حکومت مستضعفان (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قرار دادن مستضعفان در مسند
امامت و حاکمیت، نمودی از
نعمت و امتنان الهی بر آنان است. همچنین اراده الهی بر حاکمیت مستضعفان تعلق دارد.
اراده الهی بر حاکمیت مستضعفان تعلق دارد:
•• «وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»؛
«ما مىخواهيم بر مستضعفان زمين منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم!».
قرار دادن مستضعفان در مسند
امامت و حاکمیت، نمودی از
نعمت و امتنان الهی بر آنان است:
•• «إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ»؛
«فرعون در زمين برترىجويى کرد، و اهل آن را به گروههاى مختلفى
تقسیم نمود؛ گروهى را به ضعف و ناتوانى مىکشاند، پسرانشان را سر مىبريد و زنانشان را (براى کنيزى و خدمت) زنده نگه مىداشت؛ او به
یقین از مفسدان بود!».
(علو) در
زمین کنایه از ستمگری و بلندپروازی است. و کلمه (شیع) جمع (
شیعه) و به معنای
فرقه است، در
مجمع البیان گفته: (کلمه (شیع) به معنای
فرقهها است، و هر
فرقه یک شیعه است، و اگر شیعه نامیدند، بدین جهت است که بعضی بعض دیگر را پیروی میکنند)).
و گویا مراد از اینکه فرمود: (فرعون اهل زمین را شیعه شیعه کرد)، این باشد که اهل زمین را - که گویا منظور از آنان اهل
مصر باشد، و الف و لام در (الارض) برای عهد بوده باشد - از راه القای
اختلاف و
تفرقه
افکنی دسته دسته کرد، تا کلمه آنان متفق نشود، و یک دل و یک جهت نباشند، تا نتوانند بر او بشورند، و علیه او قیام نموده و امور را بر او دگرگون سازند، آنطور که عادت همه ملوک است، که چون میخواهند
قدرت خود را گسترش داده و سلطنت خود را تقویت کنند، این نقشه را به کار میبرند. و کلمه (یستحیی) از (استحیاء) است، که به معنای زنده نگاه داشتن است.
و حاصل معنای آیه این است که:
فرعون در زمین علو کرد، و با گستردن دامنه سلطنت خود بر مردم، و انفاذ قدرت خویش در آنان بر مردم تفوق جست، و از راه
تفرقه
افکنی در میان آنان، مردم را دسته دسته کرد، تا یک دل و یک جهت نشوند، و نیروی دستهجمعی آنان ضعیف گشته، نتوانند در مقابل قدرت او مقاومت کنند، و از نفوذ
اراده او جلوگیری نمایند.
و منظور از یک طایفه در جمله (یستضعف طائفة منهم) بنی اسرائیل است، و بنی اسرائیل فرزندان
یعقوب (علیهالسلام) میباشند که از زمان یوسف (علیهالسلام) که پدر و برادران خود را به مصر خواند، و در آنجا منزل داد، در مصر ماندند، و پس از سالها زاد و ولد عدهشان به هزاران نفر رسید.
و فرعون معاصر
موسی (علیهالسلام) با بنیاسرائیل
معامله بردگان را میکرد، و در تضعیف آنان بسیار میکوشید، و این کار را تا بدانجا ادامه داد که دستور داد هر چه فرزند پسر برای این دودمان به
دنیا میآید سر ببرند، و دختران آنان را باقی بگذارند، که معلوم است سرانجام این نقشه شوم چه بود، او میخواست به کلی مردان بنیاسرائیل را نابود کند، که در نتیجه نسل آنان به کلی منقرض میشد.
علت اینکه فرعون چنین نقشهای را طرح کرد، این بود که وی جزو
مفسدین در زمین بود، برای اینکه خلقت عمومی که انسانها را ایجاد کرده بود و میکند، در میان تیرهای با تیرهای دیگر در بسط وجود
فرق نگذاشته، و تمامی قبایل و دودمانها را به طور مساوی از هستی بهره داده، آنگاه همه را به جهازی که به سوی
حیات اجتماعی با تمتع از امتعه حیات زمین،
هدایت کند، مجهز ساخته تا هر یک به قدر ارزش وجودی و وزن اجتماعی خود بهرهمند شود.
این همان اصلاحی است که صنع ایجاد از آن
خبر میدهد، و تجاوز از این
سنت و آزاد ساختن قومی و برده کردن قومی دیگر، و بهرهمندی قومی از چیزهایی که استحقاق آن را ندارند، و محروم کردن قومی دیگر از آنچه استحقاق آن را دارند، افساد در زمین است، که انسانیت را به سوی هلاکت و نابودی میکشاند
و در این
آیه آن جو و محیطی که موسی (علیهالسلام) در آن متولد شد،
تصویر شده، که تمام آن اسباب و شرایطی که بنیاسرائیل را محکوم به
فنا میکرد، بر او نیز احاطه داشت، و
خدا او را از میان همه آن
اسباب سالم بیرون آورد.
•• «وَنُرِيدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا فِي الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِينَ»؛
«ما مىخواهيم بر مستضعفان زمين
منت نهيم و آنان را پيشوايان و وارثان روى زمين قرار دهيم!».
کلمه (من) - به طوری که از کلام
راغب استفاده میشود - در اصل به معنای ثقل و سنگینی بوده، و از همین جهت واحد وزن را هم در سابق (من) میگفتند، و منت به معنای
نعمت سنگین است، و فلانی بر فلانی منت نهاد معنایش این است که: او را از نعمت، گرانبار کرد، و نیز همو گفته: و این کلمه به دو نحو
استعمال میشود، یکی منت عملی مانند آیه (و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا) یعنی میخواهیم به آنان که در زندگی ضعیف شمرده شدند نعمتی بدهیم که از سنگینی آن گرانبار شوند، و دوم منت زبانی، مانند آیه (یمنون علیک ان اسلموا: بر تو منت مینهند که مسلمان شدهاند) و این از جمله کارهای زشت است، مگر در صورت
کفران نعمت، (این بود خلاصه کلام راغب).
و تمکین ضعفا در زمین به این است که مکانی و جایی به ایشان دهد که مالک آنجا شوند، و در آن استقرار یابند، و از خلیل نقل شده که گفته: کلمه (مکان) صیغه مفعل از ماده (کون) است، که به خاطر اینکه بسیار در زبانها جاری میشود، آن را مصدری بر وزن (فعال) گرفته، و فعل (تمکن و تمسکن) را از آن مشتق نمودهاند؛ همچنان که از کلمه (منزل) با اینکه
مصدر نیست، فعل (تمنزل) را
مشتق نمودهاند.
مناسبتر آن است که: جمله (و نرید ان نمن...) را حال از کلمه (طائفة) گرفته و تقدیر
کلام را (یستضعف طائفة منهم و نحن نرید ان نمن: فرعون طایفهای از اهل زمین را ضعیف شمرد در حالی که ما بر همانها که ضعیف شمرده شدند منت مینهیم...) بدانیم بعضی دیگر از
مفسران گفتهاند: جمله مورد بحث عطف است بر جمله (ان فرعون علا فی الارض). و لیکن قول اول ظاهرتر از آیه است. و کلمه (نرید) چه به احتمال اول و چه دوم حکایت حال گذشته است؛ یعنی با اینکه مضارع است و معنای (میخواهیم) را میدهد، و لیکن چون در
حکایت حال گذشته استعمال شده معنای (خواستیم) را افاده میکند.
و جمله (و نجعلهم ائمة)
عطف تفسیر است برای (نمن) و همچنین جملات دیگری که بعد از آن پیدرپی آمده، همه منت مذکور را
تفسیر میکنند.
و معنایش این است که: جوی که ما موسی (علیهالسلام) را در آن پروریدیم، جو علو فرعون در
زمین و
تفرقه
افکنی وی در میان مردم و استضعاف بنیاسرائیل بود، استضعافی که به کلی نابودشان میکرد؛ در حالی که ما خواستیم بر همان ضعیف شدگان از هر جهت، نعمتی ارزانی بداریم که از سنگینی آن گرانبار شوند، به اینکه خواستیم آنان را پیشوا کنیم، تا دیگران به ایشان
اقتدا کنند و در نتیجه پیشرو دیگران باشند، در حالی که سالها تابع دیگران بودند، و نیز خواستیم آنان را وارث دیگران در زمین کنیم، بعد از آنکه زمین در دست دیگران بود، و خواستیم تا در زمین مکنتشان دهیم، به اینکه قسمتی از زمین را ملک آنان کنیم، تا در آن استقرار یابند، و مالک آن باشند، بعد از آنکه در زمین هیچ جایی نداشتند، جز همان جایی که فرعون میخواست آنان را در آنجا مستقر کند و خواستیم تا به فرعون پادشاه مصر و هامان وزیرش و لشکریان آن دو از همین مستضعفین، آن سرنوشت را نشان دهیم که از آن بیمناک بودند، و آن این بود که روزی بنیاسرائیل بر ایشان چیره شوند، و ملک و سلطنت و مال و ثروت و رسم و سنت آنان را از دستشان بگیرند؛ همچنانکه خودشان درباره موسی و برادرش (علیهالسلام) روزی که به سوی ایشان گسیل شدند، گفتند که: (یریدان ان یخرجاکم من ارضکم بسحرهما و یذهبا بطریقتکم المثلی).
فرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «حکومت مستضعفان».