• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خاندان ممتاز

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



خاندان ممتاز یک از خاندان‌های تاثیر گذار در تاریخ ایران بودند و منسوب به علی‌اکبر مکرم‌السلطنه، از اشراف آذربایجان بود. مکرم‌السلطنه پدر صمدخان ممتازالسلطنه، میرزااسماعیل ممتازالدوله، ممتازهمایون و چند اولاد دیگر است. اکثر اعضای خاندان آقاعلی‌اکبر که بسیار پرشمار است، در خدمت دولت بودند.
[۱] چرچیل، جورج‌پ، فرهنگ رجال قاجار، ص۱۸۲، ترجمه غلامحسین میرزاصالح، تهران، زرین، ۱۳۶۹، چاپ اول.




صمدخان نوه محمد صراف تبریزی قاتل مشهدی عباس قاره‌باغی وزیرمختار ایران در دربار فرانسه بود. میرزااسماعیل خان برادر کهتر صمدخان بود. این دو از تربیت شدگان مکتب و افکار علاءالملک برادر کهتر نظام‌الدوله بودند.
[۲] شقاقی، میرزامهدی خان ممتحن‌الدوله و میرزاهاشم خان، رجال وزارت خارجه در عصر ناصری و مظفری، ص۹۰، تهران، اساطیر، ۱۳۶۵، چاپ اول.
صمدخان متولد ۱۲۸۸ در تبریز است. وی در ۱۳۰۷ وارد وزارت عدلیه شد. در ۱۳۰۸ مدال طلای علمی‌ گرفت. سال بعد به عضویت کارگزاری آذربایجان و خدمت در وزارت خارجه وارد شد.

۱.۱ - مناصب ممتازالسلطنه

از مناصب او می‌توان به نیابت سیم سفارت پطرزبورگ و منصب سرهنگی در ۱۳۱۰، نشان شیر و خورشید از درجه سوم در۱۳۱۱، نیابت دوم سفارت پطرزبورغ و نمایندگی دولت علیّه در کنگره اکسپوزیسیون عمومی‌ نباتات و فلاحت و نیابت سفارت فوق‌العاده در تشییع جنازه الکساندر سیم در ۱۳۱۲، نیابت اول سفارت پطرزبورگ و شارژدافری سفارت پطرزبورگ و لقب ممتازالسلطنه در ۱۳۱۵، وزیرمختاری لاهه، وزیرمختاری سفارت پاریس، نمایندگی در کنفرانس صلیب احمر، درجه اول ایزابل کاتولیک اسپانی، و بسیاری دیگر از مشاغل و درجات اشاره کرد.
[۳] شقاقی، میرزامهدی خان ممتحن‌الدوله و میرزاهاشم خان، رجال وزارت خارجه در عصر ناصری و مظفری، ص۱۸۳_ ۱۸۴.


۱.۲ - اطلاعات درباره ممتازالسلطنه

بیشترین اطلاعات راجع به ممتازالسلطنه را می‌توان از لابلای خاطرات افراد و به خصوص کسانی که به پاریس مسافرت کردند، به دست آورد. از جمله این‌که ظلّ‌السلطان در خاطرات خود و در سفرنامه‌اش می‌گوید که در سفر پاریس مورد استقبال صمدخان وزیرمختار ایران در پاریس قرار گرفت. (به همراه وزیرمختار فرانسه در تهران).
[۴] ظلّ‌السلطان، مسعودمیرزا، خاطرات ظلّ‌السلطان، ج۳، ص۱۱۷، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵، چاپ اول.

عبدالله مستوفی نیز در خاطرات خود در بخش خود عزیمت به پاریس از صمدخان و در جای دیگر از برادرش ممتازالسلطان که آن‌ها را در هتل راهنمایی کرده نام می‌برد.
[۵] مستوفی، عبدالله، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه یا شرح زندگانی من، ج۲، ص۲۲۲، تهران، زوار، ۱۳۷۱، چاپ سوم.

عبدالحسین مسعودانصاری از دیگر کسانی که به پاریس سفر کرده در خاطراتش از صمدخان می‌گوید: «... مرحوم ممتازالسلطنه روی لطفی که به من داشت و روی بی‌لطفی به مقررات بمن اجازه داده بود که صبح‌ها به مدرسه عالی مهندسی بروم و شب‌ها در دفتر سفارت نامه‌ها را تهیه کنم و به این ترتیب هم من راضی بودم و هم وزیرمختار ولی سایر رؤسای من باین ترتیب راضی نمی‌شدند، آن‌ها پای‌بند مقررات اداری بودند و می‌خواستند که من مرتباً سرخدمت باشم. حق هم با آن‌ها بود. خدمت دولت بود و شوخی نداشت...»
[۶] مسعود انصاری، عبدالحسین، زندگانی من و نگاهی به تاربخ سیاسی ایران و جهان، ج۲، ص۸۱، تهران، ابن سینا، ۱۳۵۱.


۱.۳ - اعزام محصلین ایرانی به اروپا

در سال ۱۲۹۰ وزارت معارف تصمیم گرفت، عده‌ای از جوانان مستعد ایرانی را برای ادامه تحصیل به اروپا اعزام دارد. از این رو بیست نفر از جوانان را انتخاب کرد و تحت سرپرستی ریشارخان به اروپا فرستاد. پاره‌ای از این افراد پس از اتمام تحصیل در فرانسه و گرفتن گواهینامه عالی آموزگاری، به ایران برمی‌گشتند و برخی هم قصد ورود به دانشگاه پاریس را داشتند. داشتن گواهینامه عالی به منزله گواهینامه دیپلم متوسطه (باکالورئا) محسوب می‌شد و به دارندگان این مدرک جواز ورود به دانشگاه را می‌داد. در سفارت ایران در پاریس شخصی به نام «نظر آقا» کارهای محصلین دولتی را انجام می‌داد و کسانی که قصد ورود به دانشگاه پاریس را داشتند، می‌بایست با «نظر آقا» مشورت کنند تا او با کسب اجازه از وزیر مختار (صمدخان ممتازالسلطنه) و بلکه دولت ایران اقدام نماید. در این سفر قرار شد طبق معمول در اروپا برای هر یک از محصلین نام خانوادگی انتخاب شود. پس از ورود این هیئت به پاریس، با کمک و مساعدت صمدخان ممتازالسلطنه، وزیرمختار در پاریس، که مرد قدرتمند و با نفوذی در پاریس شده بود، محصلین اعزامی‌ در بهترین مدارس جای گرفتند.
[۷] عاقلی، باقر، زندگینامه و شرح حال وزرای امورخارجه، ص۳۷۵، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، ۱۳۷۹، چاپ اول.
بنابراین در آن سال‌ها صمدخان سرپرستی کلیه محصلین دولتی و غیردولتی را به عهده داشت. از جمله این محصلین می‌توان به محمدعلی‌خان فرزند ممتحن‌الدوله نام برد که برادرش‌ هادی‌خان نیز در پاریس مشغول بود. وی طبق دستور پدرش به محض ورود به پاریس خود را به سفارت ایران معرفی و نامه‌ها و احکام وزارت خارجه و وجوهی که برای مدت شش ماه تحصیل با خود داشت به ممتازالسلطنه تسلیم کرد و با سفارش کتبی او و راهنمایی برادرش به مدرسه شبانه‌روزی انستیتوسیون ژیرار که مدیر آن مسیو مرلوزو بود و نسبت به محصلین ایران عموماً کمال مساعدت و مراقبت در تحصیل و زندگی آن‌ها می‌نموده وارد می‌شود.
[۸] خان‌شقاقی، خاطرات ممتحن‌الدوله، ص۳۴۰، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲، چاپ دوم.


۱.۴ - سخنان ملک‌الشعرای بهار

ملک‌الشعرای بهار در تاریخ مختصر احزاب خود می‌نویسد: «در اوایل ۱۳۳۸ (ه. ق) (احمد) شاه مصمم شد که به فرنگستان برود و نصرت‌الدوله وزیرخارجه نیز با او همراه شد و به اسلامبول رفته با پدرش محمدعلی میرزا که بعد از انقلاب روسیه وارد اسلامبول شده و اقامت جسته بود ملاقات کرد و دربار خلافت از او پذیرایی گرمی‌ کرد. به تحریک احتشام‌السلطنه سفیر ایران که با وثوق‌الدوله و نصرت‌الدوله بد بود از وزیرخارجه پذیرایی بسیار زشتی کردند و حتی در روزی که شاه به نهار دعوت داشت و مهمان سلطان بود، وزیرخارجه و یک نفر همراه انگلیسی که جزء موکب شاه از تهران عزیمت کرده بودند دعوت نشدند و مقارن وقت ناهار از قصر سلطان بازگشتند. هم‌چنین صمدخان ممتازالسلطنه سفیر پاریس خواست بازی احتشام‌السلطنه را تجدید کند و با روابط زیاد و خصوصیتی که شاه با صمدخان داشت احتمال دارد که از طرف شاه نیز انگشتی بشیر زده شده بود. ولی نصرت‌الدوله دست پیشکی زده صمدخان را از سفارت کبیری در پاریس عزل کرد و در مهمان‌خانه‌ای که منزل داشت سفارت ایران را باز کرد و بیرق ایران را برپا نمود، معذلک صمدخان دست از تحریکات خود برنداشت و سیاسیون پاریس و جراید ملی را هم‌دست کرده و به وزیرخارجه و به دولت ایران حملاتی به عمل آورد. به بهانه عقد قرارداد دولت را طرف تعرض خود ساختند و حتی نوشته شد که دولت رسمی‌ ایران صمصام‌السلطنه است که هنوز استعفا نداده است و در نتیجه این صحبت‌ها از شاه نیز پذیرایی خوبی در پاریس به عمل نیامد. مامورین مجلس صلح نیز به همین دلیل کاری نکردند و رسوایی بر رسوایی افزودند و یک کلمه از دعاوی ایران در باب خسارات وارده از جنگ و بر همزدن بی‌طرفی این مملکت پیش نرفت و کسی اعتنایی نکرد. این‌همه دنباله بد ادایی احمدشاه و نتیجه اختلاف نظر بین او و رییسالوزراء بود.»
[۹] بهار، محمدتقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج۱، ص۳۷_ ۳۸، تهران، امیرکبیر.


۱.۵ - وفات ممتازالسلطنه

سرانجام وی در ۱۳۳۳ در سن ۸۴ سالگی در پاریس (قبرستان پرلاشز) درگذشت.
[۱۰] مسعود انصاری، عبدالحسین، خاطرات سیاسی و اجتماعی (مروری بر پنجاه سال تاریخ)، ص۲۰۶، تهران، علمی، ۱۳۷۴، چاپ دوم.



اسماعیل ممتاز معروف به ممتازالدوله فرزند مکرم‌السلطنه تبریزی متولد ۱۲۵۳ (ه. ش) در تبریز است.

۲.۱ - تحصیلات

وی تحصیلات خود را در تبریز ادامه داد و به زبان فرانسه و انگلیسی نیز مسلط شد و به استخدام وزارت امورخارجه درآمد.

۲.۲ - مناصب ممتازالدوله

چندی در تهران در ادارات مختلف مشغول خدمت بود. بعد مامور استانبول گردید و سال‌ها در سفارت ایران همه‌کاره بود. در ۱۳۲۳ به تهران احضار شد و به ریاست دارالترجمه صدراعظم (عین‌الدوله) منصوب شد.
[۱۱] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۳، ص۱۵۴۰، تهران، نشر علم و گفتار، ۱۳۸۰، چاپ اول.
از دیگر مناصب او می‌توان به منشی‌گری و مترجمی‌ حکومت سنندج و نشان شیر و خورشید از درجه سیم در ۱۳۰۹ (ه. ق)، سفارت کبری و مدیری جنرال کونسولگری اسلامبول و نشان مجیدی از درجه سوم در ۱۳۱۴ (ه. ق)، وکالت و ریاست مجلس، وزارت و بسیاری از مشاغل دیگر اشاره کرد.
[۱۲] شقاقی، میرزامهدی خان ممتحن‌الدوله و میرزاهاشم خان، رجال وزارت خارجه در عصر ناصری و مظفری، ص۱۳۹_ ۱۴۰.


۲.۳ - تهیه نظامنامه عدالتخانه

در زمان مظفرالدین‌شاه روحانیون و بازاریان بر ضد عین‌الدوله (رییسالوزرای وقت) متحد شدند. عده‌ای نیز جهت نشان دادن اعتراض به سفارت انگلستان پناهنده شدند. شاه و عین‌الدوله از میرزانصرالله‌خان مشیرالدوله (وزیرامورخارجه وقت) خواستند کاردار سفارت ایران در لندن با «سرادواردگری» وزیرامورخارجه انگلیس دیدار کند و از او بخواهد که به سفارت انگلیس در تهران دستور دهد پناهندگان را بیرون کنند و نیز عین‌الدوله نظامنامه عدالتخانه را بوسیله «میرزااسماعیل خان ممتازالدوله» تهیه کرد و برای پناهندگان فرستاد. آنان نپذیرفتند و عزل شاهزاده (محمدعلی میرزا) را خواستار شدند.
[۱۳] عاقلی، باقر، شرح حال رجال، ص۱۵۴۱، تهران، علم، ۱۳۸۰.


۲.۴ - ممتازالدوله در مجلس

در انتخابات دوره اول مجلس به وکالت رسید و در اواخر دوره بعد از استعفای احتشام‌السلطنه در اواخر محرم۱۳۲۶ در سن سی و دوسالگی به ریاست مجلس انتخاب گردید.
[۱۴] هدایت، مهدیقلی، گزارش ایران قاجاریه و مشروطیت، ص۲۰۹، تهران، نقره، ۱۳۶۳، دوم.
طبق گفته مخبرالسلطنه هدایت این پست سه ماه به سه ماه عوض می‌شد.
[۱۵] هدایت، مهدیقلی (مخبرالسلطنه)، خاطرات و خطرات، ص۱۶۷، تهران، زوار، ۱۳۶۳، چاپ چهارم.
در واقع ذکاءالملک این پیشنهاد را داده بود.
[۱۶] هدایت، مهدیقلی، طلوع مشروطیت، ص۶۸، امیر اسماعیلی، تهران، جام، ۱۳۶۳، اول.
وقتی محمدعلی‌میرزا مجلس را به توپ بست، ممتازالدوله رییس‌ مجلس بود و برای حفظ جان خود به اتفاق حکیم‌الملک با لباس مبدل به سفارت فرانسه پناه برد.
[۱۷] عاقلی، باقر، زندگینامه و شرح حال وزرای امورخارجه، ص۲۳۴، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، ۱۳۷۹، چاپ اول.
چندی در سفارت ماند و سپس با گرفتن تامین جانی به وسیله سفیر فرانسه از تحصن خارج شد.
[۱۸] طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، ج۱، ص۲۷۲، تهران، علم، ۱۳۷۳، چاپ دوم.
بعد از استبداد صغیر و خلع محمدعلی‌ میرزا ممتازالدوله از طرف مردم تبریز به وکالت مجلس دوم انتخاب شد و در ۱۳۲۹ مجدداً ریاست مجلس را عهده‌دار بود که بنا به دعوت محدولی‌خان سپهدار داخل کابینه شد و وزارت مالیه را عهده‌دار گردید.
[۱۹] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۳، ص۱۵۴۰.
به قول عبدالله مستوفی در کتاب خاطراتش: «در کابینه اعتدالی ممتازالدوله که جزء وکلا و بریاست مجلس هم رسیده بود، وزیر مالیه شد. شغل خانوادگی این وزیر عضویت وزارت خارجه بود. برادرهایش ممتازالسلطنه وزیرمختار پاریس و ممتازالسلطان و ممتازهمایون و ممتازالوزاره و خودش قبل از وکالت همه اعضای وزارت خارجه بودند...»
[۲۰] مستوفی، عبدالله، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه یا شرح زندگانی من، ص۳۲۹_ ۳۳۰.
پس از تشکیل مجلس دوم نمایندگان دو دسته شدند. گروه اقلیت مخالف دولت که نام دموکرات را بر خود نهادند و گروه اکثریت طرفدار سپهدار اعظم که نام اعتدالی را بر خود نهادند. ممتازالدوله جزء رهبران گروه اعتدالی بود.
[۲۱] عاقلی، باقر، نخست وزیران ایران، ص۱۰۷، تهران، انتشارات جاویدان، ۱۳۷۴، چاپ دوم.
در ترمیم کابینه سپهدار ممتازالدوله به عنوان وزیر پست و تلگراف انتخاب شد.
[۲۲] عاقلی، باقر، نخست وزیران ایران، ص۱۲۶
در کابینه اول صمصام‌السلطنه هم‌چنان وزیر مالیه بود.
[۲۳] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ص۱۵۴۰.
در ترمیم کابینه صمصام‌السلطنه در خرداد ۱۲۹۱ (ه. ش) ممتازاالدوله به عنوان وزیر عدلیه انتخاب شد.
[۲۴] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ۱۵۴۰.
در دی‌ماه ۱۲۹۱ (ه. ش) علاءالسلطنه رییسالوزرا شد که میرزااسماعیل‌خان در این کابینه به عنوان وزیر عدلیه معرفی شد.
[۲۵] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ص۱۵۴۰.
در کابینه دوم علاءالسلطنه عهده‌دار وزارت مالیه بود. در ۱۲۹۷ (ه. ش) صمصام‌السلطنه او را به وزارت عدلیه معرفی کرد.

۲.۵ - تبعید ممتازالدوله

در دوران نخست‌وزیری وثوق‌الدوله که قرارداد ۱۹۱۹ منعقد گردید، ممتازالدوله یکی از مخالفین قرارداد بود و قلماً و قدماً با رییس دولت مخالفت می‌کرد.
[۲۶] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ۱۵۴۰.
وثوق‌الدوله، ممتازالدوله و برخی از رجال مخالف را به کاشان تبعید نمود.
[۲۷] شیخ‌الاسلامی، محمدجواد، سیمای احمدشاه قاجار، ج۱، ص۲۶۶، تهران، گفتار، ۱۳۷۵، چاپ سوم.
مادام که دولت وثوق‌الدوله باقی بود، ممتاز در تبعید به سر می‌برد. بعد از اینکه مشیرالدوله به جای وثوق به نخست‌وزیری رسید، اقداماتی را در راه موقوف‌الاجرا نمودن قرارداد به عمل آورد. از جمله احضار تبعیدشدگان مانند میرزا اسماعیل‌خان ممتازالدوله و..
[۲۸] مستوفی، عبدالله، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه یا شرح زندگانی من، ج۳، ص۱۲۶_ ۱۲۷، تهران، زوار، ۱۳۷۱، چاپ سوم.
برای رجال مسئول انگلستان در این تاریخ جای تردید باقی نمانده بود که آن دستی که به قول مرحوم مدرس ناگهان از غیب برون آمد و به سینه نامحرم زد و آن نیرویی که نگذاشت قراردادی چنین مشکوک بر ایران تحمیل شود. یعنی خلاصه روح ناسیونالیزم ایرانی قویتر از آن است که به دست احمدشاه‌ها و وثوق‌الدوله‌ها شکستنی یا از بین رفتنی باشد. تمام این حقایق را مسترنورمن و لردکرزن و دیگر رجال مسئول در انگلستان به خوبی دریافته بودند که در عرصه مبارزات مربوط به قرارداد، اثر وجودی احمدشاه تقریباً صفر است و نقش مهم میدان سیاست را مردانی چون مدرس، کاشانی، مستوفی‌الممالک، ممتازالدوله و دیگران بازی می‌کنند.
[۲۹] شیخ‌الاسلامی، محمدجواد، سیمای احمدشاه قاجار، ج۲، ص۳۰۹، تهران، گفتار، ۱۳۷۵، چاپ سوم.
به این ترتیب بعد از سقوط کابینه قرارداد ممتاز به تهران آمد. خانه ممتاز و دیگر تبعیدیان بازگشتی در تهران مجمع ازدحام مردم و بازاریان و ماجراجویان سیاسی شد و زمزمه مخالفت عمومی‌ با افتتاح مجلس و ضدیت با قرارداد و تجدید انتخابات آغاز شد.
[۳۰] بهار، محمدتقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ص۵۶.


۲.۶ - ممتازالدوله در کابینه سپهدار

در کابینه دوم سپهدار که در ۱۲۹۹ تشکیل شد، سپهدار بیانیه‌ای صادر و برقراری حکومت نظامی‌ را در مرکز اعلام کرد. اکثر افراد ملت آن روزها از اصلاح اوضاع خراب کشور نومید شده بودند. فکر کودتا ابتدا در سرهای اصلاح‌طلب دور می‌زد. امٌا بعد‌ اندیشه کودتا از دایره سربازان و اهل شمشیر خارج شد و تقریباً عمومیت یافته بود. عده‌ای از سیاستمداران خودمانی و مطرودین کاشان مانند ممتازالدوله و دیگران از بدگمانی مردم تهران به انتخابات دور چهارم که وکلای انتخاب شده را وکیل «قرارداد» و مولود آن سیاست و مامور تصویب آن می‌دانستند، استفاده کرده و غوغایی راه‌ انداختند.
[۳۱] مکی، حسین، تاریخ بیست ساله، ج۱، ص۱۴۶، تهران، علمی، ۱۳۷۴، چاپ سوم.
به این ترتیب در کودتای ۱۲۹۹ ممتازالدوله بار دیگر دستگیر شد و به اتفاق عده زیادی از رجال به محبس سیدضیاء رفت و در تمام مدت حکومت صد روزه سیدضیاء در زندان (قزاقخانه قدیم یا باغ ملی فعلی)
[۳۲] مکی، حسین، تاریخ بیست ساله، ج۱، ص۲۳۸_ ۲۳۹.
بود. بعد از سقوط سید و تبعید او کلیه زندانیان از جمله ممتاز آزاد شدند و جانشین کودتا؛ یعنی قوام‌السلطنه مامور تشکیل کابینه شد.
[۳۳] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ص۱۵۴۰.
ممتازالدوله در اولین کابینه قوام به عنوان وزیر معارف و اوقاف برگزیده شد.
[۳۴] عاقلی، باقر، نخست وزیران ایران، ص۲۹۸.
در کابینه دیگر قوام که در ۱۴ خرداد ۱۳۳۰ (ه. ق) تشکیل شد، ممتازالدوله وزیر علوم شد.
[۳۵] هدایت، مهدیقلی، گزارش ایران قاجاریه و مشروطیت، ص۳۷۰.
وی مدت کوتاهی عضو کابینه بود و بعد از آن تاریخ دیگر کار مهمی‌ به او ارجاع نشد و غالباً از وجود او در شورای معارف یا ورزش استفاده می‌شد. بعدها در روز معرفی کابینه مستوفی در مجلس در شهریور ۱۳۰۵ دکتر مصدق از اعمال وثوق‌الدوله و به خصوص تبعید ممتاز و بقیه به کاشان انتقاد کرد.
[۳۶] مکی، حسین، تاریخ بیست ساله، ج۴، ص۱۴۸، تهران، علمی، ۱۳۷۴، چاپ سوم.


۲.۷ - وفات اسماعیل ممتاز

وفات او در ۱۳۱۱ (ه. ش) در ۵۸ سالگی اتفاق افتاد.
[۳۷] عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ص۱۵۴۱



۱. چرچیل، جورج‌پ، فرهنگ رجال قاجار، ص۱۸۲، ترجمه غلامحسین میرزاصالح، تهران، زرین، ۱۳۶۹، چاپ اول.
۲. شقاقی، میرزامهدی خان ممتحن‌الدوله و میرزاهاشم خان، رجال وزارت خارجه در عصر ناصری و مظفری، ص۹۰، تهران، اساطیر، ۱۳۶۵، چاپ اول.
۳. شقاقی، میرزامهدی خان ممتحن‌الدوله و میرزاهاشم خان، رجال وزارت خارجه در عصر ناصری و مظفری، ص۱۸۳_ ۱۸۴.
۴. ظلّ‌السلطان، مسعودمیرزا، خاطرات ظلّ‌السلطان، ج۳، ص۱۱۷، تهران، اساطیر، ۱۳۷۵، چاپ اول.
۵. مستوفی، عبدالله، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه یا شرح زندگانی من، ج۲، ص۲۲۲، تهران، زوار، ۱۳۷۱، چاپ سوم.
۶. مسعود انصاری، عبدالحسین، زندگانی من و نگاهی به تاربخ سیاسی ایران و جهان، ج۲، ص۸۱، تهران، ابن سینا، ۱۳۵۱.
۷. عاقلی، باقر، زندگینامه و شرح حال وزرای امورخارجه، ص۳۷۵، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۸. خان‌شقاقی، خاطرات ممتحن‌الدوله، ص۳۴۰، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲، چاپ دوم.
۹. بهار، محمدتقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ج۱، ص۳۷_ ۳۸، تهران، امیرکبیر.
۱۰. مسعود انصاری، عبدالحسین، خاطرات سیاسی و اجتماعی (مروری بر پنجاه سال تاریخ)، ص۲۰۶، تهران، علمی، ۱۳۷۴، چاپ دوم.
۱۱. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۳، ص۱۵۴۰، تهران، نشر علم و گفتار، ۱۳۸۰، چاپ اول.
۱۲. شقاقی، میرزامهدی خان ممتحن‌الدوله و میرزاهاشم خان، رجال وزارت خارجه در عصر ناصری و مظفری، ص۱۳۹_ ۱۴۰.
۱۳. عاقلی، باقر، شرح حال رجال، ص۱۵۴۱، تهران، علم، ۱۳۸۰.
۱۴. هدایت، مهدیقلی، گزارش ایران قاجاریه و مشروطیت، ص۲۰۹، تهران، نقره، ۱۳۶۳، دوم.
۱۵. هدایت، مهدیقلی (مخبرالسلطنه)، خاطرات و خطرات، ص۱۶۷، تهران، زوار، ۱۳۶۳، چاپ چهارم.
۱۶. هدایت، مهدیقلی، طلوع مشروطیت، ص۶۸، امیر اسماعیلی، تهران، جام، ۱۳۶۳، اول.
۱۷. عاقلی، باقر، زندگینامه و شرح حال وزرای امورخارجه، ص۲۳۴، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی، ۱۳۷۹، چاپ اول.
۱۸. طلوعی، محمود، بازیگران عصر پهلوی از فروغی تا فردوست، ج۱، ص۲۷۲، تهران، علم، ۱۳۷۳، چاپ دوم.
۱۹. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ج۳، ص۱۵۴۰.
۲۰. مستوفی، عبدالله، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه یا شرح زندگانی من، ص۳۲۹_ ۳۳۰.
۲۱. عاقلی، باقر، نخست وزیران ایران، ص۱۰۷، تهران، انتشارات جاویدان، ۱۳۷۴، چاپ دوم.
۲۲. عاقلی، باقر، نخست وزیران ایران، ص۱۲۶
۲۳. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ص۱۵۴۰.
۲۴. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ۱۵۴۰.
۲۵. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ص۱۵۴۰.
۲۶. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ۱۵۴۰.
۲۷. شیخ‌الاسلامی، محمدجواد، سیمای احمدشاه قاجار، ج۱، ص۲۶۶، تهران، گفتار، ۱۳۷۵، چاپ سوم.
۲۸. مستوفی، عبدالله، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه یا شرح زندگانی من، ج۳، ص۱۲۶_ ۱۲۷، تهران، زوار، ۱۳۷۱، چاپ سوم.
۲۹. شیخ‌الاسلامی، محمدجواد، سیمای احمدشاه قاجار، ج۲، ص۳۰۹، تهران، گفتار، ۱۳۷۵، چاپ سوم.
۳۰. بهار، محمدتقی، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، ص۵۶.
۳۱. مکی، حسین، تاریخ بیست ساله، ج۱، ص۱۴۶، تهران، علمی، ۱۳۷۴، چاپ سوم.
۳۲. مکی، حسین، تاریخ بیست ساله، ج۱، ص۲۳۸_ ۲۳۹.
۳۳. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ص۱۵۴۰.
۳۴. عاقلی، باقر، نخست وزیران ایران، ص۲۹۸.
۳۵. هدایت، مهدیقلی، گزارش ایران قاجاریه و مشروطیت، ص۳۷۰.
۳۶. مکی، حسین، تاریخ بیست ساله، ج۴، ص۱۴۸، تهران، علمی، ۱۳۷۴، چاپ سوم.
۳۷. عاقلی، باقر، شرح حال رجال سیاسی و نظامی‌معاصر ایران، ص۱۵۴۱



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «خاندان ممتاز»، تاریخ بازیابی۱۳۹۵/۰۳/۲۰.    






جعبه ابزار