• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زمینه‌های تقوا (قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



زمینه‌های تقوا با توجه به آیات قرآن عبارتند از:

فهرست مندرجات

۱ - تبیین زمینه‌های تقوا
۲ - اجرای عدالت
۳ - اجرای قصاص
۴ - اخلاص
۵ - اطاعت از صراط مستقیم
۶ - اقامه نماز
۷ - الهام
۸ - امدادهای خدا
۹ - اتذار
       ۹.۱ - انذار پیامبراسلام
       ۹.۲ - انذار پیامبران
       ۹.۳ - انذار خداوند
۱۰ - ایمان
۱۱ - پرداخت مهریه
۱۲ - تبیین احکام
۱۳ - تذکر
       ۱۳.۱ - تذکر حقایق قرآن
       ۱۳.۲ - تذکر وعده و وعید تورات
       ۱۳.۳ - تذکر نعمت‌های خدا
۱۴ - تعقل
۱۵ - تعلیم تورات
۱۶ - توجه به آخرت
۱۷ - توجه به تدبیر خداوند
۱۸ - توجه به حاکمیت خدا
۱۹ - توجه به حسابرسی
۲۰ - توجه به حشر
۲۱ - توجه به حیاتبخشی خدا
۲۲ - توجه به رازقیت خدا
۲۳ - توجه به خالقیت خدا
۲۴ - توجه به یگانگی خدا
۲۵ - توجه به ربوبیت خدا
۲۶ - توجه به علم خدا
       ۲۶.۱ - توجه به علم گسترده خدا
۲۷ - توجه به فرجام مکذبان
۲۸ - توجه به قیامت
       ۲۸.۱ - توجه به زلزله قیامت
۲۹ - توجه به کیفرهای خدا
۳۰ - توجه به مثالهای قرآن
۳۱ - توجه به مراقبت خدا
۳۲ - توجه به ناپایداریها
۳۳ - تورات
۳۴ - حج
۳۵ - خوف از آتش جهنم
۳۶ - روزه
۳۷ - سخن عادلانه
۳۸ - عبادت خدا
۳۹ - عفو
۴۰ - عمره
۴۱ - عمل
       ۴۱.۱ - عمل به دین خدا
       ۴۱.۲ - عمل صالح
       ۴۱.۳ - عمل به تورات
۴۲ - قرآن
۴۳ - موعظه
۴۴ - وعیدهای خدا
۴۵ - هدایت
۴۶ - پانویس
۴۷ - منبع


تبيين راهها و زمينه‌هاى تحصيل تقوا، از جانب خداوند:
«و ما كانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَومًا بَعدَ اذ هَدهُم حَتّى‌ يُبَيّنَ لَهُم ما يَتَّقونَ ...؛چنان نبوده كه خداوند قومي را پس از هدايت (و ايمان) مجازات كند مگر آنكه آنچه را كه بايد از آن بپرهيزند براي آنان بيان نمايد ....»


اجرای عدالت، زمینه ساز نایل شدن انسان به تقوا:
۱. «یـایها الذین ءامنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط ولا یجرمنکم شنـان قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی واتقوا الله....؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام می‌دهید، با خبر است!»نزديك‌تر بودن عدالت به تقوا نسبت به ساير طاعات است؛ يعنى رعايت عدالت از ديگر طاعات براى نيل به تقوا نزديك‌تر است؛ نه اينكه عدالت از بى‌عدالتى به تقوا نزديك‌تر باشد.
۲. «... واذا قُلتُم فاعدِلوا ...• ... ذلِكُم وصّكُم بِهِ لَعَلَّكُم تَتَّقون؛... و هنگامی که سخنی می‌گویید، عدالت را رعایت نمایید... این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می‌کند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید!»


اجرای قصاص، زمینه ساز تقواپیشگی در خردمندان:
«ولکم فی القصاص حیوة یـاولی الالبـب لعلکم تتقون؛ و برای شما در قصاص، حیات و زندگی است، ای صاحبان خِرد! شاید شما تقوا پیشه کنید.»


نقش اخلاص مبلغان دین ، در گرایش مردم به تقوا:
۱. «وما اسـلکم علیه من اجر ان اجری الا علی رب العــلمین• فاتقوا الله واطیعون•...• فاتقوا الله واطیعون• وما اسـلکم علیه من اجر ان اجری الا علی رب العــلمین؛ من برای این دعوت، هیچ مزدی از شما نمی‌طلبم؛ اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است! پس، تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! من در برابر این دعوت، هیچ اجر و پاداشی از شما نمی‌طلبم؛ اجر و پاداش من تنها بر پروردگار عالمیان است.»
۲. «فاتقوا الله واطیعون• وما اسـلکم علیه من اجر ان اجری الا علی رب العــلمین؛ پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! من در برابر این دعوت، اجر و پاداشی از شما نمی‌طلبم؛ اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است!»


پیروی از صراط مستقیم یک عامل مهم برای تقواپیشگی:
«وان هـذا صرطی مستقیمـا فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ذلکم وصــکم به لعلکم تتقون؛ این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید! و از راه‌های پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید، که شما را از طریق حق، دور می‌سازد! این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می‌کند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید!»


اقامه نماز، موجب فراهم آمدن زمینه تقوا:
«وامر اهلک بالصلوة واصطبر علیها... والعـقبة للتقوی؛ خانواده خود را به نماز فرمان ده؛ و بر انجام آن شکیبا باش! ... و عاقبت نیک برای تقواست!»


الهامات و آگاهیهای فطری، یکی از زمینه سازی های تقواپیشگی انسان :
«فالهمها فجورها وتقوها؛ سپس فجور و تقوا (شرّ و خیرش) را به او الهام کرده است.»


توجه به کمک و امدادهای خداوند، مقتضی تقواپیشگی و پرهیز از مخالفت با او :
«واتقوا الذی امدکم بما تعلمون• امدکم بانعـم وبنین• وجنـت وعیون؛ و از (نافرمانی) خدایی بپرهیزید که شما را به نعمتهایی که می‌دانید امداد کرده، شما را به چهارپایان و نیز پسران (لایق و برومند) امداد فرمود. همچنین به باغها و چشمه‌ها!»


انذار یکی از زمینه‌های تقوا است.

۹.۱ - انذار پیامبراسلام

انذار پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به وسیله قرآن، یکی از زمینه های تقواپیشگی و پرهیزکاری:
۱. «وانذر به الذین یخافون ان یحشروا الی ربهم لیس لهم من دونه ولی ولا شفیع لعلهم یتقون؛ و به وسیله آن (قرآن)، کسانی را که از روز حشر و رستاخیز می‌ترسند، بیم ده! (روزی که در آن،) یاور و سرپرست و شفاعت‌کننده‌ای جز او ( خدا)ندارند؛ شاید پرهیزگاری پیشه کنند!»
۲. «او عجبتم ان جاءکم ذکر من ربکم علی رجل منکم لینذرکم ولتتقوا...؛ آیا تعجّب کرده‌اید که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسیله مردی از میان شما به شما برسد، تا (از عواقب اعمال خلاف) بیمتان دهد، و (در پرتو این دستور،) پرهیزگاری پیشه کنید....»
۳. «وکذلک انزلنـه قرءانـا عربیـا وصرفنا فیه من الوعید لعلهم یتقون او یحدث لهم ذکرا؛ و این گونه آن را قرآنی عربی ( فصیح و گویا) نازل کردیم، و انواع وعیدها (و انذارها) را در آن بازگو نمودیم، شاید تقوا پیشه کنند؛ یا برای آنان تذکّری پدید آورد!».

۹.۲ - انذار پیامبران

انذار پیامبران، زمینه‌ای برای تحصیل تقوا در میان انسانها:
«ینزل الملـئکة بالروح من امره علی من یشاء من عباده ان انذروا انه لا الـه الا انا فاتقون؛ فرشتگان را با روح (الهی) بفرمانش بر هر کس از بندگانش بخواهد نازل می‌کند؛ (و به آنها دستور می‌دهد) که مردم را انذار کنید؛ (و بگویید:) معبودی جز من نیست؛ از (مخالفت دستور) من، بپرهیزید!»

۹.۳ - انذار خداوند

انذارهای الهی، راهی برای دستیابی به تقوا :
«لهم من فوقهم ظـلل من النار ومن تحتهم ظـلل ذلک یخوف الله به عباده یـعباد فاتقون؛ برای آنان از بالای سرشان سایبانهایی از آتش، و در زیر پایشان نیز سایبانهایی از آتش است؛ این چیزی است که خداوند با آن بندگانش را می‌ترساند! ای بندگان من! از نافرمانی من بپرهیزید!»


تجلی پرهیزگاری، در ایمان به خدا :
۱. «... ولـکن البر من ءامن بالله... واولـئک هم المتقون؛ بلکه نیکینیکوکار) کسی است که به خدا ایمان آورده ... اینها هستند پرهیزکاران!»
۲. «.. واتقوا الله الذی انتم به مؤمنون؛ ... و از (مخالفت) خداوندی که به او ایمان دارید، بپرهیزید!»
نيز---)


پرداخت تمامی مهریه به زن، در صورت طلاق پیش از آمیزش، زمینه نیل به تقوا :
«وان طـلقتموهن من قبل ان تمسوهن وقد فرضتم لهن فریضة فنصف ما فرضتم الا ان یعفون او یعفوا الذی بیده عقدة النکاح وان تعفوا اقرب للتقوی...؛ و اگر آنان را، پیش از آن که با آنها تماس بگیرید و (آمیزش‌ جنسی کنید) طلاق دهید، در حالی که مهری برای آنها تعیین کرده‌اید، (لازم است) نصف آنچه را تعیین کرده‌اید (به آنها بدهید) مگر اینکه آنها (حق خود را) ببخشند؛ یا (در صورتی که صغیر و سفیه باشند، ولیّ آنها، یعنی) آن کس که گره ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد. و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آنها) به پرهیزکاری نزدیکتر است، و گذشت و نیکوکاری را در میان خود فراموش نکنید، که خداوند به آنچه انجام می‌دهید، بیناست»
خطاب ان تعفوا می‌تواند متعلق به شوهر باشد. و برداشت بر اساس این احتمال است.


تبیین آیات و احکام الهی، زمینه‌ای برای تقوا:
«احل لکم لیلة الصیام الرفث الی نسائکم هن لباس لکم وانتم لباس لهن علم الله انکم کنتم تختانون انفسکم فتاب علیکم وعفا عنکم فالــن بـشروهن وابتغوا ما کتب الله لکم وکلوا واشربوا حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر ثم اتموا الصیام الی الیل ولا تبـشروهن وانتم عـکفون فی المسـجد تلک حدود الله فلا تقربوها کذلک یبین الله ءایـته للناس لعلهم یتقون؛ آمیزش جنسی با همسرانتان، در شبِ روزهایی که روزه می‌گیرید، حلال است. آنها لباس شما هستند؛ و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید). خداوند می‌دانست که شما به خود خیانت می‌کردید؛ (و این کارِ ممنوع را انجام می‌دادید؛) پس توبه شما را پذیرفت و شما را بخشید. اکنون با آنها آمیزش کنید، و آنچه را خدا برای شما مقرر داشته، طلب نمایید! و بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید صبح، از رشته سیاه(شب) برای شما آشکار گردد! سپس روزه را تا شب، تکمیل کنید! و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته‌اید، با زنان آمیزش نکنید! این، مرزهای الهی است؛ پس به آن نزدیک نشوید! خداوند، این چنین آیات خود را برای مردم، روشن می‌سازد، باشد که پرهیزکار گردند»


تذکر از زمینه‌های تقواپیشگی است.

۱۳.۱ - تذکر حقایق قرآن

یادآوری حقايق قرآن، زمينه‌اى براى تقوا:
«انَّهُ لَقَولُ رَسولٍ كَريم‌• وانَّهُ لَتَذكِرَةٌ لِلمُتَّقين؛ كه اين قرآن گفتار رسول بزرگواري است. اين مسلما تذكري است براي پرهيزگاران.»

۱۳.۲ - تذکر وعده و وعید تورات

يادآورى وعده‌ها و وعیدهای تورات، مايه تقوا:
۱. «واذ اخذنا ميثقكُم ورفعنا فوقكُمُ الطّور خُذوا ما ءاتينكُم بِقُوَّةٍ واذكُروا ما فيهِ لعلَّكُم تتَّقون؛و زماني كه از شما پيمان گرفتيم و كوه طور را بالاي سر شما قرار داديم (وبشما گفتيم) آنچه را (از آيات و دستورات خداوند بشما داده‌ ايم با قدرت بگيريد، و آنچه را در آن هست بخاطر داشته باشيد (و به آن عمل كنيد) تا پرهيزگار شويد.»
۲. «واذ نَتَقنَا الجَبَلَ فَوقَهُم كَانَّهُ ظُلَّةٌ وظَنّوا انَّهُ واقِعٌ بِهِم خُذوا ما ءاتَينكُم بِقُوَّةٍ واذكُروا ما فيهِ لَعَلَّكُم تَتَّقون؛و (نيز بخاطر بياور) هنگامي را كه كوه را بر فراز آنها همچون سايباني بلند كرديم، آنچنان كه گمان كردند بر آنها فرود خواهد آمد (و در اين حال از آنها پيمان گرفتيم و گفتيم) آنچه را به شما (از احكام و دستورات) داده‌ ايم با قدرت (و جديت) بگيريد و آنچه را در آن است به ياد داشته باشيد (و عمل كنيد) تا پرهيزگار شويد.»

۱۳.۳ - تذکر نعمت‌های خدا

يادآورى و توجّه به نعمتهای خداوند، بستر تقواپيشگى:
۱. «يبنِى اسرءيل اذكُروا نِعمتِى الَّتِى انعمتُ عليكُم وانّى فضَّلتُكُم عَلَى العلمين‌• واتَّقوا يومًا لا تجزى نفسٌ عن نفسٍ شيًا ولا يُقبلُ مِنها شفعةٌ ولا يُؤخذُ مِنها عدلٌ ولا هُم يُنصرون؛ اي بني اسرائيل نعمتهائي را كه به شما ارزاني داشتيم به خاطر بياوريد و نيز به ياد بياوريد كه من شما را بر جهانيان برتري بخشيدم. و از آن روز بترسيد كه كسي به جاي ديگري مجازات نمي‌شود، و نه شفاعت پذيرفته مي‌شود و نه غرامت و بدل قبول خواهد شد و نه ياري مي‌شوند.»
۲. «... واذكُرُوا نِعمت اللَّهِ عليكُم وما انزل عليكُم مِن الكِتبِ والحِكمةِ يعِظُكُم بِهِ واتَّقوا اللَّه ...؛... و به ياد بياوريد نعمت خدا را بر خود، و كتاب آسماني و علم و دانشي كه بر شما نازل كرده، و شما را با آن، پند مي‌دهد! و از خدا بپرهيزيد ....»
۳. «يايُّهَا الَّذين ءامنوا اتَّقوا اللَّه حقَّ تُقاتِهِ ...• ... واذكُروا نِعمت اللَّهِ عليكُم ...؛ اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد! آنچنان كه حق تقوي و پرهيزكاري است، از خدا بپرهيزيد!... و نعمت (بزرگ) خدا را بر خود، به ياد آريد....»
۴. «واذكُروا نِعمة اللَّهِ عليكُم ... واتَّقُوا اللَّه ...؛و بياد بياوريد نعمت خدا را بر شما ... و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد....»
۵. «يايُّهَا الَّذين ءامنوا اذكُروا نِعمت اللَّهِ عليكُم ... واتَّقوا اللَّه ...؛اي كساني كه ايمان آورده‌ ايد نعمتي را كه خدا به شما بخشيده بياد آوريد... از خدا بپرهيزيد....»
۶. «قُل مَن يَرزُقُكُم مِنَ السَّماءِ والارضِ امَّن يَملِكُ السَّمعَ والابصرَ ومَن يُخرِجُ الحَىَّ مِنَ المَيّتِ ويُخرِجُ المَيّتَ مِنَ الحَىّ ومَن يُدَبّرُ الامرَ فَسَيَقولونَ اللَّهُ فَقُل افَلا تَتَّقون؛بگو چه كسي شما را از آسمان و زمين روزي مي‌دهد و يا چه كسي مالك (و خالق) گوش و چشم هاست و چه كسي زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج مي‌سازد و چه كسي امور (جهان) را تدبير مي‌كند؟ به زودي (در پاسخ) مي‌گويند: خدا، بگو پس چرا تقوا پيشه نمي‌كنيد (و از خدا نمي‌ترسيد)؟!»
۷. «واتَّقُوا الَّذى امَدَّكُم بِما تَعلَمون‌• امَدَّكُم بِانعمٍ وبَنين‌• وجَنتٍ وعُيون؛از خدائي به پرهيزيد كه شما را به نعمتهائي كه مي‌دانيد امداد كرده. شما را به چهارپايان و نيز پسران (لايق و برومند) امداد فرموده. همچنين به باغها و چشمه‌ ها.»


خردورزی و تعقل عامل رعایت تقوا از جانب انسان:
۱. «... واتقون یـاولی الالبـب؛... و از من بپرهیزید ای خردمندان!»
۲. «... فاتقوا الله یـاولی الالبـب...؛... از (مخالفت) خدا بپرهیزید ای صاحبان خرد....» به رغم اینکه همه انسانها وظیفه دارند تقوا را رعایت کنند، خداوند، صاحبان خرد را مخاطب قرار داد تا بیان فرماید، تنها اهل خرد و اندیشه، زمینه رعایت تقوا و پرهیز از ناپاکیها و گرایش به پاکی‌ها دارند.
۳. «... وللدار الاخرة خیر للذین یتقون افلا تعقلون؛ ... و سرای آخرت، برای آنها که پرهیزگارند، بهتر است! آیا نمی‌اندیشید»
۴. «... ولدار الاخرة خیر للذین اتقوا افلا تعقلون؛ ... و سرای آخرت برای پرهیزکاران بهتر است! آیا فکر نمی‌کنید»
۵. «... فاتقوا الله یـاولی الالبـب...؛ ... پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید ای خردمندانی ....»


فراگیری تورات به عنوان زمینه تقواپیشگی انسان:
۱. «واذ اخذنا میثـقکم ورفعنا فوقکم الطور خذوا ما ءاتینـکم بقوة واذکروا ما فیه لعلکم تتقون؛ و (به یاد آورید) زمانی را که از شما پیمان گرفتیم؛ و کوه طور را بالای سر شما قرار دادیم؛ (و به شما گفتیم:) آنچه را (از آیات و دستورهای خداوند) به شما داده‌ایم، با قدرت بگیرید؛ و آنچه را در آن است به یاد داشته باشید (و به آن عمل کنید)؛ شاید پرهیزکار شوید!» بر این اساس که معنای «اذکروا» حفظ و یادگیری تورات باشد.
۲. «... خذوا ما ءاتینـکم بقوة واذکروا ما فیه لعلکم تتقون؛ ... آنچه را (از احکام و دستورها) به شما داده‌ایم، با قوّت (و جدیت) بگیرید! و آنچه در آن است، به یاد داشته باشید، (و عمل کنید،) تا پرهیزگار شوید!»


توجه به برتری زندگی آخرتی بر زندگی دنیایی، زمینه تقواپیشگی:
۱. «... قل متـع الدنیا قلیل والاخرة خیر لمن اتقی...؛... بگو: سرمایه زندگی دنیا، ناچیز است! و سرای آخرت، برای کسی که پرهیزگار باشد، بهتر است!....»
۲. «وما الحیوة الدنیا الا لعب ولهو وللدار الاخرة خیر للذین یتقون...؛ زندگی دنیا، چیزی جز بازی و سرگرمی نیست! و سرای آخرت، برای آنها که پرهیزگارند، بهتر است!....»
۳. «فخلف من بعدهم خلف ورثوا الکتـب یاخذون عرض هـذا الادنی... والدار الاخرة خیر للذین یتقون....؛ پس از آنها، فرزندانی جای آنها را گرفتند که وارث کتاب (آسمانی، تورات) شدند؛ (امّا با این حال،) متاع این دنیای پست را گرفته... و سرای آخرت برای پرهیزگاران بهتر است....»
۴. «.. ولدار الاخرة خیر للذین اتقوا افلا تعقلون؛... و سرای آخرت برای پرهیزکاران بهتر است! آیا فکر نمی‌کنید؟!»
۵. «وقیل للذین اتقوا ماذا انزل ربکم قالوا خیرا للذین احسنوا فی هـذه الدنیا حسنة ولدار الاخرة خیر ولنعم دار المتقین؛ (ولی هنگامی که) به پرهیزگاران گفته می‌شد: پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ می‌گفتند: خیرسعادت) (آری،) برای کسانی که نیکی کردند، در این دنیا نیکی است؛ و سرای آخرت از آن هم بهتر است؛ و چه خوب است سرای پرهیزگاران!»


اعتقاد به تدبیر مطلق خدا نسبت به امور جهان، مقتضی تقواپیشگی انسان:
«قل... ومن یدبر الامر فسیقولون الله فقل افلا تتقون؛ بگو: ... و چه کسی امور (جهان) را تدبیر می‌کند؟ بزودی (در پاسخ) می‌گویند: خدا، بگو: پس چرا تقوا پیشه نمی‌کنید (و از خدا نمی‌ترسید)؟!»


اعتقاد به حاکمیت خداوند، مستلزم تقواپیشگی انسان:
«قل... امن یملک السمع والابصـر... ومن یدبر الامر فسیقولون الله فقل افلا تتقون؛ بگو: ... یا چه کسی مالک (و خالق) گوش و چشمهاست؟ ... و چه کسی امور (جهان) را تدبیر می‌کند؟ بزودی (در پاسخ) می‌گویند: خدا، بگو: پس چرا تقوا پیشه نمی‌کنید (و از خدا نمی‌ترسید)؟!»


توجه به حسابرسی خداوند، زمینه حصول تقوا در انسان:
۱. «... ان الله سریع الحساب• یـایها الذین ءامنوا... واتقوا الله...؛ ... خداوند، سریع الحساب است. (تمام اعمال نیک آنها را به سرعت حساب می‌کند، و پاداش می‌دهد.) ای کسانی که ایمان آورده‌اید! ... و از خدا بپرهیزید....» اینکه پس از جمله «ان الله سریع الحساب» مؤمنان را به تقوا فرمان داده، مفید ارتباط است.یعنی ابتدا جمله تعلیل برای هشدار و توجه انسان ذکر شده و سپس به تقوا امر شده است.
۲. «.. واتقوا الله ان الله سریع الحساب؛ ... و از (معصیت) خدا بپرهیزید که خداوند سریع الحساب است!»
۳. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد واتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید از (مخالفت) خدا بپرهیزید؛ و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده؛ و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است!»


باور به محشور شدن انسان در پیشگاه الهی، زمینه ساز نیل به تقواپیشگی:
۱. «... واتقوا الله واعلموا انکم الیه تحشرون؛ ... برای کسی که تقوا پیشه کند. و از خدا بپرهیزید! و بدانید شما به سوی او محشور خواهید شد!»
۲. «... وقدموا لانفسکم واتقوا الله واعلموا انکم ملـقوه...؛ ... اثر نیکی برای خود، از پیش بفرستید! و از خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد....»
۳. «... واتقوا الله الذی الیه تحشرون؛ ... و از (نافرمانی) خدایی که به سوی او محشور می‌شوید، بترسید!»
۴. «... واتقوه وهو الذی الیه تحشرون؛ ... و از او بپرهیزید! و تنها اوست که به سویش محشور خواهید شد.»
۵. «... والتقوی واتقوا الله الذی الیه تحشرون؛... و از خدایی که همگی نزد او جمع می‌شوید بپرهیزید!»


اعتقاد به حیات بخشی خداوند، مقتضی تقواپیشگی انسان:
«قل... ومن یخرج الحی من المیت ویخرج المیت من الحی... فسیقولون الله فقل افلا تتقون؛ بگو: ... و چه کسی زنده را از مرده، و مرده را از زنده بیرون می‌آورد؟... بزودی (در پاسخ) می‌گویند: خدا، بگو: پس چرا تقوا پیشه نمی‌کنید (و از خدا نمی‌ترسید»


اعتقاد به رازقیت خدا، مستلزم تقواپیشگی انسان:
«قل من یرزقکم من السماء والارض... فسیقولون الله فقل افلا تتقون؛ بگو: چه کسی شما را از آسمان و زمین روزی می‌دهد؟... بزودی (در پاسخ) می‌گویند: خدا، بگو: پس چرا تقوا پیشه نمی‌کنید (و از خدا نمی‌ترسید»


توجه انسان به خالقیت خداوند و مخلوق بودن خود، باعث تقوا و پرهیزکاری او :
۱. «یـایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون؛ ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید»
۲. «یـایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم...؛ای مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! همان کسی که شما را آفرید....»
۳. «واتقوا الذی خلقکم والجبلة الاولین؛ و از (نافرمانی) کسی که شما و اقوام پیشین را آفرید بپرهیزید!»
۴. «اذ قال لقومه الا تتقون• اتدعون بعلا وتذرون احسن الخــلقین؛ به خاطر بیاور هنگامی را که به قومش گفت: آیا تقوا پیشه نمی‌کنید؟! آیا بت بعل را می‌خوانید و بهترین آفریدگارها را رها می‌سازید»


توجه به خدای یگانه و معبود بودن او، زمینه ساز تقوا:
۱. «یـایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون؛ ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید.»
۲. «والی عاد اخاهم هودا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره افلاتتقون؛ و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید، که جز او معبودی برای شما نیست! آیا پرهیزگاری پیشه نمی‌کنید؟!»
۳. «ولقد ارسلنا نوحـا الی قومه فقال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره افلا تتقون؛ و ما نوح را بسوی قومش فرستادیم؛ او به آنها گفت: ای قوم من! خداوند یکتا را بپرستید، که جز او معبودی برای شما نیست! آیا (از پرستش بتها) پرهیز نمی‌کنید؟»
۴. «فارسلنا فیهم رسولا منهم ان اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره افلا تتقون؛ و در میان آنان رسولی از خودشان فرستادیم که: خدا را بپرستید؛ جز او معبودی برای شما نیست؛ آیا (با این همه، از شرک و بت پرستی) پرهیز نمی‌کنید؟!»
۵. «وان هـذه امتکم امة واحدة وانا ربکم فاتقون؛ و این امّت شما امّت واحدی است؛ و من پروردگار شما هستم؛ پس، از مخالفت فرمان من بپرهیزید.»
۶. «وابرهیم اذ قال لقومه اعبدوا الله واتقوه ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون؛ ما ابراهیم را (نیز) فرستادیم، هنگامی که به قومش گفت: خدا را پرستش کنید و از (عذاب) او بپرهیزید که این برای شما بهتر است اگر بدانید!»
۷. «ان اعبدوا الله واتقوه واطیعون؛ که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید.»


توجه به ربوبیت خداوند، زمینه ساز گرایش به تقوا و پرهیزکاری:
«... ولیتق الله ربه...؛ ... و از خدایی که پروردگار اوست. بپرهیزد!....» و نیز:


توجه به آگاهی خدا از تقواپیشگان، زمینه ساز تقوا در انسان:
«الذین یجتنبون کبـئر الاثم والفوحش الا اللمم ان ربک وسع المغفرة هو اعلم بکم اذ انشاکم من الارض واذ انتم اجنة فی بطون امهـتکم فلا تزکوا انفسکم هو اعلم بمن اتقی؛ همانها که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری می‌کنند، جز گناهان صغیره (که گاه آلوده آن می‌شوند)؛ آمرزش پروردگار تو گسترده است؛ او نسبت به شما از همه آگاهتر است از آن هنگام که شما را از زمین آفرید و در آن موقع که بصورت جنینهایی در شکم مادرانتان بودید؛ پس خودستایی نکنید، او پرهیزگاران را بهتر می‌شناسد!»

۲۶.۱ - توجه به علم گسترده خدا

اعتقاد به علم و آگاهی گسترده خداوند،یکی دیگر از زمینه سازهای تقواپیشگی :
۱. «... واتقوا الله واعلموا ان الله بکل شیء علیم• ... واتقوا الله واعلموا ان الله بما تعملون بصیر؛ ... و از خدا بپرهیزید! و بدانید خداوند از هر چیزی آگاه است (و از نیات کسانی که از قوانین او، سوء استفاده می‌کنند، با خبر است)!... و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و بدانید خدا، به آنچه انجام می‌دهید، بیناست!»
۲. «... وان تعفوا اقرب للتقوی ولا تنسوا الفضل بینکم ان الله بما تعملون بصیر؛ ... و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آنها) به پرهیزکاری نزدیکتر است، و گذشت و نیکوکاری را در میان خود فراموش نکنید، که خداوند به آنچه انجام می‌دهید، بیناست!»
۳. «.. ولیتق الله ربه... والله بما تعملون علیم؛ ... و از خدایی که پروردگار اوست. بپرهیزد! .... و خداوند، به آنچه انجام می‌دهید، داناست»
۴. «... وان تحسنوا وتتقوا فان الله کان بما تعملون خبیرا؛ ... و اگر نیکی کنید و پرهیزگاری پیشه سازید (و بخاطر صلح، گذشت نمایید)، خداوند به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد.»
۵. «... واتقوا الله ان الله علیم بذات الصدور• ... واتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون؛... و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که خدا، از آنچه درون سینه‌هاست، آگاه است!... و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام می‌دهید، با خبر است!»
۶. «... واتقین الله ان الله کان علی کل شیء شهیدا؛ ... و تقوای الهی را پیشه کنید که خداوند نسبت به هر چیزی شاهد و آگاه است.»
۷. «... واتقوا الله ان الله سمیع علیم؛ ... و تقوای الهی پیشه کنید که خداوند شنوا و داناست.»
۸. «... ان اکرمکم عند الله اتقـکم ان الله علیم خبیر؛... گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است»
۹. «... واتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون؛ ... و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است.»


توجه جوامع بشری به فرجام شوم تکذیب کنندگان و مخالفان انبیا، زمینه ساز تقواپیشگی:
۱. «ولو ان اهل القری ءامنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکـت من السماء والارض ولـکن کذبوا فاخذنـهم بما کانوا یکسبون• افامن اهل القری ان یاتیهم باسنا بیـتـا وهم نائمون؛ و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می‌گشودیم؛ ولی (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم. آیا اهل این آبادیها، از این ایمنند که عذاب ما شبانه به سراغ آنها بیاید در حالی که در خواب باشند؟!»
۲. «وکاین من قریة عتت عن امر ربها ورسله فحاسبنـها حسابـا شدیدا وعذبنـها عذابـا نکرا•...• اعد الله لهم عذابـا شدیدا فاتقوا الله یـاولی الالبـب الذین ءامنوا قد انزل الله الیکم ذکرا؛ چه بسیار شهرها و آبادیها که اهل آن از فرمان خدا و رسولانش سرپیچی کردند و ما بشدّت به حسابشان رسیدیم و به مجازات کم‌نظیری گرفتار ساختیم! خداوند عذاب سختی برای آنها فراهم ساخته؛ پس از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید ای خردمندانی که ایمان آورده‌اید! (زیرا) خداوند چیزی که مایه تذکّر است بر شما نازل کرده.»


توجه به قیامت و صحنه‌های بررسی اعمال در آن روز، عامل رعایت تقوا و ترس از خداوند:
۱. «واتقوا یومـا لا تجزی نفس عن نفس شیــا ولا یقبل منها شفـعة ولا یؤخذ منها عدل ولا هم ینصرون؛ و از آن روز بترسید که کسی مجازات دیگری را نمی‌پذیرد و نه از او شفاعت پذیرفته می‌شود؛ و نه غرامت از او قبول خواهد شد؛ و نه یاری می‌شوند.»
۲. «واتقوا یومـا لا تجزی نفس عن نفس شیــا ولا یقبل منها عدل ولا تنفعها شفـعة ولا هم ینصرون؛ از روزی بترسید که هیچ کس از دیگری دفاع نمی‌کند؛ و هیچ‌گونه عوضی از او قبول نمی‌شود؛ و شفاعت، او را سود نمی‌دهد؛ و (از هیچ سوئی) یاری نمی‌شوند!»
۳. «نساؤکم حرث لکم فاتوا حرثکم انی شئتم وقدموا لانفسکم واتقوا الله واعلموا انکم ملـقوه وبشر المؤمنین؛ زنان شما، محل بذرافشانی شما هستند؛ پس هر زمان که بخواهید، می‌توانید با آنها آمیزش کنید. و (سعی نمائید از این فرصت بهره گرفته، با پرورش فرزندان صالح) اثر نیکی برای خود، از پیش بفرستید! و از خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان، بشارت ده!»
۴. «واتقوا یومـا ترجعون فیه الی الله ثم توفی کل نفس ما کسبت وهم لایظلمون؛ و از روزی بپرهیزید (و بترسید) که در آن روز، شما را به سوی خدا بازمی‌گردانند؛ سپس به هر کس، آنچه انجام داده، به طور کامل باز پس داده می‌شود، و به آنها ستم نخواهد شد. چون هر چه می‌بینند، نتایج اعمال خودشان است.»
۵. «.. واتقوا الله واسمعوا والله لا یهدی القوم الفـسقین• یوم یجمع الله الرسل فیقول ماذا اجبتم قالوا لا علم لنا انک انت علـم الغیوب؛ ... از (مخالفت) خدا بپرهیزید، و گوش فرا دهید! و خداوند، جمعیّت فاسقان را هدایت نمی‌کند. (از) روزی (بترسید) که خداوند، پیامبران را جمع می‌کند، و به آنها می‌گوید: (در برابر دعوت شما،) چه پاسخی به شما داده شد؟، می‌گویند: ما چیزی نمی‌دانیم؛ تو خود، از همه اسرار نهان آگاهی.» چنانچه «یوم»، مفعول برای «اذکروا» باشد، جمله «اذکروا یوم...» پس از «اتقوا الله» می‌تواند اشاره به علتی از علل لزوم تقوا و ترس از خدا داشته باشد.
۶. «وانذر به الذین یخافون ان یحشروا الی ربهم لیس لهم من دونه ولی ولا شفیع لعلهم یتقون؛ و به وسیله آن (قرآن)، کسانی را که از روز حشر و رستاخیز می‌ترسند، بیم ده! (روزی که در آن،) یاور و سرپرست و شفاعت‌کننده‌ای جز او ( خدا) ندارند؛ شاید پرهیزگاری پیشه کنند!»
۷. «یـایها الناس اتقوا ربکم واخشوا یومـا لایجزی والد عن ولده ولا مولود هو جاز عن والده شیــا...؛ ای مردم! تقوای الهی پیشه کنید و بترسید از روزی که نه پدر کیفر اعمال فرزندش را تحمّل می‌کند، و نه فرزند چیزی از کیفر (اعمال) پدرش را....» فراخوانی به ترس از قیامت پس از دعوت به تقوا می‌تواند به منظور این نکته باشد که ترس از قیامت و توجه به آن در کسب تقوا ـ که توشه‌ای برای آخرت است ـ تاثیر دارد.
۸. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد واتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید از (مخالفت) خدا بپرهیزید؛ و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده؛ و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است!»
۹. «فکیف تتقون ان کفرتم یومـا یجعل الولدن شیبـا؛ شما (نیز) اگر کافر شوید، چگونه خود را (از عذاب الهی) بر کنار می‌دارید؟! در آن روز که کودکان را پیر می‌کند.»

۲۸.۱ - توجه به زلزله قیامت

توجه به زلزله بزرگ، هنگام فرا رسیدن قیامت، عامل آراسته شدن به تقوا :
«یـایها الناس اتقوا ربکم ان زلزلة الساعة شیء عظیم؛ ای مردم! از (عذاب) پروردگارتان بترسید، که زلزله رستاخیز امر عظیمی است.»


توجه به کیفر سخت الهی،از زمینه‌ساز تقواپیشگی:
۱. «... واتقوا الله واعلموا ان الله شدید العقاب؛ ...و از خدا بپرهیزید! و بدانید که او، سخت‌کیفر است!»
۲. «... واتقوا الله ان الله شدید العقاب؛... و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!»
۳. «واتقوا فتنة لا تصیبن الذین ظـلموا منکم خاصة واعلموا ان الله شدید العقاب؛ و از فتنه‌ای بپرهیزید که تنها به ستمکاران شما نمی‌رسد؛ (بلکه همه را فرا خواهد گرفت؛ چرا که دیگران سکوت اختیار کردند.) و بدانید خداوند کیفر شدید دارد!»


توجه به مثالهای قرآن، زمینه ساز تقواپیشگی از ناحیه مردم:
«ولقد ضربنا للناس فی هـذا القرءان من کل مثل لعلهم یتذکرون• قرءانـا عربیـا غیر ذی عوج لعلهم یتقون؛ ما برای مردم در این قرآن از هر نوع مثَلی زدیم، شاید متذکّر شوند.• قرآنی است فصیح و خالی از هر گونه کجی و نادرستی، شاید آنان پرهیزگاری پیشه کنند.»


توجه به مراقبت همیشگی خداوند، سبب رعایت تقوای الهی:
«... واتقوا الله الذی تساءلون به والارحام ان الله کان علیکم رقیبا؛ ... و از خدایی بپرهیزید که (همگی به عظمت او معترفید؛ و) هنگامی که چیزی از یکدیگر می‌خواهید، نام او را می‌برید! (و نیز) (از قطع رابطه با) خویشاوندان خود، پرهیز کنید! زیرا خداوند، مراقب شماست.»


توجه به ناپایداری رفاه و امنیت، زمینه گرایش به تقوا و پیروی از انبیا:
«اتترکون فی ما هـهنا ءامنین• فی جنـت وعیون• فاتقوا الله واطیعون؛ آیا شما تصوّر می‌کنید همیشه در نهایت امنیّت در نعمتهایی که اینجاست می‌مانید. در این باغها و چشمه‌ها، پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید!»
استفهام «أتتركون» براى انكار است؛ يعنى اين‌گونه نيست كه اين رفاه و آسايش براى شما پايدار باشد؛ بلكه از عذاب الهى در امان نخواهيد بود.


تورات مایه راهیابی انسان به تقوا:
«ولقد ءاتینا موسی وهـرون الفرقان وضیاء وذکرا للمتقین؛ما به موسی و هارون، فرقان ( وسیله جدا کردن حق از باطل‌ ) و نور، و آنچه مایه یادآوری برای پرهیزگاران است، دادیم»


انجام دادن اعمال حج، مایه تقوا:
۱. «واتموا الحج والعمرة لله فان احصرتم فما استیسر من الهدی ولاتحلقوا رءوسکم حتی یبلغ الهدی محله فمن کان منکم مریضـا او به اذی من راسه ففدیة من صیام او صدقة او نسک فاذا امنتم فمن تمتع بالعمرة الی الحج فما استیسر من الهدی فمن لم یجد فصیام ثلـثة ایام فی الحج وسبعة اذا رجعتم تلک عشرة کاملة ذلک لمن لم یکن اهله حاضری المسجد الحرام واتقوا الله واعلموا ان الله شدید العقاب• الحج اشهر معلومـت فمن فرض فیهن الحج فلا رفث ولا فسوق ولا جدال فی الحج وما تفعلوا من خیر یعلمه الله وتزودوا فان خیر الزاد التقوی واتقون یـاولی الالبـب؛ و حج و عمره را برای خدا به اتمام برسانید! و اگر محصور شدید، (و مانعی مانند ترس از دشمن یا بیماری، اجازه نداد که پس از احرام‌ بستن، وارد مکه شوید،) آنچه از قربانی فراهم شود (ذبح کنید، و از احرام خارج شوید)! و سرهای خود را نتراشید، تا قربانی به محلش برسد (و در قربانگاه ذبح شود)! و اگر کسی از شما بیمار بود، و یا ناراحتی در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) باید فدیه و کفّاره‌ای از قبیل روزه یا صدقه یا گوسفندی بدهد! و هنگامی که (از بیماری و دشمن) در امان بودید، هر کس با ختم عمره، حج را آغاز کند، آنچه از قربانی برای او میسّر است (ذبح کند)! و هر که نیافت، سه روز در ایام حج، و هفت روز هنگامی که باز می‌گردید، روزه بدارد! این، ده روز کامل است. (البته) این برای کسی است که خانواده او، نزد مسجد الحرام نباشد (= اهل مکّه و اطرافِ آن نباشد). و از خدا بپرهیزید! و بدانید که او، سخت‌کیفر است! حج، در ماه‌های معینی است! و کسانی که (با بستن احرام، و شروع به مناسک حج،) حج را بر خود فرض کرده‌اند، (باید بدانند که) در حج، آمیزش جنسی با زنان، و گناه و جدال نیست! و آنچه از کارهای نیک انجام دهید، خدا آن را می‌داند. و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است! و از من بپرهیزید ای خردمندان!»
۲. «واذکروا الله فی ایام معدودت فمن تعجل فی یومین فلا اثم علیه ومن تاخر فلا اثم علیه لمن اتقی واتقوا الله واعلموا انکم الیه تحشرون؛و خدا را در روزهای معیّنی یاد کنید! (روزهای ۱۱ و ۱۲ و ۱۳ ماه ذی حجه). و هر کس شتاب کند، (و ذکر خدا را) در دو روز انجام دهد، گناهی بر او نیست، و هر که تأخیر کند، (و سه روز انجام دهد نیز) گناهی بر او نیست؛ برای کسی که تقوا پیشه کند. و از خدا بپرهیزید! و بدانید شما به سوی او محشور خواهید شد!»


نتیجه خوف از آتش دوزخ، یکی از عوامل زمینه تقواپیشگی بندگان خدا:
«لهم من فوقهم ظـلل من النار ومن تحتهم ظـلل ذلک یخوف الله به عباده یـعباد فاتقون؛ برای آنان از بالای سرشان سایبانهایی از آتش، و در زیر پایشان نیز سایبانهایی از آتش است؛ این چیزی است که خداوند با آن بندگانش را می‌ترساند! ای بندگان من! از نافرمانی من بپرهیزید.»


روزه، یکی از عوامل تقواپیشگی مؤمنان:
«... کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون• احل لکم لیلة الصیام الرفث الی نسائکم هن لباس لکم وانتم لباس لهن علم الله انکم کنتم تختانون انفسکم فتاب علیکم وعفا عنکم فالــن بـشروهن وابتغوا ما کتب الله لکم وکلوا واشربوا حتی یتبین لکم الخیط الابیض من الخیط الاسود من الفجر ثم اتموا الصیام الی الیل ولا تبـشروهن وانتم عـکفون فی المسـجد تلک حدود الله فلا تقربوها کذلک یبین الله ءایـته للناس لعلهم یتقون؛ ... همان‌گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید. آمیزش جنسی با همسرانتان، در شبِ روزهایی که روزه می‌گیرید، حلال است. آنها لباس شما هستند؛ و شما لباس آنها (هر دو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید). خداوند می‌دانست که شما به خود خیانت می‌کردید؛ (و این کارِ ممنوع را انجام می‌دادید؛) پس توبه شما را پذیرفت و شما را بخشید. اکنون با آنها آمیزش کنید، و آنچه را خدا برای شما مقرر داشته، طلب نمایید! و بخورید و بیاشامید، تا رشته سپید صبح، از رشته سیاه(شب) برای شما آشکار گردد! سپس روزه را تا شب، تکمیل کنید! و در حالی که در مساجد به اعتکاف پرداخته‌اید، با زنان آمیزش نکنید! این، مرزهای الهی است؛ پس به آن نزدیک نشوید! خداوند، این چنین آیات خود را برای مردم، روشن می‌سازد، باشد که پرهیزکار گردند!»


سخن عادلانه، زمینه ساز نیل به تقوا:
۱. «یـایها الذین ءامنوا کونوا قوامین لله شهداء بالقسط ولا یجرمنکم شنـان قوم علی الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی واتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام می‌دهید، با خبر است!»
۲. «ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن حتی یبلغ اشده واوفوا الکیل والمیزان بالقسط لا نکلف نفسـا الا وسعها واذا قلتم فاعدلوا ولو کان ذاقربی وبعهد الله اوفوا ذلکم وصــکم به لعلکم تذکرون• وان هـذا صرطی مستقیمـا فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ذلکم وصــکم به لعلکم تتقون؛ و به مال یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به حد رشد خود برسد! و حق پیمانه و وزن را بعدالت ادا کنید! -هیچ کس را، جز بمقدار تواناییش، تکلیف نمی‌کنیم- و هنگامی که سخنی می‌گویید، عدالت را رعایت نمایید، حتی اگر در مورد نزدیکان (شما) بوده باشد و به پیمان خدا وفا کنید، این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می‌کند، تا متذکّر شوید!• این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید! و از راه‌های پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید، که شما را از طریق حق، دور می‌سازد! این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می‌کند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید!»


عبادت و پرستش خداوند، زمینه ساز نیل به تقواپیشگی انسانها ذکر شده است.
۱. «یـایها الناس اعبدوا ربکم الذی خلقکم والذین من قبلکم لعلکم تتقون؛ ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید.»
۲. «والی عاد اخاهم هودا قال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره افلاتتقون؛ و به سوی قوم عاد، برادرشان هود را (فرستادیم)؛ گفت: ای قوم من! (تنها) خدا را پرستش کنید، که جز او معبودی برای شما نیست! آیا پرهیزگاری پیشه نمی‌کنید؟!»
۳. «ولقد ارسلنا نوحـا الی قومه فقال یـقوم اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره افلا تتقون؛ و ما نوح را بسوی قومش فرستادیم؛ او به آنها گفت: ای قوم من! خداوند یکتا را بپرستید، که جز او معبودی برای شما نیست! آیا (از پرستش بتها) پرهیز نمی‌کنید؟!»
۴. «فارسلنا فیهم رسولا منهم ان اعبدوا الله ما لکم من الـه غیره افلا تتقون؛ و در میان آنان رسولی از خودشان فرستادیم که: خدا را بپرستید؛ جز او معبودی برای شما نیست؛ آیا (با این همه، از شرک و بت پرستی) پرهیز نمی‌کنید؟!»
۵. «وابرهیم اذ قال لقومه اعبدوا الله واتقوه...؛ ما ابراهیم را (نیز) فرستادیم، هنگامی که به قومش گفت: خدا را پرستش کنید و از (عذاب) او بپرهیزید که این برای شما بهتر است اگر بدانید!»
۶. «ان اعبدوا الله واتقوه واطیعون؛ که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید!»


گذشت انسان از حق خویش، یکی از راههای رسیدن به تقوا:
«وان طـلقتموهن من قبل ان تمسوهن وقد فرضتم لهن فریضة فنصف ما فرضتم الا ان یعفون او یعفوا الذی بیده عقدة النکاح وان تعفوا اقرب للتقوی...؛ و اگر آنان را، پیش از آن که با آنها تماس بگیرید و (آمیزش‌جنسی کنید) طلاق دهید، در حالی که مهری برای آنها تعیین کرده‌اید، (لازم است) نصف آنچه را تعیین کرده‌اید (به آنها بدهید) مگر اینکه آنها (حق خود را) ببخشند؛ یا (در صورتی که صغیر و سفیه باشند، ولیّ آنها، یعنی) آن کس که گره ازدواج به دست اوست، آن را ببخشد. و گذشت کردن شما (و بخشیدن تمام مهر به آنها) به پرهیزکاری نزدیکتر است....»
با سلب خصوصيّت از مورد، برداشت ياد شده صورت گرفته است، زيرا مورد نمى‌تواند مخصّص باشد؛ با توجّه به وجود سبب (گذشت از حق) در موارد ديگر.


انجام دادن اعمال عمره برای خدا، زمینه تقواپیشگی:
«واتموا الحج والعمرة لله فان احصرتم فما استیسر من الهدی ولا تحلقوا رءوسکم حتی یبلغ الهدی محله فمن کان منکم مریضـا او به اذی من راسه ففدیة من صیام او صدقة او نسک فاذا امنتم فمن تمتع بالعمرة الی الحج فما استیسر من الهدی فمن لم یجد فصیام ثلـثة ایام فی الحج وسبعة اذا رجعتم تلک عشرة کاملة ذلک لمن لم یکن اهله حاضری المسجد الحرام واتقوا الله واعلموا ان الله شدید العقاب؛ و حج و عمره را برای خدا به اتمام برسانید! و اگر محصور شدید، (و مانعی مانند ترس از دشمن یا بیماری، اجازه نداد که پس از احرام‌ بستن، وارد مکه شوید،) آنچه از قربانی فراهم شود (ذبح کنید، و از احرام خارج شوید)! و سرهای خود را نتراشید، تا قربانی به محلش برسد (و در قربانگاه ذبح شود)! و اگر کسی از شما بیمار بود، و یا ناراحتی در سر داشت، (و ناچار بود سر خود را بتراشد،) باید فدیه و کفّاره‌ای از قبیل روزه یا صدقه یا گوسفندی بدهد! و هنگامی که (از بیماری و دشمن) در امان بودید، هر کس با ختم عمره، حج را آغاز کند، آنچه از قربانی برای او میسّر است (ذبح کند)! و هر که نیافت، سه روز در ایام حج، و هفت روز هنگامی که باز می‌گردید، روزه بدارد! این، ده روز کامل است. (البته) این برای کسی است که خانواده او، نزد مسجد الحرام نباشد (= اهل مکّه و اطرافِ آن نباشد). و از خدا بپرهیزید! و بدانید که او، سخت‌کیفر است!»


یکی از زمینه‌های تقوا، عمل انسان است.

۴۱.۱ - عمل به دین خدا

نیل انسان به تقوا، در گرو پیروی و عمل به دین خدا :
«وان هـذا صرطی مستقیمـا فاتبعوه ولا تتبعوا السبل فتفرق بکم عن سبیله ذلکم وصــکم به لعلکم تتقون؛ این راه مستقیم من است، از آن پیروی کنید! و از راه‌های پراکنده (و انحرافی) پیروی نکنید، که شما را از طریق حق، دور می‌سازد! این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش می‌کند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید!»

۴۱.۲ - عمل صالح

عمل صالح، زمینه تقواپیشگی:
«الا من تاب وءامن وعمل صــلحـا فاولـئک یدخلون الجنة ولا یظلمون شیــا• تلک الجنة التی نورث من عبادنا من کان تقیـا؛ مگر آنان که توبه کنند، و ایمان بیاورند، و کار شایسته انجام دهند؛ چنین کسانی داخل بهشت می‌شوند، و کمترین ستمی به آنان نخواهد شد. این همان بهشتی است که به بندگان پرهیزگار خود، به ارث می‌دهیم».

۴۱.۳ - عمل به تورات

پذیرش تورات و عمل به آن از جانب بنی اسرائیل، عامل نیل آنان به تقواپیشگی:
۱. «واذ اخذنا میثـقکم ورفعنا فوقکم الطور خذوا ما ءاتینـکم بقوة واذکروا ما فیه لعلکم تتقون؛ و (به یاد آورید) زمانی را که از شما پیمان گرفتیم؛ و کوه طور را بالای سر شما قرار دادیم؛ (و به شما گفتیم:) آنچه را (از آیات و دستورهای خداوند) به شما داده‌ایم، با قدرت بگیرید؛ و آنچه را در آن است به یاد داشته باشید (و به آن عمل کنید)؛ شاید پرهیزکار شوید!»
۲. «واذ نتقنا الجبل فوقهم کانه ظـلة... خذوا ما ءاتینـکم بقوة واذکروا ما فیه لعلکم تتقون؛ و (نیز به خاطر بیاور) هنگامی که کوه را همچون سایبانی بر فراز آنها بلند کردیم، آنچنان که گمان کردند بر آنان فرود می‌آمد؛ (و در همین حال، از آنها پیمان گرفتیم و گفتیم:) آنچه را (از احکام و دستورها) به شما داده‌ایم، با قوّت (و جدیت) بگیرید! و آنچه در آن است، به یاد داشته باشید، (و عمل کنید،) تا پرهیزگار شوید.»


معارف قرآن، زمینه‌ای برای تحصیل تقوا:
۱. «... واذکروا نعمت الله علیکم وما انزل علیکم من الکتـب والحکمة یعظکم به واتقوا الله واعلموا ان الله بکل شیء علیم؛ ... و به یاد بیاورید نعمت خدا را بر خود، و کتاب آسمانی و علم و دانشی که بر شما نازل کرده، و شما را با آن، پند می‌دهد! و از خدا بپرهیزید! و بدانید خداوند از هر چیزی آگاه است (و از نیات کسانی که از قوانین او، سوء استفاده می‌کنند، با خبر است)!»
۲. «وکذلک انزلنـه قرءانـا عربیـا وصرفنا فیه من الوعید لعلهم یتقون او یحدث لهم ذکرا؛ و این گونه آن را قرآنی عربی ( فصیح و گویا) نازل کردیم، و انواع وعیدها (و انذارها) را در آن بازگو نمودیم، شاید تقوا پیشه کنند؛ یا برای آنان تذکّری پدید آورد!»
۳. «ولقد ضربنا للناس فی هـذا القرءان من کل مثل لعلهم یتذکرون• قرءانـا عربیـا غیر ذی عوج لعلهم یتقون؛ ما برای مردم در این قرآن از هر نوع مثَلی زدیم، شاید متذکّر شوند. قرآنی است فصیح و خالی از هر گونه کجی و نادرستی، شاید آنان پرهیزگاری پیشه کنند.»
۴. «انه لقول رسول کریم• وانه لتذکرة للمتقین؛ که این قرآن گفتار رسول بزرگواری است. و آن مسلّماً تذکری برای پرهیزگاران است!»


تذکر و عبرت آموزی، زمینه تقواپیشگی:
۱. «واذ اخذنا میثـقکم ورفعنا فوقکم الطور خذوا ما ءاتینـکم بقوة واذکروا ما فیه لعلکم تتقون؛ و (به یاد آورید) زمانی را که از شما پیمان گرفتیم؛ و کوه طور را بالای سر شما قرار دادیم؛ (و به شما گفتیم:) آنچه را (از آیات و دستورهای خداوند) به شما داده‌ایم، با قدرت بگیرید؛ و آنچه را در آن است به یاد داشته باشید (و به آن عمل کنید)؛ شاید پرهیزکار شوید!» بر این پایه که معنای «اذکروا» تذکر و عبرت آموزی باشد.
۲. «وما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء ولـکن ذکری لعلهم یتقون؛و (اگر) افراد با تقوا (برای ارشاد و اندرز با آنها بنشینند)، چیزی از حساب (و گناه) آنها بر ایشان نیست؛ ولی (این کار، باید تنها) برای یادآوری آنها باشد، شاید (بشنوند و) تقوی پیشه کنند!»
۳. «واذ قالت امة منهم لم تعظون قومـا الله مهلکهم او معذبهم عذابـا شدیدا قالوا معذرة الی ربکم ولعلهم یتقون؛ و (به یاد آر) هنگامی را که گروهی از آنها (به گروه دیگر) گفتند: «چرا جمعی (گنهکار) را اندرز می‌دهید که سرانجام خداوند آنها را هلاک خواهد کرد، یا به عذاب شدیدی گرفتار خواهد ساخت؟! (آنها را به حال خود واگذارید تا نابود شوند!)» گفتند: «(این اندرزها،) برای اعتذار (و رفع مسؤولیت) در پیشگاه پروردگار شماست؛ بعلاوه شاید آنها (بپذیرند، و از گناه باز ایستند، و) تقوا پیشه کنند!»
۴. «واذ نتقنا الجبل فوقهم کانه ظـلة وظنوا انه واقع بهم خذوا ما ءاتینـکم بقوة واذکروا ما فیه لعلکم تتقون؛ و (نیز به خاطر بیاور) هنگامی که کوه را همچون سایبانی بر فراز آنها بلند کردیم، آنچنان که گمان کردند بر آنان فرود می‌آمد؛ (و در همین حال، از آنها پیمان گرفتیم و گفتیم:) آنچه را (از احکام و دستورها) به شما داده‌ایم، با قوّت (و جدیت) بگیرید! و آنچه در آن است، به یاد داشته باشید، (و عمل کنید،) تا پرهیزگار شوید!»


تشريح هشدارهای خدا، باعث پيدايش تقوا در انسان:
«وکذلک انزلنـه قرءانـا عربیـا وصرفنا فیه من الوعید لعلهم یتقون...؛ و اين گونه آن را (به صورت‌) قرآنى عربی نازل كرديم، و در آن از انواع هشدارها سخن آورديم، شايد آنان راه تقوا در پيش گيرند، يا (اين كتاب‌) پندى تازه براى آنان بياورد.»


تقوا، ثمره هدایت الهی:
۱. «او تَقولَ لَو انَّ اللَّهَ هَد- نى لَكُنتُ مِنَ المُتَّقين؛و مبادا بگويد: اگر خداوند مرا هدايت مي‌كرد از پرهيزگاران بودم.»
۲. «والَّذينَ اهتَدَوا زادَهُم هُدًى وءاتهُم تَقوهُم؛كساني كه هدايت يافته‌ اند خداوند بر هدايتشان مي‌افزايد، و روح تقوي به آنها مي‌بخشد.»


۱. توبه/سوره۹، آیه۱۱۵.    
۲. مائده/سوره۵، آیه۸.    
۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۲۹۹-۳۰۰.    
۴. انعام/سوره۶، آیه۱۵۲.    
۵. انعام/سوره۶، آیه۱۵۳.    
۶. عبارت طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۷، ص۵۱۸.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۱۷۹.    
۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱، ص۶۵۷.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۶۰۶.    
۱۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۰۹.    
۱۱. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۱۰.    
۱۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۲۶.    
۱۳. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۲۷.    
۱۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۴۴-۱۴۵.    
۱۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۶۳-۱۶۴.    
۱۶. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۹-۱۸۰.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیرنمونه، ج۱۵، ص۳۳۱-۳۳۲.    
۱۸. انعام/سوره۶، آیه۱۵۳.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۱.    
۲۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۷، ص۵۲۰.    
۲۱. طه/سوره۲۰، آیه۱۳۲.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۴۲-۳۴۳.    
۲۳. شمس/سوره۹۱، آیه۸.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۷، ص۴۶.    
۲۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۵۰۱.    
۲۶. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۳۲ - ۱۳۴.    
۲۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۲۹۶.    
۲۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۵، ص۴۲۳.    
۲۹. انعام/سوره۶، آیه۵۱.    
۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۲۴۹.    
۳۱. اعراف/سوره۷، آیه۶۳.    
۳۲. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۳.    
۳۳. نحل/سوره۱۶، آیه۲.    
۳۴. زمر/سوره۳۹، آیه۱۶.    
۳۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۲، ص۳۰۸.    
۳۶. بقره/سوره۲، آیه۱۷۷.    
۳۷. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱، ص۶۵۰.    
۳۸. مائده/سوره۵، آیه۸۸.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۴۰۵.    
۴۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۵، ص۶۳.    
۴۱. مائده/سوره۵، آیه۳۵.    
۴۲. مائده/سوره۵، آیه۵۷.    
۴۳. مائده/سوره۵، آیه۸۸.    
۴۴. مائده/سوره۵، آیه۱۱۲.    
۴۵. انفال/سوره۸، آیه۱.    
۴۶. توبه/سوره۹، آیه۱۱۹.    
۴۷. احزاب/سوره۳۳، آیه۷۰.    
۴۸. زمر/سوره۳۹، آیه۱۰.    
۴۹. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۲.    
۵۰. حدید/سوره۵۷، آیه۲۸.    
۵۱. حشر/سوره۵۹، آیه۱۸.    
۵۲. ممتحنه/سوره۶۰، آیه۱۱.    
۵۳. تغابن/سوره۶۴، آیه۱۴.    
۵۴. تغابن/سوره۶۴، آیه۱۶.    
۵۵. طلاق/سوره۶۵، آیه۱۰.    
۵۶. تحریم/سوره۶۶، آیه۶.    
۵۷. بقره/سوره۲، آیه۲۳۷.    
۵۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۰۲-۲۰۳.    
۵۹. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۲۵.    
۶۰. بقره/سوره۲، آیه۱۸۷.    
۶۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۶۵۴.    
۶۲. حاقه/سوره۶۹، آیه۴۰.    
۶۳. حاقه/سوره۶۹، آیه۴۸.    
۶۴. بقره/سوره۲، آیه۶۳.    
۶۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۱.    
۶۶. بقره/سوره۲، آیه۴۷.    
۶۷. بقره/سوره۲، آیه۴۸.    
۶۸. بقره/سوره۲، آیه۲۳۱.    
۶۹. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۰۲.    
۷۰. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۰۳.    
۷۱. مائده/سوره۵، آیه۷.    
۷۲. مائده/سوره۵، آیه۱۱.    
۷۳. یونس/سوره۱۰، آیه۳۱.    
۷۴. شعراء/سوره۲۶، آیات۱۳۲- ۱۳۴.    
۷۵. بقره/سوره۲، آیه۱۹۷.    
۷۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۵.    
۷۷. مائده/سوره۵، آیه۱۰۰.    
۷۸. انعام/سوره۶، آیه۳۲.    
۷۹. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۹.    
۸۰. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۹.    
۸۱. طلاق/سوره۶۵، آیه۱۰.    
۸۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۵۴۴.    
۸۳. بقره/سوره۲، آیه۶۳.    
۸۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۹۲.    
۸۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۴۶.    
۸۶. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۱.    
۸۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۴۳۸.    
۸۸. نساء/سوره۴، آیه۷۷.    
۸۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۱۵.    
۹۰. انعام/سوره۶، آیه۳۲.    
۹۱. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۷، ص۷۹.    
۹۲. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۹.    
۹۳. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۹.    
۹۴. نحل/سوره۱۶، آیه۳۰.    
۹۵. یونس/سوره۱۰، آیه۳۱.    
۹۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۰، ص۷۴.    
۹۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۲۷۸.    
۹۸. یونس/سوره۱۰، آیه۳۱.    
۹۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۲۷۸.    
۱۰۰. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۹.    
۱۰۱. آل عمران/سوره۳، آیه۲۰۰.    
۱۰۲. مائده/سوره۵، آیه۴.    
۱۰۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۵، ص۳۲۵.    
۱۰۴. حشر/سوره۵۹، آیه۱۸.    
۱۰۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۵۲۸-۵۲۹.    
۱۰۶. بقره/سوره۲، آیه۲۰۳.    
۱۰۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۷۱.    
۱۰۸. بقره/سوره۲، آیه۲۲۳.    
۱۰۹. مائده/سوره۵، آیه۹۶.    
۱۱۰. انعام/سوره۶، آیه۷۲.    
۱۱۱. مجادله/سوره۵۸، آیه۹.    
۱۱۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۹، ص۳۲۵-۳۲۶.    
۱۱۳. یونس/سوره۱۰، آیه۳۱.    
۱۱۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۰، ص۷۲-۷۴.    
۱۱۵. یونس/سوره۱۰، آیه۳۱.    
۱۱۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۰، ص۷۱.    
۱۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۸، ص۲۷۶.    
۱۱۸. بقره/سوره۲، آیه۲۱.    
۱۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۱۱۷-۱۱۸.    
۱۲۰. نساء/سوره۴، آیه۱.    
۱۲۱. ‌ طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۴، ص۲۱۳.    
۱۲۲. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۸۴.    
۱۲۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۳۳۵.    
۱۲۴. صافات/سوره۳۷، آیه۱۲۴.    
۱۲۵. صافات/سوره۳۷، آیه۱۲۵.    
۱۲۶. بقره/سوره۲، آیه۲۱.    
۱۲۷. اعراف/سوره۷، آیه۶۵.    
۱۲۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۲۲۷.    
۱۲۹. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۳.    
۱۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۲۲۵.    
۱۳۱. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۳۲.    
۱۳۲. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۲.    
۱۳۳. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۶.    
۱۳۴. نوح/سوره۷۱، آیه۳.    
۱۳۵. بقره/سوره۲، آیه۲۸۳.    
۱۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۹۳.    
۱۳۷. آل عمران/سوره۳، آیه۵۰.    
۱۳۸. آل عمران/سوره۳، آیه۵۱.    
۱۳۹. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۸.    
۱۴۰. نساء/سوره۴، آیه۱.    
۱۴۱. اعراف/سوره۷، آیه۶۳.    
۱۴۲. حج/سوره۲۲، آیه۱.    
۱۴۳. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۵۲.    
۱۴۴. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۶.    
۱۴۵. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۸۷.    
۱۴۶. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۳.    
۱۴۷. صافات/سوره۳۷، آیه۱۲۴.    
۱۴۸. صافات/سوره۳۷، آیه۱۲۶.    
۱۴۹. ص/سوره۳۸، آیه۱۲۴-۱۲۶.    
۱۵۰. زمر/سوره۳۹، آیه۱۰.    
۱۵۱. زمر/سوره۳۹، آیه۲۰.    
۱۵۲. طلاق/سوره۶۵، آیه۱.    
۱۵۳. نجم/سوره۵۳، آیه۳۲.    
۱۵۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۲، ص۵۳۹.    
۱۵۵. بقره/سوره۲، آیه۲۳۱.    
۱۵۶. بقره/سوره۲، آیه۲۳۳.    
۱۵۷. بقره/سوره۲، آیه۲۳۷.    
۱۵۸. بقره/سوره۲، آیه۲۸۳.    
۱۵۹. نساء/سوره۴، آیه۱۲۸.    
۱۶۰. مائده/سوره۵، آیه۷.    
۱۶۱. مائده/سوره۵، آیه۸.    
۱۶۲. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۵.    
۱۶۳. حجرات/سوره۴۹، آیه۱.    
۱۶۴. حجرات/سوره۴۹، آیه۱۳.    
۱۶۵. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۴۹۰.    
۱۶۶. حشر/سوره۵۹، آیه۱۸.    
۱۶۷. اعراف/سوره۷، آیه۹۶.    
۱۶۸. اعراف/سوره۷، آیه۹۷.    
۱۶۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۲۵۶۵.    
۱۷۰. طلاق/سوره۶۵، آیه۸.    
۱۷۱. طلاق/سوره۶۵، آیه۱۰.    
۱۷۲. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۹، ص۵۴۲.    
۱۷۳. بقره/سوره۲، آیه۴۸.    
۱۷۴. بقره/سوره۲، آیه۱۲۳.    
۱۷۵. بقره/سوره۲، آیه۲۲۳.    
۱۷۶. بقره/سوره۲، آیه۲۸۱.    
۱۷۷. مائده/سوره۵، آیه۱۰۸.    
۱۷۸. مائده/سوره۵، آیه۱۰۹.    
۱۷۹. انعام/سوره۶، آیه۵۱.    
۱۸۰. لقمان/سوره۳۱، آیه۳۳.    
۱۸۱. حشر/سوره۵۹، آیه۱۸.    
۱۸۲. مزمل/سوره۷۳، آیه۱۷.    
۱۸۳. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲۰، ص۱۰۷.    
۱۸۴. حج/سوره۲۲، آیه۱.    
۱۸۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۴، ص۷.    
۱۸۶. بقره/سوره۲، آیه۱۹۶.    
۱۸۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۴۷.    
۱۸۸. مائده/سوره۵، آیه۲.    
۱۸۹. حشر/سوره۵۹، آیه۷.    
۱۹۰. انفال/سوره۸، آیه۲۵.    
۱۹۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۳۲.    
۱۹۲. زمر/سوره۳۹، آیه۲۷.    
۱۹۳. زمر/سوره۳۹، آیه۲۸.    
۱۹۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۷، ص۳۹۲.    
۱۹۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۴۴۲.    
۱۹۶. نساء/سوره۴، آیه۱.    
۱۹۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۳، ص۲۸۰-۲۸۱.    
۱۹۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۴، ص۲۲۰.    
۱۹۹. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۴۶.    
۲۰۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۴۷.    
۲۰۱. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۵۰.    
۲۰۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۳۰۵.    
۲۰۳. انبیاء/سوره۲۱، آیه۴۸.    
۲۰۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۴، ص۴۱۷.    
۲۰۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۴۲۳.    
۲۰۶. بقره/سوره۲، آیه۱۹۶.    
۲۰۷. بقره/سوره۲، آیه۱۹۷.    
۲۰۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۵.    
۲۰۹. بقره/سوره۲، آیه۲۰۳.    
۲۱۰. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۱۲۱-۱۲۲.    
۲۱۱. زمر/سوره۳۹، آیه۱۶.    
۲۱۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۷، ص۳۷۹.    
۲۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۹، ص۴۰۶.    
۲۱۴. بقره/سوره۲، آیه۱۸۳.    
۲۱۵. بقره/سوره۲، آیه۱۸۷.    
۲۱۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۴-۵.    
۲۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۶۲۳.    
۲۱۸. مائده/سوره۵، آیه۸.    
۲۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۰۰.    
۲۲۰. انعام/سوره۶، آیه۱۵۲.    
۲۲۱. انعام/سوره۶، آیه۱۵۳.    
۲۲۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۷، ص۵۱۹.    
۲۲۳. بقره/سوره۲، آیه۲۱.    
۲۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۱۱۸.    
۲۲۵. اعراف/سوره۷، آیه۶۵.    
۲۲۶. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۲۳.    
۲۲۷. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۳۲.    
۲۲۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۵، ص۳۶.    
۲۲۹. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۱۶.    
۲۳۰. نوح/سوره۷۱، آیه۳.    
۲۳۱. بقره/سوره۲، آیه۲۳۷.    
۲۳۲. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۳۶۸.    
۲۳۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۲۰۳.    
۲۳۴. بقره/سوره۲، آیه۱۹۶.    
۲۳۵. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۲، ص۱۱۵.    
۲۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۴۷.    
۲۳۷. انعام/سوره۶، آیه۱۵۳.    
۲۳۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۱.    
۲۳۹. مریم/سوره۱۹، آیه۶۰.    
۲۴۰. مریم/سوره۱۹، آیه۶۳.    
۲۴۱. بقره/سوره۲، آیه۶۳.    
۲۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۳.    
۲۴۳. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۱.    
۲۴۴. بقره/سوره۲، آیه۲۳۱.    
۲۴۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۷۹-۱۸۰.    
۲۴۶. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۳.    
۲۴۷. زمر/سوره۳۹، آیه۲۷.    
۲۴۸. زمر/سوره۳۹، آیه۲۸.    
۲۴۹. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۷، ص۳۹۲.    
۲۵۰. حاقه/سوره۶۹، آیه۴۰.    
۲۵۱. حاقه/سوره۶۹، آیه۴۸.    
۲۵۲. بقره/سوره۲، آیه۶۳.    
۲۵۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱، ص۲۹۲.    
۲۵۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۲۶۲.    
۲۵۵. انعام/سوره۶، آیه۶۹.    
۲۵۶. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۷، ص۲۱۸.    
۲۵۷. اعراف/سوره۷، آیه۱۶۴.    
۲۵۸. اعراف/سوره۷، آیه۱۷۱.    
۲۵۹. طه/سوره۲۰، آیه۱۱۳.    
۲۶۰. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۳، ص۳۱۰.    
۲۶۱. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه موسوی همدانی، ج۱۴، ص۲۹۹.    
۲۶۲. زمر/سوره۳۹، آیه۵۷.    
۲۶۳. محمد/سوره۴۷، آیه۱۷.    



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۳۸۲، برگرفته از مقاله «زمینه‌های تقوا».    


رده‌های این صفحه : تقوا | موضوعات قرآنی




جعبه ابزار