• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رؤیا (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: رؤیا.

رُؤْیا (به ضم راء و سکون همزه) از واژگان قرآن کریم است. علمای لغت، رؤيا را آنچه شخص در خواب رؤيت می‌كند، گفته‌اند.



رُؤْیا یعنی، آنچه شخص در خواب ببيند. (لا تَقْصُصْ‌ رُؤْياكَ‌ عَلى‌ إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً) يعنى «آنچه در خواب ديده‌اى بر برادرانت مگو، تو را حیله می‌كنند.»
رؤيا از مصاديق رأى است و چون شخص چيزى را در خواب مى‌بيند لذا آن را رؤيا گفته‌اند از اينجاست كه لغت‌نويسان عرب رؤيا را آنچه شخص در خواب رؤيت می‌كند گفته‌اند.


اين كلمه شش بار در قرآن مجيد آمده است.

۲.۱ - رؤیای حضرت یوسف

خواب حضرت یوسف است كه ديد: يازده ستاره و آفتاب و ماه به او سجده می‌كنند و چون در مصر به مقام بزرگ رسيد، پدر و مادر و يازده برادرش وقت ورود به مصر او را تعظيم كردند. تفصيل آن در سوره یوسف است.

۲.۲ - رؤیای پادشاه مصر

خواب پادشاه مصر است كه چنين نقل شده‌ (وَ قالَ الْمَلِكُ إِنِّي‌ أَرى‌ سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ ...) يعنى: پادشاه مصر گفت: من در خواب مى‌بينم كه هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر می‌خورند و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک مى‌بينم اى بزرگان قوم اگر علم خواب می‌دانيد مرا از تعبير آن خبر دهيد. گفتند مشتى خواب‌هاى پريشان است و ما به تعبير چنين خواب‌ها دانائى نداريم ...
و چون در زندان اين خواب را به حضرت يوسف گفتند فرمود: هفت سال به قرار عادت زراعت كنيد و آنچه درو كرديد جز كمى كه می‌خوريد همه را در خوشه ذخيره نمائيد پس از آن هفت سال قحطی پيش آيد سال‌هاى قحطى، ذخيره شده را می‌خورند (در عرض هفت سال قحطى انبار شده‌هاى قبلى را می‌خوريد) و چون هفت سال قحطى بگذرد سال ديگرى كه داراى آسايش و فراوانى است می‌آيد.
تفاوت اين خواب با خواب يوسف آن است كه او يكدفعه خواب ديد ولى پادشاه بارها آن خواب را ديده است جمله‌ «إِنِّي‌ أَرى‌ ...» مفيد استمرار است يعنى من پيوسته چنين مى‌بينم به نظر می‌آيد كه شاه مصر چندين شب متوالى آن خواب را ديده تا به مقام تعبير آمده و اگر يكبار ديده بود شايد اهميّت نمی‌داد.

۲.۳ - رؤیای حضرت ابراهیم

خواب حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) است درباره سر بريدن فرزندش اسماعیل كه در «ابراهيم» مفصلا ذكر شد و در آن جمله‌ (إِنِّي‌ أَرى‌ فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ) روشن می‌كند كه حضرت ابراهيم بارها پشت سر هم آن خواب را ديده و در اثر تكرار خواب متوجه شده كه آن دستور خداوندى است.

۲.۴ - خواب پیامبر اسلام

درباره حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سه خواب در قرآن مجيد آمده است.

۲.۴.۱ - رؤیا در جنگ بدر

درباره جنگ بدر كه حضرت كفّار مکه را در خواب ديد كم و ناچيزاند و به اصحاب خبر داد لذا در جنگ دلگرم شدند (إِذْ يُرِيكَهُمُ اللَّهُ فِي مَنامِكَ قَلِيلًا وَ لَوْ أَراكَهُمْ‌ كَثِيراً لَفَشِلْتُمْ وَ لَتَنازَعْتُمْ فِي الْأَمْرِ وَ لكِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ) از اين آيه روشن می‌شود كه خداوند کفّار را در خواب به آنحضرت ناچيز و كم نشان داده و اگر زياد نشان می‌داد و او به ياران خود می‌فرمود از كثرت آنها مى‌ترسيده و گرفتار تفرق و منازعه می‌شدند. و در شروع جنگ يک رأى نمی‌شدند. ملاحظه آيات سوره انفال نشان می‌دهد كه فتح در جنگ بدر بيشترش از مسير عادى نبوده بلكه خواست خدا بوده است از جمله خوابى كه گذشت.

۲.۴.۲ - رؤیای دخول در مسجدالحرام

آن حضرت در خواب ديد كه مسلمانان داخل مسجد الحرام شدند.
اين خواب را به اصحاب خويش باز گفت مسلمانان از آن شاد شدند و گمان كردند كه در آن سال داخل خواهند شد و چون از حدیبیه بر گشتند منافقان گفتند: كو آن خواب كه ديده بود ما نه به مسجد الحرام داخل شديم و نه حلق رأس و نه تقصیر (از اعمال مخصوص حج) كرديم؟ خدا اين آيه را نازل فرمود (لَقَدْ صَدَقَ اللَّهُ رَسُولَهُ‌ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللَّهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَ مُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ ...) يعنى «البته خدا راستى خواب به رسول خود را آشكار ساخت كه داخل مسجد الحرام می‌شويد اگر خدا بخواهد در حاليكه از شرّ مشركان ايمن هستيد و در حاليكه سر می‌تراشيد و تقصير می‌كنيد و از اهل شرک نمى‌ترسيد.» سال بعد مسلمانان با ايمنى وارد مسجد الحرام شده و اعمال به جاى آوردند.

۲.۴.۳ - رؤیای شجره ملعونه

خوابی كه آن حضرت درباره شجره ملعونه ديدند (وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي‌ أَرَيْناكَ‌ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما يَزِيدُهُمْ إِلَّا طُغْياناً كَبِيراً)
ظاهر آن است كه «الشّجرة» عطف است بر «الرّؤيا» در آن صورت معنى آيه چنين است: رؤيائى را كه بر تو نمودار كرديم و همچنين درخت ملعون در قرآن را امتحانى بر مردم قرار داديم. آنها را می‌ترسانيم ولى تخویف ما جز طغیان نمی‌افزايد.
على هذا رؤيا و شجره ملعونه هر دو يكى است و آن حضرت در خواب شجره ملعونه را ديده است و خدا فرموده كه آن امتحانى است بر مردم.
از جمله‌ «الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ» روشن است كه اين شجره در قرآن مورد لعن است ولى در قرآن درختى كه مورد لعنت باشد نيست و شجره زقوم كه حال آن در سوره صافات آيه ۶۲ به بعد و حم دخان آیه ۴۳ به بعد آمده در قرآن مورد لعن نيست. پس لا بد مراد از شجره ملعونة يک نسل و خانواده مخصوص از بشر است زيرا اطلاق شجرة بر نسل و خانواده شايع و معمول است در لسان العرب گويد: فلانى از شجره مباركه است يعنى از اصل مبارک است و در زبان رسول خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله) زياد آمده كه‌ «أَنَا وَ عَلِيٌّ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ».
اشخاصی كه در قرآن مورد لعنت واقع شده عبارت انداز: کفّار (إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكافِرِينَ ...) و شیطان‌ (لَعَنَهُ اللَّهُ وَ قالَ لَأَتَّخِذَنَّ ...) و منافقان‌ (وَعَدَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْكُفَّارَ نارَ جَهَنَّمَ‌ ... وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذابٌ مُقِيمٌ) و نيز آنانكه خدا و رسول را اذیّت می‌كنند. و نيز مشرکان و كسانی كه بيّنات و احكام خدا را كتمان می‌كنند. و همچنين ستمکاران مورد لعن خدا هستند. (أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِينَ)
خانواده ملعون در قرآن بايد يكى از نامبردگان فوق باشد. دقّت نشان می‌دهد كه مراد از شجره ملعونه قومى از منافقان هستند كه در ميان مسلمين ريشه می‌دوانند يا به نسل و يا به عقيده و مسلک خود و يا با هر دو و سبب فتنه و اضلال اهل اسلام می‌گردند (در تفسير اين آيه از المیزان استفاده شده است. ) اما از لحاظ روايات، ناگفته نماند در بسيارى از روايات فريقين آمده كه آن حضرت بنی امیّه را به صورت ميمون‌ها ديد كه در منبر او بالا و پائين می‌روند براى نمونه به روايات زير توجّه شود.
عیاشی در تفسير آيه ما نحن فيه از امام باقر (علیه‌السّلام) روايت كرده كه فرمود (وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ إِلَّا فِتْنَةً لِلنَّاسِ) تا در آن فتنه سرگردان باشند (وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ) يعنى بنى اميّه. و نيز از حمران و محمد بن مسلم نقل كرده كه از آنحضرت (ظاهرا امام صادق (علیه‌السّلام)) پرسيديم از قول خدا (وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي أَرَيْناكَ) فرمود: رسول خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله) مردانى را بر منابر ديد كه مردم را گمراه می‌كنند: رُزَيْق و زُفَر (مقصود اول و ثانى است) و قول خدا (وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ) فرمود: آنها بنى اميّه‌اند.
و در روايت ديگر از عبدالرحيم قيصر از حضرت باقر (عليه‌السّلام) نقل كرده‌ (وَ ما جَعَلْنَا الرُّؤْيَا الَّتِي‌ أَرَيْناكَ‌) فرمود: به آنحضرت مردانى از بنی‌تیم و عدى بر منابر نشان داده شد كه مردم را از راه به عقب بر می‌گرداندند. گفتم‌ (وَ الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِي الْقُرْآنِ) يعنى چه؟ فرمود آنها بنى اميه‌اند.
چند روايت ديگر نيز در عیاشی نقل شده و اين روايت و نظائر آنها در مجمع و بحار و تفسیر برهان و صافی نيز نقل شده است.
به موجب سه روايت فوق رؤياى آن حضرت غير از شجره ملعونه است‌ و رؤيا درباره اوّلى دوّمى و شجره ملعونه درباره بنى اميّه است. على هذا معنى آيه چنين می‌شود: ما آن رؤيا را كه بر تو نمودار كرديم و نيز شجره لعنت شده را امتحان قرار داديم ...
اين سخن با ظاهر آيه بيشتر می‌سازد.
علّامه امینی رحمه‌اللّه در ج ۸ الغدیر ص ۲۴۷ به بعد فصلى تحت عنوان- بنى اميّه در قرآن- باز كرده و احاديثى از كتب اهل سنت جمع آورده و از جمله از در منثور سيوطى و تفسير شوكانى و غيره نقل كرده كه عایشه به مروان بن حکم گفت: از رسول خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله) شنيدم به پدر و جد تو ابى العاص بن اميّه می‌گفت: شمائيد شجره ملعونه در قرآن.
و اينكه در روايت بعضى از اهل سنت از جمله صحیح بخاری، اسباب النزول واحدی ، تفسیر ابن کثیر و غيره آمده كه مراد از رؤيا اسراء آن حضرت است از مكه به مسجد اقصی و مراد از شجره ملعونه زقّوم است درست نيست زيرا درخت زقوم در قرآن لعنت نشده و اسراء خواب نبوده بلكه در بيدارى واقع شده است. ابن کثیر بنا بر عادت شوم خود در تفسيرش اين طريق را اختيار كرده و حديث ديگر را ضعيف خوانده است تا مبادا بر بنى اميّه جسارت شده باشد به كتابهائي كه در فوق نام برده‌ايم رجوع كنيد.
آياتی كه درباره رؤيا از قرآن مجيد نقل شد دلالت دارند بر آنكه رؤيا از آينده خبر می‌دهد خواه رؤياى پیامبران باشد يا غير آنها چنانكه از رؤياى پادشاه مصر روشن گرديد.
[۴۱] روايات زيادى درباره رؤيا و احكام آن وارد شده طالبان تفصيل به كتاب دار السلام تأليف محدّث نورى رحمه‌اللّه رجوع كنند.


۲.۴.۴ - رؤیا در نگاه امام خمینی

حکما و اهل معرفت با تبیین صورت‌های مشاهده‌ شده در رؤیا و بازگرداندن آنها به ارواح معانی که در عالم ملکوت است، کوشیده‌اند تا زبان رمزگونه رؤیا را تفسیر کنند که این حقیقت تعبیر خواب است.
امام‌ خمینی تعبیر در رؤیا را رجوع از عالم شهادت به عالم غیب می‌داند؛ چنان‌که تنزیل رجوع از عالم غیب به عالم شهادت است و آنچه را که شخص از عالم غیب می‌گیرد، درصورتی‌که به‌صورت مناسب مثالی یا ملکی در مرتبه خیال ظاهر شود تنزیل است و اگر به‌مراتب غیبی صعود کند، تاویل است. همچنان ‌که قرآن کریم به اعتبار عوالم هفت‌گانه دارای هفت رتبه تنزیل است در مقابل با رجوع به ‌مراتب بطونی دارای هفت مرتبه تاویل است.
بنا بر نظر ایشان رؤیا تمثل حقایق غیبی در حضرت خیال است که به ‌صورت مناسب آن حضرت ظهور می‌یابد. چنان‌که در رؤیای حضرت ابراهیم که دستور به ذبح اسماعیل داشت، ذبح نفس خود برای او به ‌صورت ذبح فرزند مجسم شده بود، اما عشق مفرط به مقام ربوبیت مانع این شد که او رؤیای خود را تعبیر کند و از معنا به روح و لبّ آن منتقل شود. بنابراین هر شی در هر مرتبه از هستی صورتی متفاوت خواهد داشت و برای ادراک حقیقت هر شیئی در مراتب پایین‌تر لازم است به مراتب بالاتر آن دست یافت. در رؤیای صحیح که در حقیقت جزئی از اجزای نبوت به شمار می‌رود، صورتی از عالم ملکوت در قالب دیگری در صفحه جان انسان منعکس می‌شود؛ برای نمونه شخصی که حکمت را به غیر اهلش می‌آموزد، در خواب به‌ صورت آویزان کردن درّ و یاقوت بر گردن خوک نمایان می‌شود و یا دشمن به ‌صورت مار و علم به‌ صورت شیر نمایان می‌شود، بنابراین در رویا لازم است صورت‌ها به معانی خود در عالم بالاتر که روح آنها را تشکیل می‌دهد برگردانده شوند.
[۴۵] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۶۶۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



۱. قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۳۷.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۷۵.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ج۱، ص۱۶۸.    
۴. یوسف/سوره۱۲، آیه۵.    
۵. یوسف/سوره۱۲، آیه۵.    
۶. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۳.    
۷. یوسف/سوره۱۲، آیه۱۰۰.    
۸. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۰.    
۹. صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۵.    
۱۰. فتح/سوره۴۸، آیه۲۷.    
۱۱. یوسف/سوره۱۲، آیه۴.    
۱۲. یوسف/سوره۱۲، آیه۴۳.    
۱۳. یوسف/سوره۱۲، آیات۴۳-۴۹.    
۱۴. صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۲.    
۱۵. انفال/سوره۸، آیه۴۳.    
۱۶. فتح/سوره۴۸، آیه۲۷.    
۱۷. اسراء/سوره۱۷، آیه۶۰.    
۱۸. صافات/سوره۳۷، آیه۶۲.    
۱۹. دخان/سوره۴۴، آیه۴۳.    
۲۰. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۴، ص۳۹۸.    
۲۱. احزاب/سوره۳۳، آیه۶۴.    
۲۲. نساء/سوره۴، آیه۱۱۸.    
۲۳. توبه/سوره۹، آیه۶۸.    
۲۴. احزاب/سوره۳۳، آیه۵۷.    
۲۵. فتح/سوره۴۸، آیه۶.    
۲۶. بقره/سوره۲، آیه۱۵۹.    
۲۷. هود/سوره۱۱، آیه۱۸.    
۲۸. طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۱۳۹.    
۲۹. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۹۷.    
۳۰. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۹۷.    
۳۱. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۹۸.    
۳۲. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج۲، ص۲۹۷-۲۹۸.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۶، ص۶۵۴.    
۳۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۱، ص۵۲۵.    
۳۵. حسینی بحرانی، هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۵۴۲.    
۳۶. فیض کاشانی، التفسیر الصافی، ج۳، ص۱۹۹.    
۳۷. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۸، ص۲۴۷.    
۳۸. امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۸، ص۲۴۸.    
۳۹. واحدی، احمد بن محمد، اسباب النزول القرآن، ص۲۸۹.    
۴۰. ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، تفسیر القرآن العظیم، ج۵، ص۸۴.    
۴۱. روايات زيادى درباره رؤيا و احكام آن وارد شده طالبان تفصيل به كتاب دار السلام تأليف محدّث نورى رحمه‌اللّه رجوع كنند.
۴۲. خمینی، روح‌الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۴۹-۵۰، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.    
۴۳. خمینی، روح‌الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۴۶، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.    
۴۴. خمینی، روح‌الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۲۷، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.    
۴۵. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۴، ص۶۶۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.



قرشی بنایی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «رؤیا»، ج۳، ص۳۷.    
دانشنامه امام خمینی    ، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    ، ۱۴۰۰ شمسی.







جعبه ابزار