• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خطبه حضرت فاطمه صغری در کوفه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف




خطبه حضرت فاطمه صغری در کوفه یکی از وقایع بعد از واقعه عاشورا، در جریان اسارت اهل بیت امام حسین (علیه‌السلام) است که در شهر کوفه واقع شده است. طبق گزارش منابع تاریخی، حضرت فاطمه صغری (سلام‌الله‌علیها) دختر امام حسین (علیه‌السّلام) در کوفه، زمانی که به عنوان اسیر از کربلا به کوفه آورده بودند، خطبه‌ای خواند که مردم گریه کردند.



به نظر می‌رسد مقصود از حضرت فاطمه صغری در اینجا، فاطمه دختر امام حسین (علیه‌السّلام) است که در کربلا حضور داشته است؛ زیرا وی در این خطبه، امیرمؤمنان را جد خود خوانده است. احتمالا به این دلیل در این گزارش وی را «صغری» خوانده‌اند که با عمه‌اش فاطمه دختر امیرمؤمنان، که طبعا بزرگ‌تر بوده است، اشتباه نشود.


زید بن موسی بن جعفر از پدرش از پدرانش نقل می‌کند پس از آنکه فاطمه صغری را از کربلا (به کوفه) بردند خطبه‌ای خواند و گفت:
««الحَمدُ للَّهِ‌ِ عَدَدَ الرَّملِ وَالحَصی‌، وزِنَةَ العَرشِ الَی الثَّری‌، احمَدُهُ واُؤمِنُ بِهِ واتَوَکَّلُ عَلَیهِ، واشهَدُ ان لا الهَ الَّا اللَّهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ، وانَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ ورَسولُهُ، وانَّ ذُرِّیَّتَهُ ذُبِحوا بِشَطِّ الفُراتِ بِغَیرِ ذَحلٍ‌ ولا تِراتٍ. اللَّهُمَّ انّی اعوذُ بِکَ ان افتَرِیَ عَلَیکَ الکَذِبَ، وان اقولَ عَلَیکَ خِلافَ ما انزَلتَ مِن اخذِ العُهودِ لِوَصِیَّةِ عَلِیِّ بنِ ابی طالِبٍ، المَسلوبِ حَقُّهُ، المَقتولِ بِغَیرِ ذَنبٍ - کَما قُتِلَ وَلَدُهُ بِالاَمسِ - فی بَیتٍ مِن بُیوتِ اللَّهِ، فیهِ مَعشَرٌ مُسلِمَةٌ بِاَلسِنَتِهِم. تَعساً لِرُؤوسِهِم، ما دَفَعَت عَنهُ ضَیماً فی حَیاتِهِ ولا عِندَ مَماتِهِ، حَتّی‌ قَبَضتَهُ الَیکَ مَحمودَ النَّقیبَةِ، طَیِّبَ العَریکَةِ، مَعروفَ المَناقِبِ، مَشهورَ المَذاهِبِ، لَم تَاخُذهُ اللَّهُمَّ فیکَ لَومَةُ لائِمٍ ولا عَذلُ عَاذِلٍ. هَدَیتَهُ یا رَبِّ لِلاِسلامِ صَغیراً، وحَمِدتَ مَناقِبَهُ کَبیراً، ولَم یَزَل ناصِحاً لَکَ ولِرَسولِکَ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وآلِهِ حَتّی‌ قَبَضتَهُ الَیکَ، زاهِداً فِی الدُّنیا، غَیرَ حَریصٍ عَلَیها، راغِباً فِی الآخِرَةِ، مُجاهِداً لَکَ فی سَبیلِکَ، رَضیتَهُ فَاختَرتَهُ وهَدَیتَهُ الی‌ صِراطٍ مُستَقیمٍ. امّا بَعدُ، یا اهلَ الکوفَةِ! یا اهلَ المَکرِ وَالغَدرِ وَالخُیَلاءِ! فَاِنّا اهلُ بَیتٍ ابتَلانَا اللَّهُ بِکُم وَابتَلاکُم بِنا، فَجَعَلَ بَلاءَنا حَسَناً، وجَعَلَ عِلمَهُ عِندَنا وفَهمَهُ لَدَینا، فَنَحنُ عَیبَةُ عِلمِهِ، ووِعاءُ فَهمِهِ وحِکمَتِهِ، وحُجَّتُهُ عَلی‌ اهلِ الاَرضِ فی بِلادِهِ لِعِبادِهِ، اکرَمَنَا اللَّهُ بِکَرامَتِهِ، وفَضَّلَنا بِنَبِیِّهِ مُحَمَّدٍ عَلی‌ کَثیرٍ مِمَّن خَلَقَ تَفضیلاً بَیِّناً. فَکَذَّبتُمونا وکَفَّرتُمونا، ورَاَیتُم قِتالَنا حَلالاً واموالَنا نَهباً! کَاَنَّنا اولادُ تُرکٍ او کابُلٍ‌، کَما قَتَلتُم جَدَّنا بِالاَمسِ، وسُیوفُکُم تَقَطَّرُ مِن دِمائِنا اهلَ البَیتِ، لِحِقدٍ مُتَقَدِّمٍ، قَرَّت لِذلِکَ عُیونُکُم، وفَرِحَت قُلوبُکُم، افتِراءً عَلَی اللَّهِ ومَکراً مَکَرتُم، «وَاللَّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ». فَلا تَدعُوَنَّکُم انفُسُکُم الَی الجَذَلِ‌ بِما اصَبتُم مِن دِمائِنا، ونالَت ایدیکُم مِن اموالِنا، فَاِنَّ ما اصابَنا مِنَ المَصائِبِ الجَلیلَةِ وَالرَّزایَا العَظیمَةِ «فِی کِتَبٍ مِّن قَبْلِ اَن نَّبْرَاَهَا اِنَّ ذَ لِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ • لِّکَیْلَا تَاْسَوْاْ عَلَی‌ مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُواْ بِمَا ءَاتَاکُمْ وَ اللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ». تَبّاً لَکُم، فَانتَظِرُوا اللَّعنَةَ وَالعَذابَ، فَکَاَن قَد حَلَّ بِکُم، وتَواتَرَت مِنَ السَّماءِ نَقِماتٌ، فَیُسحِتُکُم بِعَذابٍ ویُذیقُ بَعضَکُم بَاسَ بَعضٍ، ثُمَّ تُخَلَّدونَ فِی العَذابِ الاَلیمِ یَومَ القِیامَةِ بِما ظَلَمتُمونا، «اَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَی الظَّلِمِینَ». وَیلَکُم، اتَدرونَ ایَّةَ یَدٍ طاعَنَتنا مِنکُم؟! وایَّةَ نَفسٍ نَزَعَت الی‌ قِتالنا؟ ! ‌ام بِاَیَّةِ رِجلٍ مَشَیتُم الَینا تَبغونَ مُحارَبَتَنا؟! قَسَت وَاللَّهِ قُلوبُکُم، وغَلُظَت اکبادُکُم، وطُبِعَ عَلی‌ افئِدَتِکُم، وخُتِمَ عَلی‌ اسماعِکُم وابصارِکُم، وسَوَّلَ لَکُمُ الشَّیطانُ واملی‌ لَکُم، وجَعَلَ عَلی‌ بَصَرِکُم غِشاوَةً فَاَنتُم لا تَهتَدونَ. فَتَبّاً لَکُم یا اهلَ الکوفَةِ، ایُّ تِراتٍ لِرَسولِ اللَّهِ قِبَلَکُم، وذُحولٍ لَهُ لَدَیکُم، بِما عَنِدتُم بِاَخیهِ عَلِیِّ بنِ ابی طالِبٍ جَدّی، وبَنیهِ وعِترَةِ النَّبِیِّ الاَخیارِ صَلَواتُ اللَّهِ وسَلامُهُ عَلَیهِم، وَافتَخَرَ بِذلِکَ مُفتَخِرُکُم فَقالَ: نَحنُ قَتَلنا عَلِیّاً وبَنی عَلِیّ‌بِسُیوفٍ هِندِیَّةِ ورِماحِ‌ بِفیکَ ایُّهَا القائِلُ الکَثکَثُ‌ وَالاَثلَبُ، افتَخَرتَ بِقَتلِ قَومٍ زَکّاهُمُ اللَّهُ واذهَبَ عَنهُمُ الرِّجسَ وطَهَّرَهُم تَطهیراً! فَاکظِم واقعِ کَما اقعی‌ ابوکَ، فَاِنَّما لِکُلِّ امرِئٍ مَا اکتَسَبَ وما قَدَّمَت یَداهُ. احَسَدتُمونا - وَیلاً لَکُم - عَلی‌ ما فَضَّلَنَا اللَّهُ؟ فَما ذَنبُنا ان جاشَ دَهراً بُحورُنا وبَحرُکَ ساجٍ‌ لا یُواری الدَّعامِصا «ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ»، «وَ مَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ.»».»


خدا را سپاس به شمار ریگ‌ها و سنگ ریزه‌ها و هم وزن عرش الهی تا زمین. او را می‌ستایم و به او ایمان دارم و بر او توکل می‌کنم و گواهی می‌دهم که جز خدای یکتا و بی‌شریک، معبودی نیست. محمد بنده و فرستاده اوست و فرزندانش بی آنکه خونی ریخته باشند یا مستحق قصاص باشند، در ساحل فرات، سر بریده شدند. خداوندا، به تو پناه می‌برم که بر تو دروغ بندم و برخلاف عهد و پیمانی که برای جانشین پیامبر، علی بن ابی‌طالب گرفته‌ای، سخن گویم؛ کسی که حقش را گرفتند و بی‌گناه شهیدش کردند، آن‌گونه که فرزندش دیروز در یکی از خانه‌های خدا به شهادت رسید؛ جایی که گروهی مسلمان‌نما حضور داشتند. خاک بر سرشان که هیچ دفاعی از او نکردند، نه در زمان حیات او و نه در هنگام مرگش. پس سرانجام او را نیکوسرشت، پاک طینت، دارای فضایل شناخته شده و عقاید آشکار پیش خود بردی. او در راه تو نه از ملامت ملامتگران بیم داشت و نه از نکوهش نکوهشگران هراس. خدایا! او را از کودکی به اسلام هدایت کردی و در بزرگی نیکی‌هایش را ستودی و او پیوسته خیرخواه و دل‌سوز (دین) تو و پیامبرت بود تا آنکه او را پیش خود فرا خواندی. در دنیا پارسا، و به آخرت مشتاق بود و در راه تو و برای تو جهاد کرد. او را پسندیدی و برگزیدی و به راه راست، راه نمودی. اما بعد‌ ای کوفیان؛ ‌ای اهل نیرنگ و فریب و گردنکشی! ما خاندانی هستیم که خداوند ما را با شما، و شما را با ما آزمود. پس آزمایشِ ما را نیکو گرداند و علم و فهم خویش را نزد ما نهاد. ما جایگاه علم و قرارگاه فهم و حکمت او، و حجتش در روی زمین بر بندگان اوییم. خدا ما را با کرامت خویش عزیز داشت و با پیامبرش ما را بر بسیاری از مخلوقاتش فضیلت بخشید. شما ما را تکذیب و تکفیر کردید، کشتن ما را حلال دانستید، و اموال ما را به یغما بردید. گویا ما اهل ترکستان و کابل (یعنی نامسلمان و بیگانه) (در آن زمان مردم این دو منطقه هنوز مسلمان نشده بودند.) بودیم، آن‌گونه که دیروز جد ما [امیر المؤمنین] را کشتند و از کینه‌های دیرین، هنوز از شمشیرهایتان خون ما می‌چکد. بر این گستاخی و نیرنگتان در برابر خدا چشمتان روشن و دلتان شاد! اما بدانید که خدا بهترین چاره‌اندیشان است. از اینکه خون ما را ریختید و اموالمان را غارت کردید، چندان خوشحال نباشید.
«(مَا اَصَابَ مِن مُّصِیبَةٍ فِی الْاَرْضِ وَ لَا فِی اَنفُسِکُمْ اِلَّا فِی کِتَبٍ مِّن قَبْلِ اَن نَّبْرَاَهَا اِنَّ ذَ لِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ)؛ همه این مصیبت‌های بزرگ که به ما رسیده، پیشتر در کتاب تقدیر الهی ثبت بوده است، و این بر خدا آسان است» «(لِّکَیْلَا تَاْسَوْاْ عَلَی‌ مَا فَاتَکُمْ وَلَا تَفْرَحُواْ بِمَا ءَاتَاکُمْ وَ اللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ)؛ تا بر آنچه از دست می‌دهید غصه نخورید و از آنچه به دست می‌آورید شادمان نشوید و خداوند هیچ مغرور فخرفروشی را دوست نمی‌دارد.»
مرگ بر شما باد! منتظر لعنت و عذاب باشید که البته گویی بر شما فرود آمده و به کیفر جنایت‌هایتان عذاب‌های پیاپی از آسمان بر شما فرو ریخته است که شما را نابود کرده «(ویُذیقُ بَعضَکُم بَاسَ بَعضٍ)؛ و (نزدیک است که خداوند) شما را به جان یکدیگر بیندازد» آنگاه به سبب ستمی که بر ما روا داشتید، در عذاب دردناک آخرت، جاوید خواهید بود؛ «(الا لَعنَةُ اللَّهِ عَلَی الظّالِمینَ)؛ ‌ هان، لعنت خدا بر ستمکاران».
وای بر شما! آیا می‌دانید با چه دستی به ما نیزه زدید و با چه کسانی به جنگ ما آمدید و با چه پایی برای نبرد با ما ره سپردید؟ دلهایتان سخت و خشن شده و بر قلوب شما مهر خورده و گوش و چشمتان از دیدن و شنیدن حق، ناتوان گشته است، «(الشَّیْطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَاَمْلَی لَهُمْ)؛ و شیطان کار زشتتان را بر شما آراسته و به آرزوهای دور و درازتان افکنده» «(وَ جَعَلَ عَلَی بَصَرِهِ غِشَاوَةً)؛ و بر دیدگانتان پرده افکنده است»؛ از این‌رو هدایت نمی‌شوید.
مرگ بر شما‌ ای کوفیان! چقدر خون از دودمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ریخته‌اید! به برادرش علی بن ابی‌طالب، جد من، و به فرزندان او، عترت پاک و برگزیده پیامبر خدا، نیرنگ زدید. آن‌گاه با افتخار سرودید: «ما بودیم که با شمشیرهای هندی و نیزه‌ها، علی و پسرانش را کشتیم و زنانشان را همانند اسیران ترک، به اسارت گرفتیم و بر آنان ضربت زدیم؛ وه که چه ضربتی!».
خاک بر دهان گوینده این سخن و سنگ بر سر و رویش! آیا کشتن کسانی که خداوند آنها را پاک و مطهر قرار داده و نجاست و پلیدی را از آنها دور کرده است، افتخار دارد؟ سر جایت بنشین و دم فروبند؛ چنان‌که پدرت بر سر جایش نشست. «(یَوْمَ یَنْظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ)؛ هر کسی را همان است که پیش فرستاده است».
وای بر شما به دلیل فضیلتی که خدا برای ما قرار داد، شما بر ما حسد ورزیدید. گناه ما چیست که دریای ما ژرف و عظیم است و دریای شما کوچک، که حتی حشره‌ای را هم فرو نمی‌پوشاند؟! «(ذَلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ)؛ این فضل خداست که به هرکس بخواهد می‌بخشد». «(وَمَنْ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ)؛ هرکه را خدا روشنایی نبخشیده، نوری نیست».


راوی گوید: صداها به گریه برخاست و گفتند: بس است‌ ای دختر پاکان! دل‌هایمان را سوزاندی و آتشمان زدی. او نیز ساکت شد. درود بر او و بر پدر و جد او باد. (سید ابن طاووس نیز مشابه این خطبه را از فاطمه صغری با تفاوت‌هایی آورده است.)


۱. ابن خشاب، تاریخ موالید الائمة و وفیاتهم، ص۱۵.    
۲. حج/سوره۲۲، آیه۷۰.    
۳. حدید/سوره۵۷، آیه۲۳.    
۴. انعام/سوره۶، آیه۶۵.    
۵. هود/سوره۱۱، آیه۱۸.    
۶. محمد/سوره۴۷، آیه۲۵.    
۷. جاثیه/سوره۴۵، آیه۲۳.    
۸. نبا/سوره۷۸، آیه۴۰.    
۹. حدید/سوره۵۷، آیه۲۱.    
۱۰. نور/سوره۲۴، آیه۴۰.    
۱۱. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۷.    
۱۲. سید ابن طاووس، الملهوف علی قتلی الطفوف، ص۱۷۸.    



• پیشوایی، مهدی، مقتل جامع سیدالشهداء، ج۲، ص۴۵-۴۸.






جعبه ابزار