سید محمد بهشتی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سید محمد حسینی بهشتی (۱۳۰۷-۱۳۶۰ ش)، معروف به شهید بهشتی و دکتر بهشتی، از روحانیون برجسته و مؤثر در
انقلاب اسلامی ایران بود و مسئولیتهای مهمی از جمله دبیرکل
حزب جمهوری اسلامی، نایب رئیس
مجلس خبرگان، ریاست
دیوان عالی کشور، دبیر
شورای انقلاب را عهده داشت.
وی از شاگردان
آیتالله بروجردی،
سید محمد محقق داماد،
امام خمینی،
حاج شیخ مرتضی حائری یزدی و
علامه طباطبایی بود و در دانشگاه هم تحصیل نموده و دکترای رشته
فلسفه را اخد نمود. وی را از معروفترین چهرههای معتقد و مدافع اندیشههای امام خمینی میتوان دانست و اندیشهها و تلاشهای بیوقفه ایشان در شکلگیری نظام جمهوری
اسلامی ایران و نیز تشکیل و تأسیس ارکان اصلی حکومت
اسلامی بسیار موثر بود. ایشان از روحانیون بسیار فعالی بود که قبل و بعد از
انقلاب اسلامی ایران خدمات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی بسیاری را در کارنامه خویش دارد. آیتالله بهشتی و بیش از هفتاد تن از یارانش در دفتر مرکزی حزب جمهوری
اسلامی توسط گروهک منافق
ترور شده و به
شهادت رسیدند و در قبرستان بهشت زهرای
تهران دفن شدند.
سید محمد بهشتی،
روحانی برجسته و مؤثر در
انقلاب اسلامی ایران. در دوم آبان ۱۳۰۷ در محلة لُنبان
اصفهان متولد شد.
پدر سید محمد، سید فضلالله بهشتی، از روحانیون اصفهان بود و پدر مادرش، حاج میرزا
محمدصادق مدرس خاتونآبادی، از شاگردان
آخوند خراسانی و
سید محمدکاظم یزدی بود و از علمای برجسته اصفهان به شمار میرفت.
پدرش از روحانیون اصفهان و امام جماعت مسجد لومبان بود و به کارهای مذهبی مردم میپرداخت و برای تبلیغ و رسیدگی به مسائل شرعی، به روستاهای اطراف اصفهان میرفت و به فعالیت دینی، سخنرانی و بیان احکام مشغول بود و
نماز جماعت اقامه میکرد و مشکلات آنان را برطرف میساخت.
مادرش نیز زنی پاکدامن و پرهیزکار بود و در انجام احکام شرعی و آداب
اسلامی دقتنظر داشت. این بانو دختر آیةالله حاج میر محمدصادق خاتونآبادی است. ایشان از مراجع بزرگوار و محققان صاحب نام بود.
سید محمد بهشتی تحصیلاتش را در مکتبخانه و در سن چهار سالگی آغاز و به علت سرعت یادگیری به عنوان نوجوانی تیزهوش در بین خانواده و دیگران شناخته شد.
خیلی سریع خواندن و نوشتن و روخوانی
قرآن را فرا گرفت، تا اینکه بعدها به دبستان دولتی رفت و هنگامی که امتحان ورودی از او گرفتند گفتند باید به کلاس ششم برود ولی از نظر ما نمیتواند، بنابراین او را برای کلاس چهارم پذیرفتند.
پس از آنکه تحصیلات دبستانی را به پایان رساند. در امتحان ششم ابتدایی شهر، نفر دوم شد. سپس به دبیرستان سعدی رفت و سال اول و دوم را در دبیرستان گذراند.
سید محمد بهشتی در ۱۴ سالگی (۱۳۲۱ ش.) تحصیلات دبیرستان را نیمهتمام گذاشته و وارد حوزه علمیه شد.
سید محمد چهار سال در
حوزه علمیه اصفهان به تحصیل
علوم دینی پرداخت و در این مدت کوتاه با پشتکار فراوان و استعداد درخشانی که داشت دروسی را که باید در مدت هشت سال خوانده شوند، در مدت چهار سال به پایان رسان، در مدرسة صدر اصفهان به تحصیل علوم دینی پرداخت و در آنجا
ادبیات عرب،
منطق،
کلام و دروس سطح
فقه و
اصول را آموخت و همزمان شروع به آموختن زبان انگلیسی کرد.
در ۱۸ سالگی برای تکمیل تحصیلات عالی و به دست آوردن دانستنیهای تازه به
شهر قم عزیمت کرد تا در جوار
حضرت فاطمه معصومه (علیهاالسلام) و در محضر استادان گرانقدر، فیض کسب کند.
در مدرسه حجتیه در حجرهای ساده سکنی گزید و به درس و بحث مشغول گشت و با دوستانی چون شهید مطهری (ره) و
امام موسی صدر آشنا شد و در مدت شش ماه بقیه دروس سطح (
مکاسب و
کفایه) را به پایان رساند و در سال ۱۳۲۶ در
درس خارج فقه و اصول شرکت کرد.
در همین سال با همفکری دوستانی چون شهید مطهری برنامهای به منظور تبلیغ مذهبی در روستاهای دور افتاده، تنظیم کردند.
سید محمد با اینکه در سال دوم دبیرستان تحصیلاتش را نیمه تمام گذاشته و به سوی حوزه شتافته بود، دوباره تصمیم گرفت که همزمان با درسهای حوزوی، فراگیری دروس ناتمام گذشته را نیز ادامه دهد. با کوشش فراوان و استعداد سرشار خویش آن دو مسیر علمی را با هم ادامه داد، بهطوری که در سال ۱۳۲۷ موفق به اخذ دیپلم ادبی گشت و در همان سال وارد دانشکده منقول و معقول (الهیات و معارف
اسلامی کنونی) شد و در رشته فلسفه به تحصیل پرداخت و در سال ۱۳۳۰ موفق به اخذ دانشنامه لیسانس در رشته فلسفه شد.
در ۱۳۲۹-۱۳۳۰ش، در تهران سکونت گزید و برای امرار معاش به تدریس پرداخت. پس از اخذ درجه لیسانس در ۱۳۳۰ ش به قم بازگشت و با تسلطی که به زبان انگلیسی پیدا کرده بود در دبیرستان حکیم نظامی آن شهر دبیر زبان انگلیسی شد. در ۱۳۳۱ ش، ازدواج کرد و در کنار تدریس در دبیرستان، تحصیل در حوزه علمیّه را ادامه داد.
وی پس از مراجعت به قم در درس خارج فقه و اصول شرکت جست و به موجب علاقه فراوانی که با مباحث فلسفی و عقلی داشت در درس
اسفار و
الهیات شفا علامه طباطبایی حضور یافت و از شاگردان همیشگی آن درس به شمار میآمد و در شبهای پنجشنبه و جمعه با شهید مطهری و دیگر دوستان جلسه گرم و پرشوری بر پا کردند که نتیجه آن به صورت کتاب ارزشمند «
اصول فلسفه و روش رئالیسم» با پاورقیهای شهید مطهری تنظیم و منتشر گردید.
از استادان شهید بهشتی در قم،
حاج آقا حسین بروجردی،
سید محمد محقق داماد (متوفی ۱۳۴۷ش)،
امام خمینی (متوفی ۱۳۶۸ش) و
حاج شیخ مرتضی حائری یزدی (متوفی ۱۳۶۴ش) و علامه طباطبایی (متوفی ۱۳۵۹ش) بودند.
سید محمد بهشتی پس از پنج سال تحصیل و تدریس در شهر مقدس قم، در سال ۱۳۳۵ وارد دانشکده الهیات شد و تا سال ۳۸ در آن دانشکده مشغول تحصیل در دوره دکترا بود، ولی پس از اتمام تحصیل در آن دانشکده بخاطر فعالیتهای چشمگیر فرهنگی، تبلیغی و سیاسی که در داخل و خارج کشور به عهده داشت، نتوانست از رساله دکترای خویش را ارائه دهد و این امر به تأخیر افتاد. سرانجام در تاریخ ۱۳۵۳/۱۱/۰۱ رساله دکترای خود را تحت عنوان «مسائل ما بعد الطبیعه در قرآن» با راهنمایی استاد شهید مرتضی مطهری ارائه و از آن دفاع کرد و موفق به اخذ دکترا در رشته فلسفه شد.
در دوران زندگی شهید، فعالیتهای فرهنگی مختلفی چه به صورت مقطعی و چه درازمدت به چشم میخورد.
بهشتی از آغاز جوانی به فعالیتهای اجتماعی و برنامهریزیهای گسترده آموزشی و تبلیغی علاقه داشت، چنانکه در ۱۳۲۶ش در یک جمع هجده نفری که شهید مرتضی مطهری نیز از آن جمله بود، شیوه جدیدی از مسافرت تبلیغی و مطالعات مذهبی برنامهریزی شده را با اشراف آیتالله بروجردی و پایمردی امام خمینی تجربه کرد.
از جمله فعالیتهای مهم و بنیادین شهید، فکر ساماندادن و اصلاح حوزه علمیه قم در زمینه شیوه تدریس و برنامههای آموزشی آن بود که نتیجه آن تدریس یک برنامه ۱۷ ساله برای تربیت طلاب جوان بود که بعدا اساس کار
مدرسه حقانی شد.
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، بهشتی را که در مسائل اجتماعی ذهنی پویا و حساس داشت متوجه ضعف نیروهای مذهبی کرد. نخستین اقدام او برای تربیت نیروهای مذهبیِ کارآمد، تأسیس دبیرستان دین و دانش در ۱۳۳۳ ش در قم بود که مدیریت آن را تا ۱۳۴۲ ش خود وی برعهده داشت.
ورود به فرهنگ و فعالیت در این محیط و تماس با فرهنگیان، پیوند میان دانشجو و طلبه، برگزاری کلاس زبان انگلیسی برای طلاب،
تدوین کتابهای تعلیماتی دینی، عزیمت به آلمان و ایجاد مرکز
اسلامی هامبورگ و ایجاد هسته اتحادیه انجمنهای
اسلامی دانشجویان گروه فارسی زبان و... برخی از فعالیتهای فرهنگی ایشان به شمار میآید، که البته در این مقاله مجال بازگوئی همه فعالیتهای ایشان است.
بهشتی نیز در فعالیتهایی از قبیل انتشار مجله مکتب
اسلام و سالنامه و فصلنامه مکتب تشیع حضوری مفید و مؤثر داشت و مقاله مفصلی تحت عنوان «حکومت در
اسلام» در نشریه اخیر (۱۳۳۸-۱۳۳۹ ش) منتشر ساخت و در جلسات سخنرانی موسوم به «گفتار ماه» نیز که در تهران برای جوانان و دانشجویان تشکیل میشد همراه با روحانیونی چون شهید مطهری و
سید محمود طالقانی سخنرانی میکرد. در همین سالها بهشتی، با طرح اندیشههای نو و افکار اصلاحی و انتقادی خود، درصدد ایجاد تحول و بهبود در
حوزه علمیّه قم برآمد و علاوه بر تأسیس «کانون
اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان قم» که زیر نظر روحانی
شهید محمد مفتح اداره میشد، با همکاری روحانیونی دیگر توانست روش و برنامه درسی جدیدی برای طلاب علوم دینی طراحی کند و با تأسیس مدرسه منتظریه یا مدرسه حقانی آنرا به اجرا درآورد.
در فاصله سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۶ ش، بهشتی در تهران و قم به فعالیتهای علمی و آموزشی و اداره جلسات آموزشی و تبلیغی برای طلاب و جوانان دانشگاهی پرداخت و افکار خود را از این طریق در جامعه ترویج کرد. از جمله فعالیتهای مهم وی در این دوره، حضور مؤثر در بخش برنامهریزی درس تعلیمات دینی وزارت آموزش و پرورش و مشارکت با روحانیون دیگر مانند شهید دکتر
محمدجواد باهنر،
علی گلزاده غفوری و
سید رضا برقعی در تألیف کتابهای درس دینی و قرآن مدارس سراسر کشور بود. این کتابها در آشنایی وسیع جوانان آن دوره با
اسلام و ایجاد زمینههای اعتقادی برای
انقلاب اسلامی در ذهن آنان مؤثر بود.
شهید بهشتی برای آیندهای روشن برنامهریزی میکرد و چاره این مهم را در ایجاد تحول در حوزه میدید، بدینخاطر در سال ۱۳۳۹ به فکر سازماندهی درست و دقیق برای حوزه افتاد و با همفکری دوستانش به این نتیجه رسید که باید تحولی اساسی تواءم با نوعی برنامهریزی اصولی انجام گیرد تا طلاب تحت یک برنامه منظم و مدون در آیند و در آینده برای جامعه مؤثر و مفید واقع شوند.
بدینمنظور با همکاری
شهید قدوسی (ره) و دعوت از اساتید بزرگواری چون حضرات آیات
علیاکبر مشکینی،
محمدتقی مصباح یزدی و
احمد جنتی اقدام به تشکیل مدرسه حقانی نمودند و آن را به مثابه پایگاه مهمی برای تربیت طلاب متعهد و
انقلابی قرار دادند.
پس از پیروزی
انقلاب اسلامی ایران نیز آن نهادی که دکتر بهشتی و شهید قدوسی نشاندند، به بار نشست و آثار مفید و مؤثری در این
انقلاب عظیم داشت.
شهید بهشتی در کنار فعالیتهای علمی، فرهنگی و اجتماعی، فعالیتهای سیاسی بسیاری داشت و از افراد موثر در
انقلاب اسلامی ایران بود.
در ۱۳۳۱ ش، تحت تأثیر مبارزات
سید ابوالقاسم کاشانی و
محمد مصدق در
نهضت ملی شدن نفت، در اعتصابات منتهی به واقعه ۳۰ تیر و سقوط دولت قوام السلطنه در
اصفهان شرکت نمود و در جمع متحصنان در تلگرافخانه اصفهان سخنرانی کرد.
پس از درگذشت آیتالله بروجردی (دهم فروردین ۱۳۴۰) و مرجعیت یافتن امام خمینی، فصل جدیدی از تحولات و مبارزات سیاسی در حوزه علمیّه قم و در محافل مذهبی آغاز شد. بهشتی نیز به این مبارزات پیوست. فعالیتهای وی در واقعه دوم فروردین ۱۳۴۲ و پانزدهم خرداد همان سال و دستگیری امام خمینی بهتفصیل در اسناد سازمان اطلاعات و امنیت کشور آمده است.
هنگامی که تشکلی از چند هیئت مذهبی به نام هیئتهای مؤتلفه
اسلامی برای پشتیبانی از نهضت امام خمینی به وجود آمد، بهشتی از روحانیونی بود که از سوی امام خمینی برای نظارت بر کار این تشکل و کمک به آنها معین شده بودند.
با گسترش فعالیتهای سیاسی و فکری بهشتی در
قم،
ساواک او را مجبور به ترک این شهر کرد و وزارت آموزش و پرورش وی را موقتاً منتظر خدمت نمود.
با عزیمت به تهران، میدان گستردهتری برای فعالیت در اختیار بهشتی قرار گرفت، اما توقف وی در این شهر چندان طولانی نشد؛ در ۱۳۴۳ ش،
آیتالله سید محمدهادی میلانی که از مراجع تقلید و مقیم
مشهد بود از بهشتی خواست که در اجابت درخواست مسلمانان و ایرانیان مقیم هامبورگ، به
آلمان عزیمت کند و اداره مرکز
اسلامی هامبورگ را بر عهده گیرد.
آیتالله سید احمد خوانساری نیز بر ضرورت این سفر تأکید داشت. با سفر بهشتی به
اروپا، که به علت مخالفتهای ساواک خالی از دشواری نیز نبود، افق تازهای در برابر ذهن پویا و نوگرای بهشتی گشوده شد.
اقامت وی در آلمان پنج سال طول کشید. در این مدت، وی علاوه بر تصدی امور دینی ایرانیان و سایر مسلمانان مقیم هامبورگ و آلمان و بعضی کشورهای دیگر اروپایی، توانست با کمک عدهای از دانشجویان متدین ایرانی، «اتحادیه انجمنهای
اسلامی دانشجویان گروه فارسی زبان» را ایجاد کند و دانشجویان مبارزی را که به علت اعتقادات مذهبی با تشکیلاتی مانند کنفدراسیون دانشجویان ایرانی و سازمانهای مشابه آن رابطهای نداشتند در این اتحادیه گرد آورد.
بهشتی در معرفی
اسلام به اروپاییان نیز قدمهای مؤثری برداشت و با تسلط یافتن بر زبان آلمانی در کنار زبان انگلیسی با افکار متفکران و فیلسوفان غربی آشنا شد. در همین سالها به
حج رفت (۱۳۴۵ ش) و با امام خمینی نیز در
عراق ملاقات کرد (۱۳۴۸ ش). گزارشهای ساواک نشان میدهد که این سازمان بشدت مراقب و نگران فعالیتهای وی در این دوره بوده است.
بهشتی در ۱۳۴۹ش، از آلمان به
ایران آمد و ساواک مانع بازگشت وی به آلمان شد.
در ۱۳۵۴ ش، ساواک آیتالله بهشتی را دستگیر و مدت کوتاهی زندانی کرد.
با اوج گیری مبارزات ملت ایران به رهبری امام خمینی در ۱۳۵۶ ش، فعالیتهای بهشتی رنگ سیاسی بیشتری گرفت و توان و تجربه وی در سازماندهی، مدیریت و جذب نیروهای متعهد به ظهور رسید. از جمله نخستین اقدامات وی همکاری در ایجاد تشکلی به نام «
جامعه روحانیت مبارز» در پاییز ۱۳۵۷ش بود که خود نیز در هسته مرکزی آن عضویت داشت. اندکی بعد «
شورای انقلاب» به دستور امام خمینی تشکیل شد و بهشتی در شمار نخستین کسانی بود که از سوی امام خمینی به عضویت این
شورا انتخاب شدند.
در پاییز و زمستان ۱۳۵۷ ش بهشتی نقش بسیار مؤثری در هدایت و سازماندهی مبارزات
اسلامی مردم ایران به رهبری امام خمینی داشت و فعالیتها و روابط او با دیگران در این ایام بهشدت تحت مراقبت ساواک بود.
وی در برگزاری راهپیمایی معروف تاسوعا و عاشورای ۱۳۵۷ ش در تهران و شهرستانها قویاً فعال بود.
تقریباً همزمان با پیروزی
انقلاب اسلامی در
۲۲ بهمن ۱۳۵۷، بهشتی همراه با
آیتالله سیدعلی خامنهای،
آیتالله موسوی اردبیلی،
هاشمی رفسنجانی و
شهید باهنر تأسیس «
حزبِ جمهوری اسلامی» را اعلام داشت که اندیشه آن از مدتی پیش در ذهن او و یارانش جوانه زده بود.
این حزب مورد استقبال عموم مردم
انقلابی و متدین واقع شد و بهشتی که دبیرکل حزب بود، آن را کانون فعالیتهای سیاسی و
انقلابی خود قرار داد و به گفته آیتالله خامنهای «در لحظه لحظه عمر پرماجرای این حزب از همه اخلاص و حلم و حکمت و درایت و هوش خدادادی برای رسیدن به آرمانهای حزب که همان هدفهای
انقلاب اسلامی است بهره میگرفت».
آیةالله بهشتی تا هنگام شهادت به عنوان دبیرکل حزب جمهوری
اسلامی انجام وظیفه مینمود.
بهشتی در برگزاری انتخابات مجلس خبرگان و تدوین قانون اساسی نقشی مؤثر داشت. او که خود در آن مجلس به نمایندگی از مردم تهران عضویت داشت، از سوی نمایندگان به عنوان نایب رئیس آن مجلس انتخاب گردید و عملاً اداره آنرا بر عهده گرفت و در تنظیم
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و تصویب آن تلاش و تأثیر بسیار داشت.
یکی دیگر از اقدامات ایشان، روشن کردن جایگاه
ولایت فقیه در این نظام مقدس بود. گرچه بعضی از لیبرالها و ملیگرایان همچون
بنی صدر با آن مخالفت میکردند ولی آیتالله بهشتی با دلایل و براهین مستند به مخالفان جواب میداد، و سرانجام اصل ولایت فقیه در مجلس تصویب شد.
پس از استقرار جمهوری
اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) مسؤولیت
دیوان عالی کشور (بالاترین مقام قضایی کشور) را در اسفند ماه ۱۳۵۸ به دست آیتالله بهشتی سپرد
تا برای این تشکیلات حیاتی که نقش مهم و تعیینکنندهای در جامعه دارد، زمینه اجرای قوانین
اسلام با درک و درایت والای ایشان فراهم گردد و عدل و قسط در جامعه رواج یابد. ایشان نیز در طول مدت عهدهداری این مسؤولیت خطیر و شریف منشاء خیر و خدمت گشت و امور قضایی کشور را سروسامان داد و آنرا انسجام بخشید و با به کارگیری قضاوت عادل و عالم، نظام قضایی را دگرگون ساخت. آن همه تلاش بیوقفه او در این قوه فراموش نشدنی است و براستی که او مظهر عدالت علوی بود.
پس از آنکه
انقلاب اسلامی گذرگاهها و فراز و نشیبهای مهمی را پشت سر نهاد و خون هزاران شهید و جانباز به ثمر نشست و
انقلاب اسلامی در آستانه پیروزی قرار گرفت، حضرت امام خمینی (ره) آن روزها در
پاریس پایههای حکومتی
اسلامی را طرحریزی مینمودند و بدینمنظور
شورای انقلاب را تشکیل دادند تا بتوانند قوانین کشور را بر طبق موازین
اسلام و
قرآن تنظیم نمایند. یکی از نخستین اعضای این
شورا که از طرف حضرت امام (ره) انتخاب شد، دکتر بهشتی بود.
آیتالله بهشتی پس از مدتی به عنوان دبیر
شورا انتخاب شد. این
شورا در آن برهه حساس و سرنوشتساز وظیفه مهمی را بر دوش داشت و منشاء خدمات فراوانی به
اسلام و
انقلاب گشت، بویژه اینکه در آن دوران - به خاطر آشفته بودن اوضاع و نبودن قوه مقننه - این
شورا نقش قانونگذاری داشت و دو وظیفه مهم را انجام میداد: یکی تصویب قوانین مورد نیاز کشور و دیگری اجرای آن قوانین مورد نیاز کشور و دیگری اجرای آن قوانین که این نیز از سوی اعضای
شورا یا افرادی که
شورا انتخاب میکرد، انجام میشد.
مدتی نیز دکتر بهشتی از طرف
شورای انقلاب به دادگستری رفت تا به بازسازی این تشکیلات قضایی بپردازد و قضات
انقلابی و متعهد را به کار گیرد حضور ایشان در این مورد نیز چون گذشته مؤثر افتاد.
بهشتی در کنار آگاهی از معارف
اسلامی، با وجوهی از اندیشههای غربی نیز آشنایی داشت و سخنوری توانا و نویسندهای خوشقلم بود. او صاحب چهرهای جذاب و قامتی بلند و حسن خلقی آمیخته با رأفت و مهربانی و دارای
سعه صدر و انصاف و برخوردار از صبر و متانت بود. روحیهای با نشاط و امیدوار داشت و در
نظم و انضباط و مدیریت نمونه بود و به برگزاری
نماز در اول وقت تقید خاصی داشت.
مجموعه این امتیازات، همانطور که او را در مرکز توجه توده مردم متدین و عموم نیروهای طرفدار
انقلاب اسلامی قرار داده بود، وی را آماج دشمنیها و تهمتهای همه اشخاص و گروههایی ساخت که او را مانعی بر سر راه خود میدیدند. دامنه گسترده دشمنی و مخالفت با وی و کثرت تهمتهایی که بر او، مخصوصاً پس از پیروزی
انقلاب، وارد شد و صبر و سکوت وی در برابر این دشمنیها حیرتآور است.
بهشتی در دوران نسبتاً کوتاه میان پیروزی
انقلاب اسلامی تا زمان شهادت، با اندیشه و تلاش بیوقفه در صدد تنظیم و تدوین پشتوانههای نظری و قانونی برای
نظام جمهوری اسلامی ایران و نیز تشکیل و تأسیس ارکان اصلی
حکومت اسلامی بود. در این مدت میباید او را از معروفترین چهرههای معتقد و مدافع اندیشههای امام خمینی دانست. وی تحقق
اسلام را در جامعه در گرو تحقق مفاهیم بنیادینی از قبیل
استقلال،
عدالت،
آزادی و مشارکت مردم در امور سیاسی و فعالیتهای اقتصادی میدانست. داشتن چنین بینشی سبب شده بود تا بر قطع تسلط بیگانگان از کشور و لزوم استقرار و استقلال
قوه قضاییه و تعدیل ثروت در جامعه از طریق گسترش مالکیتهای تعاونی و تقویت شرکتهای تعاونی و اهمیت فعالیتهای سیاسی در
قالب احزاب و همفکری در
قالب شوراها تأکید بلیغ داشته باشد.
بهشتی در جذب نیروهای جوان به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و تشویق آنان به سازندگی کشور توانایی قابل ملاحظهای داشت و از این راه به «کادرسازی» برای جمهوری
اسلامی ایران میپرداخت. «
جهاد سازندگی» و نهادهای مشابه آن، به همین جهت، از پشتیبانی و مدیریت وی بهرهمند میشدند.
در این بخش به برخی از خصوصیات اخلاقی شهید بهشتی اشاره میشود.
یکی از ویژگیهای بارز آیتالله بهشتی، توجه فراوان به نماز بود. هیچگاه چیزی نمیتوانست ایشان را از نماز اول وقت باز دارد. هنگام نماز، کارها را رها میساخت و به سوی تکلم با
خدا میشتافت و اگر چنانچه جلسهای بود و موقع نماز فرا میرسید یادآوری میکرد که موقع نماز است، برای عبادت خدا خودمان را آماده کنیم.
شهید باهنر درباره
تواضع و فروتنی او چنین گفته است:
«خصلتهای ایشان ممتاز بود. ایشان در عین آن متانت و ابهتی که داشت - به لحاظ آن مقام و شخصیت - در عینحال، حالت تواضع و برخورد بسیار مؤدبانهای پر از احساس و عاطفه همراه با روانشناسی اصیل ژرف
اسلامی داشتند. جلسات ایشان معمولا همراه با صفا و نشاط بود و صداقت کاملی در قضاوتها و اظهار نظرهایشان به چشم میخورد، اعتماد میآورد و اطمینان میبخشید.»
از صفات نیک شهید بهشتی پذیرفتن
حق بود، حتی اگر به ضرر او تمام میشد. همینکه می فهمید سخنی حق است، آن را میپذیرفت و این بیانگر صفای روح آن اسوه اخلاق است.
از دیگر خصوصیات اخلاقی شهید بهشتی تواضع و نظم ایشان بود؛ به عنوان نمونه حتی هیچگاه جلوتر از خواهر بزرگتر خود حرکت نمیکرد
و آنقدر مقید به نظم بود که در ایام تعطیل که وقت مخصوص جهت رسیدگی به امور خانواده بود، درخواست دیدار مسئولین کشور و یا میهمانان خارجی با ایشان را رد میکرد و یا اینکه دقت خاصی جهت فکر کردن اختصاص داده بودند.
زندگی او سراسر نظم بود و موفقیت چشمگیرش بیشتر در گرو نظم بوده و بدینوسیله این مسیر را با موفقیت پیموده است.
همسر ایشان در اینباره می گوید «دکتر بسیار منظم بودند، هر چند ایشان یک مرد سیاسی بودند و در جلسات زیاد شرکت میکردند، چیزی که من از وی به یاد دارم این است که امکان نداشت دیرتر از موقع مقرر در جلسهای حاضر شود و به هر وسیلهای که بود در ساعت مقرر خودشان را به محل مورد نظر میرساندند. وی میگفت «ما تا نظم در کارهایمان نداشته باشیم، نمیتوانیم کارهای مملکت را پیش ببریم.»
از دیگر صفات پسندیده شهید بهشتی، صبر در مقابل ناملایمات بود. هرگاه با مشکلی مواجه میشد عصبانی نمیگردید، بلکه با صبر و متانت آنرا حل میکرد. همسر ایشان میگوید:
«من خصوصیتی را که از ایشان در مدت ۲۹ سال زندگی دیدم، ملایمت و
صبر بود. ایشان به قدری صبر و ملایمت و متانت به خرج میداد که انسان را خجالتزده میکرد. در سرتاسر زندگی این مرد مبارز و باتقوا حتی یک مورد عصبانیت بیمورد به یاد ندارم.»
در کارهای خانه به همسرشان کمک میکرد و به درس بچهها رسیدگی جدی مینمود. از وضع درسی و مشکلاتشان میپرسید و به آنها کمک میکرد. به دلیل نظارت ایشان در منزل
اسراف و استفاده بیحد و حصر کمتر مشاهده میشد، برای ساختهشدن بچهها به آنها پول به عنوان
قرض الحسنه میداد تا از حقوق ماهیانه آنها، که معادل ده برابر سنشان بود، کم کند. در تربیت بچهها، نه آنها را بیبند و بار و لوس بار میآورد و نه خشن و بسیار جدی. شوق به نماز و
روزه و دیگر واجبات را در بچهها بهطور اختیاری ایجاد میکردند.
خصوصیت قابل توجهی که از شهید دیده میشود، توجه ایشان به نحوه درآمد و تامین مخارج زندگی بود. ایشان هرگز از
بیت المال برای گذراندن زندگی استفاده نکرد؛ بلکه از راه تدریس، ارتزاق مینمود. حساسیت ایشان در این مساله به اندازهای بود که در دوران اشتغال، تدریس در دبیرستان، دبیر تعلیمات دینی نمیشد؛ زیرا معتقد بود که بر عهده گرفتن آموزش تعلیمات دینی، خود به خود از وظایف روحانی است و به جای آن دروس دیگر از جمله زبان انگلیسی تدریس مینمود.
از خصوصیات بارز شهید عمل به وظیفه و استقامت در مسیر خدمت بود. جمله معروف ایشان که «ما شیفتگان خدمتیم نه تشنگان قدرت»، بیانگر عینی مطلب است. ایشان در این مسیر در مقابل همه اتهامات و اهانتها سکوت اختیار کرد و فقط به انجام وظیفه مشغول بود و همین سر مظلومیت شهید بهشتی بود. بنی صدر و طرفداران او با آن همه انتشار شایعات بر علیه ایشان و تخریب شخصیتی او، نتوانستند در عزم او خللی وارد کنند و به راستی مصداق آیه شریفه «کانهم بنیان مرصوص
» بود.
او دفاع از خود را با استناد به آیه کریمه «ان الله یدافع عن الذین آمنوا
» به
خداوند واگذاشته بود و حتی در جواب کسی که از او خواست تا از امام امت تائیدیهای به نفع خود بگیرد، گفت: «قرار نیست در مشکلات از امام هزینه کنیم، ما سپر بلای اوئیم نه او سپر بلای ما»
و خداوند متعال هم، چنان آبروئی به این شهید مظلوم (اشاره به لقب مظلوم که توسط حضرت امام (رحمةاللهعلیه) به ایشان داده شد.) داد که همگان بعد از فاجعه هولناک هفت تیر ۱۳۶۰ هـ. ش که منجر به شهادت ایشان و ۷۲ تن از مخلصترین یاران امام و
انقلاب شد، در حسرت از دستدادن این عبای عزت (اشاره به رؤیای امام امت که در خواب دیده بودند عبایشان سوخته است. بعد از آن به شهید بهشتی سفارشی کردند که مواظب جان خود باش چرا که شما عبای من هستید.)
و اقتدار امام به سر میبردند.
ایشان در عرصه قلم نیز برجستگی داشت و به رغم فعالیتهای گسترده و مسئولیتهای فراوانی که عهدهدار بود، در زمینه نویسندگی نیز موفقیت خوبی داشته است. آثار قلمی ایشان از دو جهت حایز اهمیت است:
۱. با توجه به اهمیت موضوع به رشته تحریر در آمده است ؛ همچون «نماز چیست؟» از آنجا که نماز ستون دین است و قوام
ایمان بر این پایه استوار است و پذیرفتن اعمال، به این مهم بستگی دارد و بالاخره نردبانی برای رسیدن به بام بلند بندگی است.
۲. با توجه به ضرورت موضوع نگارش یافته است. ایشان با توجه به شرایط زمان و مکان و بر اساس نیاز جامعه - و نه در یقین - در زمینه معینی به تحقیق و تألیف پرداخته و به منظور تفنن چنین کاری انجام نداده است. مثلا درباره مسأله بانکداری
اسلامی، که یک بحث مهم و مورد نیاز جامعه ماست و کمتر بدان توجه شده است کتابی در این زمینه مینگارد و از نظر
اسلام به بررسی مسأله میپردازد. آثار چاپ شده ایشان عبارتند از:
۱. خدا از دیدگاه قرآن
۲. نماز چیست؟
۳. شناخت
۴. شناخت دین
۵. نقش دین در زندگی انسان
۶. کدام مسلک؟
۷. روحانیت در
اسلام و در میان
مسلمین۸. مبارزه پیروز
۹. بانکداری و قوانین مالی در
اسلام۱۰. مالکیت
برخی دیگر از آثار ایشان هنوز چاپ نشده است و
شورای احیای آثار آن بزرگوار در تلاش است که در آینده آن آثار را که اکنون به صورت نوار سخنرانی موجود است، منتشر سازد.
در هفتم تیر ۱۳۶۰ ش شهید بهشتی به دفتر مرکزی
حزب جمهوری اسلامی آمد و در جلسه اعضای حزب جمهوری شرکت کرد. جلسه با
قرائت قرآن آغاز شد و پس از
تلاوت قرآن، سخنرانی آیتالله بهشتی شروع شد، که ناگهان سازمان مجاهدین خلق بمبی را محل جلسه حزب جمهوری منفجر کرد که بر اثر آن آیتالله بهشتی (در ۵۳ سالگی) و بیش از هفتاد یار باوفایش به درجه شهادت نایل آمدند. این واقعه، مظلومیت وی را آشکار ساخت و موج تازهای از حرکت و آگاهی
انقلابی در کشور ایجاد کرد.
آن ۷۲ تن را پس از تشییع با شکوه و تجلیل فراوان، در
بهشت زهرا به خاک سپردند.
در اعلامیه
امام خمینی به مناسبت شهادت بهشتی و یاران او آمده است : «بهشتی... مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار چشم دشمنان
اسلام بود».
(۱) تحریر تاریخ شفاهی
انقلاب اسلامی ایران: مجموعه برنامه داستان
انقلاب از رادیو بی بی سی، همراه با مقدمه و توضیحات ع باقی، تهران ۱۳۷۳ ش.
(۲) حزب جمهوری
اسلامی، تشکل فراگیر: مروری بر یک دهه فعالیت حزب جمهوری
اسلامی، ج ۴: نخستین کنگره حزب جمهوری
اسلامی، تألیف عبدالله جاسبی، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۳) خمینی، روحالله، رهبر
انقلاب و بنیانگذار جمهوری
اسلامی ایران، صحیفه نور، تهران ۱۳۶۱ ش ـ.
(۴) راست قامتان جاودانه تاریخ
اسلام، تهران: بنیاد شهید، ۱۳۶۱ ش.
(۵) رضوی، مسعود، هاشمی و
انقلاب: تاریخ سیاسی ایران از
انقلاب تا جنگ، با مقدمه هاشمی رفسنجانی، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۶) سمینار تبیین اندیشههای شهید آیتالله بهشتی (۱۳۷۶: شیراز)، بررسی مبانی فکری آیتالله شهید دکتر بهشتی، تهران ۱۳۷۷ ش.
(۷) شریف رازی، محمد، گنجینه دانشمندان، ج ۱، تهران ۱۳۵۲ ش.
(۸) مهاجری، مسیح، ویژگیهای شهید بهشتی، اطلاعات، ضمیمه، ش ۲۰۷۹۹، ۷ تیر ۱۳۷۵.
(۹) هاشمی رفسنجانی، اکبر، هاشمی رفسنجانی: دوران مبارزه، چاپ محسن هاشمی، تهران ۱۳۷۶ ش.
(۱۰) یاران امام به روایت اسناد ساواک، ج ۳: شهید آیت الله.
(۱۱) دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۷ ش.
•
علی علیزاده مهرانی، سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شهید آیتالله سید محمد حسینی بهشتی» تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۴/۸. •
علی علیزاده مهرانی، سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «شهید بهشتی» تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۴/۸. •
غلامعلی حدّاد عادل، دانشنامه جهان اسلام، برگرفته از مقاله «سید محمد بهشتی»، ج۱، ص۲۲۷۶.