• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زبان‌های ترکی ایران

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



زبان‌های ترکی یا به اصطلاح دقیق‌ترِ رده‌شناسی زبانی، زبان‌های ترکی‌تبار (Turkic Languages) یک خانوادهٔ زبانی شامل سی‌وپنج زبان است، که عموماً توسط مردمان ترک‌تبار تکلم می‌شوند. این خانوادهٔ زبانی به عنوان بخشی از خانوادهٔ پیشنهادی زبان‌های آلتایی در نظر گرفته شده است. ایران یکی از مراکز اصلی رواج این زبان‌ها می‌باشد.
زبان‌های ترکیِ رایج در ایران این‌هاست: ترکی آذری یا آذربایجانی، ترکی افشاری، ترکی خراسانی، ترکمنی و خلجی که هریک گونه‌های خاص خود را دارد.



پیش از گسترش زبان ترکی در آذربایجان، زبان آذری ــ که از زبان‌های ایرانی غربی بود ــ در آن منطقه رواج داشت. پس از روی کار آمدن سلجوقیان ترک‌زبان، انبوهی از ترک‌زبانان به سوی غرب سرازیر شدند و در ایران، عراق، سوریه و آسیای صغیر سکنا گزیدند. به دنبال آن در زمان حکومت ایلخانان، تیموریان، ترکمانان قراقویونلو و به‌خصوص در زمان حکومت ترکمانان آق‌قویونلو (ح ۸۰۰- ۹۰۸ق/ ۱۳۹۸-۱۵۰۲م) ــ که مرکز حکومت‌شان آذربایجان بود ــ ترکی گسترشی بیش از پیش یافت و سرانجام در اواخر سدۀ ۱۱ق/۱۷م جای زبان آذری را در بیش‌تر مناطق گرفت، تا بدانجا که حتی صفویانِ ایرانی تبار (ح ۹۰۷-۱۱۳۵ق/۱۵۰۱-۱۷۲۳م) نیز ترک‌زبان شدند.
[۱] کسروی، احمد، آذری یا زبان باستان آذربایگان، ج۱، ص۱۳-۲۵، تهران، ۱۳۰۴ش.
[۲] اُرانسکـی، ا م، مقدمـۀ فقه‌اللغۀ ایرانـی، ترجمۀ کـریم کشاورز، تهـران، ۱۳۵۸ش.
[۳] Iranica، ج۳، ص۲۴۰.
ترکی آذری در خارج از مرزهای ایران در جمهوری آذربایجان، ارمنستان، گرجستان، عراق، ترکیه، سوریه و حتی افغانستان نیز سخنگویانی دارد.
[۴] Campbell، G L، ج۱، ص۱۳۷، Compendium of the World’s Languages، London/ New York، ۲۰۰۰.
[۵] Comrie، B، ج۱، ص۱۸۸،» Turkic Languages «، International Encyclopedia of Linguistics، ed W Bright، New York/ Oxford، ۱۹۹۲، vol IV.

ترکی آذری این گویش‌ها را شامل می‌شود: ۱. گروه شرقی: دربند، کوبا (قوبه)، شَماخی، باکو، سَلیانی و لنکران؛ ۲. گروه غربی: قزاق (با قزاقی رایج در قزاقستان متفاوت است)، گویش طایفۀ آیروم و گویش حاشیۀ رود بورچالا؛ ۳. گروه شمالی: زاکاتالی، نوخا و کوتکاشِن؛ ۴. گروه جنوبی: ایروان، نخجوان و اُردوباد؛ ۵. گروه مرکزی: گنجه و شوشا؛ ۶. گویش‌های شمال عراق؛ ۷. گویش‌های شمال غرب ایران: تبریز، ارومیه و... تا حوالی قزوین در شرق؛ ۸. گویش جنوب شرق دریای خزر (گلوگاه). این گویش‌ها را نیز می‌توان بدین مجموعه افزود:
۱. آناتولیاییِ شرقی، ۲. قشقایی، ۳. اینالّو، ۴. سُنقُری، ۵. گویش‌های جنوب قم، ۶. افشاری کابل.
[۶] Iranica، ج۳، ص۲۴۶.



منطقۀ وسیع میان قزوین و خلجستان محل گذر از ترکی آذری به ترکی افشاری و گاه محل اختلاط آن دو است، اما در جنوب جادۀ همدان ـ قم، غلبه با گویش‌های افشاری است که شامل گویش ایل قشقایی و ایل اینالو در استان فارس نیز می‌شود.
[۷] Iranica، ج۳، ص۲۴۵.
[۸] هیئت، جواد، سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی، ج۱، ص۳۲۱_۳۲۳، تهران، ۱۳۶۶ش.
گویش شاخه‌ای از ایل قشقایی به نام قلیچ متفاوت با دیگران است.
[۹] افشار سیستانی، ایرج، مقدمه‌ای بر شناخت ایلها، ج۲، ص۶۳۷، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران، تهران، ۱۳۶۶ش.
افشارها در ایران، ترکیه و افغانستان پراکنده‌اند. مراکز اصلی آنان در ایران استان‌های فارس، کرمان و خراسان است، اما تیره‌هایی از آنان را در استان‌های آذربایجان، زنجان، قزوین، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد و همدان می‌توان یافت.


ترکی خراسانی ــ کـه گـاه قـوچـانی خـوانده می‌شود ــ در استان خراسان، به‌خصوص در اسفراین، بجنورد، درگز، سبزوار، شیروان، قوچان، کلات نادری و نیشابور رایج است. این زبان سخنگویانی نیز در جمهوری ترکمنستان و شمال غربی افغانستان دارد.
[۱۰] Iranica، ج۳، ص۲۴۵.
برخی از ویژگی‌های ترکمنی و ازبکی را در ترکی خراسانی می‌توان یافت
[۱۱] هیئت، جواد، سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی، ج۱، ص۳۳۰، تهران، ۱۳۶۶ش.



مرکز اصلی رواج زبان ترکمنی جمهوری ترکمنستان است، اما سخنگویان این زبان را در ازبکستان، تاجیکستان، قزاقستان، و نیز ایران، افغانستان، پاکستان و ترکیه می‌توان یافت.
[۱۲] Campbell، G L، ج۲، ص۱۳۹۵، Compendium of the World’s Languages، London/ New York، ۲۰۰۰.
[۱۳] Comrie، B، ج۱، ص۱۹۰،» Turkic Languages «، International Encyclopedia of Linguistics، ed W Bright، New York/ Oxford، ۱۹۹۲، vol IV.
ترکمن‌های ایران از ۴ طایفۀ تکه، گوکلان، نخورلی و یموت هستند
[۱۴] گُلی، امین، تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها، ج۱، ص۲۳۹، تهران، ۱۳۶۶ش.
و بیش‌تر آنان در شمال استان‌های مازندران، گلستان و خراسان، به‌خصوص در شهرهای گنبد قابوس، بندر ترکمن و درگز سکنا دارند. به‌علاوه، ایل قراپاپاق (بزچلو) در غرب دریاچۀ اورمیه
[۱۵] رضوی، مهدی، ایل قاراپاپاق، ج۱، ص۱۵۲، تهران، ۱۳۷۰ش.
و نیز برخی از اقوام غیرترکمن، مانند ترکان حاجیلر،
[۱۶] افشار سیستانی، ایرج، مقدمه‌ای بر شناخت ایلها، ج۲، ص۱۰۵۹، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران، تهران، ۱۳۶۶ش.
به گویشی از ترکمنی سخن می‌گویند.


خلج‌ها احتمالاً هم‌نژادانِ شاهانِ‌خلجی هند و غَلزایی‌های‌ قندهارند.
[۱۷] Minorsky، V، ج۱، ص۴۱۸،» The Turkish Dialect of the Khalaj «، Bulletin of the School of Oriental and African Studies، ۱۹۳۹-۱۹۴۲، vol X.
زبان خلجی را ــ که در استان مرکزی و بـه‌خـصـوص در اطـراف ساوه رواج دارد ــ هم‌خانواده با ترکی آذری،
[۱۸] Comrie، B، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹،» Turkic Languages «، International Encyclopedia of Linguistics، ed W Bright، New York/ Oxford، ۱۹۹۲، vol IV.
هم‌خانواده با اویغوری و قرقیزی،
[۱۹] Iranica، ج۱، ص۹۱۰.
یا هم‌خانواده با زبان‌هایی چون آلتای، خاکاس و یاکوت (در سیبری) و تووایی (در سیبری و مغولستان) دانسته‌اند،
[۲۰] Britannica، ۱۹۹۴، ج۱۲، ص۶۹۳.
اما چنان‌که پیش‌تر گفته شد، اخیراً دورفر
[۲۱] دورفر، گ، «نامه‌ای دربارۀ خلج»، ج۱، ص۱۸-۱۹، راهنمای کتاب، تهران، ۱۳۵۶ش، س ۲۰، شم‌ ۳، ۴.
این زبان را شاخه‌ای مستقل از زبان‌های ترکی به‌شمار آورده است. زبان خلجی بسیار تحت تأثیر فارسی بوده است، تا بدانجا که حدود ۸۰٪ واژه‌های آن اصل فارسی دارد. از آن‌جا که این زبان صورت کهن واژه‌های اصیل ترکی و نیز تلفظ کهن واژه‌های دخیل ایرانی را به نمایش می‌گذارد، بررسی آن برای ترک‌شناسی و نیز زبان‌شناسی ایرانی حائز اهمیت فراوان است. به‌علاوه، بسیاری از واژه‌های گویش‌های مرکزی ایران، مثلاً آشتیانی را می‌توان در این زبان یافت.
[۲۲] دورفر، گ، «نامه‌ای دربارۀ خلج»، ج۱، ص۳۴۶-۳۴۷، راهنمای کتاب، تهران، ۱۳۵۶ش، س ۲۰، شم‌ ۳، ۴.



(۱) اُرانسکـی، ا م، مقدمـۀ فقه‌اللغۀ ایرانـی، ترجمۀ کـریم کشاورز، تهـران، ۱۳۵۸ش.
(۲) افشار سیستانی، ایرج، مقدمه‌ای بر شناخت ایلها، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۳) دورفر، گ، «نامه‌ای دربارۀ خلج»، راهنمای کتاب، تهران، ۱۳۵۶ش، س ۲۰، شم‌ ۳، ۴.
(۴) رضوی، مهدی، ایل قاراپاپاق، تهران، ۱۳۷۰ش.
(۵) کسروی، احمد، آذری یا زبان باستان آذربایگان، تهران، ۱۳۰۴ش.
(۶) گُلی، امین، تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۷) هیئت، جواد، سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۸) Arlotto، A، Introduction to Historical Linguistics، Lanham، ۱۹۷۲.
(۹) Britannica، ۱۹۹۴.
(۱۰) Campbell، G L، Compendium of the World’s Languages، London/ New York، ۲۰۰۰.
(۱۱) Clauson، G، An Etymological Dictionary of Pre-Thirteenth Century Turkish، London، ۱۹۷۲.
(۱۲) Comrie، B،» Turkic Languages «، International Encyclopedia of Linguistics، ed W Bright، New York/ Oxford، ۱۹۹۲، vol IV.
(۱۳) Doerfer، G،» Die Stellung des Osmanischen im Kreise des Oghusischen und seine Vorgeschichte «، Handbuch der türkischen Sprachwissenschaft، Wiesbaden/ Budapest، ۱۹۹۰.
(۱۴) EI۱.
(۱۵) Golden، P B، An Introduction to the History of the Turkic Peoples، Wiesbaden، ۱۹۹۲.
(۱۶) Grønbech، K and J R Krueger، An Introduction to Classical) Literary (Mongolian، Wiesbaden، ۱۹۷۶.
(۱۷) Iranica.
(۱۸) Kornfilt، J،» Turkish «، International Encyclopedia of Linguistics، ed W Bright، New York/ Oxford، ۱۹۹۲، vol IV.
(۱۹) Kornfilt،» Turkish and the Turkic Languages «، The World’s Major Languages، ed B Comrie، London، ۱۹۹۱.
(۲۰) Lehmann، W P، Historical Linguistics، London، ۱۹۹۲.
(۲۱) Lyovin، A V، An Introduction to the Languages of the World، New York/ Oxford، ۱۹۹۷.
(۲۲) Minorsky، V،» The Turkish Dialect of the Khalaj «، Bulletin of the School of Oriental and African Studies، ۱۹۳۹-۱۹۴۲، vol X.
(۲۳) Ruhlen، M، A Guide to the World’s Languages، London etc، ۱۹۹۱.
(۲۴) Tekin، T،» Turkic Languages «، The Encyclopedia of Language and Linguistics، ed R E Asher، Oxford etc، ۱۹۹۴، vol IX.


۱. کسروی، احمد، آذری یا زبان باستان آذربایگان، ج۱، ص۱۳-۲۵، تهران، ۱۳۰۴ش.
۲. اُرانسکـی، ا م، مقدمـۀ فقه‌اللغۀ ایرانـی، ترجمۀ کـریم کشاورز، تهـران، ۱۳۵۸ش.
۳. Iranica، ج۳، ص۲۴۰.
۴. Campbell، G L، ج۱، ص۱۳۷، Compendium of the World’s Languages، London/ New York، ۲۰۰۰.
۵. Comrie، B، ج۱، ص۱۸۸،» Turkic Languages «، International Encyclopedia of Linguistics، ed W Bright، New York/ Oxford، ۱۹۹۲، vol IV.
۶. Iranica، ج۳، ص۲۴۶.
۷. Iranica، ج۳، ص۲۴۵.
۸. هیئت، جواد، سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی، ج۱، ص۳۲۱_۳۲۳، تهران، ۱۳۶۶ش.
۹. افشار سیستانی، ایرج، مقدمه‌ای بر شناخت ایلها، ج۲، ص۶۳۷، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران، تهران، ۱۳۶۶ش.
۱۰. Iranica، ج۳، ص۲۴۵.
۱۱. هیئت، جواد، سیری در تاریخ زبان و لهجه‌های ترکی، ج۱، ص۳۳۰، تهران، ۱۳۶۶ش.
۱۲. Campbell، G L، ج۲، ص۱۳۹۵، Compendium of the World’s Languages، London/ New York، ۲۰۰۰.
۱۳. Comrie، B، ج۱، ص۱۹۰،» Turkic Languages «، International Encyclopedia of Linguistics، ed W Bright، New York/ Oxford، ۱۹۹۲، vol IV.
۱۴. گُلی، امین، تاریخ سیاسی و اجتماعی ترکمنها، ج۱، ص۲۳۹، تهران، ۱۳۶۶ش.
۱۵. رضوی، مهدی، ایل قاراپاپاق، ج۱، ص۱۵۲، تهران، ۱۳۷۰ش.
۱۶. افشار سیستانی، ایرج، مقدمه‌ای بر شناخت ایلها، ج۲، ص۱۰۵۹، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران، تهران، ۱۳۶۶ش.
۱۷. Minorsky، V، ج۱، ص۴۱۸،» The Turkish Dialect of the Khalaj «، Bulletin of the School of Oriental and African Studies، ۱۹۳۹-۱۹۴۲، vol X.
۱۸. Comrie، B، ج۱، ص۱۸۸-۱۸۹،» Turkic Languages «، International Encyclopedia of Linguistics، ed W Bright، New York/ Oxford، ۱۹۹۲، vol IV.
۱۹. Iranica، ج۱، ص۹۱۰.
۲۰. Britannica، ۱۹۹۴، ج۱۲، ص۶۹۳.
۲۱. دورفر، گ، «نامه‌ای دربارۀ خلج»، ج۱، ص۱۸-۱۹، راهنمای کتاب، تهران، ۱۳۵۶ش، س ۲۰، شم‌ ۳، ۴.
۲۲. دورفر، گ، «نامه‌ای دربارۀ خلج»، ج۱، ص۳۴۶-۳۴۷، راهنمای کتاب، تهران، ۱۳۵۶ش، س ۲۰، شم‌ ۳، ۴.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «زبان‌های ترکی»، شماره۵۸۹۶.    






جعبه ابزار