گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
اخلاقی
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از خطبه های آن حضرت است
قالَهُ عِنْدَ تِلاوَتِهِ (يا اَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَريمِ)(۱)
به هنگام تلاوت: (یا اَیُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَریمِ)
۱. التحذير من الغرور
«أَدْحَضُ مَسْؤُول حُجَّةً،»۱دلیل مغرورشده به کرم حق درحین بازخواستْ باطلترین دلایل،
«وَ أَقْطَعُ مُغْتَرٍّ مَعْذِرَةً،»۲و عذر آن فریب خورده بی پایه ترین عذرهاست،
«لَقَدْ أَبْرَحَ جَهَالَةً بِنَفْسِهِ.»۳او در این زمینه بر جهالت خود اصرار ورزیده.
«يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ، مَا جَرَّأَکَ عَلَى ذَنْبِکَ،»۴ای انسان، چه چیز تو را بر انجام گناه جرأت داد؟
«وَ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ،»۵و چه چیز تو را به پروردگارت مغرور کرد؟
«وَ مَا أَنَّسَکَ بِهَلَکَةِ نَفْسِکَ؟»۶و چه چیز تو را به هلاکت خود واداشت؟
«أَمَا مِنْ دَائِکَ بُلُولٌ، أَمْ لَيْسَ مِنْ نَوْمَتِکَ یَقَظَةٌ،»۷آیا دردت را درمان، و خوابت را بیداری نیست؟
«أَمَا تَرْحَمُ مِنْ نَفْسِکَ مَا تَرْحَمُ مِنْ غَیْرِکَ؟»۸چرا به همان صورتی که به دیگری رحم می کنی به خود رحم نمی نمایی؟
«فَلَرُبَّمَا تَرَی الضَّاحِیَ مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ فَتُظِلُّهُ،»۹چه بسا کسی را در حرارت آفتاب می بینی پس بر او سایه می اندازی،
«أَوْ تَرَی الْمُبْتَلَی بَأَلَم یُمِضُّ جَسَدَهُ فَتَبْکِی رَحْمَةً لَهُ!»۱۰یا شخصی را دچار دردی می نگری که بدنش را می سوزاند و تو از روی رحمت بر او گریه می کنی،
«فَمَا صَبَّرَکَ عَلَى دَائِکَ،»۱۱پس چه چیز تو را بر این دردت صبر داده،
«وَ جَلَّدَکَ عَلَى مُصَابِکَ،»۱۲و بر بلاهایت توانمند نموده،
«وَ عَزَّاکَ عَنِ الْبُکَاءِ عَلَى نَفْسِکَ وَ هِيَ أَعَزُّ الْأَنْفُسِ عَلَيْكَ!»۱۳و چه شادی و سروری تو را از گریه بر جان خود که نزد تو عزیزترین جانهاست بازداشته و دل تسلاّیت داده؟!
«وَ کَیْفَ لَا یُوقِظُکَ خَوْفُ بَیَاتِ نِقْمَة،»۱۴چگونه بیم شبیخون خشم حق تو را از خواب
غفلت بیدار نمی کند
«وَ قَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِیهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ!»۱۵در صورتی که به علّت گناهانت در راه های قهر و سلطه او افتاده ای؟!
۲. الحياة المئالية
«فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَةِ فِي قَلْبِکَ بِعَزِیمَة،»۱۶درد سستی دل را به قوّت اراده
معالجه کن،
«وَ مِنْ کَرَی الْغَفْلَةِ فِي نَاظِرِکَ بِیَقَظَة،»۱۷و به هوشیاری خواب
غفلت را درمان نما.
«وَ کُنْ لِلّهِ مُطِیعاً،»۱۸خدا را بنده باش،
«وَ بِذِکْرِهِ آنِساً.»۱۹و به یاد او انس بگیر،
«وَ تَمَثَّلْ فِي حَالِ تَوَلِّیکَ عَنْهُ إِقْبَالَهُ عَلَيْكَ،»۲۰و در حال روی گرداندن از خدا روی آوردن او را به سوی خود مجسم کن
«یَدْعُوکَ إِلَى عَفْوِهِ،»۲۱که تو را به عفوش دعوت می کند،
«وَ یَتَغَمَّدُکَ بِفَضْلِهِ،»۲۲و به فضلش می پوشاند،
«وَ أَنْتَ مُتَوَلٍّ عَنْهُ إِلَى غَیْرِهِ.»۲۳و تو از او روی می گردانی و به غیر او روی می آوری!
«فَتَعَالَی مِنْ قَوِیٍّ مَا أَکْرَمَهُ!»۲۴بلندمرتبه است خدایی که با این قدرتش چه کریم است!
«وَ تَوَاضَعْتَ مِنْ ضَعِیف مَا أَجْرَأَکَ عَلَى مَعْصِیَتِهِ!»۲۵و تو با این ناتوانی و پستی چه جرأتی بر معصیت او داری!
«وَ أَنْتَ فِي کَنَفِ سِتْرِهِ مُقِیمٌ،»۲۶در حالی که در پناه پوشش او مقیمی،
«وَ فِي سَعَةِ فَضْلِهِ مُتَقَلِّبٌ.»۲۷و در فراخنای احسانش می گردی،
«فَلَمْ یَمْنَعْکَ فَضْلَهُ،»۲۸فضلش را از او باز نداشته،
«وَ لَمْ یَهْتِکْ عَنْكَ سِتْرُهُ،»۲۹و پرده حرمتت را ندریده است،
«بَلْ لَمْ تَخْلُ مِنْ لُطْفِهِ مَطْرِفَ عَیْن»۳۰بلکه چشم به هم زدنی از لطفش محروم نیستی،
«فِي نِعْمَة یُحْدِثُهَا لَكَ،»۳۱در نعمتی که برای تو ایجاد می کند،
«أَوْ سَیِّئَة یَسْتُرُهَا عَلَيْكَ،»۳۲و گناهی که بر تو می پوشاند،
«أَوْ بَلِیَّة یَصْرِفُهَا عَنْكَ.»۳۳و بلایی که از تو دور می نماید.
«فَمَا ظَنُّکَ بِهِ لَوْ أَطَعْتَهُ!»۳۴پس به او چه گمان می بری اگر او را بندگی کنی؟!
«وَ ايْمُ اللهِ لَوْ أَنَّ هذِهِ الصِّفَةَ کَانَتْ فِي مُتَّفِقَیْنِ فِي الْقُوَّةِ، مُتَوَازِیَیْنِ فِي الْقُدْرَةِ،»۳۵به خدا قسم اگر این برنامه بین دو نفر بود که در قوّت و قدرت برابر بودند،
«لَکُنْتَ أَوَّلَ حَاکِم عَلَى نَفْسِکَ بِذَمِیمِ الْأَخْلاَقِ، وَ مَسَاوِئِ الْأَعْمَالِ.»۳۶تو اولین کسی بودی که بر زشتی اخلاق و بدی اعمالت به زیان خود حکم می کردی.
۳. الدنيا الغَرور
«وَ حَقّاً أَقُولُ!»۳۷به حق می گویم:
«مَا الدُّنْیَا غَرَّتْکَ،»۳۸دنیا تو را فریب نداده
«وَ لكِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ،»۳۹بلکه تو فریفته آن شده ای،
«وَ لَقَدْ کَاشَفَتْکَ الْعِظَاتِ،»۴۰دنیا پندها را برایت آشکار نمود،
«وَ آذَنَتْکَ عَلَى سَوَاء.»۴۱و بر عدل و انصاف دعوتت کرد،
«وَ لَهِيَ بِمَا تَعِدُکَ مِنْ نُزُولِ الْبَلاَءِ بِجِسْمِکَ،»۴۲دنیا با وعده ای که از رسیدن بلا و درد بر جسمت،
«وَ النَّقْصِ فِي قُوَّتِکَ،»۴۳و کم شدن نیرویت به تو می دهد
«أَصْدَقُ وَ أَوْفَی مِنْ أَنْ تَکْذِبَکَ، أَوْ تَغُرَّکَ.»۴۴راستگوتر و وفادارتر از این است که به تو دروغ بگوید یا تو را بفریبد.
«وَ لَرُبَّ نَاصِح لَهَا عِنْدَکَ مُتَّهَمٌ»۴۵چه بسا پنددهنده ای از امور دنیا که پیش تو متّهم است،
«وَ صَادِق مِنْ خَبَرِهَا مُکَذَّبٌ.»۴۶و چه بسا راستگویی از اخبار آن که نزد تو دروغگو به شمار آید!
«وَ لَئِنْ تَعَرَّفْتَهَا فِي الدِّیَارِ الْخَاوِیَةِ وَ الرُّبُوعِ الْخَالِیَةِ،»۴۷اگر دنیا را از روی مناطق خراب شده، و خانه های خالی مانده بشناسی
«لَتَجِدَنَّهَا مِنْ حُسْنِ تَذْکِیرِکَ، وَ بَلاَغِ مَوْعِظَتِکَ بِمَحَلَّةِ الشَّفِیقِ عَلَيْكَ، وَ الشَّحِیحِ بِكَ.»۴۸آن را با پند نیکویی که به تو می دهد و موعظه رسایی که به گوش تو می رساند همچون دوست مهربانی خواهی یافت که در رسیدن زیان و ضرر به شخص تو به شدّت خودداری می کند.
«وَ لَنِعْمَ دَارُ مَنْ لَمْ یَرْضَ بِهَا دَاراً،»۴۹دنیا سرای خوبی است برای آن که آن را خانه خود نداند،
«وَ مَحَلُّ مَنْ لَمْ یُوَطِّنْهَا مَحَلاًّ!»۵۰و محل نیکویی است برای کسی که آن را به عنوان وطن انتخاب ننماید.
«وَ إِنَّ السُّعَدَاءَ بِالدُّنْیَا غَداً هُمُ الْهَارِبُونَ مِنْهَا الْیَوْمَ.»۵۱نیک بختان دنیا در قیـامت آنانی هستند که امـروز از دنیا فرارینـد.
۴. الانسان و القيامة
«إِذَا رَجَفَتِ الرَّاجِفَةُ،»۵۲به وقتی که زمین بلرزد،
«وَ حَقَّتْ بِجَلاَئِلِهَا الْقِیَامَةُ،»۵۳و رستاخیز با سختی ها و شدائدش محقق شود،
«وَ لَحِقَ بِكُلِّ مَنْسَک أَهْلُهُ وَ بِكُلِّ مَعْبُود عَبَدْتُهُ، وَ بِكُلِّ مُطَاع أَهْلُ طَاعَتِهِ،»۵۴و به هر یینی اهلش، و به هر معبودی بندگانش، و به هر امامی پیروانش ملحق شوند،
«فَلَمْ یُجْزَ فِي عَدْلِهِ وَ قِسْطِهِ يَوْمَئِذ خَرْقُ بَصَر فِي الْهَوَاءِ، وَ لَا هَمْسُ قَدَم فِي الْأَرْضِ إِلَّا بِحَقِّهِ،»۵۵در آن روز هیچ نگاه خلافی، و قدم نابجایی کیفر داده نشود مگر به عدل و درستی.
«فَكَمْ حُجَّة یَوْمَ ذَاكَ دَاحِضَةٌ،»۵۶چه دلیل ها که در آن روز باطل شود،
«وَ عَلاَئِقِ عُذْر مُنْقَطِعَةٌ!»۵۷و چه عذرها که شخص به آن دلگرم بود مردود گردد!
«فَتَحَرَّ مِنْ أَمْرِکَ مَا یَقُومُ بِهِ عُذْرُکَ،»۵۸پس به برنامه ای روی آور که عذرت به آن پذیرفته شود،
«وَ تَثْبُتُ بِهِ حُجَّتُکَ،»۵۹و برهانت به آن استوار گردد،
«وَ خُذْ مَا یَبْقَی لَكَ مِمَّا لَا تَبْقَی لَهُ;»۶۰و از دنیایی که برای آن باقی نمی مانی برای آخرتت انتخاب کن آنچه را برایت ماندنی است
«وَ تَیَسَّرْ لِسَفَرِکَ;»۶۱و برای سفرآخرت آماده باش،
«وَ شِمْ بَرْقَ النَّجَاةِ;»۶۲به برق نجات دیده بگشا،
«وَ ارْحَلْ مَطَایَا التَّشْمِیرِ.»۶۳و بار وتوشه آخرت را برپشت مرکبهای همّت محکم ببند.
(۱)
انفطار/سوره۸۲، آیه۶.