• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ردّ (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: مرتد (لغات‌قرآن)، ارتداد.


رَدّ (به فتح راء و تشدید دال) از واژگان قرآن کریم به معنای برگرداندن است. مشتقات ردّ در آیات قرآن عبارتند از: تَرَدَّد يعنى رفت و آمد پى در پى، إرتِداد به معنای بر گشتن، مَرَدّ مصدر ميمى است به معناى بر گرداندن و مَرْدود اسم مفعول است يعنى بازگشت شده‌.



رَدّ به معنى برگرداندن است.


رَدّ به معنى برگرداندن است. خواه برگرداندن ذات شيى‌ء باشد مثل‌ (وَ رَدَّ اللَّهُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِغَيْظِهِمْ) (فَرَدَدْناهُ‌ إِلى‌ أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُها) و خواه برگرداندن حالت باشد نحو (ثُمَ‌ رَدَدْناهُ‌ أَسْفَلَ سافِلِينَ) و مثل‌ (يَرُدُّوكُمْ‌ بَعْدَ إِيمانِكُمْ كافِرِينَ)

۲.۱ - تردّد

تَرَدَّد يعنى رفت و آمد پى در پى است. مراد از آن گاهى تحیر در كار است‌.
(وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ‌ يَتَرَدَّدُونَ‌) يعنى «قلوبشان مضطرب گرديد و در اضطرابشان متحير و سر ردانند.»

۲.۲ - ارتداد

إرتِداد يعنى بر گشتن است.
(لا تَرْتَدُّوا عَلى‌ أَدْبارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِينَ) «به عقب و حالت اوليّه بر نگرديد از زیانکاران می‌شويد.»
همچنين است‌ ارتداد معروف كه بر گشتن از دین است نحو (وَ مَنْ‌ يَرْتَدِدْ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَيَمُتْ وَ هُوَ كافِرٌ فَأُولئِكَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ)

۲.۳ - مردّ

مردّ مصدر میمی است به معنى بر گرداندن.
[۱۳] شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
ولى در قرآن لازم نيز آمده است. نحو (وَ أَنَ‌ مَرَدَّنا إِلَى اللَّهِ) راستى بازگشت ما به سوى خداست.
در آياتى نظير (وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ) ممكن به معنى بازگشت و يا بازگرداندن باشد.

۲.۴ - مردود

مَرْدود اسم مفعول است يعنى بازگشت شده‌.
(وَ إِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ)
(جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ‌ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْواهِهِمْ وَ قالُوا إِنَّا كَفَرْنا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ ...) درباره مرجع ضمير «أَيْدِيَهُمْ‌ و أَفْواهِهِمْ‌» چند قول هست به نظر می‌آيد كه هر دو راجع به «رسل» است يعنى مردم دست پيامبران را به دهانشان برگرداندند يعنى به گفته آنها بى‌اعتنا شدند گفتن آنها با نگفتن يكسان شد همچنين است اگر ضمير اوّلى به مردم و دوّمى به رسل برگردد، پس از نظر فوق ديديم المیزان نيز هر دو ضمير را به رسل بر گردانده و گويد: آن كنايه است از اينكه‌ پیامبران را بر سکوت و خوددارى از تكلّم وا داشتند گوئى دست پيامبران را گرفته به دهانشان گذاشتند و اعلام كردند كه بايد ساكت شويد....

۲.۵ - آیات دیگر

(فَلَمَّا أَنْ جاءَ الْبَشِيرُ أَلْقاهُ عَلى‌ وَجْهِهِ‌ فَارْتَدَّ بَصِيراً) ارتداد را در آيه عود گفته‌اند يعنى برگشت و بينا شد.
(فَارْتَدَّا عَلى‌ آثارِهِما ...) يعنى بر آثار راهی كه آمده بودند برگشتند.
(إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ‌ لَرادُّكَ‌ إِلى‌ مَعادٍ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى‌) طبرسی نقل می‌كند: چون آن حضرت بعد از خروج از مکه به جحفه رسيد به مكّه اشتياق پيدا كرد جبرئیل آمد و گفت: آيا به شهر و زادگاه خود مشتاق شده‌اى فرمود آرى جبرئيل آيه فوق را خواند (كه وعده رجوع به مكّه است) آنگاه از قتيبى نقل می‌كند: شهر را معاد گويند زيرا كه شخص در شهرها مسافرت كرده سپس به آن برمی‌گردد.
معاد در آيه اسم مکان است. به عقيده الميزان مراد از آن مكّه و تنكير براى عظمت و بزرگى عود است يعنى برگشتن تو به مكّه برگشت بزرگى است نه آنطور كه از آن خارج شده‌اى. آن حضرت در حال خوف و مخفيانه از مكّه خارج شد و فاتح و مظفر بر آن بازگشت. و چون اين آيه بعد از داستان فرار موسى از مصر و برگشتن پس از بعثت آمده لذا ظاهرا به آن حضرت نويد می‌دهد كه تو هم پس از خروج از مكّه به صورت مطلوبى به آنجا برخواهى گشت.


۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۷۹.    
۲. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۳، ص۴۸.    
۳. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۴۸.    
۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۲۵.    
۵. قصص/سوره۲۸، آیه۱۳.    
۶. تین/سوره۹۵، آیه۵.    
۷. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۰۰.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۵۳.    
۹. توبه/سوره۹، آیه۴۵.    
۱۰. مائده/سوره۵، آیه۲۱.    
۱۱. بقره/سوره۲، آیه۲۱۷.    
۱۲. جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، ج۲، ص۴۷۳.    
۱۳. شرتونی، سعید، اقرب الموارد.
۱۴. غافر/سوره۴۰، آیه۴۳.    
۱۵. رعد/سوره۱۳، آیه۱۱.    
۱۶. هود/سوره۱۱، آیه۷۶.    
۱۷. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۹.    
۱۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۲، ص۲۴.    
۱۹. یوسف/سوره۱۲، آیه۹۶.    
۲۰. کهف/سوره۱۸، آیه۶۴.    
۲۱. قصص/سوره۲۸، آیه۸۵.    
۲۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۴۲۰.    
۲۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۷، ص۴۲۰.    
۲۴. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۸۸.    



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «ردد»، ج۳، ص۷۹.    






جعبه ابزار