• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زلق (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





زَلَق (به فتح زاء و لام) یکی واژگان قرآن کریم که در اصل به معنای محلى است كه قدم در آن می‌لغزد و ثابت نمى‌ماند؛ اما در قرآن کریم به معنی زمین بی‌علف و خالی است.



زَلَق اصل زلق محلى است كه قدم در آن می‌لغزد و ثابت نمى‌ماند. در اقرب گويد: «زَلَقَتْ‌ قَدَمُهُ‌ زَلَقاً: زَلَّتْ» و آن‌گاه به معنى زمین بى علف و خالى استعمال می‌شود
[۵] شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه «زلق».
چنانكه راغب و طبرسی گفته‌اند.
(وَ يُرْسِلَ عَلَيْها حُسْباناً مِنَ السَّماءِ فَتُصْبِحَ صَعِيداً زَلَقاً) مجازات حساب شده‌اى از آسمان بر باغ تو فرو فرستد، به گونه‌اى كه آن را به زمين بى‌گياهى مبدل كند.) زلق در آيه زمين خشک و خالى است. زلق مصدر نيز آمده است چنان‌كه از اقرب نقل شد.
[۱۰] شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه «زلق».



(وَ إِنْ يَكادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ‌ بِأَبْصارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَ يَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ...)
«إِنْ» مخفّف از مثقله است يعنى «حقّا نزديک است کفّار با نگاه‌ها و چشمان خيره خود تو را بلغزانند و به زمين افكنند آنگاه كه قرآن را شنيدند و گويند كه وى دیوانه است. ...» و چون ظاهرا مراد از لغزاندن همان به زمين افكندن و كشتن است لذا مجمع آن را از ابن عباس «يقتلونك، يهلكونك» نقل كرده است.
ناگفته نماند آيه شريفه دلالت دارد بر آنچه چشم زخم اثر دارد امروزه علم هیپنوتیزم هم اين مطلب را آفتابى كرده است نيروئى كه از چشم شخص خارج می‌شود حتى می‌تواند طرف را بخواباند در نهج البلاغه حکمت ۳۹۰ فرموده‌ : ««الْعَيْنُ حَقُّ وَ الرُّقَى حَقٌّ وَ السِّحْرُ حَقٌّ ...»» يعنى «چشم زخم و عوذه‌ها كه در آن‌ها می‌دمند و سحر حق است و اثر دارند.»
در صافی گويد: در خبر است كه‌ ««إِنَّ الْعَيْنَ لَيُدْخِلُ الرَّجُلَ الْقَبْرَ وَ الْجَمَلَ الْقِدْرَ»» چشم زخم مرد را به قبر و شتر را به ديگ داخل می‌كند. مؤلف گويد سیوطی آن را در جامع صغیر نقل كرده است. در مجمع گويد: در خبر آمده كه اسماء بنت عمیس به حضرت رسول (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) گفت: پسران جعفر را چشم زخم می‌رسد پس رقيه ضد چشم زخم براى آنها تهيّه كنم: فرمود آرى اگر چيزى به قدر (خداوند) سبقت می‌كرد هر آينه آن چشم زخم بود.
ابن ابی الحدید در ذيل حكمت فوق كه قسمتى از آن نقل شده و به شماره شرح او ۴۰۸ است به طور تفصيل سخن گفته كه قابل استفاده است. از جمله می‌گويد: جمعى از ياران رسول خدا (صلّى‌الله‌عليه‌وآله) در سفرى به قبيله‌اى گذشتند و اهل قبيله آن‌ها را ميهمان نكردند و گفتند: آيا در ميان شما راقى هست رقيه‌اى بنويسيد كه رئيس قبيله را حشره‌اى گزيده است؟ مردى گفت: آرى پس براى او سوره حمد را نوشت رئيس صحّت يافت در مقابل رمه‌اى گوسفند به او دادند قبول نكرد و گفت: تا رسول خدا (صلّى‌الله‌عليه‌وآله) بيايد چون حضرت تشريف آوردند قضيه را به محضرش عرض كردند و نويسنده گفت: به حیات شما قسم جز فاتحة الكتاب ننوشتم. فرمود چه می‌دانيد آن رقيه است. رمه را بگيريد و سهمى هم به من بدهيد.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۱۷۵.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۸۲.    
۳. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت الحسینی، ج۵، ص۱۷۷.    
۴. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۷۲۷.    
۵. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه «زلق».
۶. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۸۲.    
۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۷۲۷.    
۸. کهف/سوره۱۸، آیه۴۰.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۹۸.    
۱۰. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ذیل واژه «زلق».
۱۱. قلم/سوره۶۸، آیه۵۱.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۵۱۲.    
۱۳. نهج‌البلاغه، تحقیق الحسون، حکمت۳۹۰، ص۸۷۶.    
۱۴. فیض کاشانی، محسن، التفسیر الصافی، ج۵، ص۲۱۶.    
۱۵. فیض کاشانی، محسن، التفسیر الصافی، ج۷، ص۲۷۱.    
۱۶. سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الجامع الصغیر، ج۲، ص۱۹۶.    
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱۰، ص۵۱۲.    
۱۸. فیض کاشانی، محسن، التفسیر الصافی، ج۵، ص۲۱۶.    
۱۹. فیض کاشانی، محسن، التفسیر الصافی، ج۷، ص۲۷۱.    
۲۰. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۱۹، ص۳۷۲.    
۲۱. ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج۱۹، ص۳۷۳.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «زلق»، ج۳، ص۱۷۵.    






جعبه ابزار