ذباب (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ذباب:
(لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا)ذباب بر وزن «حباب» به معنای «
مگس» است.
در آیۀ مورد بحث ترسیم جالب و گویایی از وضع بتها و معبودهای ساختگی و ضعف و ناتوانی آنها بیان میکند و بطلان اعتقاد
مشرکان را به روشنترین وجهی آشکار میسازد. و روی سخن را به عموم مردم کرده، میگوید:
• کسانی را که شما غیر از
خدا میخوانید هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند هرچند برای این کار اجتماع کنند. بنابراین چگونه میخواهید اینها را همردیف پروردگار بزرگی قرار دهید که او آفریننده
آسمانها و
زمین و ... است.
• علاوه بر اینکه قادر نیستند مگسی بیافرینند بلکه از مقابله با یک
مگس نیز عاجزند، چرا که «اگر
مگس چیزی از آنها را برباید نمیتوانند آن را بازپس گیرند!»
به موردی از کاربرد ذباب در
قرآن، اشاره میشود:
(إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَن يَخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِن يَسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيْئًا لَّا يَسْتَنقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ. ) (اى مردم! مَثَلى زده شده است، به آن گوش فرا دهيد: كسانى را كه غير از خدا مىخوانيد و پرستش مىكنيد، هرگزنمىتوانند مگسى بيافرينند، هر چند براى اين كار دست به دست هم دهند؛ و هرگاه
مگس چيزى از آنها بربايد، نمىتوانند آن را بازپس گيرند. هم طلبكننده ناتوان است، و هم طلب شونده هم عابدان، و هم معبودان).
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: اگر فرض شود كه خدايان ايشان بخواهند يک
مگس -كه ضعيفترين حيوانات است- بيافرينند، به هيچ وجه قادر بر آن نيستند، حتى اگر يك
پشه چيزى از ايشان را بردارد نمىتوانند از او بگيرند.
اين وصف حال خدايان دروغين ايشان را در
قدرت بر ايجاد و تدبير امور، ممثل مىكند كه نه قادر بر
خلق مگس هستند و نه قادر بر آسانتر از آن، كه عبارت است از پس گرفتن چيزى كه
مگس از ايشان ربوده و ضررى كه به ايشان رسانده است، حال چنين خدايانى چگونه مستحق
عبادت و
دعا مىشوند؟!!
آیه مورد بحث ترسیم جالب و گویایی از وضع بتها و معبودهای ساختگی و ضعف و ناتوانی آنها بیان میکند و بطلان اعتقاد مشرکان را به روشنترین وجهی آشکار میسازد و روی سخن را به عموم مردم کرده، میگوید:
«ای مردم در این جا مثلی زده شده است گوش به آن فرادهید (و دقیقاً به آن بیندیشد) کسانی را که شما غیر از خدا میخوانید هرگز نمیتوانند مگسی بیافرینند هرچند برای این کار اجتماع کنند و دست به دست یکدیگر بدهند» همه بتها و همه معبودهای آنها و حتی همۀ دانشمندان و متفکران و مخترعان بشر اگر دست به دست هم بدهند قادر بر آفرینش مگسی نیستند، بنابراین چگونه میخواهید شما اینها را همردیف پروردگار بزرگی قرار دهید که آفرینندۀ آسمانها و زمین و هزاران هزار نوع موجود زنده در دریاها و صحراها و جنگلها و اعماق زمین است، خداوندی که
حیات و زندگی را در اشکال مختلف و چهرههای بدیع و متنوع قرار داده که هریک از آنها انسان را به اعجاب و تحسین وامیدارد، آن معبودهای ضعیف کجا و این
خالق قادر و
حکیم کجا؟ سپس اضافه میکند نه تنها قادر نیستند مگسی بیافرینند بلکه از مقابله با یک
مگس نیز عاجزند، چرا که «اگر
مگس چیزی از آنها را برباید نمیتوانند آن را بازپس گیرند!».
موجودی به این ضعیفی و ناتوانی که حتی در مبارزه با یک
مگس شکست میخورد چه جای این دارد که او را حاکم بر سرنوشت خویش بدانند و حلال مشکلات.
در
روایات میخوانیم:
بتپرستان قریش، بتهایی را که در اطراف
کعبه گردآوری کرده بودند، آنها را با
مشک و
عنبر و گاه با
زعفران یا
عسل میآلودند و این موجودات پست و بیارزش را شریک خدا میپنداشتند، ولی
مگسها میآمدند و بر آنها مینشستند و آن عسل و زعفران و مشک و عنبر را میربودند و آنها قدرت بر بازپس گرفتن آن نداشتند.
قرآن مجید همین صحنه را عنوان قرار داده و برای ضعف و ناتوانی بتها و سستی منطق مشرکان از آن بهرهگیری میکند، میگوید شما خوب نگاه کنید ببینید معبودهایتان چگونه زیردست و پای
مگسها قرار گرفتهاند و قادر به کمترین دفاع از خود نیستند! این چه معبودهای بیعرضه و بیارزشی هستند که شما حل مشکلات خود را از آنها میخواهید!!
•
شریعتمداری، جعفر، شرح و تفسیر لغات قرآن بر اساس تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «ذباب»، ج۲، ص۷۷.