گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
اخلاقية
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از خطبه های آن حضرت است
در نکوهش دنیا
۱. التحذير من حبّ الدنيا
«وَ أُحَذِّرَکُمُ الدُّنْیَا فَإِنَّهَا مَنْزِلُ قُلْعَة،»۱شما را از
دنیا می ترسانم که منزل کوچ است
«وَ لَيْسَتْ بِدَارِ نُجْعَة.»۲نه جای اقامت.
«قَدْ تَزَیَّنَتْ بِغُرُورِهَا،»۳به امور فریبنده خود را آراسته،
«وَ غَرَّتْ بِزِینَتِهَا،»۴و با آرایشش به فریفتن برخاسته.
«دَارُهَا هَانَتْ عَلَى رَبِّهَا،»۵سرایی است که نزد پروردگارش بی مقدار است،
«فَخَلَطَ حَلاَلَهَا بِحَرَامِهَا، وَ خَیْرَهَا بِشَرِّهَا، وَ حَیَاتَهَا بِمَوْتِهَا، وَ حُلْوَهَا بِمُرِّهَا،»۶حلالش را به حرام، و خیرش را به شرّ، و حیاتش را به مرگ، و شیرینش را به تلخی درآمیخته.
«لَمْ یُصْفِهَا اللهُ تَعَالی لِأَوْلِیَائِهِ،»۷خداوند آن را برای دوستانش خالص و گوارا نکرده،
«وَ لَمْ یَضِنَّ بِهَا عَلَى أَعْدَائِهِ.»۸و از پرداخت آن به دشمنانش مضایقه ننموده است.
«خَیْرُهَا زَهِیدٌ،»۹خوبی اش اندک،
«وَ شَرُّهَا عَتِیدٌ،»۱۰شرّش حاضر،
«وَ جَمْعُهَا یَنْفَدُ،»۱۱گردآمده اش فانی شونده،
«وَ مُلْکُهَا یُسْلَبُ،»۱۲دولتش در معرض ربوده شدن،
«وَ عَامِرُهَا یَخْرَبُ.»۱۳و آبادش در معرض خراب شدن است.
«فَمَا خَیْرُ دَار تُنْقَضُ نَقْضَ الْبِنَاءِ،»۱۴چه خیری است در سرایی که مانند خراب شدن ساختمان خراب می گردد؟
«وَ عُمُر یَفْنَی فِيهَا فَنَاءَ الزَّادِ،»۱۵و عمری که چون تمام شدن توشه در آن خانه به پایان می رسد؟
«وَ مُدَّةٍ تَنْقَطِعُ انْقِطَاعَ السَّیْرِ!»۱۶و مدتی که چون تمام شدن راه به آخر خواهد رسید؟!
۲. مواجهة الدّنيا
«اجْعَلُوا مَا افْتَرَضَ اللهُ عَلَيْكُمْ مِنْ طَلَبِکُمْ،»۱۷واجبات خدا را از خواسته های خود قرار دهید،
«وَ اسْأَلُوهُ مِنْ أَدَاءِ حَقِّهِ مَا سَأَلَکُمْ،»۱۸و در ادای حقّش و خواسته هایش از او بخواهید شما را یاری دهد،
«وَ أَسْمِعُوا دَعْوَةَ الْمَوْتِ آذَانَکُمْ»۱۹و دعوت مرگ را به گوشهای خود بشنوانید
«قَبْلَ أَنْ یُدْعَی بِكُمْ.»۲۰پیش از آنکه شما را دعوت کنند.
«إِنَّ الزَّاهِدِینَ فِي الدُّنْیَا تَبْکِی قُلُوبُهُمْ وَ إِنْ ضَحِکُوا،»۲۱زاهدان در
دنیا دلشان می گرید گرچه به ظاهر بخندند،
«وَ یَشْتَدُّ حُزْنُهُمْ وَ إِنْ فَرِحُوا،»۲۲و اندوهشان شدید است گرچه شاد باشند،
«وَ یَکْثُرُ مَقْتُهُمْ أَنْفُسَهُمْ»۲۳و خشمشان بر خود زیاد است
«وَ إِنِ اغْتَبَطُوا بِمَا رُزِقُوا.»۲۴گرچه در میان مردم به خاطر آنچه از آن بهره مندند مورد غبطه اند.
۳. لوم الغافلين
«قَدْ غَابَ عَنْ قُلُوبِکُمْ ذِکْرُ الْآجَالِ،»۲۵یاد مرگ از دلتان پنهان شده،
«وَ حَضَرَتْکُمْ کَوَاذِبُ الْآمَالِ،»۲۶و آرزوهای دروغ نزد شما حاضر گشته،
«فَصَارَتِ الدُّنْیَا أَمْلَکَ بِكُمْ مِنَ الْآخِرَةِ،»۲۷از این رو
دنیا بیش از آخرت مالک شما شده،
«وَ الْعَاجِلَةُ أَذْهَبَ بِكُمْ مِنَ الْآجِلَةِ،»۲۸و متاع فعلی
دنیا شما را از توجه به متاع آخرت بازداشته است.
«وَ إِنَّمَا أَنْتُمْ إِخْوَانٌ عَلَى دِینِ اللهِ،»۲۹شما بر مبنای دین خدا برادر هستید،
«مَا فَرَّقَ بَیْنَکُمْ إِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ، وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ.»۳۰چیزی جز آلودگی درونها، و بدی نیّت ها شما را از هم جدا نکرده،
«فَلَا تَوَازَرُونَ وَ لاَ تَنَاصَحُونَ،»۳۱به این لحاظ یکدیگر را یاری نمی دهید، و خیرخواهی نمی کنید،
«وَ لَا تَبَاذَلُونَ وَ لَا تَوَادُّونَ.»۳۲و به هم بذل و بخشش ندارید و با یکدیگر دوستی نمی کنید.
«مَا بَالُکُمْ تَفْرَحُونَ بِالْیَسِیرِ مِنَ الدُّنْیَا تُدْرِکُونَهُ،»۳۳شما را چه شده که به اندکی از
دنیا که به دست می آورید شاد می شوید،
«وَ لَا یَحْزُنُکُمُ الْکَثِیرُ مِنَ الْآخِرَةِ تُحْرَمُونَهُ؟!»۳۴و به بسیاری از آخرت که از دست می دهید غصه دار نمی گردید؟!
«وَ یُقْلِقُکُمُ الْیَسِیرُ مِنَ الدُّنْیَا یَفُوتُکُمْ،»۳۵چون اندکی از
دنیا از دستتان برود شما را پریشان می کند،
«حَتَّى یَتَبَیَّنَ ذلِكَ فِي وُجُوهِکُمْ،»۳۶تا جایی که آثار پریشانی در چهره شما آشکار می گردد
«وَ قِلَّةِ صَبْرِکُمْ عَمَّا زُوِیَ مِنْهَا عَنْكُمْ!»۳۷و در برابر آنچه از دستتان رفته بیتابی می کنید،
«كَأَنَّهَا دَارُ مُقَامِکُمْ،»۳۸و گویی
دنیا جای اقامت همیشگی شماست،
«وَ كَأَنَّ مَتَاعَهَا بَاق عَلَيْكُمْ.»۳۹و گویی متاع آن برای شما دائمی است!
«وَ مَا یَمْنَعُ أَحَدَکُمْ أَنْ یَسْتَقْبِلَ أَخَاهُ بِمَا یَخَافُ مِنْ عَیْبِهِ،»۴۰چیزی شما را از گفتن عیب برادر خود به صورت رویاروی بازنمی دارد
«إِلَّا مَخَافَةُ أَ نْ یَسْتَقْبِلَهُ بِمِثْلِهِ.»۴۱جز ترس از اینکه او هم به مانند آن عیب را برای شما بگوید.
«قَدْ تَصَافَیْتُمْ عَلَى رَفْضِ [[اجل - به فتح جیم (مفرداتنهجالبلاغه)|لْآجِلِ] ] وَ حُبِّ الْعَاجِلِ،»۴۲در ترک آخرت و محبّت به
دنیا با هم خالصانه دوستی میورزید،
«وَ صَارَ دِینُ أَحَدِکُمْ لُعْقَةً عَلَى لِسَانِهِ،»۴۳و دین هر یک از شما بازیچه زبان اوست.
«صَنِیعَ مَنْ قَدْ فَرَغَ مِنْ عَمَلِهِ،»۴۴به کسی می مانید که کارش را انجام داده،
«وَ أَحْرَزَ رِضَی سَیِّدِهِ.»۴۵و خشنودی مولای خود را به دست آورده است!