سَکَر (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَكَر: (تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً) در اينجا
«سَكَر» يعنى مسكر و شرابى
را كه از انگور و خرما مىگرفتند.
درست در مقابل رزق حسن قرار داده، و آن را يک نوشيدنى ناپاک و آلوده شمرده است. درست است كه «سَكَر» در لغت معانى مختلفى دارد، ولى در اينجا به معناى مسكرات و مشروبات الكلى است، و معناى مشهور آن همين است.
ترجمه و تفاسیر آیات مربوط با سَکَر:
(وَ مِن ثَمَرَاتِ النَّخِيلِ وَ الأَعْنَابِ تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَرًا وَ رِزْقًا حَسَنًا إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ) (و از ميوههاى درختان خرما و انگور، مسكرات ناپاک و روزى خوب و پاكيزه مىگيريد؛ در اين، نشانه روشنى است براى گروهى كه مىانديشند.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید:
راغب در
مفردات گفته: سكر - به ضمه سين- آن حالتى را گويند كه عارض بر انسان و
عقل انسان مىشود، و ميان
عقل آدمى و خود او حايل مىگردد- تا آنجا كه مىگويد- سكر - به فتحه سين و كاف- آن چيزى است كه براى آدمى سكر مىآورد،
چنانچه خداى تعالى فرموده:
(تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَكَراً وَ رِزْقاً حَسَناً)در مجمع البيان گفته: سكر در لغت بر چهار وجه آمده: اول: به معناى هر شرابى كه سكرآور باشد. دوم: هر طعامى كه طعم داشته باشد. سوم: سكون است، و به همين جهت مىگويند: ليلة ساكرة- شبى آرام . چهارم: مصدر است وقتى مىگويى سكر فلان سكرا يعنى فلانى حيران شد حيران شدنى، و از همين باب است تسكير كه به معناى تحيير يعنى حيران كردن است. در
قرآن كريم هم آمده:
(سُكِّرَتْ أَبْصارُنا) يعنى حيران شد ديدگان ما. ظاهرا اصل در معناى اين كلمه
زوال عقل بخاطر استعمال چيزى است كه
عقل را زايل مىكند، و بقيه معانى كه برايش ذكر كردهاند به نوعى استعاره يا توسع، از آن معنا گرفته شده است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَ جَاءتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنتَ مِنْهُ تَحِيدُ) (و سرانجام، سكرات مرگ حقيقت را پيش چشم او مىآورد و گفته مىشود: اين همان چيزى است كه تو از آن مىگريختى.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: مراد از سكره و مستى موت، حال نزع و جان كندن آدمى است، كه مانند مستان مشغول به خودش است، نه مىفهمد چه مىگويد و نه مىفهمد اطرافيانش در بارهاش چه مىگويند. اگر آمدن سكره موت را مقيد به قيد حق كرد، براى اين است كه اشاره كند به اينكه مساله مرگ جزء قضاهاى حتمى است كه خداى تعالى در نظام عالم رانده، و از خود مرگ غرض و منظور دارد.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «سَکَر»، ص۲۹۴.