کتاب در دوازده فائده منظم شده و هر فائدهدارای قواعد مهم در علم رجال است؛ مثلاً در فائده اول، مشایخشیخ صدوق را در «من لایحضره الفقیه» مورد تحلیل و نقد قرار داده است، می فرماید هر چه در کتاب من لایحضره الفقیه از ابان بن تغلب نقل شده من (شیخ صدوق) از پدرم (علی بن بابویه) و او از سعد بن عبدالله و او همچنین از یعقوب بن یزید و او از صفوان بن یحیی و او نیز از ابو ایوب و او از ابو علی و او هم از ابان بن تغلب نقل کرده است. ایشان می خواهد این قاعده را به دست بدهد که اگر من بعضی استادان را حذف کرده ام، به علت معیاری است که در نظر من بوده است.