• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حبس امیر سهل‌انگار

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



حبس امیر سهل‌انگار از مباحث فقهی و حقوقی مربوط به حقوق زندانی و درباره حکم زندانی کردن امیر سهل‌انگار بحث می‌کند. در این باره به ماجرای مسیب بن نجمه و زندانی کردن او توسط امام علی (علیه‌السلام) استناد شده است.



۱. نهج السعادة: از علی (علیه‌السلام) دربارۀ مسیّب: حضرت به او فرمود: به قوم خودت بی‌توجهی کردی، سهل‌انگاری ورزیدی و تباه ساختی. مسیّب عذرخواهی کرد و سران اهل کوفه دربارۀ او وساطت کردند؛ ولی آن حضرت نپذیرفت و او را به یکی از ستون‌های مسجد بست و گفته می‌شود: او را حبس کرد و بعد او را فراخواند.
[۱] محمودی، محمدباقر، نهج السعادة، ج۲، ص۵۷۷.

۲. بلاذری: گفته‌اند: معاویه، عبد اللّه بن مسعدة بن حکمة بن مالک بن حذیفۀ فزاری را فراخواند و او را به همراهی هزار [دو هزار] و هفتصد تن به تیماء (تیماء- به فتح و مد- شهرکی در اطراف شام، بین شام و واد‌ی‌القری بر سر راه حاجیان شام و دمشق. فرستاد و دستور داد:
در راه هر کس از اعراب را دید از او زکات بگیرد، هر کس اطاعت کرد برای معاویه از وی بیعت بگیرد و هر کس نپذیرفت بر او شمشیر کشد. بعد به مدینه و مکه و سرزمین حجاز رود و روزانه برای او گزارش هر کاری که انجام داده و از او سرزده، بنویسد. ابن مسعده به دنبال دستور روانه شد و خبرش به علی (علیه‌السلام) رسید. علی (علیه‌السلام) مسیّب بن نجبه فزاری را به همراهی و کمک عده‌ای برای تعقیب او فراخواند و به او گفت: تو همان کسی هستی که من به شایستگی و قدرتش اطمینان دارم [به سوی ابن مسعده برو تا از سرزمین ما او را بیرون برانی یا او را بکشی]. مسیّب حرکت کرد تا به جناب (جناب: منطقه‌ای در سرزمین کلب در سماوه بین عراق و شام. رسید سپس به تیماء آمد. دسته‌ای از قبیلۀ ابن نجبه هم به او پیوستند. وی و ابن مسعده به هم رسیدند و جنگ شدیدی کردند. ابن مسعده زخمی شد عده‌ای از یارانش شکست خورده و به سوی شام گریختند و منتظر او نشدند و عده‌ای باقی ماندند. ابن مسعده با آنان به دیوار قدیمی که دور قلعۀ تیماء کشیده شده بود، پناه برد. مسیّب گرد آن دیوار هیزم انباشت و آن را آتش زد.
آن گروه، مسیّب را سوگند دادند که آنان را نسوزاند. مسیّب خواهش آنان را پذیرفت و دستور داد آتش را خاموش کنند. عبدالرحمن بن سماء فزاری نگهبان شکافی بود که به طرف راه شام باز می‌شد همان کسی که در آن زمان می‌جنگید و می‌گفت:
من پسر اسمایم و این مرا تصدیق می‌کند آنان را با شمشیر آبدارم می‌زنم
وقتی شب شد راه آنان را باز کرد و ایشان هم رفتند و به معاویه ملحق شدند.
چون صبح شد مسیّب کسی را در قلعه ندید. یکی از یارانش از او اجازه خواست تا به تعقیب آنان برود؛ ولی وی اجازه نداد. مسیّب نزد علی (علیه‌السلام) که خبر به او رسیده بود- آمد. امام چند روز به او اجازۀ ملاقات نداد سپس او را فراخواند و سرزنشش کرد و [بدو] فرمود: از قوم خودت بریدی، سهل‌انگاری ورزیدی و تباه ساختی! او عذر خواست و شخصیت‌های کوفه از حضرت درخواست رضایت کردند، ولی امام نپذیرفت و او را به یکی از استوانه‌های مسجد بست. گفته می‌شود: او را حبس کرد سپس او را فراخواند و فرمود: دربارۀ تو کسی با من صحبت کرد که امید من به تو از او بیشتر است و لذا دوست نداشتم کسی دیگر- جز من- به تو خدمتی بکند. بدین گونه امام از او راضی شد و او را مامور دریافت زکات در کوفه به همراه عبد الرحمن بن محمد کندی قرار داد.
آن‌گاه حساب آن دو را بررسی کرد و دید کار خلافی نکرده‌اند، پس از آن، آن دو را برسرکاری گمارد باز خطایی از آنان ندید. آن‌گاه حضرت فرمود: اگر همۀ مردم، مثل این دو انسان صالح بودند هیچ صاحب گاو و گوسفندداری، ضرر نمی‌کرد اگر گله‌اش را بی‌چوپان رها می‌کرد و همۀ زنان مسلمان، بی‌آنکه درها بر رویشان بسته شود، در امان بودند و هیچ تاجری ضرر نمی‌کرد اگر مال التجارۀ خود را در فضای باز می‌گذاشت.
[۵] محمودی، محمدباقر، نهج السعادة، ج۲، ص۵۷۷.



۱. محمودی، محمدباقر، نهج السعادة، ج۲، ص۵۷۷.
۲. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۴۹.    
۳. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۶۷.    
۴. حموی، یاقوت، معجم البلدان، ج۲، ص۱۶۴.    
۵. محمودی، محمدباقر، نهج السعادة، ج۲، ص۵۷۷.
۶. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، ج۲، ص۴۴۹.    



• طبسی، نجم‌الدین، حقوق زندانی و موارد زندان در اسلام، ص۳۶۲-۳۶۴.






جعبه ابزار