خَوْن (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَوْن از
واژگان قرآن کریم به معنای
خیانت و مقابل امانت است.
مشتقات
خَوْن که در
آیات قرآن آمده عبارتند از:
خِیانَت (به فتح نون) به معنای خیانت؛
خانُوا به معنای خیانت کردند؛
لا تَخُونُوا (به فتح تاء) به معنای خیانت ننمایید؛
خائِنِینَ (به فتح نون) به معنای خائنان؛
فَخانَتا (به فتح فاء و نون) به معنای خيانت كردند؛
تَخْتانُونَ (به فتح تاء، نون و سکون خاء) به معنای خيانت مىكرديد؛
خَوَّان (به فتح خاء و تشدید واو) به معنای خيانت پيشه و خیانت کار؛
خائِنَةٍ (به فتح نون) به معنای خيانتى است.
خَوْن به معنای
خيانت است.
خیانت مقابل
امانت است و اصل آن چنان كه در
مجمع ذيل آيه ۱۸۶
سوره بقره گفته به معنى منع
حق است.
راغب میگويد:
خيانت و
نفاق هر دو يكى است ولى
خيانت نسبت به
عهد، امانت و نفاق نسبت به
دین گفته میشود سپس با هم میشوند. پس
خيانت مخالفت حق است با نقض عهد در نهان.
بنابراین
خيانت به معنى منع حق و مخالفت با حقّ است.
به مواردی از
خَوْن که در قرآن به کار رفته است، اشاره میشود:
(وَ اِنْ یُرِیدُوا خِیانَتَکَ فَقَدْ خانُوا اللَّهَ مِنْ قَبْل) «اگر بخواهند با تو
خیانت و حیله و نقض عهد کنند از پیش به
خدا خیانت کرده و مخالفت با حق کردهاند.»
(لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا اَماناتِکُمْ وَ اَنْتُمْ تَعْلَمُونَ) «با خدا و رسول مخالفت نکنید و در امانات خود نیز
خیانت ننمایید.»
(وَ لا تَکُنْ لِلْخائِنِینَ خَصِیماً) «برای خائنان مدافع و طرفگیر مباش.»
اگر گوییم «لام» برای انتفاع است معنی کاملا روشن میشود یعنی: «به نفع خائنان مخاصمه و دفاع مکن.»
(کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما) (آن دو (
همسر نوح و
همسر لوط) تحت سرپرستى دو بنده صالح از بندگان ما بودند، ولى به آن دو
خيانت كردند.)
مراد از
خیانت به عقیده سدّی
کفر است، بعضی
نفاق گفتهاند، ضحاک گوید نمّامی و افشاء
سرّ بر
مشرکان است.
ولی بهتر است گفته شود مراد نقض عهد و مخالفت با حقّ، است یعنی: زن نوح و زن لوط با آن دو نسبت به حقّ و دین مخالفت کردند و ایمان نیاوردند.
(عَلِمَ اللَّهُ اَنَّکُمْ کُنْتُمْ تَخْتانُونَ اَنْفُسَکُمْ فَتابَ عَلَیْکُمْ وَ عَفا عَنْکُمْ) (خداوند مىدانست كه شما به خود
خيانت مىكرديد؛ و اين كار ممنوع را انجام مىداديد؛ پس
توبه شما را پذيرفت و شما را بخشيد.)
اختنان در این آیه و آیه بعدی به عقیده
طبرسی،
قاموس و
صحاح به معنی
خیانت است.
در
اقرب میگوید اختنان همان
خیانت است الّا اینکه اختنان از
خیانت ابلغ و رساتر است.
راغب میگوید: آن تحرّک میل انسان به
خیانت است نه خود
خیانت. به عقیده راغب معنی آیه اوّل چنین است: «خدا دانست که میخواستید به
نفس خویش
خیانت کنید.» همچنین است آیه دوّم.
ولی جمله
(فَتابَ عَلَیْکُمْ وَ عَفا عَنْکُمْ) نشان میدهد که آنها
خیانت میکردهاند نه اینکه میل به
خیانت داشتند و همچنین آیه دوّم میگوید از کسانی که بر خویشتن
خیانت میکنند دفاع مکن، نه اینکه میل به
خیانت دارند گر چه آن نیز معنای صحیح است یعنی آنان که در فکر
خیانت به خویشاند از آنان دفاع نکن.
بهتر است بگوییم که
«افتعال» در اینجا به معنی مبالغه است چنانکه از اقرب الموارد نقل شد و مبالغه بنابر آنکه در
المنجد گفته شده یکی از معانی افتعال است.
در این صورت میتوان گفت که مراد از مبالغه در
خیانت، ادامه دادن آن است.
(وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِینَ یَخْتانُونَ اَنْفُسَهُمْ اِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ مَنْ کانَ خَوَّاناً اَثِیماً) (و از آنها كه به خود
خيانت كردند، دفاع مكن؛ زيرا
خداوند افراد
خيانت پيشه گنهكار را دوست ندارد.)
اختنان به معنی خیانت است و توضیحات لازم ذیل آیه قبل آورده شده است.
(اِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَ خَوَّانٍ کَفُورٍ) (خداوند هيچ
خيانت كار ناسپاسى را دوست ندارد.)
(یَعْلَمُ خائِنَةَ الْاَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ) «
خیانت چشمها و آنچه را سينهها پنهان مىدارند، مىداند.»
خائنه در آیه ممکن است
مصدر باشد. طبرسی فرموده: خائنه مصدر است مثل
خیانت چنانکه
کاذبه و
لاغیه به معنی کذب و لغو است. بعضی گفتهاند از قبیل اضافه صفت به سوی موصوف است یعنی:
«یَعْلَمُ الْاَعْیُنَ الْخَائِنَةَ مِنْهُمْ.» (وَ لا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلی خائِنَةٍ مِنْهُمْ) (و پيوسته از
خيانتى تازه از آنها آگاه مىشوى.)
در این آیه راغب، جماعت مقدر کرده یعنی
«علی جماعة خائنة» ولی طبرسی آن را به معنی
خیانت گرفته و گفته: وزن فاعله در مصادر زیاد است مثل
عافیة،
طاغیه،
کاذبه.
به نظر قول مجمع نزدیکتر است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «خون»، ج۲، ص۳۱۴.