سُقُف (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سُقُف: (سُقُفاً مِّن فِضَّةٍ) «سُقُف» (بر وزن شتر) جمع «سقف» است و بعضى آن را جمع «سقيفه» به معناى مكان مسقف، مىدانند؛
ولى قول اول مشهورتر است.
(وَ لَوْلَا أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَ احِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فَضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ) (اگر بهره فراوان
كفّار از مواهب مادى سبب نمىشد كه همه مردم امّت واحد گمراهى شوند، ما براى
خانه
هاى كسانى كه به
خداوند رحمان
كافر مىشدند سقفهايى از نقره و نردبانهايى نقرهاى كه از آن بالا روند قرار مىداديم.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: اين آيه و آيه بعدش اين معنا را بيان مىكند كه متاع دنيا نزد خداى سبحان قدر و منزلتى ندارد. مفسرين گفتهاند: مراد از امت واحده بودن مردم در اين آيه شريفه اجتماع آنان است بر سنت
كفر، مىفرمايد: اگر اين نبود كه مردم چون ببينند تمامى زينت
هاى زندگى دنيا در دست
كفار است، و مؤمنين به خدا از آن به كلى تهى دست و محرومند
كافر مىشدند ... و كلمه معارج به معناى درجات بالا است. معناى آيه اين است: اگر نبود اين مساله كه مردم در صورت ديدن تنعم
كافران و محروميت مؤمنان بر
كفر اجتماع كنند هر آينه ما براى
خانه
هاى هر كس كه به رحمان
كفر مىورزيد سقفى از نقره درست مىكرديم، و به درجاتى بر ديگران غلبه مىداديم.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «سُقُف»، ص۲۹۴.