• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خطای در تعریف

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خطای در تعریف یکی از اصطلاحات به‌کار رفته در علم منطق بوده و به معنای فقدان شرایط معتبر در تعریف است.



تعریف (معرِّف) شرایطی دارد که با فقدان آن شرایط، تعریف از مسیر خود خارج و دچار مشکل خواهد شد. حالتی که برای تعریف در این صورت پیش می‌آید «خطای در تعریف» نامیده می‌شود. در کتاب‌های منطق، اصناف خطاهای عارض بر تعریفات شمرده شده است، به این بیان که خطای در تعریف، مختص حد و یا مشترک بین حد و رسم است.


خطای مختص به حد در دو جا پیش می‌آید: جایی که به جای «جنس» چیز دیگری بیاید و جایی که به جای «فصل» چیز دیگری آورده شود.
[۲] شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۴۸-۵۰.


۲.۱ - خطای مختص جنس

مواردی که به جای جنس، چیز دیگری آورده شود، عبارت‌اند از:
۱. لوازم عام آورده شود؛ مانند اینکه در تعریف انسان به حد تام گفته شود: «الانسان موجود ناطق» و جای جنس قریب (حیوان)، عرض عام انسان (موجود) آورده شود.
۲. فصل آورده شود؛ مانند اینکه در تعریف عشق گفته شود: «العشق افراط المحبة» در حالی که عشق محبت مفرط است؛ یعنی «افراط» که فصل است به جای «محبت» آورده شده است که جنس است.
۳. نوع آورده شود؛ مانند اینکه در تعریف شریر گفته شود: «الشریر من یظلم الناس» در حالی که ظلم، نوعی از شرّ است.
۴. جنسی دیگر آورده شود؛ مانند اینکه در تعریف عفیف گفته شود: «عفیف کسی است که قوت اجتناب از شهوات را داراست»، در حالی که باید گفته می‌شد: «عفیف کسی است که ملکه اجتناب از شهوات را داراست»، زیرا قوت اجتناب از شهوات در فاجر نیز وجود دارد.
۵. ماده یا موضوع آورده شود؛ مانند اینکه در تعریف صندلی گفته شود: «چوبی است که بر آن می‌نشینند» و به جای جنس، ماده آن را ذکر کنند که چوب است.
۶. ماده فاسد شده آورده شود؛ مانند آنکه گفته شود: «خاکستر، چوب سوخته شده است»، در حالی که خاکستر قبلاً (قبل از سوختن) چوب بوده است و الان، صورت چوبی او زایل شده است.
۷. جزء آورده شود؛ مانند آنکه در تعریف عشره گفته شود: «انّه خمسة و خمسة».

۲.۲ - خطای مختص فصل

مواردی که به جای فصل، چیز دیگری آورده شود، عبارت‌اند از اینکه هر یک از جنس، خاصه، لازم، عرضی و یا انفعالات به جای فصل آورده شود.


خطای مشترک بین حد و رسم بر دو قسم است: لفظی (خطای در الفاظ) و معنوی (خطای در معانی).

۳.۱ - خطای لفظی

خطای لفظی یا خطای مرتبط با لفظ در موارد ذیل پیش می‌آید:
۱. استفاده از الفاظ مجازی در تعریف؛
۲. به‌کارگیری الفاظ استعاری در تعریف؛
۳. استعمال الفاظ غریب و وحشی (غیر متعارف و غیر مشهور) در تعریف؛
۴. استعمال الفاظ وحشی (منافر با طبع و غیر سلیس) در تعریف؛
۵. به‌کارگیری الفاظ موهم و مغلق (غیر صریح) در تعریف.
بدین‌سان، روشن می‌شود که در تعریف باید از الفاظ مناسب، صریح و روشن، روان و سلیس، معمول، متعارف و مشهور استفاده کرد و استفاده از غیر آنها در تعریف صحیح نیست و قبح آن آشکار است، زیرا این‌گونه الفاظ خود نیاز به شرح دارند؛ پس چگونه می‌توانند قول شارح و معرِّف غیر باشند.

۳.۲ - خطای معنوی

خطای معنوی یا خطای مرتبط با معنا در موارد ذیل پیش می‌آید:
۱. تعریف شیء به خودش، مانند آنکه در تعریف زمان گفته شود: زمان، مدت حرکت است.
۲. تعریف شیء به مساوی در معرفت و جهالت، مانند آنکه در تعریف سیاهی گفته شود: ضد سفیدی است.
۳. تعریف شیء به اخفای از خود در معرفت و جهالت، مانند آنکه در تعریف آتش گفته شود: «جسمی مانند نفس است» چرا که نفس ناشناخته‌تر از آتش است.
۴. تعریف شیء به «ما لا یعرف الّا به» یا تعریف دوری، مانند آنکه در تعریف خورشید گفته شود: «ستاره‌ای است که در روز بر آید» و در تعریف روز گفته شود: «زمانی است که خورشید بر آید». تعریف دوری بر دو قسم است: تعریف به دور خفی یا مضمر و تعریف به دور مصرح یا آشکار.
۵. تعریف شیء با تکرار بی‌مورد (تکراری که حاجت و ضرورت آن را اقتضا نکند) که خود بر سه قسم است، زیرا تکرار یا در حد (فی الحد) است که محدود تکرار می‌شود یا تکرار خود حد (للحد) و یا تکرار بعض اجزای حد است.
الف) تکرار فی الحد، مانند: «انسان حیوان بشری است» که محدود (انسان)، با لفظ بشر در حد تکرار شده است.
ب) تکرار للحد، مانند: «انّ العدد کثرة مجتمعة من الآحاد»، زیرا مجتمع از آحاد، همان کثرت است.
ج) تکرار بعض اجزای حد، مانند: «الانسان حیوان جسمانی ناطق»، زیرا جسم‌ بودن در حد حیوان اخذ شده است، به این بیان که حیوان، جسمی دارای نفس، حساس و متحرک با اراده است.
[۴] ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۲۶۰.
[۵] گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۸۷-۸۸.
[۶] ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، معیار العلم في فن المنطق، ص۲۵۵.



در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است:

• گرامی، محمدعلی، منطق مقارن.
• شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق).
• ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل.
• ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، معيار العلم في فن المنطق.
ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، النجاة.    
خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، شرح الاشارات و التنبیهات.    


۱. ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، النجاة، ص۱۷۱.    
۲. شیرازی، قطب‌الدین، درة التاج (منطق)، ص۴۸-۵۰.
۳. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، شرح الاشارات و التنبیهات، ج۱، ص۱۰۴.    
۴. ابوالحسن سالاری، بهمنیار بن مرزبان، التحصیل، ص۲۶۰.
۵. گرامی، محمدعلی، منطق مقارن، ص۸۷-۸۸.
۶. ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، معیار العلم في فن المنطق، ص۲۵۵.



پایگاه مدیریت اطلاعات علوم اسلامی، برگرفته از مقاله «خطای در تعریف»، تاریخ بازیابی۱۳۹۶/۱/۷.    



جعبه ابزار