رابطه قرآن و علوم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بر اساس آموزه های
ائمه (علیهمالسلام)،
قرآن کریم بحر
علوم و ذخایر
دانش اولین و آخرین می باشد. در این مقاله درآمدی بر رابطه قرآن و
علوم روز خواهیم داشت.
قرآن
کلام خدا و تجلی اسم جامع، محیط و اعظم
حق تعالی است که همه اندیشههای حقیقت جو و خردورز را به دل سپاری فرا میخواند: «کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَّبَّرُوا آیَاتِهِ وَلِیَتَذَکَّرَ أُولُو الألْبَابِ»،
قرآن
معجزه جاودانه
رسول گرامی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و تنها نسخه شفاف و فرجامین
وحی آسمانی است که راه و رسم زندگی توحیدی و سعادت آفرین را به
انسان میآموزد: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ»
قرآن به عنوان پیام
هدایت الهی برای انسان، همه ساحتهای
حیات مادی و معنوی را در بر میگیرد. در این کتاب جامع، تمام قلمروهای
زندگی مادی و معنوی، فردی، اجتماعی، اخلاقی و حقوقی، دنیایی و آخرتی و جز آن، از آغاز
آفرینش و مبدا شناسی تا مسیر و برنامه زندگی و سرمنزل نهایی، همه مورد توجه
تشریع الهی است. فضای بی کران
معارف قرآن در راستای رسیدن انسانها به
کمال، از
جنین تا جنان و از ملک تا
ملکوت و از ذره تا
کهکشان را فرا میگیرد و در یک کلام، همه لوازم هدایت و
تربیت انسان را در خود نهفته دارد: «وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ»
علم به معنای آگاهی و دانستن در مقابل
جهل و نادانی کاربردهای گوناگونی دارد؛ از جمله:
اعتقاد یقینی مطابق با واقع در برابر جهل بسیط و مرکّب؛ مجموعه قضایایی که مناسبتی بین آن ها در نظر گرفته شده؛ مجموعه قضایای کلی، اعم از حقیقی و اعتباری؛ و مجموعه قضایای کلی حقیقی، حسی و تجربی (Science). و در عرصه رابطه قرآن و
علوم،
علم به معنای
علم تجربی، اعم از انسانی و طبیعی، در نظر گرفته میشود که شامل مسائل هستیشناسی،
ریاضیات،
هندسه،
جامعهشناسی،
زیستشناسی، مفاهیم طبیعی، کیهانشناسی،
حقوق،
پزشکی، گیاهشناسی،
تاریخ و مدیریت میشود.
از سوی دیگر، قرآن با برابر نهادن
علم و
برهان قطعی عقلی با وحی و
نبوت آسمانی و نیز هدایت و
شهود عرفانی در جهت کشف حقایق و شناخت
معارف و ارائه سه طریق به سوی مطلق
علم و نیز سرزنش کسانی که بدون بهره مندی از یکی از این راهها به
مجادله برمی خیزند «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ
عِلْمٍ وَ لا هُدیً وَ لا کِتابٍ مُنیر»
و همچنین با تکیه بر منابع شش گانه شناخت و دعوت ضمنی به لزوم به کارگیری آن ها، و نیز دعوت انسانها به مطالعه
آیات آفاقی و انفسی، به عنوان مهمترین راه
شناخت خدا، و با
تکریم و بزرگداشت مقام
علم و نکوهش جهل و جاهلان،
ضمن ایجاد انگیزه برای کسب
علم و
معرفت، رویکرد
علمی خود را نیز نمایان ساخته است.
ماده «
علم» به صورتهای گوناگون ۷۵۰ بار در
قرآن تکرار شده است.
علامه طباطبائی در این باره میفرماید: «تجلیل و تمجیدی که قرآن از
علم و
دانش نموده، در هیچ
کتاب آسمانی دیگر یافت نمیشود.»
در
احادیث متعددی قرآن به عنوان کتاب حاوی
علم و
اخبار و هر آنچه در
جهان رخ داده و خواهد داد مطرح میشود،
هرچند
خرد آدمیان قادر به درک همه این
علوم نباشد.
بنابراین، یکی از ویژگیهای ممتاز و منحصر به فرد قرآن کریم،
عمق و ژرفای شگفت آور آن است؛ چنان که
قرآن ناطق،
امام علی (علیهالسّلام) درباره آن فرمود: «و بحراً لا یُدرکُ قعره»
و تاریخ نشان داده است که راز
جاودانگی و ماندگاری قرآن در جای زمان، تازگی و
طراوت همیشگی آن برای افکار و اندیشههای بشر، همین عمق و ژرفای آن است که همچون دریای بی کران، غواصان فکر و
فهم را در خود میپذیرد و هیچ گاه به
نقطه پایان نمیرساند.
راز این
حقیقت با عنایت به تشابه
تجلی با تجلی کننده روشن میشود. قرآن تجلی خداست و مخاطب آن
فطرت زوال ناپذیر آدمی در هر عصر و
نسل و نژاد، بدین روی، پیامهای قرآن در بردارنده محتوایی ژرف، فرا زمانی، فرا مکانی و
جهان شمول هستند. از سوی دیگر، در چند
قرن اخیر و در پی رشد چشمگیر
علوم تجربی در غرب، بیشترین
معارضه با
کتابهای آسمانی و متون دینی به نام «
علم» صورت گرفته است. با التفات به بخشهای گوناگون
علوم، از
اخترشناسی کوپرنیک و
زیست شناسی داروین گرفته، تا
روان شناسی فروید، ادعا بر این بوده که برخی اکتشافات
علمی، بعضی از آموزههای بنیادین کتابهای آسمانی را ابطال و یا ـ دست کم ـ تضعیف میکنند و این ادعا موجب شد که جمعی به جداکردن کامل حوزههای
علم و کتابهای آسمانی روی آورند مانند:
نظریات کانت، اگزیستالیستها و پوزیتیویستها، و عدهای دیگر به توجه و
تاویل گزارههای
متون دینی پرداختند تا بدین وسیله، از بی اعتباری قطعی آن و
سرخوردگی متدینان جلوگیری کنند.
در
جهان اسلام نیز یکی از پرسشهایی که در ارتباط با
قرآن مطرح شده مساله رابطه قرآن به عنوان آخرین و کاملترین
هدیه آسمانی و
علوم، یعنی محصول تلاش فکری اندیشمندان جهان، اعم از
علوم انسانی و
علوم طبیعی است که از مدتها پیش،
ذهن و تفکر فرهیختگان را به خود مشغول ساخته و در عمل، افراط و تفریطهایی را در پی داشته است. به گونهای که برخی بیش از سیصد
آیه قرآن را با
علوم تجربی تطبیق کردهاند
و در بسیاری موارد، ادعای ارتباط تنگاتنگ قرآن را با
علوم نمودهاند و برخی دیگر هر نوع ارتباط قرآن با
علوم را منکر شده و برداشت مطالب
علمی از قرآن را تحمیل بر قرآن و «
تفسیر به رای» دانستهاند. گرچه بی انصافی است اگر تلاشهای خالصانه و اعتدال گرایانهای که از سر
دینداری و عشق خالصانه به ساحت قرآن و حس دفاع از
حریم آن و یا در جهت اثبات
اعجاز علمی آن صورت گرفته است، نادیده انگاشته شود، اما به هر حال، مساله رابطه قرآن و
علوم مشکلی جدی است و در این باره سؤالات و پرسشهایی اساسی مطرح میباشند.
این سؤالات و نظایر اینها در زمینه برداشت گزارههای
علمی از قرآن و
زبان شناسی و نیز انتظار از قرآن و قلمرو آن و همچنین بحثهای دیگری که در این زمینه مطرح هستند، نیازمند کاوش مستقلی میباشند که با استفاده از عقل و
منطق و نیز به دور از هرگونه
علم زدگی و پرهیز از قشری گری و
ظاهرنگری و با جمع آوری دیدگاههای دانشمندان و نظریات جدید معاصر در مورد «
هرمنوتیک» و مسائل زبان شناسی، تدوین
اصول و مبانی روشن
تفسیر صحیح از متن جاودانه قرآن را ضروری مینمایند تا به عنوان مبنایی برای تمامی گروههای پژوهشی، قرآنی
علمی در جهت برداشتهای صحیح و مستند از قرآن و نیز
معیارهای برای سنجش و
ارزیابی تحقیقات محققان مورد استفاده قرار گیرد و در نهایت، در بالندگی
معرفت دینی و
علمی و کشف
حقیقت مؤثر بوده و پاسخی برای چالشها بین برخی دستاوردهای
علمی و باورهای قرآنی باشد.
بحث درباره
خلقت کامل انسان که منشا آن را نه از
خاک، بلکه از
حیوان انسان نما میداند و نظریه «روان کاوی فرویدی» که حقایق آسمانی را عامل
سرکوب امیال دانسته، حقایق آن را مخدوش میسازد و نظریه کیهان شناسی
نیوتن ماکس پلانک و «نسبیت»
انیشتین با تلقی جدید از
علیت و زمان که نحوه ارتباط
خداوند با جهان را متحول مینماید و نیز پیشرفتهای جدید رایانهای و
هوش مصنوعی یا کشف مولکولهای DNA که نگرش
انسان شناسی قرآن را مخاطره آمیز مینماید؛
نمونههایی هستند که راه حلها و پاسخهایی در خور را طلب میکنند.
اما بدون تردید، به عنوان یک
اصل موضوعی و مسلم، پذیرفته شده است که قرآن کریم تنها
نسخه بی بدیل
وحی است که از
تحریف و تصرف بشری محفوظ مانده؛ اگرچه نقش اصلی و اساسی آن
هدایت انسان و رساندن او به معارف حقیقی است و نازل شده تا آنچه را انسانها در راه
تکامل حقیقی، که همان
تقرب به خدای متعال است، نیاز دارند و به آنها بیاموزد.
این کتاب سترگ، با آن که کتاب
فیزیک،
کیهان شناسی،
زمین شناسی و مانند آن نیست و نیز در صدد بیان مسائل
علمی نمیباشد، با این همه نه تنها با حقایق
علمی و یافتههای قطعی
علمی (که به قطع عقلی برمی گردند)
تعارضی ندارند، بلکه اگر تعارضی هم به چشم میخورد، ابتدایی و
بدوی است و با دقت و تامل رفع میشود.
قرآن حاوی گزارههایی از
علوم نیز میباشد و نکات
علمی بسیاری را مطرح ساخته استکه به صراحت یا ظهور قابل برداشت میباشند و با تازهترین
قوانین و نظریات اثبات شده
علمی هماهنگی دارند؛ برای نمونه، میتوان به مواردی همچون
حرکت خورشید،
حرکت کوهها و زمین،
لقاح گیاهان و
زوجیت آنها،
حرمت گوشت خوک و
خون اشاره کرد.
برخی از فرهیختگان
مسلمان اعتقاد دارند که همه
علوم و معارف بشری از
ظواهر آیات قرآن به دست میآیند. برای نمونه، میتوان به
امام محمد غزالی،
امام فخر رازی،
محمدبن ابی الفضل المرسی،
بدرالدین زرکشی،
جلال الدین سیوطی،
محمدبن احمد اسکندراین، از قدما و همچنین عدهای از متاخران همچون
شیخ محمد عبده شاگرد برجسته
سید جمال الدین اسدآبادی، و
طنطاوی و
کواکبی و استاد
جوادی آملی ـ البته با تبیینهای مختلف ـ اشاره کرد و نیز دینورت، دانشمند اروپایی که میگوید: «
واجب است اعتراف کنیم که
علوم طبیعی، فلکی،
فلسفه و
ریاضیات، که در
اروپا شهری برای
اسلام است.
این مفاهیم بیانگر
واقعیت هستند، نه این که طبق فهم و
عرف زمانه ارائه شده باشند و مدار برداشت از قرآن بر محور کشف قصد و
اراده الهی از
آیات قرآن و معناداری و فهم پذیری متن آن است که عقل، نص وحی،سنت و منش
پیامبر و
امامان معصوم (علیهمالسّلام) و
سیره جاری مسلمانان شاهد و گواه آن میباشد. چنانچه فخر رازی ۱۴ آیه از قرآن را به عنوان دلیل فهم پذیری آن ذکر میکند.
افزون بر این، اعتقاد به فهم ناپذیری قرآن با توصیفهایی که در آیات وحی برای قرآن آمده، مانند
هدایت،
موعظه،
ذکر،
شفا و
نور ناسازگار میباشد.
بر این اساس،
تفسیر وسیلهای برای نزدیک شدن و کشف معانی و مدلولات قرآن و
فهم آن است و شرط انتساب سخنی به قرآن، آن است که به گونهای روشمند از متن قرآن کشف شود و نحوه استناد آن به
متن نشان داده شود؛ زیرا قرآن اگرچه به هدف فهم مردم نازل شده، اما در عین حال، کتابی در نهایت
فصاحت و
بلاغت و شیوایی و مشحون از
کنایه،
استعاره،
تمثیل،
تشبیه،
اشاره،
رمز و
بدایع ادبی است و نیز به اقتضای فرایند نهضت اسلام و شکل گیری جامعه اسلامی عصر
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نازل شده و فهم آن مستلزم نسلهای بعدی از فضاهای نزول آیات و آگاهی از
قراین پیوسته و ناپیوسته
متن قرآن میباشد.
بنابراین،
پژوهش و دست یابی به مفاهیمی که در حوزه
علوم گوناگون در قرآن کریم بیان شدهاند، نیازمند کاوشهای عمیق و وسیع و روشمندی است که علاوه بر
اتقان، به واژهها و الفاظ بسنده نکند، بلکه در معنا و
مفهوم واژهها، عبارتها و پیامهای قابل استفاده
دقت شود و پس از مقایسه با اصول و
بدیهیات عقلانی و احراز عدم مخالفت با آنها با سایر گزارههای یقینی قرآنی، مورد استفاده قرار گیرد.
و این مهم جز از عهده قرآن پژوهان ژرف اندیش و متخصص در گرایشهای
علمی ساخته نیست؛ کسانی که از هرگونه
افراط و تفریط و نیز سطحی نگری و
خودباختگی به دور بوده و از هرگونه تحمیل مطالب بر قرآن برحذر باشند و حریم قرآن، این آخرین
سروش آسمانی را که از ابعاد گوناگون مانند فصاحت، بلاغت، محتوای عالی،
اخبار غیبی و
علمی معجزه میباشد، حفظ کنند؛ زیرا هرگونه
تساهل و تسامح در فهم این مقدس، در خور سختترین نکوهش هاست: «أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَی قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»؛
روشن است که
استخراج مفاهیم
علمی قرآنی براساس اصول و
مبانی شناخته شده
تفسیری و نیز اصول و مبانی شناخته شده
علمی، تلاش عمیق و همه جانبه این گونه متخصصان را میطلبد. علاوه بر این، حقایق هزار لایه
قرآن بر بال اندیشه و جان همگان فرود نمیآید و راه یابی به کنه و
باطن آن ویژه صافیترین جان هاست: «لایَمَسُّه الّا المطَّهرونَ»
و نیز علاوه بر
محکمات، متشابهی دارد که هضم آن درخور اندیشه فرهیختگان و نخبگان بشری و راسخان در
علم است: «وَمَا
یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی
الْعِلْمِ»
و دیگران از پرتو نور وجود ایشان میتوانند از این
فیض سرمدی بهره مند گردند.
در اینجا، تذکر چند نکته ضروری مینماید:
۱. قرآن کریم اگرچه به هدف فهم مردم از سوی خدای سبحان در قالب زبان مفاهمه
عربی نازل شده و زبان آن عرفی است، با همان ویژگی وجود کنایه، استعاره، مجاز و... در آن ولی با همه اینها،
وحی است و
تو در تو و راز آلود، و نمودهایی از
زبان رمزی،
علمی و ادبی نیز در خود دارد. انسانها در حد
وسع خود میتوانند از آن بهره بگیرند و آن را کشف کنند. تاریخ طولانی
تفسیر، که با صبغههای گوناگون به نگارش درآمده و قطعا هر
تفسیر نکاتی در خود دارد که دیگری فاقد آن است، شاهد گویایی بر این ادعاست. از این رو، ضمن
احتیاط کامل و دقت در صحت و
اتقان برداشتها، نباید از شائبه
تفسیر به رای واهمه داشت،بلکه اهل فن در هر رشتهای باید با
جرات و شهامت با قرآن سخن بگویند و سؤالاتشان را مطرح کنند و با عقلانی تر کردن انتظاراتشان، پاسخ دریافت دارند.
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) می فرمایند: «یکی از حجب، که مانع از استفاده از این
صحیفه نورانیه است، اعتقاد به آن است که جز آنکه
مفسرین نوشته یا فهمیدهاند کسی را حق استفاده از قرآن نیست و تفکر و
تدبر در آیات شریفه را به
تفسیر به رای، که
ممنوع است، اشتباه نمودهاند و به واسطه این
رای فاسد و عقیده باطله، قرآن شریف را از جمیع فنون استفاده عاری نموده و آن را به کلی
مهجور نمودهاند.
۲. با عنایت به
عظمت قرآن کریم و حساسیت موضوع «رابطه قرآن و
علوم» لازم است محققان نازک اندیش توجه داشته باشند که وحی قطعی مطابق با واقع و نفس الامر را نباید با
علوم ظنی متغیر انطباق داد؛ زیرا پیامدی جز قرار دادن قرآن در معرض
وهم و
شک و از حجیت انداختن این سند قطعی آسمانی ندارد.
از این رو، باید از هرگونه برداشت از قرآن بدون در نظر گرفتن قراین عقلی و نقلی و هر نوع تحمیل
نظریه بر قرآن و
تاویلهای غیر معتبر و نیز
تفسیر قرآن به وسیله
علوم ظنی، که اگرچه اطمینان آور است اما احتمال مقابل به
صفر نمیرسد ـ چنان که بیش تر مسائل اثبات شده
علوم تجربی از این قبیلند ـ بپرهیزند.
تنها باید با استناد به مطالب قطعی
علوم به فهم کامل تر و جامع تر قرآن پرداخت؛
علومی که علاوه بر
تجربه و
آزمایش، که اطمینان به آن از طریق تعمیم استقرای ناقص به دست میآید، با
برهان عقلی اثبات شده باشد و نیز با ظاهر آیات قرآن و معنای لغوی و اصطلاحی واژهها و قراین عقلی و نقلی هماهنگ باشد و حقایق مجهول این
کتاب آسمانی را کشف کنند و در اختیار حق جویان قرار دهند. و در صورت تایید نشدن
فرضیهای از
علوم تجربی با دلایل قطعی و در عین حال، موافقت آن فرضیه با
ظواهر قرآن، میتوان آن را در حد
احتمال ذکر کرد.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «رابطه قرآن و علوم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۴/۱۱/۱۹