• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خاندان بنوزهره

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



آلِ‌زُهْره، یا بنوزهره، خاندانی از سادات شیعه دوازده امامی در حلب است که بسیاری از آنان اهل علم و سیاست و دارای تألیف بوده‌اند و دانشمندانی بزرگ از آنان دانش آموخته‌اند.



عنوان خاندان، از نام ابوالحسن زهره، نیای ایشان، گرفته شده است که نسب وی، به هفت واسطه، به امام صادق (علیه‌السلام) (زهرة بن علی بن محمد بن محمد بن احمد بن محمد بن حسین بن اسحاق ابن جعفرالصادق (علیه‌السلام)) می‌رسد.
از این خاندان افراد سرشناسی برخاسته‌اند.
گاه آنان را اسحاقی (اسحاقیون) نیز خوانده‌اند.


اسحاق، مشهور به المؤتمن، محدّثی بزرگ بود. نامش در بعضی از کتاب‌های روایی شیعه دیده می‌شود. برخی در نقل حدیث از وی، با لقب «الثقه الرضا» یاد کرده‌اند. اگرچه گروهی از شیعیان او را امام دانسته‌اند، وی امامت برادر خویش، موسی الکاظم (علیه‌السلام) را تأیید کرده است. پسرش حسین به حَرّان آمد.

۲.۱ - برادر اسحاق

اسحاق برادر تنی امام موسی کاظم (علیه‌السلام) بوده و در تأیید امامت آن حضرت، حدیثی از پدر خویش نقل کرده است.
او یکی از شهود وصیت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) درباره امام رضا (علیه‌السلام) نیز بوده و حدیثی نیز در اثبات ایمان ابوطالب، از او رسیده است.

۲.۲ - همسر اسحاق

همسر اسحاق، سیده نفیسه، از نسل امام حسن مجتبی (علیه‌السلام) بود و مزار او در مصر است.

۲.۳ - فرزندان اسحاق

حسین، یکی از پسران اسحاق، به حرّان مهاجرت کرد و نخستین فرد این دودمان بود که به حلب رفت و پس از وصلت با دختر یکی از بزرگان حلب توانگر شد.
همو تشیع را در زمانی که مذهب حنفی در حلب حکمفرما بود، به آن‌جا برد.
[۱۳] محمد راغب طبّاخ، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۴، ص۲۶۹، چاپ محمد کمال، حلب ۱۴۰۸ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸ـ۱۹۸۹.

نیای دوم زهره، ابوابراهیم محمد بن احمد بن محمد بن حسین حرانی حجازی، مردی دانشمند و شاعر و معاصر و ممدوح ابوالعلای مَعَرّی (د ۴۴۹ق/۱۰۵۷م) بود. وی در حران توانگر و نیرومند گردید و به حلب کوچید. گفته‌اند وی نخستین فرد این خاندان است که به حلب درآمد و تشیع را با خود به حلبِ حنفی‌مذهب آورد.
[۲۲] محمدراغب، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۵، ص۷۰.
[۲۳] محمدراغب، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۵، ص۳۷۲.

پس از وی، فرزندان و نوادگانش تا چند قرن عهده‌دار این مقام بودند.
نواده او، زهره، دارای دو پسر به نام علی و حسن بود که از نسل هر دو بزرگانی پدید آمدند.
زهره، نیای بزرگ این دودمان، نواده‌ای به نام زهره بن حسن بن زهره دارد که با صفت «صغیر» از نیای خود (موصوف به «کبیر») مشخص می‌شود.
[۲۸] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعه، ص۳۹، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.

به گفته امین
[۲۹] محسن امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۲۰۱، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
فرزندان این خاندان همچنان در فوعه ـ از نواحی حلب ـ دارای عظمت و جلالت‌اند و شجره‌نامه‌ای که به تأیید بزرگان و دانشمندان رسیده است، در دست دارند.
برخی از آنان نیز در عراق و آذربایجان به سر می‌برند.


سَخاوی محمد بن احمد حرانی را نخستین کسی می‌خواند که در زمان سیف‌الدولۀ حَمْدانی (۳۰۳-۳۵۶ق/۹۱۵-۹۶۷م) نقابت طالبیان (نک‌: آل‌ابی‌طالب) حلب یافت. این مقام تا اواخر قرن ۱۰ق/۱۶م به عهدۀ مردانی از این خاندان بوده است، ولی از منابع بر می‌آید که بعضی از نقیبان متأخر از این خاندان ــ اگر تقیه نورزیده باشند ــ دیگر شیعه نبوده‌اند.
[۳۱] محمدراغب، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۵، ص۵۲۶، حلب، ۱۳۴۳ق/۱۹۲۵م.



در اینجا تنها به شناساندن چند تن از بزرگان این خاندان که به‌ ویژه در زمینۀ دانش و ادب شهره‌اند و در کتاب‌های رجال بدانان عنایت شده است، اکتفا می‌شود:

۴.۱ - سیّدابوالمکارم حمزه

سیّدابوالمکارم حمزة بن علی بن زهره، (۵۱۱ ـ ۵۸۵) معروف به سیّد بن زهره و ابن‌زهره، فقیه و متکلم قرن ششم است.
وی فرد نامی دودمان بنوزهره است و واژه «ابن‌زهره» بدون قرینه تنها درباره او به کار می‌رود.

۴.۱.۱ - نسب

پدر او، علی بن زهره، مردی فاضل و از فقهای امامیه بود.
به نوشته ابنعدیم و طبّاخ وی نواده زهره کبیر بوده است، بنابراین نسبش با نُه واسطه به امام جعفرصادق (علیه‌السلام) می‌رسد.
نوشته‌ای با خط خوش نیز که بر لوح قبر او کشف شده، این نظریه را تأیید می‌کند لیکن افندی، به اشتباه او را نواده زهره صغیر به شمار آورده است و بر همین اساس، به گفته خوانساری نسب او با دوازده واسطه به امام صادق (علیه‌السلام) می‌رسد.

۴.۱.۲ - فعالیت علمی

ابن‌زهره، علاوه بر پدرش، نزد ابوعبدالله حسین بن طاهر صوری، فقیه شیعی؛ ابن‌نقاش، فقیه موصلی، شاگرد یکی از تلامذه شیخ مفید؛ ابن‌حاجب حلبی، زاهد و استاد قرائت، تلمذ کرد.
[۴۰] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الثقات العیون فی سادس القرون، ص۵۷، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
[۴۱] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الثقات العیون فی سادس القرون، ص۲۵۷، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.

از راویان و شاگردان ابن‌زهره برادرش، عبدالله بن علی بن زهره، محمد بن عبدالله بن علی بن زهره، محمد بن المشهدی مؤلف المزار، معین‌الدین مصری، که به گفته حرّ عاملی فقیهی فاضل بوده، و شاذان بن جبرئیل، فقیه قمی شایان ذکرند.
بنابر گفته خوانساری ابن‌ادریس حلّی (متوفی ۵۹۸) فقیه نقّاد و نکته‌سنج شیعی با ابن‌زهره مکاتبه داشته و از او روایت کرده است؛ با اینهمه در باب مزارعه کتاب السّرائر بر نظریه ابن‌زهره ـ مبنی بر معاف بودن زارع از پرداخت زکات ـ می‌تازد و او را مورد انتقادی سخت قرار می‌دهد.
البته ابن‌ادریس همواره در انتقاد از علما و از جمله شیخ طوسی، سخنانی تند می‌گفته است.

۴.۱.۳ - فعالیت اجتماعی

ابن‌زهره، افزون بر پایه بلند علمی، رهبری دینی شیعه را در حلب بر عهده داشت و مورد توجه شیعیان بود، به گونه‌ای که وقتی صلاح‌الدین ایّوبی در ۵۷۰ حلب را به محاصره خویش درآورد و حاکم نوجوان حلب، ملک صالح بن نورالدین زنگی (متوفی ۵۷۷)، با التماس از مردم استمداد کرد تا از شهر دفاع کنند، شیعیان حلب، پشتیبانی خود را مشروط به شرایطی کردند، از جمله آن‌که در مسائل معاملات و نکاح آنان ابوالمکارم ابن‌زهره مرجع باشد و حاکم حلب بناچار پذیرفت.

۴.۱.۴ - خصوصیات

ابن‌زهره فقیهی اصولی و متکلمی نکته‌سنج بود و شرح‌حال‌نویسان، جلالت و فقاهت او را ستوده‌اند.
نظریات او به عنوان یک فقیه متقدّم، همواره مورد توجه فقیهان امامیّه بوده است.

۴.۱.۵ - وفات

ابن‌زهره در ماه رجب ۵۸۵ درگذشت و در دامنه کوه جوشن ـ در غرب حلب ـ نزدیک مشهد السّقط به خاک سپرده شد.
در ۱۲۹۷ آرامگاه او کشف گردید.
بر کناره‌های قبر او نام وی و پدرانش با خطی زیبا نوشته شده بود. بر کناره‌های گور او که در ۱۲۹۷ق/۱۸۸۰م آشکار گردید، با خطی خوش چنین آمده: «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم، هذه تربة الشّریف الاوحد رکن‌الدّین ابی المکارم حمزة بن علی بن زهرة بن علی بن محمد بن محمد بن احمد بن محمد بن الحسین بن اسحاق بن جعفر الصادق صلوات اللـه علیه و علی ابائه و ابنائه الائمة الطاهرین و کانت وفاته فی رجب خمس و ثمانین و خمسمائة رضی الله عنه».

۴.۱.۶ - تالیفات

ابن‌زهره تألیفات بسیاری در مسائل فقهی، اصولی و کلامی داشته که برخی از آن‌ها پاسخ به استفتائات است.
از مجموعه تألیفات او نوزده کتاب شمرده‌اند که معروفترین آن‌ها غُنیه النزوع الی علمی الاصول و الفروع است، یک چهارم این کتاب به مباحث اصولی اختصاص دارد و پس از آن دوره کامل فقه، همراه با استدلالی کوتاه در برخی از موارد، نگارش یافته است.
از آرای ابن‌زهره که در بخش اصول «غُنیه» مطرح است حرمت تقلید عامی از فقیه است، زیرا که فتوای فقیه علم‌آور نیست و عمل فقط باید بر اساس علم باشد.
همچنین می‌افزاید که مراجعه مردم به فقیه صحیح است، زیرا که از اجماع فقها در احکام شرعیه آگاه می‌شوند و اجماع فقها از آن‌رو که در برگیرنده قول معصوم است، حجت است.
[۵۲] ابن‌زهره، الغنیه، ج۱، ص۴۷۷ـ ۴۸۵، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
[۵۳] ابن‌زهره، الغنیه، ج۱، ص۴۸۶، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.

برهمین اساس، وی در بسیاری از مسائل، دلیل اجماع را مطرح می‌کند
[۵۴] ابن‌زهره، الغنیه، ج۱، ص۵۴۰، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
[۵۵] ابن‌زهره، الغنیه، ج۱، ص۵۴۲، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
[۵۶] ابن‌زهره، الغنیه، ج۱، ص۵۴۷ ـ۵۴۸، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
و می‌گوید، بیش از آنچه اهل سنّت به کمک قواعد اصولی احکام شرعی را دریافته‌اند، ما به کمک اجماع به دست آورده‌ایم.
[۵۷] ابن‌زهره، الغنیه، ج۱، ص۴۸۰، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.

ابن‌زهره کتاب معروفی نیز در بحث امامت به نام قَبَس الانوار فی نصره العتره الاخیار دارد.

۴.۲ - ابوالقاسم جمال‌الدین

ابوالقاسم جمال‌الدین عبدالله بن علی بن زهره، فقیه ادیب، برادر سیّد بن زهره.
در ۵۳۱ متولد شد و به گفته برخی حدود ۵۸۰ وفات یافت.
[۵۹] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الثقات العیون فی سادس القرون، ص۱۶۵، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.

لیکن از اجازه معروف صاحب معالم
[۶۰] محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۲۵، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
برمی آید که در ۵۹۷ زنده بوده است.
وی تألیفاتی در فقه، اصول و کلام داشته که التّجرید لفقه الغُنیه عن الحُجج و الادله از جمله آنهاست.

۴.۳ - ابوحامد

ابوحامد محیی‌الدین محمد بن عبدالله بن علی بن زهره، فقیه امامی (متولد بعد از ۵۶۴).
شرح‌حال‌نویسان مقام علمی او را ستوده‌اند.
[۶۴] یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، ج۱، ص۳۵۳، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی تا).
[۶۵] عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۱۴۴، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲.

به گفته خود وی، ابن ادریس حلّی جدّ مادری او بوده و او نزد وی فقه آموخته
[۶۷] عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۱۴۴، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲.
و از او و پدر و عموی خویش و ابن‌شهرآشوب و شاذان بن جبرئیل قمی روایت کرده است.
[۶۹] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعه، ص۱۶۰ـ۱۶۱، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.

محقق حلّی، یحیی بن سعید حلّی و سیّدعلی بن طاووس شاگرد او بوده‌اند.
[۷۰] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعه، ص۱۶۰ـ۱۶۱، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.

ابنعدیم حلبی نیز او را از مشایخ خود دانسته است.

۴.۱.۶ - تالیفات

کتاب الاربعون حدیثا از آثار اوست و از جمله احادیث آن نامه امام صادق (علیه‌السلام) به والی اهواز است که آن را با ذکر سند، به‌طور کامل آورده است.

۴.۴ - حسن بن زهره

ابوعلی حسن بن زهره بن حسن بن زهره.
فاضل، ادیب و شاعر بود.
در ۵۶۴ متولد شد و از افراد سرشناس دودمان بنوزهره و فرزند زهره صغیر بود، و مورّخان شیعه و سنّی از جلالت او یاد کرده‌اند.
وی جدّ اعلای بنوزهره به شمار می‌رود که علاّ مه حلّی اجازه معروف خود را برای آنان نوشته است.
[۷۴] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعه، ص۳۹، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.

حسن بن زهره از دانش‌های گوناگون بهره‌مند و با فقه امامیّه و شافعی و تاریخ و قرائت و ادبیات آشنا بوده، شعر نیکو می‌سرود و خطی خوش و نثری زیبا داشت.
ابن‌کثیر برخی از اشعار او را آورده، می‌گوید که وی حافظ قرآن بوده است.
ابن‌حجر عسقلانی نیز او را ادیب و آشنا به فقه امامیه و قرائت دانسته است.
افزون بر این، سخنوری خوش‌سخن و خوش‌چهره و دارای دیانت و ریاست بود و از درایتی کامل و رفتاری پسندیده برخوردار بود و مردم از او بهره‌مند می‌شدند.
وی علاوه بر نقابت علویان، مقام دبیری دربار الملک الظاهر غازی، فرزند صلاح‌الدین ایوبی، را بر عهده داشت، لیکن این مقام خوشایند او نیفتاد و پس از چندی استعفا کرد.
چندین بار نیز، به عنوان سفیر الملک الظاهر، با سلطان روم و حاکم موصل و حاکم اربل و الملک العادل ـ حاکم مصر و دمشق ـ و حاکم بغداد ملاقات کرد.

۴.۱.۵ - وفات

پس از درگذشت الملک الظاهر، جانشین او عزیز، مقام وزارت را به حسن بن زهره پیشنهاد کرد؛ لیکن او نپذیرفت و راهی سفر حج شد و پس از بازگشت از حج بیمار شد و در جمادی‌الاولی ۶۲۰ درگذشت.

۴.۴.۲ - فرزندان

فرزندان او ابوالحسن علی (متولد۵۹۲) و ابوالمحاسن عبدالرحمان (متولد۶۰۶) ـ از محدثان بوده‌اند و ابن‌صابونی از آنان حدیث شنیده است.

۴.۵ - علاءالدین

علاءالدین ابوالحسن علی بن ابراهیم بن محمد بن علی بن حسن بن زهره، عالم امامی (متوفی ۷۵۵).
نام پدران وی به گونه‌های مختلف ثبت شده است.
[۸۶] محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الحقائق الراهنة فی المأة الثامنه، ص۱۳۳، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۹۷۵.

همو بوده که از علاّمه حلّی اجازه روایت خواست و علاّمه در نامه‌ای مشتمل بر تجلیل فراوان از او به وی و فرزند و برادر و برادرزادگانش اجازه داد تا تمام مصنفات خود او و همه کتب علمی (فقهی ـ لغوی ـ فلسفی ـ منطقی ـ کلامی) را که نزد اساتید خوانده یا به او اجازه روایت آن‌ها داده شده بود روایت کنند.
این اجازه به اجازه بنوزهره معروف است.
تاریخ کتابت این اجازه نیمه شعبان ۷۲۳ است.
دیگر اشخاصی که مشمول اجازه علاّمه‌اند عبارت‌اند از:ابوعبدالله حسین، فرزند علاءالدین، عالم امامی (متوفی ۷۷۵)؛ بدرالدین محمد، برادر علاءالدین (متوفی ۷۳۳)؛
[۸۸] محسن امین، اعیان الشیعه، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
فقیه امامی و از مشایخ شهید اول (متولد۷۱۸)؛ عزّالدین، ابومحمد حسن فرزند بدرالدین، عالم امامی.

۴.۶ - حسن بن محمد

بدرالدین حسن بن محمد بن علی بن الحسین بن زهره الحسینی الحلبی (مق‌ ۷۳۲ق/۱۳۳۲م)، نقیب اشراف و ناظر بیمارستان حلب.

۴.۷ - محمد بن علی

الشریف محمد بن علی بن محمد بن الحسن بن زهره (د ۷۷۹ق/۱۳۷۷م).

۴.۷.۱ - مسافرت به ایران

وی به ایران آمد و از دانشمندان روزگار خویش سود جست و با گروهی از دانشمندان خراسان و ماوراءالنهر دیدار کرد و سپس به حلب بازگشت.

۴.۷.۲ - اساتید

او مشارق الانوار را از فقیه محدث مفسر، شمس‌الدین ابوعبدالله محمد بن محمد فیروزآبادی شنید و بخشی از آن را در حلب از او روایت کرد.


ارائۀ شجرۀ نسب این خاندان دور از لغزش نخواهد بود، زیرا از یک سوی کتب رجال غالباً در ذکر زنجیرۀ نام‌ها، برخی واسطه‌ها را حذف کرده‌اند و از سوی دیگر وجود افراد همنام متعدد در این خاندان، خلط‌هایی پیش آورده است.
شرح افراد کمتر سرشناس این خاندان در کتب تاریخی آمده است.


(۱) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعه، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۳) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الثقات العیون فی سادس القرون، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۴) محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الحقائق الراهنة فی المأة الثامنه، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۹۷۵.
(۵) ابن‌ادریس حلّی، کتاب السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم ۱۴۱۰ـ۱۴۱۱.
(۶) ابن‌حجر عسقلانی، لسان المیزان، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱.
(۷) ابن‌خلکان، وفیات الاعیان، چاپ احسان عباس، ج۵، بیروت ۱۳۹۷/۱۹۷۷.
(۸) ابن‌زهره، کتاب الغنیه، در الجوامع الفقهیه، قم ۱۴۰۴.
(۹) ابن‌صابونی، کتاب تکملة اکمال الاکمال فی الانساب والاسماء والالقاب، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
(۱۰) ابنعدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، چاپ فؤاد سزگین، فرانکفورت ۱۴۰۶ـ ۱۴۰۹/۱۹۸۶ـ ۱۹۸۹.
(۱۱) ابن‌عنبه، عمدة الطالب فی انساب آل ابی‌طالب، بیروت (بی تا).
(۱۲) ابن‌کثیر، البدایة والنهایه، ج۱۲، ۱۳، چاپ احمد ابوملحم (و دیگران)، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
(۱۳) عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.
(۱۴) محسن امین، اعیان الشیعه، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۱۵) یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی تا).
(۱۶) محمد بن حسن حرعاملی، امل الامل، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.
(۱۷) محمدباقر بن زین‌العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰ـ۱۳۹۲.
(۱۸) ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).
(۱۹) محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱۱ـ۶۲۰ ه، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.
(۲۰) محمد بن عبدالرحمان سخاوی، الضوء اللامع لاهل القرن التاسع، قاهره (بی تا).
(۲۱) محمد راغب طبّاخ، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، چاپ محمد کمال، حلب ۱۴۰۸ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸ـ۱۹۸۹.
(۲۲) محمد بن عمر فخررازی، الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیه، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۹.
(۲۳) محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.
(۲۴) عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲.
(۲۵) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۶) محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۱، چاپ عبدالکریم غرباوی، کویت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
(۲۷) محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج‌الله علی العباد، قم ۱۴۱۳.


۱. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۵، ص۲۳۴۹.    
۲. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۲۹۴۷.    
۳. محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۲۱۱، قم ۱۴۱۳.    
۴. ابوالقاسم خوئی، معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۴۳، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم (بی تا).    
۵. احمد بن علی ابن‌عنبه، عمدة الطالب، به کوشش محمد حسن آل طالقانی، ج۱، ص۲۴۹-۲۵۰، نجف، ۱۳۸۰ق/۱۹۶۱م.    
۶. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۰۸، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.    
۷. محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۲۱۹، قم ۱۴۱۳.    
۸. محمد بن محمد مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج۲، ص۲۲۰، قم ۱۴۱۳.    
۹. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۱۶، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.    
۱۰. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۴۸، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.    
۱۱. ابن‌خلکان، وفیات الاعیان، ج۵، ص۴۲۳، چاپ احسان عباس، ج۵، بیروت ۱۳۹۷/۱۹۷۷.    
۱۲. محسن امین، اعیان الشیعه، ج۵، ص۴۵۷.    
۱۳. محمد راغب طبّاخ، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۴، ص۲۶۹، چاپ محمد کمال، حلب ۱۴۰۸ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۸ـ۱۹۸۹.
۱۴. محمدراغب، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۲، ص۳۲۳.    
۱۵. محمدراغب، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۴، ص۵۲۹.    
۱۶. محمدراغب، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۵، ص۳۵۱.    
۱۷. محمدراغب، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۴، ص۲۷۰.    
۱۸. محمدراغب، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۵، ص۱۳۲.    
۱۹. محمدراغب، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۵، ص۱۲۸.    
۲۰. محمدراغب، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۵، ص۱۷۳.    
۲۱. محمدراغب، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۶، ص۱۹۱.    
۲۲. محمدراغب، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۵، ص۷۰.
۲۳. محمدراغب، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۵، ص۳۷۲.
۲۴. محمدبن عبدالرحمان سخاوی، الضوء اللامع لاهل القرن التاسع، ج۱، ص۲۱۹۲۲۰، قاهره (بی تا).    
۲۵. ابن عنبه، عمدة الطالب فی انساب آل ابی‌طالب، ج۱، ص۲۸۰، بیروت (بی تا).    
۲۶. محمد بن عمر فخررازی، الشجرة المبارکة فی انساب الطالبیه، ج۱، ص۱۰۹، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۹.    
۲۷. محمد بن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج۱۱، ص۴۷۵، ج۱۱، چاپ عبدالکریم غرباوی، کویت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.    
۲۸. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعه، ص۳۹، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۲۹. محسن امین، اعیان الشیعه، ج۱، ص۲۰۱، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۳۰. سخاوی، محمد بن عبدالرحمن، الضوء اللامع، ج۱، ص۲۲۰، قاهره، ۱۳۵۳ق.    
۳۱. محمدراغب، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۵، ص۵۲۶، حلب، ۱۳۴۳ق/۱۹۲۵م.
۳۲. محمدباقر بن زین‌العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۴۳۷۵، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰۱۳۹۲.    
۳۳. ابنعدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۲۹۶۴.    
۳۴. محمد راغب طبّاخ، اعلام النبلاء بتاریخ حلب الشهباء، ج۴، ص۲۷۰.    
۳۵. محسن امین، اعیان الشیعه، ج۶، ص۲۴۹، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۳۶. عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۲، ص۲۰۲، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.    
۳۷. محمدباقر بن زین‌العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۴، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰۱۳۹۲.    
۳۸. محمد بن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۹۳، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.    
۳۹. محمد بن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۲۶۰، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.    
۴۰. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الثقات العیون فی سادس القرون، ص۵۷، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۴۱. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الثقات العیون فی سادس القرون، ص۲۵۷، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۴۲. محمد بن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۳۲۴، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.    
۴۳. محمد بن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۱۳۰، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.    
۴۴. محمد بن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۳۲۴، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.    
۴۵. محمدباقر بن زین‌العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۴، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰۱۳۹۲.    
۴۶. محمدباقر بن زین‌العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۵، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰۱۳۹۲.    
۴۷. محمدباقر بن زین‌العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۶، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰۱۳۹۲.    
۴۸. محمدباقر بن زین‌العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۶، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰۱۳۹۲.    
۴۹. ابن کثیر، البدایة والنهایه، ج۱۲، ص۳۰۸۳۰۹، چاپ احمد ابوملحم (و دیگران)، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.    
۵۰. ابنعدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۲۹۴۶.    
۵۱. محسن امین، اعیان الشیعه، ج۶، ص۲۴۹، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۵۲. ابن‌زهره، الغنیه، ج۱، ص۴۷۷ـ ۴۸۵، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
۵۳. ابن‌زهره، الغنیه، ج۱، ص۴۸۶، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
۵۴. ابن‌زهره، الغنیه، ج۱، ص۵۴۰، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
۵۵. ابن‌زهره، الغنیه، ج۱، ص۵۴۲، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
۵۶. ابن‌زهره، الغنیه، ج۱، ص۵۴۷ ـ۵۴۸، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
۵۷. ابن‌زهره، الغنیه، ج۱، ص۴۸۰، در الجوامع الفقهیة، قم ۱۴۰۴.
۵۸. محسن امین، اعیان الشیعه، ج۶، ص۲۵۰، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۵۹. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الثقات العیون فی سادس القرون، ص۱۶۵، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۶۰. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۲۵، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۶۱. محمد بن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۱۶۳، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.    
۶۲. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعة، ج۱۶، ص۶۷.    
۶۳. عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۳، ص۲۲۷، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.    
۶۴. یوسف بن احمد بحرانی، لؤلؤة البحرین، ج۱، ص۳۵۳، چاپ محمدصادق بحرالعلوم، قم (بی تا).
۶۵. عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۱۴۴، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲.
۶۶. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۴۱، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۶۷. عبدالله مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۱۴۴، چاپ سنگی نجف ۱۳۴۹ـ۱۳۵۲.
۶۸. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۶، ص۴۱، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۶۹. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعه، ص۱۶۰ـ۱۶۱، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۷۰. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعه، ص۱۶۰ـ۱۶۱، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۷۱. ابنعدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۶، ص۲۹۴۶.    
۷۲. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ج۱، ص۴۲۶، چاپ علی نقی منزوی و احمد منزوی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۷۳. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۷۴، ص۱۹۴، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۷۴. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الانوارالساطعة فی المائة السابعه، ص۳۹، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۳۹۲/۱۹۷۲.
۷۵. ابن‌صابونی، تکملة اکمال الاکمال فی الانساب والاسماء والالقاب، ج۱، ص۶۷.    
۷۶. ابن‌کثیر، البدایة والنهایه، ج۱۳، ص۱۱۱، چاپ احمد ابوملحم (و دیگران)، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.    
۷۷. ابن‌حجر عسقلانی، لسان المیزان، ج۲، ص۲۰۸، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۱.    
۷۸. ابنعدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۵، ص۲۳۴۹.    
۷۹. محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، ج۴۴، ص۴۷۷، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱۱۶۲۰ ه، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.    
۸۰. محمد بن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، ج۴۴، ص۴۷۸، چاپ عمر عبدالسلام تدمری، حوادث و وفیات ۶۱۱۶۲۰ ه، بیروت ۱۴۱۸/۱۹۹۷.    
۸۱. ابنعدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۵، ص۲۳۵۰.    
۸۲. ابن عدیم، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، ج۵، ص۲۳۴۹.    
۸۳. محسن امین، اعیان الشیعه، ج۵، ص۷۳۷۴، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۸۴. محمد بن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۱۷۱، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.    
۸۵. عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۳، ص۳۲۸، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.    
۸۶. محمدمحسن آقابزرگ طهرانی، الحقائق الراهنة فی المأة الثامنه، ص۱۳۳، چاپ علی نقی منزوی، بیروت ۱۹۷۵.
۸۷. محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، ج۱۰۴، ص۶۰۱۳۷، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.    
۸۸. محسن امین، اعیان الشیعه، چاپ حسن امین، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
۸۹. عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۱، ص۵۹، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.    
۹۰. عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۱، ص۳۱۰، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.    
۹۱. عبدالله بن عیسی افندی اصفهانی، ریاض العلماء وحیاض الفضلاء، ج۲، ص۱۳۸، چاپ احمد حسینی، قم ۱۴۰۱.    
۹۲. محمد بن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۲۲، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.    
۹۳. محمد بن حسن حرعاملی، امل الامل، ج۲، ص۷۶، چاپ احمد حسینی، ج۲، قم ۱۳۶۲ ش.    
۹۴. محمدباقر بن زین‌العابدین خوانساری، روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، ج۲، ص۳۷۴، چاپ اسدالله اسماعیلیان، قم ۱۳۹۰۱۳۹۲.    



دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة‌المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «بنوزهره»، شماره۱۹۱۹.    






جعبه ابزار