرد. و در عین‌حال خود او یک مدرس معروف بود، فلسفه و فقه درس می‌داد ...»
[۱۳] روزنامه اطلاعات، ش ۱۸۸۸۰، آبان ۶۸.

شهید حاج آقا مصطفی از جمله کسانی بود که برای فهم و درک مطلب از هیچ‌گونه سؤال کردن و مباحثه با استاد ابایی نداشت، آیت‌الله ختم یزدی از یاران شهید می‌گوید:
«یکی از خصوصیاتش این بود که در هر جلسه‌ای شرکت می‌کرد از مسائل علمی سخن می‌گفت و مجلس را به یک مجلس علمی مبدل می‌ساخت و دنبال هر مطلبی را که می‌گرفت خیلی بحث می‌کرد ... خارج فقه را که امام در نجف اشرف شروع کردند و مدت پانزده سال طول کشید (از بیع تا خلل در نماز) شهید حاج آقا مصطفی بیشترین اشکال را می‌گرفتند ...»
[۱۴] دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مجله پاسدار اسلام، ش ۲۳.

و بالاخره خود شهید می‌گوید: « ... من در عمرم فقط چند سالی تقلید کردم و خیلی زود از تقلید کردن بی‌نیاز شدم.»
[۱۵] روحانی، سید حمید، مجله ۱۵ خرداد، ش ۴.



شهید مصطفی خمینی علاوه بر تدریس علوم اسلامی دارای آثار و تألیفات زیادی نیز می‌باشد که آثار قلمی او نشانگر عظمت علمی و فکری آن مرحوم است و هر شخصیت علمی سیاسی را از نوشته‌هایش می‌توان شناخت و برای همین منظور اگر کسی بخواهد مرحوم مصطفی را از نزدیک شناخته و ابعاد علمی ایشان را درک کند می‌تواند با مراجعه به آثار ایشان به این مقصود نایل آید. در این خصوص مرحوم حاج سید احمد خمینی برادر بزرگوار آن شهید می‌گوید:
«اجازه بفرمایید در این مورد مقدمه‌ای عرض کنم و آن این است که معمولا افراد در بازدهی علمی و اجتهادی و یا تخصصی خودشان نیازمند به طی مراحل هستند که بعد از آن مراحل می‌توانند تز و یا اجتهاد خود را در معرض بهره‌برداری دیگران قرار دهند، که متأسفانه ایشان پس از اتمام مراحل لازم و در آغاز تقریر و بیان نظریات علمی و اجتهادی خود به شهادت می‌رسد و در عین‌حال کتاب‌هایی از ایشان باقی مانده است ...)
تألیفات سید مصطفی خمینی (رحمة‌الله‌علیه) عبارت‌اند از:
۱. القواعد الحکمیه (حاشیه بر اسفار).
۲. کتاب البیع (دوره کامل مباحث استدلالی بیع در سه جلد).
۳. مکاسب محرمه (در دو جلد).
۴. مبحث اجاره.
۵. مستند تحریر الوسیله.
۶. تعلیقه‌ای بر عروة الوثقی.
۷. تفسیر القرآن الکریم (در چهار جلد که ناتمام می باشد).
۸. تحریرات فی الاصول (از اول اصول تا استصحاب تعلیقی).
۹. شرح زندگانی ائمه معصومین (علیهم‌السلام) (تا زندگانی امام حسین (علیه‌السلام)).
۱۰. کتاب الاصول.
۱۱. القواعد الرجالیه.
۱۲. کتابی در مبحث نکاح.
۱۳. حاشیه بر شرح هدایه، ملاصدرا.
۱۴. حاشیه بر مبدأ و معاد ملاصدرا.
۱۵. حواشی بر وسیلة النجاة سید ابوالحسن اصفهانی.
۱۶. تطبیق هیئت جدید بر هیئت نجوم اسلامی.
۱۷. حاشیه بر خاتمه مستدرک.
[۱۶] بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، مجله یاد، ش ۱۲.
[۱۷] کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت، ص۲۴۹.

لازم به ذکر است که مجله حوزه شماره ۸۲-۸۱، تعداد ۴۰ عنوان از آثار ایشان را آورده است.(برای آگاهی از دیگر آثار مصطفی خمینی به آدرس ذیل رجوع شود.
[۱۸] میری، عباس، نگاهی به حیات علمی و آثار قلمی شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، ج۱، ص۳۶۳-۳۷۳.
)


حاج‌ آقا مصطفی در کنار علم و دانش و فقاهت، مبارزه و جهاد را نیز در همان مکتب آموخت و پا به پای امام خمینی در صحنه‌های سیاسی و مبارزاتی قدم نهاد. او در فتوای فقهی خود از آیه «و لن یجعل الله للکافرین علی المومنین سبیلا؛» تنها حرمت ازدواج با کافران را نمی‌فهمید بلکه تمامی سلطه‌های شوم از خدا بی‌خبران را بر مسلمین حرام می‌دانست.
بیشتر از هر جهادی او مبارزه با شیطان درونی را لازم می‌دید و کسب تقوا و پرهیز از تبعیت هوای نفس را بزرگترین جهاد و بنا به فرموده پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) «جهاد اکبر» می‌دانست و در این راه، خود را به گروه سالکان الی الله رساند.
حجت‌السلام رحیمیان یکی از یارانش می‌گوید:
«یکی از خصوصیات حاج آقا مصطفی این بود که ایشان مقید به پیاده‌روی از نجف به کربلا در تمام زیارت‌های مخصوصه امام حسین (علیه‌السلام) بود در سال معمولا چند مناسبت بود (۱۵ شعبان، عرفه، اربعین، اول و نیمه رجب) که مردم از نجف به کربلا پیاده می‌رفتند و ایشان هر سال در چند مناسبت پیاده به کربلا می‌رفتند. گاهی می‌شد که کف پای ایشان تاول‌هایی می‌زد که خونابه از آن راه می‌افتاد و کاملا مجروح می‌شد ولی باز هم به راه رفتن ادامه می‌داد.»
[۲۰] دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مجله پاسدار اسلام، ش ۲۳.

آقا مصطفی موقعی که به زیارت می رفت در بین راه مثل سایر زوار (بدون اینکه خود را آقازاده و صاحب علم و شهرت بداند) به‌صورت طبیعی اعمال و کارهایش را انجام می‌داد و علاوه بر زیارت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) و سیدالشهداء (علیه‌السلام) به زیارت دوره مسجد سهله و مسجد کوفه می‌رفت و هر هفته طبق عادت طلاب نجف شب‌های چهارشنبه به مسجد سهله، محلی که بسیاری از افراد در آنجا به خدمت امام زمان (علیه‌السلام) رسیده‌اند رفته و در آن محل بیتوته می‌کرد.
ایشان در سیر و سلوک به مقامی رسیده بود که در دستورالعملی اخلاقی می‌گوید:
«بدان ای برادرم، دوست عزیز و بزرگوارم، پس از فهم آنچه در این سطور آمد و بعد از آن‌که به علوم عادی آگاه گردیدی و رسوم ظاهری را بر پا داشتی، باید تلاش بی‌امان را برای رسیدن به برترین مقصد، والاترین هدف، شیرین‌ترین مسلک و دلپذیرترین شیوه پیشه کنی و آن «جان جهان شدن» است. رسیدن به این مقام والا و بلند، جز با دور کردن پستی‌ها، تیرگی‌ها و حجاب‌های مادی و مدت و جلب صفات کمال و برتر، از راه عمل به دستور شرع انور و حرکت بر مقتضای ایمان و کوشش در اجرای فرامین الهی و احکام عملی، بدنی و قبلی نشاید.
... شگفتا! آیا وجدانت اجازه می‌دهد، با توان و قدرتی که او ارزانی داشته، بر خوان گسترده‌اش او را، نافرمانی و سرکشی کنی؟ آیا می‌پسندی توان، اراده و حکمت او را در آنچه ناروا شمرده به کارگیری و بی‌حرمتی روا داری؟ پناه می‌بریم به خدای دانای شنوا از شیطان رانده شده از درگاه خدا.
... جهاد اکبر را پیشه کن، تا الگویی حق‌نما گردی و مشمول پاداش شهیدان، که در سخنان معصومین آمده است: ...بارالها! طعم عفو، شیرینی آمرزش و رحمت خود را بر ما بچشان، تا از سیاهی‌های ذلت بیرون بیاییم و لباس کفر و نفاق را از تن بدریم. به تو شکوه می‌بریم که تو ملجا هر شکایتی.»
[۲۱] پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، مجله حوزه، ش ۴۰.



شخصیت علمی و سیاسی و عرفانی و عبادی شهید بر همگان روشن است و نمونه‌ای از کلام بزرگان در مورد ایشان بیان می‌کنیم:

۷.۱ - امام خمینی

«من امید داشتم که این مرحوم (حاج آقا مصطفی) شخص خدمت‌گذار و سودمند برای اسلام و مسلمین باشد ولی «لا راد لقضائه و ان الله لغنی عن العالمین».

۷.۲ - آیت‌الله بهاءالدینی

... ابن الامام، بل هو الامام، بل له اب مثل الامام، شدید الحب بالامام، لا لاجل الابوه، و الامام شدید الحب لا لاجل ابنوه، بل لجهات اخر لامجال لذکرها.
آیت‌الله حاج‌آقا مصطفی خمینی: دانش‌های عقلی و نقلی، سیاست اسلامی و دینی را در جوانی یاد گرفته، و به جایی رسیده بود، که از نخبگان زمان ما، بلکه عصرها و زمان‌ها بود. درست گفتار و نیک سیرت بود، با کمال زیرکی و هوشیاری به نفوس، آگاهی داشت، در انقلاب اسلامی و حوادث آن نقش بسیار ارزنده‌ای داشت ... فرزند امام بود، بلکه خود، امامی بود، بلکه پدری مثل امام داشت ...».

۷.۳ - آیت‌الله خامنه‌ای

«مرحوم سید مصطفی خمینی (رحمة‌الله‌علیه) یکی از شخصیت‌های بالقوه و بالفعل اسلام بود. روزی که ایشان شهید شدند، در حدود سنین ۴۸ - ۴۷ سالگی بودند و در آن سن جزء ممتازینی بود، که در حوزه‌های علمیه قم، نجف، مشهد، و ... وجود داشت، بنده ایشان را به‌عنوان یک چهره برجسته حوزه علمیه قم از سال‌های قبل می‌شناختم.»

۷.۴ - آیت‌الله معرفت

«تواضع و فروتنی از ویژگیهای آن مرحوم بود و این در حالی بود که ایشان هم به دلیل فرزندی امام (رحمة‌الله‌علیه) و هم به‌خاطر ویژگیهای فردی از موقعیت اجتماعی بالایی برخوردار بود ... ایشان جلوتر از پدر بزرگوارشان حرف نمی‌زد، و اصولا نمی‌توان آن مرحوم را از والد جدا دانست. خیلی از افراد اعتقاد داشتند که ایشان در تمام ابعاد همانند زمانی است که امام (رحمة‌الله‌علیه) در سنین جوانی بودند.»
[۲۳] کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت، ص۴۰.
[۲۴] کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت، ص۵۵.
[۲۵] کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت، ص۹۰.
[۲۶] کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت، ص۹۵.



بعد دیگر زندگانی سید مصطفی روح بلند و عاطفی اوست، با دیگران برخوردی صمیمی و مهربان داشت، از بیماران عیادت می‌کرد و در این مورد توجهی به وضعیت مالی عیادت شدگان نمی‌کرد بلکه افراد بی‌بضاعت و کم در‌آمد را در خانه آنها عیادت می‌کرد و با تواضع و فروتنی در کنارشان نشسته و وارد صحبت می‌گردید و گاهی برای شاد کردن آنان و همچنین عمل نمودن به دستورات و سفارشات ائمه معصومین (علیهم‌السلام) هدایاتی با خود به خانه دردمندان می‌برد.
درباره رفتار حاج آقا مصطفی خواهرشان می‌گوید:
«ایشان نبست به اشخاص زیر دست بسیار مهربان بودند ولی هرگز نسبت به اشخاص متکبر فروتنی نداشتند با این‌که درشت اندام بودند در موقع نشستن هیچ وقت تکیه نمی‌دادند و گاهی می‌گفتند ایشان ساعت‌ها در بیرونی بدون این‌که به‌جایی تکیه داده باشند نشسته‌اند، می‌گفتیم: داداش خسته نمی‌شوید؟ می‌گفتند: این‌طور بهتر است، انسان باید خودش را بسازد، و همچنین هیچ‌وقت روی تشک نمی‌خوابیدند و فقط یک بالش زیر سرشان می‌گذاشتند ...»
و یکی از دوستانش می‌گوید:
«چند روز به منزل امام نرفتم. یک شب ایشان (حاج آقا مصطفی) به منزل ما تشریف آورد. از خانواده سراغ مرا گرفته بود. گفته بودند: کسالتی دارد. لذا، بدون هیچ تکلفی «یاالله» گفت و وارد شد. خانواده‌ام خواست اتاق را جمع و جور کند، ایشان گفت: نه همشیره، همین‌طور خوب است زحمت نکشید، نشست و احوال‌پرسی کرد، بعد گفت: حضرت امام از شما خبر گرفته که چرا پیدایتان نیست».
[۲۷] ثقفی، بتول، مصاحبه با والده شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، ج۲، ص۲۵۸.
[۲۸] ثقفی، بتول، مصاحبه با والده شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، ج۲، ص۳۷۹.



سید مصطفی از ابتدای نهضت امام خمینی در ۱۳۴۲ش وارد فعالیت‌های سیاسی شد.
[۲۹] اشراقی، شهاب‌الدین، مصاحبه با آیت‌اللّه حاج شیخ شهاب‌الدین اشراقی (ره)، ج۱، ص۶۹.
و در این مسیر با جدیت و تلاش حرکت کرد به‌ گونه‌ای که سید احمد خمینی از بستگان ایشان می‌گوید:
«اگر درباره امام می گویند، حرکت‌های ایشان پیامبرگونه است، باید درباره مرحوم حاج آقا مصطفی نیز گفته شود که حرکت ایشان علی‌وار بود نسبت به پیامبر‌گونه بودن امام
[۳۰] دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مجله پاسدار اسلام، ش ۲۳.

ایشان بعد از دستگیری امام در شب ۱۵ خرداد ۴۲ نقش به‌سزایی در به حرکت درآوردن نیروهای مردمی داشت و همان زمان با تمام نیرو فریاد زد که: مردم خمینی را گرفتند، مردم خمینی را بردند و این صدا به صورت برق در سر تا سر قم پیچید و هنوز صبح ۱۵ خرداد طلوع نکرده بود که میان مردم رفته و با انبوهی از جمعیت به طرف صحن حرم حضرت معصومه (علیها‌السلام) به راه افتادند و از دستگیری امام اعلام انزجار و تنفر نمودند. او برای آزادی امام و ادامه نهضت در غیاب وی تلاش زیادی کرد. در این مرحله، اعلامیه‌هایی تهیه و برای روحانیان می‌فرستاد و دستورها و پیام‌های امام خمینی را، که در آن زمان در حبس به‌سر می‌برد، به آگاهی طرفداران وی می‌رسانید.
[۳۱] تشیع، محمدحسن، چهره سیاسی شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، ج۱، ص۷۲-۷۸.
(برای آگاهی از نمونه‌ای از اقدامات سید مصطفی رجوع به آدرس‌های ذیل شود.
[۳۲] اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۱، ص۲.
[۳۳] اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۱، ص۵.
[۳۴] اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۱، ص۸.
)
فعالیت‌های ایشان به حدی بود که ساواک درباره وی آورده است:
«در شهرستان قم پسر آیت‌الله خمینی، که معمم می باشد، به‌جای وی نشسته و دستورهای او را به مورد اجرا می‌گذارد و اعلامیه‌هایی تهیه و برای روحانیون می‌فرستد ...».
[۳۵] روحانی، سید حمید، مجله ۱۵ خرداد، ش ۴.

موقعی که امام در «قیطریه» تحت‌نظر بود مصطفی تنها رابط امام با دیگر روحانیون و مبارزان به‌شمار می‌آمد و فرمان‌های امام را به دیگران می رساند، در همین رابطه ساواک می نویسد:
«طبق اطلاع واصله اخیرا پسر آیت‌الله خمینی با افراد متنفذ و مخالف دولت در تماس می‌باشد، چون مشارالیه می‌تواند با پدرش ملاقات نماید از این لحاظ رابط بین پدرش و افراد مخالف دولت است.»

۹.۱ - تبعید به ترکیه

سید مصطفی پس از دستگیری مجدد امام خمینی در ۱۳ آبان ۱۳۴۳، که پس از سخنرانی تند و صریح ایشان در اعتراض به تصویب لایحه کاپیتولاسیون صورت گرفت، بازاریان قم را ترغیب کرد تا بازار را ببندند. به دنبال آن، مأموران شهربانی قم و ساواک، وی را در منزل آیت‌اللّه سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی دستگیر و به زندان قزل‌قلعه در تهران منتقل کردند. پس از بازداشت سید مصطفی، دادستانی ارتش در ۱۴ آبان ۱۳۴۳ به اتهام اقدام بر ضد امنیت ملی برای وی قرار بازداشت موقت صادر کرد.
[۳۶] رجبی، محمدحسن، زندگینامه سیاسی امام خمینی (ره)، ج۱، ص۳۳۱- ۳۳۸، ج۱، تهران ۱۳۷۸ش.
[۳۷] فلاحی، اکبر، سال‌های تبعید امام خمینی (ره)، ج۱، ص۹۵، تهران ۱۳۸۵ش.
[۳۸] اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۱، ص۱۶ـ۱۱۷.

شهید مصطفی چنان در مقابل ساواک و نیروهای حکومتی در این مدت ایستاد که آنها را به تنگ آورده بود. او مدت ۹ روز تحت بازجویی بود و در پاسخ به این سؤال ساواک که، انگیزه امام از سخنرانی برضد کاپیتولاسیون چه بوده است؟ نوشت: «این یک مسأله‌ای است که تحمیل بر ملت شده است و تقریبا حکم حیثیت فروشی، آزادی‌فروشی و شخصیت‌فروشی است.»
و در پاسخ اینکه، منظور امام از دخالت در کار دولت چیست؟ می‌نویسد: « ... دخالت از باب امر به معروف و نهی از منکر است که از اصول اصلیه و منکر آن کافر و تارک آن مرتکب کبیره می‌باشد و چنانچه سه مرتبه گناه را مرتکب شود، در صورتی که حد شرعی از تعزیر است در فواصل اجرا می‌شود، مستلزم قتل می‌باشد.»
تیزهوشی شهید مصطفی در امور سیاسی سبب می شد که هر گونه حرکت از طرف دشمن، با شکست مواجه گردد، ساواک تلاش داشت با بازداشت امام و فرزندش مصطفی منزل امام بسته باشد و کسانی که مقلد او هستند با مشاهده این عمل به کسان دیگری مراجعه کنند. ولی آقا مصطفی برای خنثی کردن این مسأله از زندان نامه‌ای به آن مضمون به آقای اشراقی می‌نویسند:
«بعدالحمد و الثنا فان جناب العلامه الفاضل حجة الاسلام آقا حاج شیخ شهاب‌الدین اشراقی دامت برکاته از قبل حقیر وکیل هستند. در اخذ وجوه شرعیه‌ای که بناست به‌دست من برسد که از قبل آقای والد مدظله وکیل هستم و وکیل در توکیل می‌باشم و آن را به مصارف شرعیه و محال مقرره برسانند و یا آن‌که حفظ کنند تا تکلیف برای بعد از آن مقرر شود و نیز می‌توانند رسید داده و امضا فرمایند.»
۲۵ رجب المرجب ۱۳۸۴ سید مصطفی خمینی
[۳۹] روحانی، سید حمید، مجله ۱۵ خرداد، ش ۴.

ساواک قرار بازداشت را در ۸ دی ۱۳۴۳، به شرط اقامت سید مصطفی در ترکیه لغو کرد و او آزاد شد. موقع آزادی، در هشتم دی ماه ۴۳ به حاج آقا مصطفی گفته بودند که باید طوری وارد شهر قم شود که سر و صدا ایجاد نشود ولی ایشان بلافاصله بعد از آزادی وارد قم می‌شوند و مردم با دیدن ایشان شعار می‌دهند و تا خانه او را همراهی می‌کنند و چون اصولا او کسی نبود که با تهدید و ارعاب از میدان به در رود. با این‌حال، حکومت بیش از پنج روز تحمل نیاورده به سبب مخالفت با شرط مذکور، چند روز بعد مجددآ دستگیر و در ۱۴ دی ۱۳۴۳ به ترکیه تبعید گردید.
[۴۰] اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۱، ص۳۲ـ۳۳.

سید مصطفی در ترکیه به شهر بورسه، محل تبعید امام خمینی، انتقال داده شد و در این هنگام، سلسله درس‌هایی را از محضر امام خمینی فراگرفت.
[۴۱] روحانی، حمید، شهید هجرت و جهاد آیت‌اللّه حاج سیدمصطفی خمینی، ج۱، ص۴۵، مجله پیام انقلاب، ش ۱۸ (مهر ۱۳۵۹).

حاج آقا مصطفی به مدت یک سال در شهر «برسای» ترکیه به حالت تبعید می‌ماند اما باز آرام ننشسته و سعی در بازگشت به ایران می‌کند و با رئیس سازمان امنیت «برسای» گفت‌و‌گو می‌کند تا با نصیری در مورد بازگشت وی به ایران صحبت کن. او در این مدت تلاش کرد با سپردن تعهداتی مبنی بر عدم مداخله در امور سیاسی، تماس نداشتن با مخالفان حکومت و انتقال محل زندگی خود و خانواده‌اش از قم به خمین، موافقت ساواک را برای بازگشت به ایران جلب کند، لیکن ساواک به دلیل ترس از پیامدهای احتمالی، مانع از بازگشت وی به ایران شد.
[۴۲] باقی، عمادالدین، مروری بر زندگی‌نامه آیت‌اللّه شهید حاج سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۳، اطلاعات (ویژه نامه)، ش ۲۲۲۷، ۱ آبان ۱۳۷۶.
(برای آگاهی از نمونه‌ای از این تلاش‌ها به آدرس ذیل رجوع شود.
[۴۳] اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۱، ص۴۱-۴۲.
)
نصیری شرایط گوناگونی مطرح می‌کند، گرچه او شرایط را می‌پذیرد ولی در آخر نصیری شرط می‌کند که باید در خانه روستایی خود باشد و دو نفر مأمور مراقب او باشند و چنانچه کسی از جلو خانه وی عبور کند کشته خواهد شد. با این شرط حاج آقا مصطفی منصرف می‌شود.

۹.۲ - تبعید به عراق

سید مصطفی در ۱۳ مهر ۱۳۴۴، همراه امام خمینی به عراق منتقل شد. آنها ابتدا در بغداد و سپس در روز جمعه ۲۳ مهر ۴۴ نجف اقامت کردند. این دوره که دوازده سال به طول انجامید، هم‌زمان با اوج‌گیری مخالفت‌ها با حکومت پهلوی در ایران و فعالیت‌های جنبش آزادیبخش فلسطین بود. موضع سید مصطفی در برابر جنبش آزادیبخش فلسطین تأیید و حمایت عملی از آن بود،
[۴۴] قزوینی، حمید، آثار و بازتاب‌های شهادت آیت‌اللّه حاج آقا سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۱۵۹، حضور، ش ۲۱ (پاییز ۱۳۷۶).
[۴۵] روحانی، حمید، شهید هجرت و جهاد آیت‌اللّه حاج سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۴۵، مجله پیام انقلاب، ش ۱۸ (مهر ۱۳۵۹).

رژیم شاه از حرکات مردم بعد از تبعید امام به ترکیه به وحشت افتاده بود، زیرا هسته‌های مبارزاتی کانون‌های گرم فعالیت علیه حکومت گشته بود و از جمله این حرکت‌ها ترور «حسنعلی منصور» بود که شهید بخارایی در دادگاه موقع بازجویی و محاکمه علنا اعلام می‌کند: «وقتی شما مرجع تقلید مرا از کشور تبعید می‌کنید، من هم شما را از این جهان تبعید می‌کنم.»
برای جلوگیری از حرکات فراوان و خاموش کردن آتش قهر مردم تصمیم گرفت امام را به نجف تبعید کند و چنین نمایاند که چون آنجا حوزه علمیه است حضرت امام خود برای درس و بحث آنجا رفته و خیال می‌کرد چون مراجع فراوانی در نجف وجود دارد امام تحت الشعاع قرار خواهد گرفت و در بین آن مراجع نمی‌تواند قد علم کند.
حضرت امام پس از ورود به نجف از آنجایی که رژیم مطالبی را به ایشان نسبت می‌داد، تعدادی از افراد علماء نسبت به ایشان حساسیت بدی داشتند، و امام با توجه به این حساسیت‌ها، اقدام به تشکیل بیت و دفتر نکرده و حتی در اوایل شهریه هم پرداخت نکردند. در چنین شرایطی حاج آقا مصطفی نقش جالبی ایفاء کرد، ایشان در مجالس علمی علما شرکت با سؤالات و اشکال‌های خود محیط درس و اذهان استادان و طلبه‌ها را به خود متمایل می‌کرد و این سؤال برای همه آنها پیش می‌آمد که این کیست که در مباحث این چنین با تبحر و قوت وارد می‌شود. نمود علمی حاج آقا مصطفی موجب جلب افکار به سمت امام شد.
پس از اینکه ایشان با این‌کار خود افکار را متوجه این کانون نهفته کرد به امام اصرار کرد که درس را شروع کند؛ امام چون در معقول بیشتر تبحر داشتند اگر اصول را شروع می‌کردند بیشتر جلوه داشتند ولی برای اینکه چنین توهمی پیش نیاید که ایشان خواسته‌اند چیزی را عرضه کنند که مورد توجه واقع شوند، درس فقه را شروع کردند یکی از مستشکلان زبده در درس ایشان، شهید حاج آقا مصطفی بود که زیاد بحث و جدل می‌کرد و با کار خود، از یک طرف اشکال کردن را رونق می‌داد و از طرف دیگر اعلمیت امام را ثابت می‌کرد.
علاوه بر این از نظر حفاظتی نیز بسیار باهوش و فعال بودند، یکی از طرح‌های شهید این بود که برای حفاظت جان امام که هم رژیم ایران و هم رژیم عراق از ایشان ناراضی بودند این بود که باید عده‌ای از طلاب و شاگردان روحانی حضرت امام آموزش نظامی ببینند و حفاظت جان امام برعهده خود شاگردان حضرت باشد که در همین رابطه تعداد زیادی از یاران امام در نجف و لبنان دوره‌های نظامی دیده و از سال ۱۳۵۵ ش. به‌طور کامل حفاظت جان امام را برعهد گرفتند.
و مورد دیگری که بر هوش و ذکاوت سیاسی شهید مصطفی دلالت دارد این بود که بختیار به عراق سفر کرد و از اهدافش ملاقات با حضرت امام بود تا از حیثیت امام و آبروی او برای ادامه مبارزات خودش بهره گیرد و لذا به هر قیمتی که باشد می‌خواست با امام ملاقات نماید، در این میان حاج آقا مصطفی با تجربه و هوش و استعداد فراوانی که داشت، از که چنین دسیسه‌ای اطلاع پیدا کرد و می‌دانست که افتادن در این‌گونه دامی موجب رفتن آبروی روحانیت و امام است به همین سبب به شدت با ملاقات امام مخالفت کرد.
امام و حاج آقا مصطفی که از ترکیه با فشار حکومت ایران و عراق تبعید می‌گردند حضرت آیت‌الله پسندیده را در ابطه با چگونگی ورود حضرت امام به بغداد و نجف اینگونه بیان می کند:
«بعد از ترکیه به بغداد می‌روند، در بغداد (آن‌ها را) در خیابان رها می‌کنند و می‌گویند خودشان بروند یک ماشین کرایه کنند که به کاظمین یا جای دیگری بروند.
بعد از اینکه اینها به بغداد می‌رسند خبر به یکی از علمای کربلا می‌رسد ایشان موقعیت خیلی خوبی داشت به علماء و مردم اطلاع می‌دهد و جمعیت زیادی برای استقبال امام به نجف می‌برند، در تمام میدان‌ها جمعیت استقبال کننده بود.»
[۴۶] مرادی‌نیا، محمدجواد، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص۱۱۵.


۹.۳ - فعال نگهداشتن نهضت امام

مهمترین اقدام سید مصطفی در این دوره، فعال نگهداشتن نهضت امام خمینی بود. او پیام‌ها و اعلامیه‌های امام خمینی را به ایران و سایر کشورها ارسال می‌کرد و اخبار نهضت را به اطلاع امام می‌رسانید. در نجف، منزل سید مصطفی مأوا و محل رفت‌وآمد اشخاصی بود که از ایران و سایر کشورها برای دیدار با امام خمینی می‌آمدند.
[۴۷] تشیع، محمدحسن، چهره سیاسی شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، ج۱، ص۹۰.

اداره بیت امام خمینی در نجف، هماهنگ‌سازی روحانیان با سایر مبارزان و را‌ه‌اندازی و تقویت نشریه‌ای به نام ۱۵ خرداد در عراق نیز برعهده او بود. از دیگر فعالیت‌های وی در عراق، افشاگری و تبلیغات علیه حکومت پهلوی از رادیوی صدای روحانیت و مسافرت‌های مکرر به مکه و مدینه برای زیارت و تماس با مبارزان و مخالفان حکومت پهلوی که برای حج به عربستان می‌رفتند، بود.
[۴۸] آشنائی با مهاجر شهید سید مصطفی خمینی، یادنامه، ج۱، ص۱۲۲، سال ۳، ش ۱۲ (پاییز ۱۳۶۷).
[۴۹] آشنائی با مهاجر شهید سید مصطفی خمینی، یادنامه، ج۱، ص۱۲۵، سال ۳، ش ۱۲ (پاییز ۱۳۶۷).
[۵۰] فلاحی، اکبر، سال‌های تبعید امام خمینی (ره)، ج۱، ص۲۶۵، تهران ۱۳۸۵ش.
[۵۱] باقی، عمادالدین، مروری بر زندگی‌نامه آیت‌اللّه شهید حاج سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۴، اطلاعات (ویژهنامه)، ش ۲۲۲۷، ۱ آبان ۱۳۷۶.


۹.۴ - مبارزه مسلحانه

سید مصطفی در مبارزه با حکومت پهلوی به مبارزه‌ای مسلحانه و مردمی اعتقاد داشت، به‌همین دلیل آموزش نظامی دید و آن را برای دیگر مبارزان نیز ضروری پنداشت.
[۵۲] محتشمی، علی‌اکبر، نور دیده امام: خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی‌اکبر محتشمی، ج۱، ص۵۴-۵۵، حضور، ش ۲۱ (پاییز۱۳۷۶).
[۵۳] رضوی، عباس، تلاش‌های سیاسی و اجتماعی شهید آقا مصطفی خمینی، ج۱، ص۳۳۵-۳۳۶، حوزه، سال ۱۴، ش ۳ و ۴ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۶).
(برای آگاهی از نمونه‌ای از چگونگی مناسبات وی با جنبش‌های آزادی‌بخش رجوع کنید به آدرس ذیل
[۵۴] اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۳، ص۲.
). او در سرنگونی حکومت پهلوی با دیگر گروه‌ها و جمعیت‌های سیاسی اشتراک‌نظر داشت، با این‌حال انگیزه‌های متفاوت و مستقلش مانع همکاری وی با بسیاری از این گروه‌ها بود. او صریحآ مخالف همکاری با جریان‌های غیرمذهبیِ ضد رژیم بود.
[۵۵] رضوی، عباس، تلاش‌های سیاسی و اجتماعی شهید آقا مصطفی خمینی، ج۱، ص۳۳۰-۳۳۴، حوزه، سال ۱۴، ش ۳ و ۴ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۶).
[۵۶] روحانی، حمید، نهضت امام خمینی، ج۲، ص۵۸۵، ج۲، تهران ۱۳۷۶ش.
[۵۷] عاشوری لنگرودی، حسن، نگاهی به زندگی سیاسی شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره) و نقش او در روند پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ج۱، ص۱۱۴.
(برای آگاهی از متن گزارش ساواک از ملاقات سیدمصطفی و حسن البکر رجوع کنید به آدرس ذیل
[۵۸] اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۲، ص۲۴.
).
به دنبال اوج‌گیری نهضت رهایی بخش فلسطین، تلاش فوق‌العاده به عمل آوردند که برادران روحانی خارج از کشور به پایگاه‌های فلسطین بروند و در آن‌جا دوره ببینند، خود ایشان هم در مسائل نظامی کار کرده بودند و حتی با اسلحه‌های سنگین هم دوره دیده و آن‌طور که خودشان نقل می‌کردند، حتی ورقه هدایت تانک را نیز داشته، در منزل خود هم اسلحه‌هایی تهیه کرده بودند و طلابی را که هنوز در مرحله ابتدایی بودند و هنوز به پایگاه‌های فلسطین نرفته بودند در آن‌جا با اسلحه‌های سبک تعلیم و آموزش می‌دادند و اصولا ایشان عنایت خاصی به مبارزه مسلحانه داشتند و به آیه شریفه «و اعدو الهم ما استطعیتم من قوه ...» تمسک می‌جست و از این‌که مسلمانان چرا آموزش نظامی ندارند و تعلیمات نظامی نمی‌بینند اظهار تأسف و تأثر می‌کردند.
[۶۰] دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مجله پاسدار اسلام، ش ۱۸.


۹.۵ - تحقق اندیشه حکومت اسلامی

سید مصطفی از اولین افرادی بود که برای تحقق عملی اندیشه حکومت اسلامی تلاش کرد و رساله الاسلام و الحکومة را در این زمینه نگاشت. سیدمصطفی خمینی در علوم اسلامی جایگاه درخور توجهی داشت و به موازات فراگیری اصول و فقه، به فراگیری فلسفه، حکمت، کلام، عرفان، معانی، بیان، نجوم و هیئت، تاریخ، رجال و درایه و تفسیر نیز پرداخت. در حوزه علمیه نجف، با وجود این‌که قبلا مدارج علمی را طی کرده بود، در درس استادانی چون آیات سیدمحسن حکیم، محمدباقر زنجانی، سیدمحمود شاهرودی و سیدابوالقاسم خویی حاضر میشد. امام خمینی نیز استاد مسلّم وی بود. او در کنار تحصیل، در حوزه علمیه قم و نجف، به تدریس نیز می‌پرداخت.
[۶۱] میری، عباس، نگاهی به حیات علمی و آثار قلمی شهید آیت‌اللّه سیدمصطفی خمینی (ره)، ج۱، ص۵۴.
[۶۲] محتشمی، علی‌اکبر، نور دیده امام: خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی‌اکبر محتشمی، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، حضور، ش ۲۱ (پاییز۱۳۷۶).
[۶۳] محتشمی، علی‌اکبر، نور دیده امام: خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی‌اکبر محتشمی، ج۱، ص۶۲-۶۳، حضور، ش ۲۱ (پاییز۱۳۷۶).
از دیگر ویژگیهای علمی سیدمصطفی، دیدگاه و روحیه نقادانه‌اش در زمینه علوم اسلامی بود. او بر توسعه نقد در مباحث اصولی، توصیه و اصرار داشت.
[۶۴] مبلغی، احمد، نقد اصولی از دیدگاه شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، ج۱، ص۱۱۹- ۱۲۶.



فعالیت‌های سید مصطفی سبب شد که در ۲۱ خرداد ۱۳۴۸ ش. به دنبال برانگیختن آیت‌الله سید محسن حکیم بر ضد رژیم بعث، دستگیر و به بغداد برده شد، و رئیس جمهور وقت (حسن البکر) به او هشدار داد که اگر مردم را بر ضد این رژیم تحریک کنید و با مخالفان رژیم عراق روابط داشته باشید ناچار تصمیمی درباره آنان می‌گیریم که موجب ناراحتی پدرتان شود و جالب این‌که همین تهدید را سپهبد نصیری در سال ۱۳۴۲ ش. کرده بود.
ترس در حکومت ایران و عراق از فعالیت‌های شهید حاج آقا مصطفی، عاقبت باعث شد که تهدیدشان را عملی کنند و تصمیمی را که گفته بودند به انجام رسانند و شب یکشنبه اول آبان ۱۳۵۶ ش. مصطفی را در حالی که ۴۷ سال داشت به‌طرز مشکوکی مسموم و به شهادت رساندند. پزشکان علت وفات را مسمومیت دانستند و برای روشن شدن امر پیشنهاد کالبد شکافی دادند که امام خمینی با آن مخالفت کرد. ساواک و دولت عراق علت مرگ او را بروز سکته قلبی اعلام کردند.
[۶۵] باقی، عمادالدین، مروری بر زندگی‌نامه آیت‌اللّه شهید حاج سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۴، اطلاعات (ویژه نامه)، ش ۲۲۲۷، ۱ آبان ۱۳۷۶.
[۶۶] کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت: آیت‌اللّه مجاهد السید مصطفی خمینی (طاب ثراه)، (تهران) : عروج، ج۱، ص۶۵-۶۸، ۱۳۷۶ش.
با این حال گفته شد حکومت پهلوی و ساواک در مرگ او نقش داشته‌اند.
[۶۷] اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۳، ص۱۶.
[۶۸] اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۳، ص۵۸.
(برای آگاهی از چگونگی بازتاب گسترده مرگ وی در ایران و سایر کشورها به آدرس ذیل رجوع شود.
[۶۹] اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۲، ص۱۰.
[۷۰] اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۳، ص۱۳-۱۴.
[۷۱] اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۳، ص۲۰.
[۷۲] اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۳، ص۳۲.
[۷۳] اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۳، ص۴۲-۴۳.
[۷۴] کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت: آیت‌اللّه مجاهد السید مصطفی خمینی (طاب ثراه)، (تهران) : عروج، ج۱، ص۱۲۷، ۱۳۷۶ش.
[۷۵] کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت: آیت‌اللّه مجاهد السید مصطفی خمینی (طاب ثراه)، (تهران) : عروج، ج۱، ص۱۲۹، ۱۳۷۶ش.
)

۱۰.۱ - کلام سید احمد خمینی

سید احمد خمینی درباره شهادت سید مصطفی می‌گوید:
«آنچه می‌توانم بگویم و شکی در آن ندارم این‌که ایشان را شهید کردند، زیرا علامتی که در زیر پوست بدن ایشان، روی سینه ایشان، روی سر و دست و پا و صورت ایشان و همچنین لکه‌های بزرگ حکایت از مسمومیت شدید می‌کرد و من شکی ندارم که او را مسموم کردند، اما چگونه این‌کار صورت گرفته نمی‌دانم ولی همین‌قدر می‌توانم بگویم که ایشان چند ساعت قبل از شهادت در مجلس فاتحه‌ای شرکت کردند که در آن‌جا بعضی از ایادی رژیم پهلوی دست‌اندر کار دادن چای و قهوه مجلس بوده‌اند.»
[۷۶] بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، مجله یاد، ش ۱۲.

شهادت حاج آقا مصطفی درست مثل زندگی او ضربه‌ای مهلک بر حکومت ستم‌شاهی بود، خون او بود که گروه‌های مردمی را به حرکت درآورد و جرقه انقلاب زده شد و بر خلاف تصور رژیم و با شنیدن خبر شهادت حاج آقا مصطفی بازار نجف تعطیل شد.

۱۰.۲ - تشییع جنازه

جنازه شهید توسط یاران و شاگردان در روز اول آبان به کربلا برده شد. در این مراسم جمعیت انبوهی شرکت کردند، بیش از هفتاد دستگاه ماشین جنازه را به کربلا بردند و بازگرداندند. شهید سید مصطفی را با آب فرات غسل دادند و در محل خیمه‌گاه حسین (علیه‌السلام) کفن کردند و پس از طواف در حرم حضرت سیدالشهداء (علیه‌السلام) و حرم حضرت عباس (علیه‌السلام) ساعت ۷ بعد از ظهر به نجف اشرف بازگرداندند.
روز دوشنبه دوم آبان (۱۰ ذیقعده) جنازه آن شهید حدود ساعت ۹ صبح از مسجد بهبهانی (واقع در بیرون دروازه نجف) با شرکت انبوهی از علما و فضلا، طلاب، کسبه، اصناف و سایر اهالی نجف اشرف به‌طرف صحن مطهر علوی تشییع شده و پس از اقامه نماز میت توسط آیت‌اللّه خویی، در مقبره علامه حلّی، داخل حرم امیرمؤمنان (علیه‌السلام)، به خاک سپرده شد.

۱۰.۳ - برپایی عزا

امام در مسجد بهبهانی حضور یافت و پس از مکث کوتاه و خواندن فاتحه با گامی استوار و قامتی آراسته به خانه برگشت و در مراسم تشییع و خاک‌سپاری شرکت نکرد.
در کشورهای دیگر نیز از جمله پاکستان، افغانستان، عربستان، کویت، بحرین، قطر، لندن، اروپا، آمریکا، کانادا، هند و سوئد مجالس عزاداری و در بعضی جاها تظاهرات صورت گرفته و سیل تسلیت از نقاط مختلف جهان به‌طرف نجف سرازیر شد.
در ایران نیز مردم مجلس عزا برپا کردند و پس از سال‌ها، نام خمینی را شنیدند و خطبا و سخنرانان در منابر نام امام را بر زبان راندند. اولین مجلس ختم از طرف جامعه روحانیت مبارز تهران و علمای تهران در مسجد جامع برگزار شد که انبوهی از جمعیت در آن شرکت داشتند، آقاطاهر اصفهانی، خطیب مجلس بود که در بهت و سکوت و تأثر فوق العاده حضار سخن گفتند. و هر بار که نام امام خمینی را می‌برد فریاد صلوات پیاپی آن جمعیت برمی‌خواست.
مجلس بزرگداشت شهید حاج آقا مصطفی نیز در مسجد ارک از طرف شهید بهشتی، مرتضی مطهری، محمد مفتح منعقد گردید و آقای دکتر حسن روحانی از امام خمینی و نقش موثر ایشان در بیداری جوامع اسلامی و مبارزه با ایادی استعمار و شخصیت علمی حاج آقا مصطفی سخن گفتند.
حوزه علمیه قم نیز تعطیل و شهر قم سر تا سر سیاه‌پوش شد و از طرف آیات عظام سید محمدرضا گلپایگانی، سید شهاب‌الدین مرعشی نجفی و سایر مراجع، مجالسی ترتیب داده شد.
[۷۷] دوانی، علی، نهضت روحانیون، ج۶.
و بدین‌ترتیب دشمن که برای خاموش کردن صدای حاج آقا مصطفی او را به شهادت رسانده بود، اینک با سیل بنیان کنی روبرو گردیده؛ سیلی که از مجالس فاتحه حاج آقا مصطفی آغاز گردید و با رشادت‌های قهرمانان ۱۹ دی ۱۳۵۶ ش. در قم و مجالس چهلم آنان در تبریز، اصفهان، یزد و مشهد، خروشان‌تر شد و سرانجام حکومت ستم‌شاهی را در هم کوبید و بساط عدل را گسترد.
[۷۸] قزوینی، حمید، آثار و بازتاب‌های شهادت آیت‌اللّه حاج آقا سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۴، حضور، ش ۲۱ (پاییز ۱۳۷۶).
[۷۹] عمید زنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، ج۱، ص۵۰۵-۵۰۶، تهران ۱۳۷۱ش.
[۸۰] راعی‌گلوجه، سجاد، بازتاب‌ها و پیامدهای رحلت اسرارآمیز آیت‌اللّه مصطفی خمینی به روایت اسناد، ج۱، ص۶۳ به بعد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۹ش.


۱۰.۴ - علل شهادت

۱. ضربه روحی بر امام خمینی.
۲. پیشگیری از خطرهای فردا، هر دو رژیم پی برده بودند که حاج سید مصطفی، خمینی دوم است و بی‌تردید با نظریات و دیدگاه‌های سیاسی و مذهبی که دارد و با شجاعت و شکست ناپذیری که در اوست، فردا خمینی دیگر خواهد بود.
۳. پدید آوردن رعب و وحشت.
۴. پایان دادن به روشنگری‌ها در نجف.
[۸۱] روحانی، سید حمید، مجله ۱۵ خرداد، ش ۴.


۱۰.۵ - بخشی از وصیت‌نامه

در آخر بخشی از وصیت‌نامه شهید را پایان‌بخش مطالب خود قرار می‌دهیم.
«فکر می‌کنم قبلا وصیتی کرده باشم ولی علی ای تقدیر وصی خود را پدر بزرگوار خود اولا و در مرتبه بعد مادر و مخدره حلیله و برادر احمد است بعد از اقرار بما جاء به النبی الاعظم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) جمیع کتاب‌های خود را در اختیار حسین قرار می‌دهم به شرط آنکه تحصیل علوم قدیمه کند در غیر اینصورت به کتابخانه مدرسه آقای بروجردی در نجف اشرف تحویل دهند چه آنکه نوعا از وجوه تحصیل شده و خلاف احتیاط است که ارث برده شود، چیز دیگر هم ندارم مگر بعضی مختصر است آن هم دیگر احتیاج به گفتار ندارد.»
[۸۲] کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت، ص۲۳۳.



(۱) اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
(۲) آشنائی با مهاجر شهید سید مصطفی خمینی، یادنامه، سال ۳، ش ۱۲ (پاییز ۱۳۶۷).
(۳) اشراقی، شهاب‌الدین، مصاحبه با مرحوم آیت‌اللّه حاج شیخ شهاب‌الدین اشراقی (ره)، در یادها و یادمان‌ها از آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، ج۵ (قم) : کنگره شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی (ره)، ۱۳۷۶ش.
(۴) راعی‌گلوجه، سجاد، بازتاب‌ها و پیامدهای رحلت اسرارآمیز آیت‌اللّه مصطفی خمینی به روایت اسناد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۹ش.
(۵) باقی، عمادالدین، مروری بر زندگی‌نامه آیت‌اللّه شهید حاج سید مصطفی خمینی، اطلاعات (ویژه نامه)، ش ۲۲۲۷، ۱ آبان ۱۳۷۶.
(۶) تشیع، محمدحسن، چهره سیاسی شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، در مجموعه مقالات کنگره شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی (ره) : سی مهر و اول آبانماه ۱۳۷۶، تهران: شاهد، ۱۳۷۷ش.
(۷) ثقفی، بتول، مصاحبه با والده مکرمه شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، مصاحبه کننده: زهرا مصطفوی، در یادها و یادمانها از آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، ج۵ (قم) : کنگره شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی (ره)، ۱۳۷۶ش.
(۸) دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران (۱۳۶۰ش).
(۹) رجبی، محمدحسن، زندگی‌نامه سیاسی امام خمینی (ره)، ج۱، تهران ۱۳۷۸ش.
(۱۰) رضوی، عباس، تلاش‌های سیاسی و اجتماعی شهید آقا مصطفی خمینی، حوزه، سال ۱۴، ش ۳ و ۴ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۶).
(۱۱) روحانی، حمید، شهید هجرت و جهاد آیت‌اللّه حاج سید مصطفی خمینی، مجله پیام انقلاب، ش ۱۸ (مهر ۱۳۵۹).
(۱۲) روحانی، حمید، نهضت امام خمینی، ج۲، تهران ۱۳۷۶ش.
(۱۳) شهید ثانی از تبار امام خمینی، فصلنامه ۱۵ خرداد، ش ۴ (مهر و آبان ۱۳۷۰).
(۱۴) شهیدی دیگر از روحانیت: آیت‌اللّه مجاهد السید مصطفی خمینی (طاب ثراه)، (تهران) : عروج، ۱۳۷۶ش.
(۱۵) عاشوری لنگرودی، حسن، نگاهی به زندگی سیاسی شهید آیت‌اللّه سیدمصطفی خمینی (ره) و نقش او در روند پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در مجموعه مقالات کنگره شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی (ره)، سی مهر و اول آبانماه ۱۳۷۶، تهران: شاهد، ۱۳۷۷ش.
(۱۶) عمید زنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، تهران ۱۳۷۱ش.
(۱۷) فلاحی، اکبر، سال‌های تبعید امام خمینی (ره)، تهران ۱۳۸۵ش.
(۱۸) قزوینی، حمید، آثار و بازتاب‌های شهادت آیت‌اللّه حاج آقا سید مصطفی خمینی، حضور، ش ۲۱ (پاییز ۱۳۷۶).
(۱۹) مبلغی، احمد، نقد اصولی از دیدگاه شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، در مجموعه مقالات کنگره شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی (ره)، سی مهر و اول آبانماه ۱۳۷۶، تهران: شاهد، ۱۳۷۷ش.
(۲۰) محتشمی، علی‌اکبر، نور دیده امام: خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی‌اکبر محتشمی، حضور، ش ۲۱ (پاییز۱۳۷۶).
(۲۱) مزینانی، محمدصادق، دیدگاه‌های شهید مصطفی خمینی درباره ولایت و حکومت اسلامی، حوزه، سال ۱۴، ش ۳ و ۴ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۶).
(۲۲) میری، عباس، نگاهی به حیات علمی و آثار قلمی شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، در مجموعه مقالات کنگره شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی (ره)، سی مهر و اول آبانماه ۱۳۷۶، تهران: شاهد، ۱۳۷۷ش.
(۲۳) میری، عباس، نگاهی به زندگی علمی و آثار شهید آقا مصطفی خمینی، مجله حوزه، سال ۱۴، ش ۳ و ۴ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۶).


۱. ثقفی، بتول، مصاحبه با والده شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۲۹.
۲. بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، مجله یاد، ش ۱۲.
۳. میری، عباس، نگاهی به حیات علمی و آثار قلمی شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، ج۱، ص۳۵۶.
۴. شهید ثانی از تبار امام خمینی، فصلنامه ۱۵ خرداد، ج۱، ص۱۷، ش ۴ (مهر و آبان ۱۳۷۰).
۵. باقی، عمادالدین، مروری بر زندگی‌نامه آیت‌اللّه شهید حاج سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۱، اطلاعات (ویژه نامه)، ش ۲۲۲۷، ۱ آبان ۱۳۷۶.
۶. دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، ج۶، ص۳۳۳، تهران (۱۳۶۰ش).
۷. بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، مجله یاد، ش ۱۲.
۸. میری، عباس، نگاهی به حیات علمی و آثار قلمی شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۳۵۶-۳۵۷.
۹. دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مجله پاسدار اسلام، ش ۲۳.
۱۰. آشنائی با مهاجر شهید سید مصطفی خمینی، یادنامه، ج۱، ص۱۰۸، سال ۳، ش ۱۲ (پاییز ۱۳۶۷).
۱۱. روحانی، سید حمید، مجله ۱۵ خرداد، ص۳۷۴، ش ۴، حوزه، ش ۸۲-۸۱.
۱۲. پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، مجله حوزه، ش ۸۲-۸۱، ص۳۵۷.
۱۳. روزنامه اطلاعات، ش ۱۸۸۸۰، آبان ۶۸.
۱۴. دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مجله پاسدار اسلام، ش ۲۳.
۱۵. روحانی، سید حمید، مجله ۱۵ خرداد، ش ۴.
۱۶. بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، مجله یاد، ش ۱۲.
۱۷. کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت، ص۲۴۹.
۱۸. میری، عباس، نگاهی به حیات علمی و آثار قلمی شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، ج۱، ص۳۶۳-۳۷۳.
۱۹. نساء/سوره۴، آیه۱۴۱.    
۲۰. دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مجله پاسدار اسلام، ش ۲۳.
۲۱. پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، مجله حوزه، ش ۴۰.
۲۲. خمینی، سید روح‌الله، صحیفه نور، ج۲۲، ص۱۱۷.    
۲۳. کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت، ص۴۰.
۲۴. کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت، ص۵۵.
۲۵. کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت، ص۹۰.
۲۶. کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت، ص۹۵.
۲۷. ثقفی، بتول، مصاحبه با والده شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، ج۲، ص۲۵۸.
۲۸. ثقفی، بتول، مصاحبه با والده شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، ج۲، ص۳۷۹.
۲۹. اشراقی، شهاب‌الدین، مصاحبه با آیت‌اللّه حاج شیخ شهاب‌الدین اشراقی (ره)، ج۱، ص۶۹.
۳۰. دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مجله پاسدار اسلام، ش ۲۳.
۳۱. تشیع، محمدحسن، چهره سیاسی شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، ج۱، ص۷۲-۷۸.
۳۲. اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۱، ص۲.
۳۳. اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۱، ص۵.
۳۴. اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۱، ص۸.
۳۵. روحانی، سید حمید، مجله ۱۵ خرداد، ش ۴.
۳۶. رجبی، محمدحسن، زندگینامه سیاسی امام خمینی (ره)، ج۱، ص۳۳۱- ۳۳۸، ج۱، تهران ۱۳۷۸ش.
۳۷. فلاحی، اکبر، سال‌های تبعید امام خمینی (ره)، ج۱، ص۹۵، تهران ۱۳۸۵ش.
۳۸. اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۱، ص۱۶ـ۱۱۷.
۳۹. روحانی، سید حمید، مجله ۱۵ خرداد، ش ۴.
۴۰. اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۱، ص۳۲ـ۳۳.
۴۱. روحانی، حمید، شهید هجرت و جهاد آیت‌اللّه حاج سیدمصطفی خمینی، ج۱، ص۴۵، مجله پیام انقلاب، ش ۱۸ (مهر ۱۳۵۹).
۴۲. باقی، عمادالدین، مروری بر زندگی‌نامه آیت‌اللّه شهید حاج سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۳، اطلاعات (ویژه نامه)، ش ۲۲۲۷، ۱ آبان ۱۳۷۶.
۴۳. اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۱، ص۴۱-۴۲.
۴۴. قزوینی، حمید، آثار و بازتاب‌های شهادت آیت‌اللّه حاج آقا سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۱۵۹، حضور، ش ۲۱ (پاییز ۱۳۷۶).
۴۵. روحانی، حمید، شهید هجرت و جهاد آیت‌اللّه حاج سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۴۵، مجله پیام انقلاب، ش ۱۸ (مهر ۱۳۵۹).
۴۶. مرادی‌نیا، محمدجواد، خاطرات آیت‌الله پسندیده، ص۱۱۵.
۴۷. تشیع، محمدحسن، چهره سیاسی شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، ج۱، ص۹۰.
۴۸. آشنائی با مهاجر شهید سید مصطفی خمینی، یادنامه، ج۱، ص۱۲۲، سال ۳، ش ۱۲ (پاییز ۱۳۶۷).
۴۹. آشنائی با مهاجر شهید سید مصطفی خمینی، یادنامه، ج۱، ص۱۲۵، سال ۳، ش ۱۲ (پاییز ۱۳۶۷).
۵۰. فلاحی، اکبر، سال‌های تبعید امام خمینی (ره)، ج۱، ص۲۶۵، تهران ۱۳۸۵ش.
۵۱. باقی، عمادالدین، مروری بر زندگی‌نامه آیت‌اللّه شهید حاج سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۴، اطلاعات (ویژهنامه)، ش ۲۲۲۷، ۱ آبان ۱۳۷۶.
۵۲. محتشمی، علی‌اکبر، نور دیده امام: خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی‌اکبر محتشمی، ج۱، ص۵۴-۵۵، حضور، ش ۲۱ (پاییز۱۳۷۶).
۵۳. رضوی، عباس، تلاش‌های سیاسی و اجتماعی شهید آقا مصطفی خمینی، ج۱، ص۳۳۵-۳۳۶، حوزه، سال ۱۴، ش ۳ و ۴ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۶).
۵۴. اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۳، ص۲.
۵۵. رضوی، عباس، تلاش‌های سیاسی و اجتماعی شهید آقا مصطفی خمینی، ج۱، ص۳۳۰-۳۳۴، حوزه، سال ۱۴، ش ۳ و ۴ (مرداد ـ آبان ۱۳۷۶).
۵۶. روحانی، حمید، نهضت امام خمینی، ج۲، ص۵۸۵، ج۲، تهران ۱۳۷۶ش.
۵۷. عاشوری لنگرودی، حسن، نگاهی به زندگی سیاسی شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره) و نقش او در روند پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ج۱، ص۱۱۴.
۵۸. اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۲، ص۲۴.
۵۹. انفال/سوره۸، آیه۶۰.    
۶۰. دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مجله پاسدار اسلام، ش ۱۸.
۶۱. میری، عباس، نگاهی به حیات علمی و آثار قلمی شهید آیت‌اللّه سیدمصطفی خمینی (ره)، ج۱، ص۵۴.
۶۲. محتشمی، علی‌اکبر، نور دیده امام: خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی‌اکبر محتشمی، ج۱، ص۵۱ـ۵۲، حضور، ش ۲۱ (پاییز۱۳۷۶).
۶۳. محتشمی، علی‌اکبر، نور دیده امام: خاطرات حجت‌الاسلام والمسلمین سید علی‌اکبر محتشمی، ج۱، ص۶۲-۶۳، حضور، ش ۲۱ (پاییز۱۳۷۶).
۶۴. مبلغی، احمد، نقد اصولی از دیدگاه شهید آیت‌اللّه سید مصطفی خمینی (ره)، ج۱، ص۱۱۹- ۱۲۶.
۶۵. باقی، عمادالدین، مروری بر زندگی‌نامه آیت‌اللّه شهید حاج سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۴، اطلاعات (ویژه نامه)، ش ۲۲۲۷، ۱ آبان ۱۳۷۶.
۶۶. کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت: آیت‌اللّه مجاهد السید مصطفی خمینی (طاب ثراه)، (تهران) : عروج، ج۱، ص۶۵-۶۸، ۱۳۷۶ش.
۶۷. اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۳، ص۱۶.
۶۸. اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۳، ص۵۸.
۶۹. اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۲، ص۱۰.
۷۰. اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۳، ص۱۳-۱۴.
۷۱. اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۳، ص۲۰.
۷۲. اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۳، ص۳۲.
۷۳. اسناد آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پرونده شهید آیت‌اللّه مصطفی خمینی، ش ۳۹۳، ص۴۲-۴۳.
۷۴. کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت: آیت‌اللّه مجاهد السید مصطفی خمینی (طاب ثراه)، (تهران) : عروج، ج۱، ص۱۲۷، ۱۳۷۶ش.
۷۵. کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت: آیت‌اللّه مجاهد السید مصطفی خمینی (طاب ثراه)، (تهران) : عروج، ج۱، ص۱۲۹، ۱۳۷۶ش.
۷۶. بنیاد تاریخ انقلاب اسلامی ایران، مجله یاد، ش ۱۲.
۷۷. دوانی، علی، نهضت روحانیون، ج۶.
۷۸. قزوینی، حمید، آثار و بازتاب‌های شهادت آیت‌اللّه حاج آقا سید مصطفی خمینی، ج۱، ص۱۵۱-۱۵۴، حضور، ش ۲۱ (پاییز ۱۳۷۶).
۷۹. عمید زنجانی، عباسعلی، انقلاب اسلامی و ریشه‌های آن، ج۱، ص۵۰۵-۵۰۶، تهران ۱۳۷۱ش.
۸۰. راعی‌گلوجه، سجاد، بازتاب‌ها و پیامدهای رحلت اسرارآمیز آیت‌اللّه مصطفی خمینی به روایت اسناد، ج۱، ص۶۳ به بعد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۹ش.
۸۱. روحانی، سید حمید، مجله ۱۵ خرداد، ش ۴.
۸۲. کمیته علمی کنگره شهید آیت‌الله مصطفی خمینی، شهیدی دیگر از روحانیت، ص۲۳۳.



دانشنامه جهان اسلام، برگرفته از مقاله «خمینی مصطفی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۷/۲۵.    
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آیت‌الله سید مصطفی خمینی»، تاریخ بازیابی ۱۴۰۰/۰۷/۲۵.    






جعبه ابزار