دنیا و آخرت (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
بر طبق تعالیم
قرآن، عالم آخرت، عالمی برتر از عالم
دنیا است.
سراى
آخرت بهتر از
دنیا:
۱. «... قل متع الدّنيا قليل و الأخرة خير ...؛
... به آنها بگو سرمايه زندگي
دنيا ناچيز است و سراي آخرت بهتر است ....»
۲. «و ما الحيوة الدّنيا إلّالعب و لهو و للدار الأخرة خير ...؛
و زندگي
دنيا چيزي جز بازي و سرگرمي نيست، و سراي آخرت بهتر است ...»
۳. «... يأخذون عرض هذا الأدنى ... و الدار الأخرة خير ...؛
... متاع اين
دنياي پست را گرفته ... و سراي آخرت بهتر است....»
۴. «... و لدار الأخرة خير ...؛
.... و سراي آخرت بهتر است....»
۵. «... و ما الحيوة الدّنيا فى الأخرة إلّامتع؛
...
در حالي كه زندگي
دنيا در برابر آخرت متاع ناچيزي است.»
۶. «... للذين أحسنوا فى هذه الدّنيا حسنة و لدار الأخرة خير ...؛
... خير (و سعادت) براي كساني كه نيكي كردند
در اين
دنيا نيكي است، و سراي آخرت از آنهم بهتر است....»
۷. «يقوم إنّما هذه الحيوة الدّنيا متع وإنّ الأخرة هى دار القرار؛
اي قوم من! اين زندگي
دنيا متاع زودگذري است، و آخرت سراي هميشگي است.»
امام خمینی دنیا را
در اصطلاح فلسفی، نشئه نازله وجود میداند که عالم تغییر و مجاز است و آخرت را به رجوع از این نشئه به ملکوت و باطن خود تعریف میکند.
امام خمینی آخرت را
ملکوت نشئه
دنیا میداند و معتقد است نشئه آخرت، نشئهای تام و مستقل و دارای حیات است و فوق زمان و مکان میباشد و احکام
عالم دنیا را ندارد،
این عالم از نشئه برزخ و قبر آغاز میشود که از آن به ملکوت سفلی تعبیر میشود و پس از آن ملکوت اعلاست که قیامت و عالم عقول کلیه است.
امام خمینی معتقد است برای انسان دو
دنیا وجود دارد: یکی پسندیده که همان نشئه طبیعت است که محل تحصیل کمالات و سعادت ابدی است و ازآنجاکه عالم، محل تربیت نفوس مستعد و مزرعه آخرت است پسندیده بوده و نزد
اهل سلوک مورد عنایت است و دیگری
دنیای ناپسند است که دلبستگی به
دنیا و محبت به آن است و امری قلبی و منشا مفاسد بیشماری است، روایاتی که
در نکوهش
دنیا آمده ناظر به این معناست و روایاتی که
در آنها
دنیا را ستایش کرد و محل تجارت اولیای الهی شمرده است ناظر به معنای اول است.
به باور امام خمینی
دنیا و آخرت از یکدیگر جدا نیستند و میان آن دو رابطهای تنگاتنگ برقرار است اما این امر به این معنا نیست که آخرت هم عالم دنیاست که بهصورت بهشت درمیآید
بلکه رابطه این دو رابطه ظاهر و باطن و ملک و
ملکوت است ازاینرو اعمال و نیاتی که انسان
در دنیا دارد،
در آخرت صورت مییابد و به شکل نعمت یا عذاب مجسم میشود.
به باور امام خمینی
دنیا مزرعه آخرت است که استعدادهای انسان
در آن تکمیل شده، پرورش مییابد گاهی انسان استعداد و قوه ملکوتی دارد که او را بهسوی ملکوت میکشاند و گاهی استعداد شیطانی که او را به امور شر میخواند و با اختیار خود، هر یک از آنها را انتخاب میکند، بنابراین تا زمانی که انسان
در دار
دنیا و
در این مزرعه است،
در حال تکمیل و به فعلیت رساندن استعدادهای خود است. وقتی این بذر از مزرعه بیرون آید، تکمیل استعداد تمام شده، راه ترقی به روی او بسته میشود.
آخرت، جايگاهى به مراتب بهتر از
دنيا براى
پیامبر صلیاللهعلیهوآله:
«و للأخرة خير لك من الأولى؛
و مسلما آخرت براي تو از
دنيا بهتر است.»
پاداش آخرتى بهتر از
پاداش دنيايى:
۱. «فئاتيهم اللَّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الأخرة ...؛؛
از اين رو خداوند پاداش اين جهان و پاداش نيك آن جهان را به آنها داد....»آوردن كلمه «حسن» براى ثواب آخرتى به منظور بيان مزيّت و برترى آن است.
۲. «ما كان لنبىّ أن يكون له أسرى حتّى يثخن فى الأرض تريدون عرض الدّنيا و اللَّه يريد الأخرة ...؛
هيچ پيامبري حق ندارد اسيراني (از دشمن) بگيرد تا كاملا بر آنها پيروز گردد (و جاي پاي خود را
در زمين محكم كند) شما متاع ناپايدار
دنيا را ميخواهيد (و مايليد اسيران بيشتري بگيريد و
در برابر گرفتن مالي آزاد كنيد) ولي خداوند سراي ديگر را (براي شما) ميخواهد ....»پذيرش و برترى دادن آخرت به
دنيا از سوى خدا، دليل ارزش آن است.
۳. «و لأجر الأخرة خير للذين ءامنوا و كانوا يتّقون؛
و پاداش آخرت براي آنها كه ايمان آورده اند و پرهيزگارند بهتر است. »
۴. «و الّذين هاجروا فى اللَّه من بعد ما ظلموا لنبوّئنّهم فى الدّنيا حسنة و لأجر الأخرة أكبر ...؛
آنها كه مورد ستم واقع شدند سپس براي خدا هجرت كردند
در اين
دنيا جايگاه (و مقام) خوبي به آنها ميدهيم و پاداش آخرت از آنهم بزرگتر است....»
ترجيح آخرت بر
دنيا از جانب
خدا:
«... تريدون عرض الدّنيا و اللَّه يريد الأخرة ...؛
... شما متاع ناپايدار
دنيا را ميخواهيد (و مايليد اسيران بيشتري بگيريد و
در برابر گرفتن مالي آزاد كنيد) ولي خداوند سراي ديگر را (براي شما) ميخواهد ....»
ترجيح آخرت بر
دنيا، از ويژگىهاى
مجاهدان در راه خدا:
«فليقتل فى سبيل اللَّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا بالأخرة ...؛
آنها كه زندگي
دنيا را به آخرت فروختهاند بايد
در راه خدا پيكار كنند ....»
ترجيح
دنيا بر آخرت، از سوى برخى
مسلمانان صدر
اسلام:
«... تريدون عرض الدّنيا و اللَّه يريد الأخرة ...؛
هيچ پيامبري حق ندارد اسيراني (از دشمن) بگيرد تا كاملا بر آنها پيروز گردد (و جاي پاي خود را
در زمین محكم كند) شما متاع ناپايدار
دنيا را ميخواهيد (و مايليد اسيران بيشتري بگيريد و
در برابر گرفتن مالي آزاد كنيد) ولي خداوند سراي ديگر را (براي شما) ميخواهد ....»
ترجيح
دنيا بر آخرت، درپىدارنده عذابى تحمّلناپذير و موجب محروميت از
نصرت الهى
در آخرت:
«أولئك الّذين اشتروا الحيوة الدّنيا بالأخرة فلايخفّف عنهم العذاب و لاهم ينصرون؛
اينها همان كسانند كه آخرت را به زندگي
دنيا فروخته اند لذا
در مجازات آنها تخفيف داده نميشود و كسي آنها را ياري نخواهد كرد. »
گمراهی ژرف، حاصل ترجيح
دنيا بر آخرت:
«الّذين يستحبّون الحيوة الدّنيا على الأخرة ... أولئك فى ضلل بعيد؛
همانها كه زندگي
دنيا را بر آخرت ترجيح ميدهند... آنها
در گمراهي دوري هستند!»
محروم شدن از
هدایت خدا، پيامد ترجيح
دنيا بر آخرت:
«ذلك بأنّهم استحبّوا الحيوة الدّنيا على الأخرة و أنّ اللَّه لايهدى القوم الكفرين
اين بخاطر آنست كه زندگي
دنيا (و پست) را بر آخرت ترجيح دادند، و خداوند افراد بيايمان (و لجوج) را هدايت نميكند.»
••• راضى شدن و دل بستن به
دنيا در مقابل آخرت موجب
سرزنش و
توبیخ الهى:
۱. «... أرضيتم بالحيوة الدّنيا من الأخرة فما متع الحيوة الدّنيا فى الأخرة إلّاقليل؛
... آيا به زندگي
دنيا به جاي آخرت راضي شده ايد! با اينكه متاع زندگي
دنيا در برابر آخرت چيز كمي بيش نيست! »
۲. «... و فرحوا بالحيوة الدّنيا و ما الحيوة الدّنيا فى الأخرة إلّامتع؛
... ولي آنها به زندگي
دنيا شاد (و خوشحال) شدند
در حالي كه زندگي
دنيا در برابر آخرت متاع ناچيزي است. »
••• سرزنششدن ترجيحدهندگان
دنياى زودگذر بر آخرت پايدار:
«بل تؤثرون الحيوة الدّنيا• و الأخرة خير و أبقى؛
بلكه شما حيات
دنيا را مقدم ميداريد.
در حالي كه آخرت بهتر و پايدارتر است.»
از دست دادن ارزشها و مواهب آخرتى و ورود
در آتش، سرنوشت ترجيحدهندگان مطامع
دنيايى:
«من كان يريد الحيوة الدّنيا و زينتها ...• أولئك الّذين ليس لهم فى الأخرة إلّاالنّار و حبط ما صنعوا فيها و بطل ما كانوا يعملون؛
كساني كه زندگي
دنيا و زينت آن را طالب باشند.... (ولي) آنها
در آخرت جز آتش (سهمي) نخواهند داشت و آنچه را
در دنيا (براي نيل به مقاصد مادي و براي غير خدا) انجام دادند بر باد ميرود و اعمالشان باطل ميشود. »
گرفتارى
کافران به
خشم الهى و عذاب آخرتى به دليل ترجيح
دنيا بر آخرت:
من كفر باللَّه ... و لكن من شرح بالكفر صدرا فعليهم غضب من اللَّه و لهم عذاب عظيم• ذلك بأنّهم استحبّوا الحيوة الدّنيا على الأخرة ...؛
كساني كه كافر شوند... آري آنها كه سينه خود را براي پذيرش كفر گشوده اند غضب خدا بر آنها است و عذاب عظيمي
در انتظارشان! اين بخاطر آنست كه زندگي
دنيا (و پست) را بر آخرت ترجيح دادند....»
ترجيح
دنيا بر آخرت، سبب زيانكارى
در آخرت:
«ذلك بأنّهم استحبّوا الحيوة الدّنيا على الأخرة ...• لا جرم أنّهم فى الأخرة هم الخسرون؛
اين بخاطر آنست كه زندگي
دنيا (و پست) را بر آخرت ترجيح دادند... و قطعا آنها
در آخرت زيانكارانند.»
ترجيح
دنيا بر آخرت، عامل
غفلت انسان از حقايق:
۱. «ذلك بأنّهم استحبّوا الحيوة الدّنيا على الأخرة وأنّ اللّه لايهدى القوم الكفرين
اين بخاطر آنست كه زندگي
دنيا (و پست) را بر آخرت ترجيح دادند، و خداوند افراد بيايمان (و لجوج) را هدايت نميكند.»
۲. «أولئك الّذين طبع اللّه على قلوبهم وسمعهم وأبصرهم وأولئك هم الغفلون؛
آنها كساني هستند كه خدا (بر اثر فزوني گناه) بر قلب و گوش و چشمانشان مهر نهاده (به همين دليل چيزي نميفهمند) و غافلان واقعي آنهايند. »
مهر شدن
قلب و قواى
شنوایی و
بینایی،
کیفر ترجيح دهندگان
زندگی دنيا بر آخرت:
ذلك بأنّهم استحبّوا الحيوة الدّنيا على الأخرة ...• أولئك الّذين طبع اللّه على قلوبهم وسمعهم وأبصرهم وأولئك هم الغفلون؛
اين بخاطر آنست كه زندگي
دنيا (و پست) را بر آخرت ترجيح دادند... آنها كساني هستند كه خدا (بر اثر فزوني گناه) بر قلب و گوش و چشمانشان مهر نهاده (به همين دليل چيزي نميفهمند) و غافلان واقعي آنهايند. »
ممكن بودنِ جمع بين
دنيا و آخرت و دستيابى به
سعادت هر دو:
۱. «ومنهم مّن يقول ربّنا ءاتنا فى الدّنيا حسنة وفى الأخرة حسنة وقنا عذاب النّار.• أولئك لهم نصيب مّمّا كسبوا واللّه سريعالحساب؛
و بعضي ميگويند: پروردگارا! به ما
در دنيا (نيكي) عطا كن! و
در آخرت نيز (نيكي) مرحمت فرما! و ما را از عذاب آتش نگاهدار! آنها از كار (و دعاي) خود، نصيب و بهره اي دارند، و خداوند، سريع الحساب است.»
۲. «من كان يريد ثواب الدّنيا فعند اللَّه ثواب الدّنيا و الأخرة ...؛
كساني كه پاداش دنيوي بخواهند (و
در قيد نتائج معنوي و اخروي نباشند
در اشتباهند زيرا)
در نزد خدا پاداش
دنيا و آخرت است ....»
۳. «ربّ قد ءاتيتنى من الملك ... أنت وليّى فى الدّنيا و الأخرة توفّنى مسلما و ألحقنى بالصلحين؛
پروردگارا! بخش (عظيمي) از حكومت به من بخشيدي ... تو سرپرست من
در دنيا و آخرت هستي، مرا مسلمان بميران. و به صالحان ملحق فرما! »
۴. «... للذين أحسنوا فى هذه الدّنيا حسنة و لدار الأخرة خير و لنعم دار المتّقين؛
... خير (و سعادت) براي كساني كه نيكي كردند
در اين
دنيا نيكي است، و سراي آخرت از آنهم بهتر است، و چه خوب است سراي پرهيزكاران.»
۵. «و الّذين هاجروا فى اللَّه ... لنبوّئنّهم فى الدّنيا حسنة و لأجر الأخرة أكبر ...؛
آنها كه براي خدا هجرت كردند...
در اين
دنيا جايگاه (و مقام) خوبي به آنها ميدهيم و پاداش آخرت از آنهم بزرگتر است....»
۶. «و ابتغ فيما ءاتلك اللَّه الدار الأخرة و لاتنس نصيبك من الدّنيا ...؛
و
در آنچه خدا به تو داده سراي آخرت را جستجو كن، بهره ات را از
دنيا منما....»
۷. «و إنّ لنا للأخرة و الأولى؛
و
دنيا و آخرت از آن ما است.»
۸. «و للأخرة خير لك من الأولى؛
و مسلما آخرت براي تو از
دنيا بهتر است.»
مؤمنانِ خواهان نيكىهاى
دنيا و آخرت بهرهمند از آثار تلاشهاى خود:
«... فمن الناس من يقول ربّنا ءاتنا فى الدّنيا ...• و منهم من يقول ربّنا ءاتنا فى الدّنيا حسنة و فى الأخرة حسنة و قنا عذاب النّار• أولئك لهم نصيب مّمّا كسبوا واللّه سريع الحساب؛
... بعضي از مردم ميگويند: خداوندا! به ما
در دنيا (نيكي) عطا كن! ... و بعضي ميگويند: پروردگارا! به ما
در دنيا (نيكي) عطا كن! و
در آخرت نيز (نيكي) مرحمت فرما! و ما را از عذاب آتش نگاهدار! آنها از كار (و دعاي) خود، نصيب و بهره اي دارند، و خداوند، سريع الحساب است.»
زندگانى نيكو
در دنيا و آخرت، درخواست
موسی علیهالسلام از خدا:
«و اكتب لنا فى هذه الدّنيا حسنة و فى الأخرة ...؛
و براي ما
در اين
دنيا و سراي ديگر نيكي مقرر دار....»
مؤمنان، داراى
ثبات قدم
در دنيا و آخرت:
«يثبّت اللَّه الّذين ءامنوا بالقول الثابت فى الحيوة الدّنيا و فى الأخرة ...؛
خداوند كساني را كه ايمان آوردند بخاطر گفتار و اعتقاد ثابتشان ثابت قدم ميدارد، هم
در اين جهان و هم
در سراي ديگر....»
امكان كسب
ثواب آخرتى با انجام كردار نيك و
انفاق مالى
در عين بهرهمندى از زينتها و مواهب
دنيايى:
«و ابتغ فيما ءاتلك اللَّه الدار الأخرة و لاتنس نصيبك من الدّنيا ...؛
و
در آنچه خدا به تو داده سراي آخرت را جستجو كن، بهره ات را از
دنيا منما ....»
بهرهمندى دست پروردگان
انبیا از پاداشهاى الهى
در دنيا و آخرت:
«وكأيّن مّن نّبىّ قتل معه ربّيّون كثير ...• فاتلهم اللَّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الأخرة ...؛
چه بسيار پيامبراني كه مردان الهي فراواني به همراه آنها جنگ كردند .... از اين رو خداوند پاداش اين جهان و پاداش نيك آن جهان را به آنها داد....»
در مقایسه بین
دنیا و آخرت، حقیقت
دنیا عبارت است از:
لهو و
لعب بودن
دنيا در برابر
اصالت آخرت:
۱. «و ما الحيوة الدّنيا إلّالعب و لهو و للدار الأخرة خير ...؛
و زندگي
دنيا چيزي جز بازي و
سرگرمی نيست، و سراي آخرت بهتر است....»
۲. «و ما هذه الحيوة الدّنيا إلّالهو و لعب و إنّ الدار الأخرة لهى الحيوان ...؛
اين زندگي
دنيا جز لهو و لعب چيزي نيست، و زندگي واقعي سراي آخرت است...»
فریبندگی دنيا در برابر واقعيّت و حقيقت آخرت:
«... أنّما الحيوة الدّنيا لعب و لهو و زينة و تفاخر بينكم و تكاثر فى الأمول و الأولد كمثل غيث أعجب الكفّار نباته ... و فى الأخرة عذاب شديد و مغفرة من اللَّه و رضون و ما الحيوة الدّنيا إلّامتع الغرور؛
بدانيد زندگي
دنيا تنها بازي و سرگرمي، و تجمل پرستي و تفاخر
در ميان شما و افزون طلبي
در اموال و فرزندان است، همانند باراني كه محصولش كشاورزان را
در شگفتي فرو ميبرد ... و
در آخرت يا عذاب شديد است، يا مغفرت و رضاي الهي، و (به هر حال) زندگي
دنيا چيزي جز متاع
غرور نيست! »
لزوم
مطالعه درباره حقيقت
دنيا و آخرت:
«... كذلك يبيّن اللَّه لكم الأيت لعلّكم تتفكّرون• فى الدّنيا و الأخرة ...؛
... اين چنين خداوند آيات را براي شما روشن ميسازد، شايد انديشه كنيد! درباره
دنيا و آخرت! ....»
••• امكانات
دنيايى، ابزارى براى رسيدن به ثوابهاى آخرتى:
«و ابتغ فيما ءاتلك اللَّه الدار الأخرة ...؛
و
در آنچه خدا به تو داده سراي آخرت را جستجو كن...»
•••
گمراهان در دنيا، راه گمكردگان
در عالم آخرت:
«و من كان فى هذه أعمى فهو فى الأخرة أعمى و أضلّ سبيلا؛
اما آنها كه
در اين جهان (از ديدن چهره حق) نابينا بودند
در آنجا نيز نابينا هستند و
گمراه تر!»
ارزش كم
دنيا در برابر ارزش والاى آخرت:
۱. «فليقتل فى سبيل اللَّه الّذين يشرون الحيوة الدّنيا بالأخرة و من يقتل فى سبيل اللَّه فيقتل أو يغلب فسوف نؤتيه أجرا عظيما؛
آنها كه زندگي
دنيا را به آخرت فروختهاند بايد
در راه خدا پيكار كنند، و آن كس كه
در راه خدا پيكار كند و كشته شود يا پيروز گردد پاداش بزرگي به او خواهيم داد.»
۲. «... يأخذون عرض هذا الأدنى ... و الدار الأخرة خير ...؛
... اما اگر متاع ديگري همانند آن به دستشان بيفتد آنرا ميگيرند ... و سراي آخرت بهتر است ....»
۳. «... أرضيتم بالحيوة الدّنيا من الأخرة فما متع الحيوة الدّنيا فى الأخرة إلّاقليل؛
... آيا به زندگي
دنيا به جاي آخرت راضي شده ايد! با اينكه متاع زندگي
دنيا در برابر آخرت چيز كمي بيش نيست! »
۴. «... و فرحوا بالحيوة الدّنيا و ما الحيوة الدّنيا فى الأخرة إلّامتع
... ولي آنها به زندگي
دنيا شاد (و خوشحال) شدند
در حالي كه زندگي
دنيا در برابر آخرت متاع ناچيزي است. »
۵. «الّذين يستحبّون الحيوة الدّنيا على الأخرة ... أولئك فى ضلل بعيد؛
همانها كه زندگي
دنيا را بر آخرت ترجيح ميدهند ... آنها
در گمراهي دوري هستند!»
۶. «ذلك بأنّهم استحبّوا الحيوة الدّنيا على الأخرة و أنّ اللَّه لايهدى القوم الكفرين؛
اين بخاطر آنست كه زندگي
دنيا (و پست) را بر آخرت ترجيح دادند، و خداوند افراد بيايمان (و لجوج) را هدايت نميكند.»
۷. «و ما هذه الحيوة الدّنيا إلّالهو و لعب و إنّ الدار الأخرة لهى الحيوان ...؛
اين زندگي
دنيا جز لهو و لعب چيزي نيست، و زندگي واقعي سراي آخرت است....»
۸. «... قل متع الدّنيا قليل و الأخرة خير لمن اتّقى ...؛
... به آنها بگو سرمايه زندگي
دنيا ناچيز است و سراي آخرت براي كسي كه پرهيزكار باشد بهتر است....»
۹. «و ما الحيوة الدّنيا إلّالعب و لهو و للدار الأخرة خير ...؛
و زندگي
دنيا چيزي جز بازي و سرگرمي نيست، و سراي آخرت بهتر است....»
۱۰. «... و زخرفا و إن كلّ ذلك لمّا متع الحيوة الدّنيا و الأخرة عند ربّك للمتّقين؛
و انواع وسائل تجملي، ولي تمام اينها متاع زندگي دنياست و آخرت نزد پروردگارت از آن پرهيزگاران است. »
آخرت، به مراتب بهتر و پسنديدهتر از جاذبههاى
دنيايى:
«يعلمون ظهرا من الحيوة الدّنيا و هم عن الأخرة هم غفلون؛
آنها تنها ظاهري از زندگي
دنيا را ميدادند، و از آخرت (و پايان كار) بيخبرند. »
نكته از مقايسه ميان
دنيا و آخرت و سرزنش شدن دنياگرايان به دليل ظاهرنگرى و غفلت از باطن آن قابل استفاده است.
در ضمن تنوين «ظاهراً» براى
تنکیر و
تحقیر است.
پايدار بودن جهان آخرت
در برابر
دنياى زوالپذير:
«... إنّما هذه الحيوة الدّنيا متع و إنّ الأخرة هى دار القرار؛
... اين زندگي
دنيا متاع زودگذري است، و آخرت سراي هميشگي است. »
پاداشهاى خدا
در آخرت، بسى والاتر و برتر از پاداشهاى
دنيايى:
۱. «فاتيهم اللَّه ثواب الدّنيا و حسن ثواب الأخرة ...؛
از اين رو خداوند پاداش اين جهان و پاداش نيك آن جهان را به آنها داد....»آوردن كلمه «حُسن» براى ثواب آخرتى، به جهت بيان مزيّت و برترى آن است.
۲. «... للذين أحسنوا فى هذه الدّنيا حسنة و لدار الأخرة خير ...؛
... خير (و سعادت) براي كساني كه نيكي كردند
در اين
دنيا نيكي است، و سراي آخرت از آنهم بهتر است....»
۳. «و الّذين هاجروا فى اللَّه ... لنبوّئنّهم فى الدّنيا حسنة و لأجر الأخرة أكبر ...؛
آنها كه براي خدا هجرت كردند...
در اين
دنيا جايگاه (و مقام) خوبي به آنها ميدهيم و پاداش آخرت از آنهم بزرگتر است....»
آخرت، جايگاهى به مراتب بهتر از
دنيا براى پيامبر صلیاللهعلیهوآله:
«و للأخرة خير لّك من الأولى؛
و مسلما آخرت براي تو از
دنيا بهتر است.»
•
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۱، ص۱۵۵، برگرفته از مقاله «دنیا و آخرت». •دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.